ورود به دنیای معماری

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
مطالبی در باره مناره ها

مناره
نخستین مناره حدود سال 45 هجری، به درخواست والی عراق، «زیاد بن ابیه»، در مسجد جامع بصره برپا شد. بلافاصله پس از آن، به دستور حاکم مصر، چهار مناره به مسجد «عمرو» در «فسطاط» ملحق گردید و این در حالی است که در مصر مناره های دیگری به مساجد اضافه می شد. شاید بتوان عامل رواج ساخت مناره ها در جوامعی با جمعیت غالب غیر مسلمان را تمایل مسلمانان به ابراز و تحکیم حضور خود و نیز عاملی در گردآوری مسلمانان پراکنده از نواحی مختلف شهر - به منظور انجام فریضه نماز - دانست.

در ایران پیش از اسلام نیز ریشه های ساخت مناره به چشم می خورد. پیش از اسلام، منار (میل) عنصر نمادین برای راهجویان بیابانها بود که در حکومت ساسانی نوعی آتشگاه نیز محسوب می شد و مسئولیت نگهداری آتش آن بر عهده موبدان بود. تزیین و منقوش و رنگین کردن مناره ها باحتمال از نیمه قرن سوم هجری به بعد مرسوم شد و آیات و احادیث نبوی در قالب تزیینات آجرکاری و گچبری و کاشیهای رنگی بر مناره ها نقش بست.

مناره ها از چهار جزء اصلی تشکیل شده اند:

1 - پایه: به صورت مربع، شش یا دوازده ضلعی

2 - ساقه: به شکل استوانه یا مخروطی

3 - سرپوش: مربع و هشت گوش که مهمترین بخش مناره است.

4 - رأس: همان سایبان که به اشکال مختلف ساخته می شود.

در سراسر جهان اسلام مناره ها اغلب از همین اجزا تشکیل شده اند؛ اما با تأثیرپذیری از شیوه معماری ملی در هر منطقه شکلی خاص به خود گرفتند. در شمال افریقا، مناره ها حجیم و چهارگوش؛ در مصر، به صورت چند طبقه؛ در ایران و مناطق همجوار، به شکل استوانه ای لاغر و رفیع با گلدسته هایی زیبا و بی همتا؛ در ترکیه عثمانی، به گونه مدادی شکل با ردیفی از مهتابی (بالکن)ها؛ در صحرای افریقا و حتی حاشیه خلیج فارس، به شکل هرم ناقص؛ ساخته شدند.

محراب:

«محراب»: بالای خانه، صدر مجلس، جای ایستادن پیشنماز، نشانه قبله. محراب از نوآوری های نخستین در معماری اسلامی است که منشأ آن هنوز مورد گفتگوست. اولین محراب در سال 24 هجری و دومین محراب سال 53 هجری، زمان «عمرو عاص»، در «مسجد النبی» ساخته شد.

محراب مقعر در سال 90 هجری وارد معماری اسلامی شد و آن زمانی بود که خلیفه زمان، «عمر بن عبدالعزیز»، بنایان قبطی مصری را به منظور بازسازی مسجد النبی به مدینه فراخواند. این بنایان طاقچه و دیوار فرو رفته ای را که در کلیساهای قبطی کار کرده بودند در دیوار قبله ایجاد کردند. به طور کلی، محراب نشانه ای برای تعیین جهت قبله است و در بناهای مختلف (مانند مساجد و مدارس و آرامگاهها) ساخته می شود. محراب از لحاظ شکلی فرورفتگیی در نماست که به صورتهای مختلف (از قبیل کادرسازی و متمایز کردن آن با رنگ و مصالح) از بخشهای دیگر نما جدا می شود؛ و چه بسا حکم زنده نگه داشتن خاطره مکانی را دارد که حضرت محمد (ص) در آنجا به امامت نماز جماعت می پرداختند.

رسول اکرم از سال دوم هجری در مسجد «قبا» و «مدینه» محراب بخصوصی نداشتند و - به گمان قوی - تنها محلی در دیوار قبله وجود داشت که ساده بود. هر بار که دیوار قبله را خراب می کردند و یا در مسجد نبوی توسعه ای صورت می دادند، این محراب عمق بیشتری می یافت تا اینکه در زمان عثمان شکل کاملی به خود گرفت. طرح اصلی محراب که از قرن سوم هجری به بعد رایج شد - به طور تقریبی - در تمام ادوار یکسان بود و تنها به کمک عوامل تزیینی تحول یافت.

محراب در طول دوره های مختلف به شیوه های گوناگون تزیین شد. محرابهای گچبری شده با نقوش برجسته، استفاده از سفالهای لعابدار، کاشی، آجرکاری، زمینه ای ساده از سنگ مرمر، ... از شیوه های مختلف در تزیین محراب محسوب می شود.

کاشیکاری:

کاشیکاری یکی از روشهای دلپذیر برای تزیین معماری در تمام سرزمینهای اسلامی است. تحول و توسعه کاشیها از عناصر خارجی کوچک رنگی در نماهای آجری آغاز شد و به پوشش کامل بنا در آثار تاریخی قرون هفتم و هشتم انجامید. در سرزمینهای غرب جهان اسلام که بناها به طور اساسی سنگی بود، کاشیهای درخشان رنگارنگ بر دیوارهای سنگی خاکستری ساختمانهای قرن دهم و یازدهم ترکیه تأثیری کاملا متفاوت - اما همگون و پراحساس - ایجاد می کردند. در حفاریهای شهر سامرا، پایتخت عباسیان بین سالهای 215 تا 262، بخشی از کاشی چهارگوش چندرنگ لعابداری به دست آمده که طرحی از پرنده داشت. از جمله کاشیهایی که به دست سفالگران شهر سامرا تولید و به کشور تونس صادر می شد می توان به تعداد 150 کاشی چهارگوش چند رنگ و لعابدار اشاره کرد که هنوز در اطراف بالاترین قسمت محراب در «مسجد جامع قیروان» تونس وجود دارد.

باحتمال، بغداد و بصره و کوفه مراکز تولید محصولات سفالی در دوران عباسی بوده اند. صنعت سفالگری عراق در دهه پایانی قرن سوم هجری رو به افول گذاشت و تقلید از تولیدات وابسته به پایتخت در بخشهای زیادی از دولت اسلامی مانند «رقه» در سوریه شمالی و نیشابور در شرق ایران ادامه یافت. در همین دوران، مرکزی مهم برای ساخت کاشیهای لعابی در زمان خلفای فاطمی در فسطاط مصر تأسیس شد.

شبستان گنبددار مسجد جامع قزوین (494) شامل حاشیه ای تزیینی از کاشیهای فیروزه ای رنگ کوچک است و از نخستین موارد شناخته شده استفاده از کاشی در تزیینات داخلی بنا در ایران اسلامی است. در قرن ششم هجری، کاشیها یا لعابهای فیروزه ای و لاجوردی با محبوبیتی روزافزون و رو به رشد و به صورت گسترده در کنار آجرهای بدون لعاب به کار گرفته شد. تا اوایل قرن هفتم هجری، ماده مورد استفاده برای ساخت کاشیها گل بود؛ اما در قرن ششم هجری، استفاده از ماده ای دست ساز مشهور به «خمیر سنگ» یا «خمیر چینی» معمول شد و در مصر و سوریه و ایران مورد استفاده قرار گرفت.

در دوره حکومت سلجوقیان و در دوره ای پیش از آغاز قرن ششم، تولید کاشی توسعه خیره کننده ای یافت. مرکز اصلی تولید آن شهر کاشان بود. تعداد بسیار زیادی از گونه های مختلف کاشی - چه از نظر شکل و چه از نظر فن ساخت - در این شهر تولید می شد. اشکالی همچون ستاره های هشت گوش و شش گوش، چلیپا، شش ضلعی، برای شکیل کردن ازاره های درون ساختمانها با یکدیگر ترکیب می شدند. در این دوران، از سه فن لعاب تک رنگ، رنگ آمیزی مینایی روی لعاب، رنگ آمیزی زرین فام روی لعاب، استفاده می شد.
«ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن علی بن ابی طاهر»، مورخ دربار ایلخانیان و یکی از نوادگان خانواده مشهور سفالگر اهل کاشان به نام ابوطاهر، در خصوص برخی از روشهای تولید کاشی توضیحاتی نگاشته است. وی واژه «هفت رنگ» را به فن رنگ آمیزی با مینا روی لعاب اطلاق کرد. این فن در دوره بسیار کوتاهی (بین اواسط قرن پنجم تا اوایل قرن ششم) رواجی بسیار یافت. لعاب زرین فام که ابوالقاسم آن را «دو آتشه» می خواند فن رایج و معروف در تزیینات کاشی بود. با توجه به مطالعات پیکره شناسی روی نخستین کاشیهای معروف به زرین فام و نیز از آنجایی که در این نوع کاشیها طرحهای پیکره ای بیشتر از الگوهای گیاهی استفاده می شد، می توان گفت که این نوع کاشیها به ساختمانهای غیر مذهبی تعلق داشت.

ویرانی حاصل از تهاجم اقوام مغول تنها مدت کوتاهی در روند تولید کاشی تأثیر گذاشت و در واقع هیچ نوع کاشی از حدود سالهای 623 تا 634 بر جای نمانده است. پس از این سالها، حکام ایلخانی به ایجاد بناهای یادبود اقدام کردند و به مرمت نمونه های پیشین پرداختند. نتیجه چنین اقداماتی احیای صنعت کاشی سازی بود. در این دوران، فن مینایی از بین رفت و گونه دیگری از تزیین سفال جانشین آن شد که بعدها عنوان «لاجوردینه» به خود گرفت. در این فن، قطعات قالب ریزی شده با رنگهای سفید و لاجوردی (و در موارد نادری، فیروزه ای) لعاب داده می شد و پس از اضافه شدن رنگهای قرمز و سیاه یا قهوه ای روی لعاب برای بار دوم در کوره قرار داده می گرفت.

با رو به زوال نهادن حکومت ایلخانیان، در اواسط قرن هشتم، عصر طلایی تولید کاشی پایان یافت. کاشیهای معرق و موزاییکی تک رنگ و نه چندان نفیس در رنگهایی متفاوت جانشین قابهای عظیم زرین فام و کتیبه ها شد. این فن که برای نخستین بار در آغاز قرن هفتم هجری از آناتولی اقتباس شد یک قرن بعد در ایران و آسیای مرکزی پدیدار گشت. این نوع از کاشیها برای ایجاد طرحی پیچیده در کنار یکدیگر چیده و از آنها برای تزیین محرابها استفاده می شد. شیوه کار به این صورت بود که سفالهای لعاب داده شده را بر مبنای طرح اصلی می بریدند و سپس، با در کنار هم قرار دادن آنها، طرح اصلی را می ساختند. در دوره ایلخانیان، برای نخستین بار، این فن مورد استفاده قرار گرفت؛ مانند آنچه در مقبره «امامزاده جعفر» اصفهان (704) به چشم می خورد؛ اما کاربرد وسیع آن در دوره میانی قرن نهم هجری رواج پیدا کرد. نمونه های زیاد و پیشرفته ای از کاشیهای معرق روی تعدادی از بناهای مهم یادبود این دوران دیده می شود که برای نمونه می توان به مسجد «گوهرشاد» در مشهد، مدرسه «آلغ بیک» در سمرقند، مدرسه «غیاثیه» در خرگرد اشاره کرد.

با توجه به وقتگیر بودن نصب کاشیهای معرق، در اواخر قرن نهم، فن ارزانتر و سریعتری با نام «هفت رنگ» جایگزین آن شد. این فن ترکیب رنگهای مختلف و متعددی را روی کاشی ممکن ساخته بود. همچنین، در چنین شیوه ای، رنگها مجزا بوده و درون مرزهای یکدیگر نفوذ نمی کردند. در بسیاری از بناهای تیموریان، رواج مجدد کاشیکاری به شیوه هفت رنگ را شاهدیم که برای نمونه می توان از مدرسه غیاثیه در خردگرد یاد کرد که در سال 821 تکمیل شد.
در عصر صفویه، کاشی هفت رنگ در قصرهای اصفهان به نحوی گسترده مورد استفاده قرار گرفت و نصب کاشیهای چهارگوش درون قابهای بزرگ منظره هایی بدیع همراه با عناصر پیکره ای و شخصیتهای مختلف به وجود آورد. صنعت کاشی سازی اسلامی در دوره هایی از «پورسلین» - ظرف چینی وارداتی از دوران تانگ و سونگ - تأثیر پذیرفته است. حاصل این تأثیرات ساخت کاشیهایی با لعاب سفید و طرحهای آبی است. در اواسط قرن نهم، نقشمایه های چینی به طور کامل با نقشمایه های دوران اسلامی ترکیب شد و حاصل آن پدیدار شدن سبک اسلامی - چینی دو رگه و دلپذیر و مورد قبولی بود.

هنر کاشیکاری ترکیه نیز تا حد زیادی تحت تأثیر سنتهای ایرانی قرار داشت. در قرن نهم، هنرمندان تبریزی با انگیزه اشتغال به فعالیت در ترکیه می پرداختند. در قرن دهم هجری، «ایزنیک» مرکز تولید ظروف سفالی و کاشی در ترکیه محسوب می شد. رنگ قرمز درخشان و دوغابی غنی شده از آهن به صورت ضخیم از ویژگیهای کاشی ایزنیک به شمار می آمد. پس از قرن یازدهم، کیفیت کاشی ایزنیکی رو به افول گذاشت و از این دوران به بعد ساخت کاشی در شهر «کوتاهایا»، در مرز فلات آناتولی، ادامه یافت.
 

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c



الكعبة - مكة
المسجد النبوي - المدينة
قبة الصخرة - القدس
الأزهر - مصر
الكاظمين - العراق





بادشاه - باكستان
مسجد محمد علي
مسجد طهران
مسجد قطر
مسجد ماليزيا



زخرفات أرضية
مسجد
ساحة صلاة مسجد
قبة ضريح نور الدين سوريا
زخرفة أرضية





فناء الحمراء أسبانيا
زخرفة جدارية إسلامية
منارة عانة العراق
ممر طراز إسلامي
بوابة



ممر جانبي
مقرنصات بوابة إيران
مسجد الملك عبدالله الأردن
مسجد أغرى الهند
مسجد حيفا
مسجد الزهراء الشارقة
أبو الباس الإسكندرية
الأقصى القدس
الأقصى القدس
مسجد إسكتلندا
الأزهر القاهرة مصر
مسجد بنجلاديش
مسجد بروناي
الأزهر القاهرة مصر
الأزهر القاهرة مصر
مسجد محمد علي القاهرة
الأزهر القاهرة مصر
مسجد محمد علي القاهرة
مسجد محمد علي القاهرة
الأزهر القاهرة مصر
المسجد الأموي دمش سوريا
دبي
المسجد النبوي
المسجد الإيراني دبي
القدس فلسطين
القدس فلسطين القدس فلسطين القدس فلسطين
الأقصى القدس فلسطين
مسجد الجميرا دبي
الكعبة المشرفة مكة
مسجد معبد آمون الأقصر
مسجد ماليزيا
الجامع الكبير اليمن
منارة
مسجد عمر علي بروناي
مسجد عمر علي بروناي
مسجد ديرة دبي مسجد مريم أمريكا
مسجد نيروبي كينيا
مسجد عمر علي بروناي
مسجد عمر علي بروناي
العراق العراق العراق
مسجد قطر مسجد قطر مسجد قطر مسجد قطر
مسجد الشارقة الإمارات
شبام كوبان اليمن
سيناء شرم الشيخ مصر الإمارات مسجد الإمارات
الإمارات الإمارات الإمارات الإمارات مسجد دبي
 
آخرین ویرایش:

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
خانه ي ايراني :
2206102860_d1f28dd94e.jpg

مسكن به عنوان محل سكونت و آسايش، يكي از نيازهاي اوليه بشري و از نخستين مسائلي است كه انسانها هميشه به دنبال يافتن پاسخي مناسب و منطقي براي آن بوده اند. بنابراين هنگامي كه به معماري گذشته ايران مي پردازيم مسكن نيز جائي در بحث هايمان خواهد داشت. اما به دلائل مختلف از جمله عدم استحكام خانه ها در قديم و عدم توجه به حفظ و نگاهداري آن خانه ها در ادوار قبل از صفويان در اصفهان باقي نمانده اند.
در دوران صفويه معماري نيز همچون ديگر هنرها مورد توجه قرار گرفت و در كنار كاخها و پلها و بازارها و مساجد، خانه هاي باشكوه ساخته شد و اصفهان به شهر پنجره هاي رنگين در جهان مشهور شد اما با اضمحلال صفويان و انتقال پايتخت و افول شهر اصفهان شور و شوق عصر صفويه كه بسياري آن را دوران طلائي معماري و ساير هنرها ناميده اند. به شدت نقصان گرفت و مهاجرتها و عدم امنيت ناشي از انتقال قدرت بين سلسله ها باعث شدند زمينه هاي تخريب خانه هاي باشكوه و مجلل فراهم گردد. بطوري كه امروز در شهر اصفهان خانه هائي كه متعلق به دوران صفويه باشد بسيار كم هستند و اين مطلب علاوه بر مسائلي كه مورد اشاره قرار گرفتند ناشي از تحولاتي است كه در قرن نوزدهم زمان حكومت قاجارها در جهان به وقوع پيوست و مواردي همچون افزايش جمعيت، گسترش تجارت خارجي، تورم قيمت ها و تماس فزاينده با كشورهاي اروپايي بر ساختار قدرت داخلي، ارزش ها و انديشه ها تاثير نهادند و شهر اصفهان كه خسارتهاي بيشماري را متحمل شده بود از حكومت ظل السلطان به بعد دچار تغييراتي شد كه در كالبد شهر به خوبي احساس مي شود.
در بررسي هائي كه متخصصين و پژوهشگران در باره واحدهاي مسكوني اصفهان به عمل آورده اند اين نكته مشخص مي شود، كه در هر دوره اي تدريجاً نوعي از معماري و نوسازي جديد انجام مي گرفته كه بيشتر تحت تاثير عوامل فرهنگي و اقتصادي بوده است.
قبل از آن كه به معرفي چند خانه بپردازيم برخي ويژگي هاي اختصاصي خانه هاي قديمي اصفهان را ذكر كرده و تاكيد مي كنيم كه اين ويژگي ها در بيشتر شهرها يكسان بوده و تنها در برخي استانها به دلائل آب و هوا و عوامل جوي تفاوتهائي در نحوه ساخت آنها مي بينيم.
ويژگي هاي خانه‌هاي قديمي
از جمله خصوصيات خانه هاي قديمي در اصفهان و بيشتر شهرها مساحت زياد آن است. سبك معماري آنها نيز به اين صورت است كه از دو قسمت اندروني و بيروني بوده است. اين خانه ها از قسمت هاي ذيل تشكيل مي شده اند:
1. سكو 2- سردر ورودي 3- در ورودي 4- هشتي 5- دالان 6- ايوان ها 7- حياط و اتاقهاي اطراف آن 8- حوض 9. آشپزخانه 10.سرويس ها
DSC02916.JPG

سكو: محلي در دو سوي در ورودي ، براي استراحت در هنگام انتظار، براي ورود يا گفت و گو با همسايه ها
سر در ورودي :‌ هلال تزئيني روي در و تنها قسمت خارج از خانه كه اغلب كاشي كاري دارد و معمولاّ طوري ساخته مي شد كه در زمستانها مانع از ريزش برف و باران بود و در تابستانها نيز مانعي براي تابش مستقيم آفتاب به شمار مي رفت. در بالاي سردر آياتي از قرآن كريم يا عبارات مذهبي نوشته مي شد تا هنگام ورود و خروج از زير آيات قرآني يا روايات و عبارات ديني عبور كنند.
در ورودي : در بيشتر خانه هاي سنتي ، درهاي ورودي دو لنگه و چوبي هستند و هر لنگه كوبه اي نيز دارد . زن ها حلقه اي كه صداي زيري داشت ، به صدا در مي آوردند و مردها كوبه ي چكشي شكل را كه صداي بمي داشت .
هشتي : بلافاصله پس از ورودي به فضاي هشتي مي رسيم. اغلب به شكل هشت ضلعي يا نيمه هشت ضلعي و يا بيشتر مواقع چهار گوش است. هشتي داراي سقفي كوتاه و يك منفذ كوچك نور در سقف گنبدي شكل ان است و عموماّ سكوهائي براي نشستن در آن طراحي شده است. هشتي براي انشعاب قسمت هاي مختلف خانه و گاه براي دسترسي به چند خانه ساخته مي شد. در خانه هاي بزرگ ، اندروني و اقامتگاه هاي خدمتكاران نيز به هشتي راه داشتند و اغلب براي جدا سازي آقايان و خانم ها دو قسمتي ساخته مي شد.
دالان (راهرو) : د الان راهروي باريكي بود كه با پيچ و خم وارد شونده را از هشتي به حياط خانه هدايت مي كرد. پيچ و خم دالان براي رعايت حريم خصوصي خانه بود تا عابر نتواند سريعاً فعاليت هاي جاري در حياط را متوجه شود..
حياط : حياط در خانه هاي قديمي مركز و قلب ساختمان بود. ، حياط مركزي همراه با ايوان در هر سمت ، ويژگي بود كه از گذشته هاي دور در معماري ايراني حضور داشت ؛ البته اين امكان وجود داشت كه حياط از نظر هندسي مركز خانه نباشد اما از نظر زندگي و انجام فعاليت ها و ايجاد ارتباط بين قسمت هاي مختلف خانه، تعبيه ديد و ساير مسائل مركز خانه محسوب مي شد. حياط محلي براي برگزاري مراسم مختلف نظير مراسم مذهبي ، عروسي و تجمع اقوام بود. معمولاً چهار گوش بود. ابعاد حيات را تعداد و عملكرد فضاهاي اطراف ان تعيين مي كنند. هر حياط معمولاً يك حوض و چند باغچه دارد كه بسته به شرايط مختلف محلي نظير آب و هوا و عوامل فرهنگي اشكال متفاوتي مي يابد. سازمان دهي فضاهاي محصور حياط به گونه اي بود كه با تغييرات فصلي و كاركردها ي مختلف اتاق هاي مجاور متناسب باشد.
حوض و باغچه : در حياط سازي خانه هاي قديمي حوض و باغچه معتبرترين عناصر حياط سازي به شمار مي رفت.
تالار: اين عنصر عموماً فضائي بود با تزئينات بسيار زيبا و پركار كه در كنار اتاق هاي ساده زندگي در خانه هاي سنتي كاملاً مشهود بود. تالار با گچبري، آئينه كاري، نقاشي روي گچ، مقرنس و با نقاشي روي چوب تزئين مي شدند. جبهه رو به حياط تالار با ارسي هاي 5 دري يا 7 دري به حياط خانه مربوط مي شدند. تالار براي پذيرايي از مهمانان محترم و مخصوص مورد استفاده قرار مي گرفت.
نشيمن: نشيمن،‌ اتاق هائي بود كه از تالار اهميت كمتري داشتند و از اتاق هاي ساده مهمتر بودند نشيمن، محل تجمع افراد خانواده ومهمانهاي بسيار نزديك به حساب مي آمد اين عناصر از نظر تزئينات بسيار ساده بودند.
آشپزخانه: معمولاً مربع يا مستطيل است . نزديك آب انبار و چاه آب قرار دارد. در درون آشپزخانه ، محلي براي پخت و پز ، ذخيره ي چوب و تنور پخت نان و در درون ديوار آن تاقچه اي براي قرار دادن ابزار آشپزي و غذل تعبيه شده است.
آبريزگاه (توالت) و حمام: در سطح پايين تري قرار مي گرفتند: نخست به دليل سهولت در استفاده از آب و زهكشي آن ؛ دوم گرماي آن..
حمام به دو بخش تقسيم مي شد: يكي براي تعويض لباس (سر بينه) و ديگري براي شست وشو (گرم خانه)
جهت خانه ها :‌ جهت خانه تابع زاويه ي نور خورشيد و قبله است . هر وجه خانه براي فصل خاصي از سال مناسب بود و عناصري مانند تالار ، بادگير، پنج در ع سه دري و ارسي در شمار راه حل ها بودند.
در اكثر قريب به اتفاق خانه هاي سنتي، محور اصلي بنا، محور شمالي جنوبي بودند و بهترين موقعيت را براي گرفتن نور خورشيد داشتند تا در روزهاي گرم تابستان از سايه و در زمستان از گرماي خورشيد برخوردار باشد ؛ فضاهاي اصلي زندگي نيز در دو سمت شمالي و جنوب ساخته مي شدند و فضاهائي كه اهميت كمتري داشتند،‌ به خصوص فضاهاي خدماتي در دو سمت شرق و غرب ساخته مي شدند​


منابع:
* معماري خانه هاي ايران _ دكتر فاطمه كاتب
 

amin2001

Active Member
مرسی عارف جان

یه خبر مهم بدم
امروز ساعت 4 GMT از شبکه CNN یه برنامه معماری پخش میشه که فقط از CNN پخش میشه !!

واقعا تک هستش . حتما ببینید
ساختمان هایی که توش نشون میدنو من دیدم توی تبلیغش فکم افتاد زیر مبل :دی

:rose:
 

DIMO

Active Member
آقا عارف دستت درد نکنه مفید بودن.

امروز ساعت 4 gmt از شبکه cnn یه برنامه معماری پخش میشه که فقط از cnn پخش میشه !!

امین،منظورت از 4 کدومه>>>>>16بعد از ظهر یا 4 صبح؟فکر کنم همون 16 بعد از ظهر منظورت باشه به وقت ایران فکر کنم میشه 19:30 دقیقه..

بابت خبر رسانی هم ممنون........

شاد و پیروز باشی.
 

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
ماهواره...........:shock: نگو میگیرن مارو.ماهوارمون کجا بود ولی دمت گرم اگه یه روز خریدم ( اگه مادرم ما رو دار نزنه و پدر با... ننداخت بیرون از خونه) حتما سعی میکنم این برنامه ها رو ببینم
 

amin2001

Active Member
4 ظهر
آره میشه 30 7

حتما ببینید . خیلی محشر باید باشه برنامش

4کرم
:rose:

-----

ماهواره نمیخاد که . برو توی سایت CNN ببین خب :دی
 

DIMO

Active Member
Anara Tower, arguably the most beautiful building in the world

سلام به همگی،:rose:

گویا نمیشه هفته ای رو سپری کرد و خبر از ساخت بنایی جدید در دبی رو نشنید. شما چه از این پیشرفت ها خوشتون بیاد و چه نه، باید قبول کرد هر روز که می گذره، فاصله ی این کشور نفت خیز با همسایه ها (ی نفت خیزش، حالا شما بخونید همسایه ی شمالیش! ) بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه. جدیدترین پروژه ای که خبر ساختش خیلی از نظر ها رو به خودش جلب کرده، یک برج دیگه به نام ANARA است:
یک برج بسیار بلند با یک جسم توربین مانند در نوک آن. این برج ۶۶۵متری، توسط گروه Atkins Designs Studio طراحی شده ، از تکنولوژی LED در نمای خود استفاده خواهد کرد و سال آینده ساخت آن آغاز خواهد شد.
این برج برای کاربری های گوناگونی طراحی شده است: طبقاتی مسکونی، تجاری ، همراه با فروشگاه ها ، هتل و حتی یک گالری بزرگ هنری در سطح بین المللی.
این آسمان خراش، ۱۲۵ طبقه دارد و در بین هر ۲۷ طبقه ی آن، یک فضای سبز پارک مانند طراحی شده و در نک برج، در قسمت مکزی توربین آن، یک رستوران در اتاقی شیشه ای و کپسول مانند با دیدی فوق العاده قرار دارد.
در سایت رسمی این آسمان خراش، این طرح را مدلی امروزی و پیشرفته از مناره های اسلامی دانسته است، گرچه شاید برای کشور هایی که میدانند خصوصیات مناره چیست و هدف از ساخت آن چه بوده، این الهام کمی غیر قابل هضم باشد!

منبع نوشته ها::مجله الکترونيکي روزانه

البته تو متن منظور از سال آینده 2009 میلادی هستش

anara_front.jpg

anara_5.jpg

anara-tower_nnLEC_17014.jpg

شاد و پیروز باشید
 

Sherlock_Holmes

Active Member
خیلی مطالب لذت بخشی بود بچه ها...
.

خب خبرای خوب دارم واسه معمارای گل...:rose:
با ایجاد یه بخش مجزا برای معمارهای عزیز موافقت شد!

و این فقط به خاطر این بود که مدیریت کل و مدیران ارشد فعالیت این تاپیک رو دیدن...
واقعا زحمت براش کشیدید...
کارتون درسته...
یه مدت طول میکشه تا این بخش راه اندازی بشه...
فعالیتتون رو متوقف نکنید...
پیشنهاد داشتین بدید و معمارا رو دعوت کنید...

.
موفق باشید...:wink:
 

amin2001

Active Member
Dimo خیلی مطلب جالبی بود . اگه اطلاعات بیشتری پیدا کردی حتما بگو که حسابی دعات میکنیم


---

ایمان جان خسته نباشی . واقعا زحمت کشیدی برای راه اندازی بخش جدید داداشی :rose:
 

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
مطالبی درباره شخصی بزرگ


بله درست حدس زدین.زاها حدید

[FONT=&quot]زندگی نامه زاها حدید[/FONT]

زاها حدید در سال ۱۹۵۰ در بغداد در خانواده‌ای روشنفکر و مسلمان متولد شد. او تحصیلات دوران ابتدایی را در یکی از دیرهای کاتولیک فرانسوی‌زبان بغداد سپری کرد. پس از آن، به‌سبب جوّ فرهنگی خانواده، با حمایت والدینش و روابط گسترده‌شان به آرزوی ایام کودکی‌اش تحقق بخشید و بعد از گذراندن دورة ریاضیات در دانشگاه امریکایی بیروت (۱۹۶۸ـ۱۹۷۱) به مدرسة معماری AA۱ لندن رفت و بدین ترتیب وارد دنیای مردانة معماری شد. او دربارة ایام کودکی‌اش چنین می‌گوید: «من یک عرب عراقی‌ام و هرگز نمی‌توانم روزهای زیبایی را که در وطن داشتم از ذهنم بیرون کنم. کودکی من در آنجا در میان منابع سرشار انسانی و تاریخی به رویا شبیه است. مدرسة ما لابه‌لای علفزارها و در دل طبیعتی سبز بود که امروز از آن فقط خرابه‌هایی برجاست… شهر بغداد در آن ایام پر از آدم‌های عجیب با ملیت‌ها و مذاهب مختلف بود و پرورش در این محیط پر از تجربه‌های متفاوت شانس بزرگی برای من بود.» پدر زاها، محمد، فردی فعال در زمینة اقتصاد و پیشرو در حزب سوسیال‌دموکرات عراق بود. او فارغ‌التحصیل مدرسة LSE۲ بود. مادرش شاغل نبود ولی زن فعال و پویایی بود که طراحی را به زاهای کوچک آموخت. زاها در این خانوادة فرهنگی بورژوا با تمکن نسبی مالی رشد یافت، چنانکه هر دو برادرش هم برای ادامة تحصیلات به کمبریج رفتند. کهن‌ترین خاطره‌ای که زاها را در دنیای کودکانه‌اش به خانه‌سازی و طراحی دکور برای عروسک‌هایش تشویق کرده بود، خاطرة بازسازی خانة عمه‌اش به‌دست یکی از دوستان معمار پدرش بود.
اتفاق شاخص دیگر در همان ایام، سفری بود که طی آن پدرش او را برای بازدید از بازمانده‌های تاریخی شهرهای سومری به شمال عراق برد: «تصاویر آن ابنیه و ویرانه‌های کهن هرگز از ذهنم خارج نشد. شاید همین‌ها باعث شد که فضا و پلان‌های شهری را همیشه در معماری‌ام مد نظر داشته باشم.» تاریخ معماری با شکل‌گیری نخستین شهرها و رواج مفهوم مدنیت آغاز می‌شود. عراق امروزی نیز مهد تاریخ و مدنیت است. پس عجیب نیست که معماری در رگ و خون زاها حدید جاری است. «هر بار با شنیدن اسم عراق در گوشه و کنار قلبم به‌درد می‌آید.» چرا که کار معمار ساختن است و نه مشاهدة‌ تخریب. و این وضعیت روبه‌ نابودی وطنش او را رنج می‌دهد. از عراق چیز زیادی برجای نمانده است. این سرزمین مجروح باید درمان شود و اصلی‌ترین مراکزی که به آنها نیاز دارد ـ خانه، بیمارستان و مدرسه ـ در آن ساخته شود. حدید می‌خواهد همان‌طور که با ساختن یک ساختمان برای دانشگاه امریکایی بیروت دینش را به لبنان (که مدتی در آنجا زیسته و تحصیل کرده بود) ادا کرد، برای زادگاهش هم مفید واقع شود و اساسی‌ترین نیازهایش را برآورده کند، آن هم درست در زمانی که جهان از او توقع ساخت آسمان‌خراش‌ها و سالن‌های کنسرت را دارد.
زاها حدید پس از فراغت از تحصیل و اخذ مدرک دیپلم در زمینة معماری (۱۹۷۷) به دفتر معماری OMA۳ پیوست و به همکاری با الا زنگلیس۴ و نیز رم کولهاس۵، شخصیت برجستة هایپرمدرنیسم، که استاد او نیز بود، پرداخت. دعوت این دو معمار از حدید جوان به‌عنوان یک همکار به او اعتمادبه‌نفس و شجاعت خارق‌العاده‌ای بخشید. در ۱۹۸۰، حدید OMA را ترک کرد و دفتر شخصی خود را بنا نهاد و همچنین به تدریس در مدرسة معماری AA (که خود زمانی محصل آن بود) پرداخت. او در هاروارد، دانشگاه شیکاگو و دانشگاه هامبورگ نیز به تدریس پرداخت. حدید عنوان CBE۶ را به‌دلیل خدماتش به معماری دریافت کرد و در سال ۲۰۰۴ به‌عنوان نخستین زن معمار توانست جایزة پریتزکر را به مبلغ صد هزار دلار از آنِ خود کند. مراسم اهدای این جایزه، که معادل نوبل در معماری است، هرساله در گوشه‌ای از جهان به منظور ادای دین و احترام به ساختمان‌های تاریخی و حتی معاصر برگزار می‌شود. زاها حدید سخنرانی‌های متعددی در سراسر اروپا و امریکا انجام داده است و عضو هیئت تحریریة دایره‌المعارف بریتانیکا نیز هست. او در سال ۲۰۰۶ موفق به اخذ درجة افتخاری از دانشگاه امریکایی بیروت شد و درحال‌حاضر پرفسور دانشگاه هنرهای کاربردی وین است.
حیطة گستردة فعالیت‌های زاها حدید مشتمل بر معماری، طراحی داخلی، طراحی صحنه و اشیا، ایستگاه‌های قطار، هتل‌ها، موزه‌ها و مجموعه‌های صنعتی، فرهنگی و ورزشی است. فهرست پروژه‌های او به شرح زیر است. ـ ایستگاه آتش‌نشانی در شهری در مرز سوئیس و آلمان (۱۹۹۰ـ۱۹۹۴)| ـ پل مسکونی لندن روی رودخانة تِمز (۱۹۹۶) ـ مرکز هنر معاصر رزنتال در سین سیناتی امریکا (۱۹۹۸) ـ مرکز علمی فائنو در ولفسبورگ آلمان (۱۹۹۹ـ۲۰۰۵) ـ ترمینال تراموا و پارکینگ اتومبیل در استراسبورگ فرانسه (۲۰۰۱) ـ بنایی برای پیست اسکی برگیزِل در اینسبروک اتریش (۲۰۰۲) ـ ساختمان ب.ام‌.و. در لایپزیک آلمان (۲۰۰۵) ـ ساختمانی برای مجموعة مراکز درمانی سرطان مگی در اسکاتلند (۲۰۰۶) ـ موزة هنر معاصر در کاگلیاری ایتالیا (۲۰۰۷) ـ آسمان‌خراشی در مارسی (۲۰۰۷ـ۲۰۰۹) ـ پلی در زاراگوزای اسپانیا (‏۲۰۰۸)‏‏ ـ ترمینال سالرنوی ایتالیا ـ کتابخانه‌ای برای دانشگاه سویل ـ دانشگاهی در مکزیک ـ پلی در ابوظبی ـ یک سالن اپرا در دبی ـ موزة امپرسیونیسم کوپنهاگن ـ موزة هنر جدید دانشگاه میشیگان (۲۰۱۰) ـ دپارتمان هنر اسلامی لوور در پاریس (در دست ساخت) ـ مرکز ورزشی المپیک آبی لندن (۲۰۱۲) ـ مجتمع هنرها در رم (در دست ساخت) همچنین تعدادی از طرح‌های او در مسابقات متعدد معماری برنده شده‌اند اما متأسفانه برخی از آنها به مرحلة ساخت نرسیده‌اند که از آن جمله‌اند: ـ کلوپ پیک در هنگ‌کنگ که در سال ۱۹۸۲ اولین جایزة بین‌المللی را نصیب او کرد. ـ سالن اپرای کاردیف در ۱۹۹۹ زاها حدید، که در دنیا شهرتی معادل «چهره‌های معروف» دارد، علاوه بر آثار چشمگیرش، به‌دلیل ظاهر متفاوت و تأثیرگذارش هم مطرح است: زنی درشت‌اندام در پوششی همیشه مشکی، با چشمان درشت شرقی که وجهه‌ای دراماتیک به او می‌بخشد. اطلاق عناوینی چون «خانم خارق‌العاده۷» و «اژدها بانو۸» از سوی رسانه‌ها به وی نیز برداشتی از ظاهر متفاوت اوست. اما رفتار و شرم خاص آسیایی‌اش زنی مهربان را معرفی می‌کند که کلام مختصرش با لهجة غلیظ عربی او را دلنشین‌تر هم جلوه می‌دهد.
زاها زنی فعال است که در عرصة مردانة معماری بسیار جسورانه رفتار می‌کند؛ عرصه‌ای که در آن زنان سنتاً به اوج و کمال نمی‌رسند. البته زنان بسیاری دکتر یا وکیل‌اند و یا دارای مشاغلی سخت هستند که مجبورند ساعات متمادی کار کنند اما در مورد معماری ـ به‌عنوان یک شغل ـ مشکل آنجاست که لازمه‌اش یک‌جور پیوستگی و تداوم روند کاری است، چه برای مرد و چه برای زن. معماری فدا کردن صددرصد انرژی و وقت را می‌طلبد. این موضوع که به اختلاط زندگی خصوصی و زندگی کاری منجر می‌شود حضور در این عرصه را برای زنان دشوار می‌کند. و شاید مجرد بودن حدید در موفقیت او تأثیرگذار بوده است، گرچه او تمایلی به افشای نکات ریز زندگی شخصی‌اش ندارد و می‌خواهد همچنان آن را خصوصی نگاه دارد. جالب اینجاست که همه‌جا هم، به‌سردی، فقط بحث از پروژه‌ها و آثار اوست. او عکس‌العمل رسانه‌ها در مقابل موفقیت‌های زنان را نادرست می‌داند، چرا که به اعتقادش آنها فقط وقت زیادی را صرف اتفاقات حاشیه‌ای، نحوة پوشش فرد و… می‌کنند. این برای یک زن موفق محدود کردن او صرفاً به مسائل ظاهری‌اش و نپرداختن به کنه فعالیت‌های اوست که جای تأسف دارد، مخصوصاً اگر این نگاه از سوی جامعة زنان باشد. اینکه چگونه زنی مسلمان از جهان سوم و خاورمیانه ـ عراق، کشوری پر از محدودیت‌های حتی روزمره برای زنان ـ این‌گونه در زمینه‌ای یکه‌تاز است که مردان نقش‌آفرینان اصلی آن در طول تاریخ بوده‌اند، جای تعمق بسیار دارد.
در طول تاریخ، زنان معمار بسیاری فعال بوده‌اند اما در واقع همیشه به‌عنوان عضوی از گروه و یا همکاران همسرانشان به حساب می‌آمده‌اند. مثال واضح این مورد خانم دنیس اسکات براون۹ معمار، همسر رابرت ونتوری۱۰، معمار مشهور، است که هرگز جدا از سایة ونتوری و به‌طور مستقل مطرح نشد. زنان به‌طور غریزی و طبیعی دوستدار و مولد زیبایی هستند. طبق این تعریف، حدید خود را دشمن خویش به‌عنوان یک زن می‌داند. چرا که او سازه‌هایی زیبا طراحی نمی‌کند. برای او دارا بودن کیفیات اساسی و جوهری حرکت مهم است. مثلاً، او منظرة برفی یک غروب را با کنتراست‌های شدید سفید و سیاه و انعکاس قرمز خونین زیبا می‌داند، چرا که کیفیت نور، حرکت و نهایتاً زندگی را در خود دارد. با این جسارت و نوآوری در ارائة مفاهیم و نگاه تازه به جهان، او نه‌تنها مرزهای معماری، بلکه مرزهای جنسیتی را هم درنوردیده است. طرح‌ها و سازه‌های حدید بخصوص در دوران اولیة‌ کارش ـ از حیث تمرکز بر طراحی، پراکندگی قطعات، سادگی، و خلاصگی‌شان به همراه زوایای تند و خطوط پرحرکت ـ مؤکداً از هنر و معماری انقلابی اوایل قرن اتحاد جماهیر شوروی یعنی کانستراکتیویسم و سوپره‌ماتیسم و نیز نقاشی‌های هندسی تأثیر گرفته‌اند. کازیمیر مالویچ۱۱، تئوریسین اصلی سوپره‌‌ماتیسم، در سال ۱۹۲۸ در بیان تئوری آن چنین می‌گوید: «ما فقط زمانی به درک فضا نایل می‌شویم که از زمین آزاد شویم. یعنی، به شکلی، اصلی‌ترین نقطة گرانش از بین برود.» این رهایی از جاذبة زمین، اصلی‌ترین ایده‌ای است که در آثار حدید می‌توان پی گرفت. این نکته در طرحی که برای کلوب پیک کشیده کاملاً مشهود است، چنانکه کل بنا به شکل هواپیمایی در حال صعود از زمین ترسیم شده است. نکتة جالب این است که در سال ۲۰۰۴ مراسم اهدای جایزة پریتزکر به حدید در شهر سن پترزبورگ روسیه برگزار شد؛ شهر زیبا و بااصالتی که مالویچ در آن زیست و کار کرد.
از حیث بازنمایی حرکت و انرژی، می‌توان قرابت‌هایی بین آثار حدید و نهضت فوتوریسم ایتالیا در اوایل قرن بیستم مشاهده کرد. چنانکه، به‌عنوان مثال، اومبرتو بوتچونی۱۲ هم متأثر از سرعت و تلاطم ماشین‌ها و زمانة جدید درصدد نمایش حرکت بود. اما اگر بخواهیم واکاوی عمیق‌تری در کنه تاریخ معماری کنیم، شاید حدید را هم‌سنخ‌تر با معماران باروک ایتالیا ببینیم تا کانستراکتیویست‌هایی که در عکس‌العمل به استالین به سمت اشکال انتزاعی گرایش یافتند. چرا که معماری باروک سرشار از حرکت و انرژی است و قدرتی بالقوه و آمادة انفجار در دیوار ساختمان‌هایش نهان دارد؛ فضایی تئاتری که جنب‌وجوش سرشارش کاملاً در تغایر با سکون و ایستایی رنسانسی است. اما در مجموع، به‌سبب ساختارشکنی‌های فرمی، حدید همچون فرانک گهری۱۳ و دانیل لیبسکیند۱۴ معمار در زمرة معماران دکانستراکتیویست (در مقابل معماری مدرن، مثل تقابل معماری باروک علیه معماری رنسانس) قرار می‌گیرد. با وجود تمامی معادل‌های تاریخی مذکور، آنچه زاها حدید را معماری معاصر ساخته است جریان «روح زمانة» هگلی در سازه‌های اوست. بدین‌گونه که او معماری‌ای برای جهان پرشتاب و سیلانی امروز طرح می‌کند و، برخلاف اکثر معماران بزرگ، سبکی کاملاً آزاد، رها و بدون تقید و ارجاعی به معابد یونان و یا کاتدرال‌های گوتیک را در پیش می‌گیرد، تا جایی که ارجاعات معدود او را تاحدودی برخاسته از ناخودآگاهش تلقی می‌کنند. چنانکه برخی منتقدان فرم‌های ارگانیک و دورانی جدید آثار او را ملهم از طبیعت پر از باتلاق‌های جنوب عراق می‌دانند. حدید معماری است که جسورانه به ستیز با جاذبه ـ بزرگ‌ترین دشمن معماری از بدو تاریخ تابه‌حال ـ می‌پردازد. (گرچه او این رهاسازی از تقیدها را در سایر حیطه‌ها هم اعمال کرده است). این سازه‌ها گویی مجسمه‌هایی هستند که قوانین گرانش را از یاد برده‌اند و به‌طرز خطرناکی نامطمئن و بی‌ثبات‌اند. انکار جاذبه این تصور را به‌وجود می‌آورد که این بناها، با دیوارهای نازک، سقف‌های در حال پرواز و طبقات در حال فروریزی‌شان، تکیه بر باد دارند و گویی در حال برخاستن از زمین هستند، تا آنجا که نمی‌توان به‌طور قاطع مشخص کرد که خط افق کجاست، یعنی از کجا زمین تمام می‌شود و بنا آغاز می‌شود. از این درهم‌آمیزی زمین و معماری با عنوان فرش شهری۱۵ یاد می‌شود و همین عدم قطعیت یکی از پایه‌های اصلی هنر معاصر است. سازه‌های حسی و تهاجمی حدید انفجارهای جسورانه‌ای در فضا محسوب می‌شوند، چنانکه گویی هر آن آمادة انفجار از گوشه‌ای باشند. حدید بدین طریق توانست برداشت و تجربة ما را از فضا تغییر دهد.
به اعتقاد حدید، همراه با پیشرفت تکنولوژی، معماری هم حرکت می‌کند. این همگامی به‌شدت یادآور نوستالژی اوایل قرن بیستم یعنی زمانی است که معماری مدرن با تکنولوژی صنعتی متحد شد تا پیشرفتی اجتماعی را شکل دهد. پیشرفت تکنولوژیک باعث ایجاد حرکت (به‌جای سکون) در معماری می‌شود، چنانکه دیوارهای بنا متحرک می‌شوند، اجزای ساختمان آشپزخانه و… حرکت می‌کنند و دیگر هیچ قانون ثابتی برای قرارگیری حمام در جای خاصی از خانه وجود ندارد. البته تفاوت سلیقه‌ها همواره مطرح است. از این روست که جوامع مختلف گونه‌های متفاوتی از نوع زیست را تجربه می‌کنند. هنوز افرادی روی زمین می‌خوابند، درحالی‌که عده‌ای دیگر تخت‌های بلند را ترجیح می‌دهند. در جوامعی، خانه مجموعه‌ای از چندین فضای تفکیک‌شدة متفاوت برای عملکردهای گوناگون است، حال آنکه برخی فضاهای باز بی‌هیچ حائل و دیواری را ترجیح می‌دهند، مثل معماری دهة ۷۰ نیویورک که مردم فضاهای وسیع خالی را برای زندگی انتخاب می‌کردند. معماری نباید تحمیل‌گر باشد بلکه باید این امکان را به همه بدهد تا بتوانند فضای متناسب با علایق و عاداتشان را انتخاب کنند و برای حدید این نکته حائز اهمیت بسیار است که مخاطبش همة قشرها باشند و نه‌فقط نخبگان جامعه. از این رو، هدف او ساختن ساختمان‌هایی اجتماعی است که از طریق آنها بتواند هیجان و چالش را به زندگی مردم عادی وارد کند. بهترین نمونه از این دست بنای پیست اسکی برگیزل است. او ساختمان‌هایی می‌سازد که گرچه هریک چون جواهری مجزا و تنها در درخشش‌اند، همگی به یکدیگر و فضای اطراف شهری‌شان نیز متصل و مرتبط هستند. ایرادی که او به معماری اکثر شهرهای بزرگ وارد می‌داند سرمایه‌گذاری نکردن برای «عمومی‌سازی» است، بدین معنا که افراد فقیر و ثروتمند نمی‌توانند در کنار هم زندگی کنند. در گذشته، فضاهای عمومی به‌ صورت زیرزمینی گسترش می‌یافت و امروزه این گسترش در ارتفاع رخ می‌دهد و در واقع همین رشد عمودی مانع از تعامل سازه‌ها در بستر یک شهر است. از این رو، هریک از سازه‌های حدید سعی در ایجاد تعامل و ارتباط با فضا و طبیعت اطراف خود دارند. برای او هر ساختمان جزئی از یک محیط شهری به‌حساب می‌آید که در نهایت قرار است تمامی آنها با هم ترکیبی متناسب داشته باشند. ساختمان‌های حدید تک‌نقطه‌ای نیستند و باید از زوایای مختلف درک و دیده شوند. در واقع، او تعصب و دگماتیسم مدرنیسم را با فضا و در سطوح مختلف ترکیب کرده و نهایتاً بناهایی را برای حرکت و سیلان عرضه کرده است. او همچنین این سنت را که در ساختمان فقط از زوایای ۹۰ درجه استفاده شود کنار گذاشت و، در پی ساختِ دیوارهای غیرعمودی، به طراحی مبلمان و وسایلی برای این فضاهای ناصاف و سیال با زوایای نامتعارف (با دید معمارانه) پرداخت. شاید بتوان این‌گونه معماری متحرک، سیال و غیرراکد را ـ که مطلقاً محصورکنندة فضا در یک حجم نیست بلکه به شکل مایعات منجمد و خمیری‌شکل است ـ منتسب به خصلت زنانة ضددگماتیسم و محصورگر مردانه دانست. به همین دلیل هم سازه‌هایش به‌جای القای حس تملک، تصرف، استواری و تکیه بر زمین، سرکشانه میل به حرکت در فضا دارند. زاها حدید به‌عنوان یک معمار و تئوریسین به بررسی طرح‌های شهرهای مختلف می‌پردازد. او علت حس شدید نوستالژیک مردم به شهرهایی چون پاریس را عدم تغییر آنها می‌داند. پاریس قطعاً کمبودهای بسیاری دارد ولی برای قرون متمادی همواره محلی زیبا و خاطره‌انگیز بوده است. شکی نیست که پاریس زیباست اما بدون انرژی. دقیقاً مثل ونیز که هنگام برگزاری فستیوال فیلم و بی‌ینال زیباست، اما جای رشد و ترقی ندارد. این شهرهای ساکن باید به مدد معماری به جهان امروز مرتبط شوند. از آنجا که زاها به ارتباط معماری با سایر حیطه‌های اجتماعی معتقد است، نسبت به تأثیر منفی مسائل سیاسی بر معماری نیویورک (بعد از ۱۱ سپتامبر) شدیداً معترض است و در پاسخ به سؤال مجلة نیویورکی تایم اوت۱۶ که چرا چاره‌ای معمارانه برای شهر نیویورک نمی‌اندیشد، می‌گوید که مایل است برجی در نیویورک طراحی کند. نیویورک تاکنون هیچ بنایی از حدید نداشته است.
گرچه موزة گوگنهایم ـ مقدس‌ترین معبد هنر و معماری ـ در سال ۲۰۰۶ نمایشگاه مرور بر آثار ۳۰ سالة او را در این شهر به نمایش گذاشت که در واقع بعد از فرانک گهری دومین نمایشگاه مرور بر آثار یک معمار در گوگنهایم بود. نمایش آثار طراحی، نقاشی، «معماری‌های کاغذی» و پیش‌طرح‌های معمارانة او در گالری‌های مارپیچی موزة گوگنهایم، این دینامیک‌ترین موزة جهان که همیشه مایة دردسر برگزارکنندگان نمایشگاه‌ها و مایة سرخوشی مخاطبان بوده است ـ وجه پویا و پرتحرک آثارش را بارزتر می‌کند. طراحی چیده‌مان آثار نمایشگاه هم بر عهدة خود او بوده است. چنانکه سطوح سفید و سیاه دیوارهای گالری‌ها حرکت محیط را تشدید می‌کرد. در واقع، سهم عظیمی از آثار این نمایشگاه را نقاشی‌های او از ساختمان‌ها تشکیل می‌داد که وقتی او فقط ۳۰ سال داشت با همین نقاشی‌ها به شهرت رسید. این پیش‌طرح‌ها که برای ساخت و یا سکونت بسیار سخت و ناممکن به‌نظر می‌رسیدند تا سال‌ها به‌عنوان تنها آثار هنری حدید محسوب می‌شدند و البته هنوز هم در مواردی که به مرحلة ساخت نرسیده‌اند خود طرح‌ها، ماکت‌ها و مدل‌های ساخته‌شده معرفی‌کنندة آن آثار هستند. حدید گونه‌ای نقاشی چندپرسپکتیوی را ترسیم می‌کند که همانند طبیعت بیجان‌های پیکاسو دیدهای متفاوتی از یک شیء واحد را در زوایای مختلف ارائه می‌دهند. این طرح‌های چندپرسپکتیوی امکان ساخت سازه‌هایی پویا و پرحرکت را موجب می‌شوند. اما حدید در آثار طراحی جوهری و مدادی‌اش ـ با حرکات آزادانه‌تر و خطی‌تر ـ تا آنجا در بیانگری و القای حس رهایی پیش می‌رود که می‌توان این خطوط قدرتمند را به هنرمند اکسپرسیوی چون سای تومبلی۱۷ منسوب دانست. او در پیش‌طرح‌های آزمایشی‌اش خط افق را درهم می‌ریزد و آن را به شکل قوسی از یک انحنای وسیع نمایش می‌دهد که فضاهای مجاور بالا و پایین را به هم وصل می‌کند. اخیراً، حدید با ارائة اثری با عنوان «خانة‌ ایده‌آل» در نمایشگاه مبلمان کلن ایدة عدم تفکیک بین رشته‌های هنری را با حضور در نقش یک طراح بارز کرده است. حیطة فعالیت‌های او در زمینة طراحی هم بسیار گسترده و نامحدود است، گرچه همگی این طرح‌ها از «جهان ذهنی» ‌زاها سرچشمه می‌گیرند. او طراحی کارد و چنگال تا لوستر و سایر لوازم خانه را برای شرکت‌های معروف و لوکسی همچون سوارفسکی۱۸، دوپون۱۹، ساوایا و مورونی۲۰، و. ام. اف۲۱، ایوسن لورن۲۲، استبلیشد و پسران۲۳ انجام داده است. همچنین طراحی داخلی گالری هیوارد لندن، سالن هزوین، سالن فیلارمونیک لوگزامبورگ و نیز طراحی صحنه برای تور جهانی گروه موسیقی پِت شاپ ‌بویز۲۴ در سال‌های ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰ را هم برعهده داشته است. لوازم و اسباب خانه‌ای که حدید برای زندگی معاصر طراحی می‌کند خانگی و مطابق با فرم‌های سنتی نیستند. برای او چیدمان این لوازم در سازه‌های موّاجش مهم است و اینکه این وسایل چگونه می‌توانند آن فضاهای مایع را اشغال کنند. مثلاً، برای دیواری که صاف نیست باید مبلمان خاص طراحی شود: مبلی به شکل یک موج با تکیه‌گاهی مجزا. او در طراحی این اشکال نرم و سیال که گویی از فرم یخ‌های در حال ذوب شدن الهام گرفته‌اند حتی تاحدودی به بازیابی و احیای سبک‌های دهة ۵۰ هم نظر دارد. حدید توانمندی و قدرت بسیار خود در طراحی و اسکیس‌های دستی‌اش را با یک سیستم حرفه‌ای تکنولوژیک ترکیب کرده و از آن در تحقق بخشیدن به ایده‌ها و رویاهای عجیب و غریبش، که تا مدت‌ها غیرقابل ساخت به‌نظر می‌آمدند، استفاده کرده است. در واقع، این جسارت و مداومت او در تحقق بخشیدن به رویاهایش زمینه را برای دیگرانی که ایده‌های نامعمول داشتند، فراهم کرد. حدید، با وجود تمام شهرت و محبوبیتش در دنیای معماری، منتقدانی هم دارد. رابرت آدام، معمار سنتی انگلیسی، آثار او را مطلقاً در زمرة آثار معماری و یا حتی ساختمان‌سازی نمی‌داند، بلکه آنها را مجسمه‌های آبستره‌ای می‌بیند که می‌خواهند خود را به‌عنوان معماری مطرح کنند بی‌آنکه دلیل خاصی برای ساختار جالب و عجیبشان داشته باشند. به اعتقاد امثال او، صرفاً با تکیه بر شهود و بدون هیچ‌گونه تئوری نمی‌توان به خلق فرم دست زد. این‌گونه انتقادات در حالی مطرح است که عده‌ای دیگر حدید را از تئوریک‌ترین معماران عصر حاضر می‌دانند، عاملی که نقش به‌سزایی در مطرح کردن او به‌عنوان معمار معاصر داشته است.


 

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
موزه طراحی زاها حدید

موزه طزاحی، کارهای معماری و طراحی زاها حدید، طراح خلاق عراقی الاصل که یکی از شناخته شده ترین زنان معمار است را نمایش می دهد که مجموعه خوبی از کارهای ساخته شده و ساخته نشده به همراه طراحی ها، اسکیس ها، پرزانته ها و مدل های کارهای او و همچنین کارهای در دست اجرای او می باشد.​
 
آخرین ویرایش:

DIMO

Active Member
سلام به همگي،اين بار راجع به پروژه تفريحي،تجاري،مسکونی،اداري ميدان در دبي مطالبي براتون ميذارم......

موقعیت مکانی این پروژه در قلب شهر دبی هستش،ابعاد اجرای این پروژه نزدیک به 10000 متر مربع خواهد بود،این پروژه از نظر مکانی با فرودگاه بین المللی دبی 7 کیلومتر فاصله دارد. پروژه میدان از نظر جذب هر گونه توریست و گردشگر یکی از پروژهای خیلی مهم دبی در آینده خواهد بود.

maydan-city-767098.jpg

01.jpg

02.jpg

03.jpg

04.jpg


این تصویر رو هم گذاشتم گفتم شاید خوشتون بیاد یه عکس هوایی هستش از بلند ترین ساختمان دنیا که داره تو دبی ساخته میشه.
2363433628_54f9b7784c_o.jpg



شاد و پیروز باشید:rose:
 
آخرین ویرایش:

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
ایستگاه آتش نشانی ویترا ( زاها حدید )
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ایستگاه آتش نشانی ویترا ( vitra fire station )از زبان خود زاها حدید (zaha hadid)درriba[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ایستگاه آتش نشانی ویترا به عنوان بنایی مجزا ایجاد نشده استت بلکه حکم کناره بیرونی منطقه ای نماسازی شده را دارد که به جای اشغال فضا ، در واقع آن را تبیین می کند زاها حدید در سخنرانی خود چگونگی شکل گیری پروژه مذکور را در طی بررسی های متعدد و مشتمل بر نقشه ، ماکت و تصاویری که در برارنده نور ، حجم ، طراحی محیطی و حرکت بودند ، نشان داد . اسکیس ها بر ترکیب معماری و زمینه موجود – که نشان دهنده محیط اطراف و جاری شدن آن در ساختمان است – تمرکز یافته اند . دیوار ها نقشی فعال در این میان دارند و متناوبا میان فضای تهی و حجم جای می گیرند و این امکان را به ساختمان می دهند که ایمن و در حال محصور باشند و به علاوه حسی از سرعت و گریز قریب الوقوع را نیز به وجود می آورند . [/FONT] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
2saywwh.jpg
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]هندسه ساختمان ، نشان دهنده تلاقی دو هندسه تشکیل دهنده این منطقه است و ریشه در آن دارد : برخورد جهت های مجتمع کشاورزی و پهنه گسترده راه آهن ، در این ایستگاه آتش نشانی نمود یافته استت . اندیشه کلی معماری به صورت رشته دیوارهای خطی و لایه لایه شکل گرفته است . برنامه ایستگااه آتش نشانی در فضاهای میان دیوارها که با توجه به ضرورت های کاربردی سوارخ شده ، انحراف یافته و شکسته شده اند ، نهفته است . با گذار از میان فضاهای ایستگاه مذکور می توان ماشین های قرمز رنگ و بزرگ آتش نشانی را به اجمال دید . خطوط حرکت آنها که نقوشی را شکل می دهد ، بر روری زمین نقش بسته است . کل ساختمان نشان از جنبشی دارد که گویی فعلا یخ بسته است و در واقع نشان دهنده کشمکش های گوش به زنگ بودن و توان بالقوه فعالیت در هر لحظه است [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دیوارها گویی بر روی یکدیگر می لغزند ، چرا که درهای کشویی بزرگ عملاا دیواری متحرک را به وجود آورند . طراحی بنا دو بخش متفاوت را که عبارتند از جای دهی ماشین های آتش نشانی و نیز فراهم سازی تسهیلات گوناگون برای آتش نشانی ها ، در هم می آمیزد . اندیشه کلی دیوارهای قرار گرفته در کنار یکدیگر ، هر دو بخش یاد شده را در بر می گیرد و از آن طریق فصل مشترک این دو را نوعی شکستگی یا خمیدگی در خط بنا نمایان می سازد . ورودی ساختمان مشخصا در محل این اتصال قرار گرفته است . کل ساختمان از بتن در جای تقویت شده است . ثابت گردیده است که این نوع مصالح بهترین وسیله برای اجرای اشکال تندیس مانند و سازه های بزرگی همچون دهانه ها و تیر طره ای های بلند به شمار می آید . در این میان توجه خاصی به تیزی تمامی لبه ها شده ، و از هرگونه اتصال همچون حاشیه بام یا روکش منشور و کیفیت انتزاعی اندیشه معماری نهفته در بنا می کاهند . در فقدان همین قبیل جزییات ، شیشه اندازی های بدون چارچوب را در محل خودرو ها و همچنین فضاهای داخلی که با صفحه های کشویی محصور شده است ، به دنبال دارد. [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
2dl2jax.jpg
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]داخل آندسته از فضاهایی که نیاز به عایق بندی دارند ، اندود گچ شده است . دیوارهای سرویس های بهداشتی کاشیکاری گردیده است . رختکن که میان فضاهای تعویض لباس و پوشیدن منااسب قرار دارند ، به ترتیب از فلز و فلز زنگ نزن ساخته شده اند . دیواری طلایی رنگ در انتهای اتاق بهداشتی ، به سمت بیرون متمایل شده اشت . نورپردازی نیز با معماری در هم آمیخته و مبنای خطی دارد و نه نقطه ای . این خطوط بر روی صفحه به گونه ای تنظیم گردیده اند که نور از برش های خاصی بیرون بزند و نه اینکه به شکل حجم هایی باشد که نوعی سربار و تحمیل بر فضا به شمار آیند . خطوط نور ، دقت لازم و حرکت سریع را در درون ساختمان هدایت می کنند . [/FONT]


اینم چند تا عکس

34fh894.jpg

2lxza14.jpg

47j5anq.jpg

48naj5v.jpg
 

Sisili boy

Member
سلام
من روز اول یا دوم این تاپیک بود که اومدم و پست دادم و تا یه مدت هر چی سر زدم فعالیتی ندیدم ولی حالا می بینم دوستان خیلی فعالیت می کنن که قابل تقدیره.

راستی از شنیدن خبر ایجاد بخش معماری تو سایت خیلی خوشحال شدم.

حالا فقط باید تو این تاپیک اطلاعات برج های دوبی و طرح های زاها و .. رو پوشش بدیم یا درخواستامون رو هم می تونیم بگیم؟ مثلا من برای 4شنبه یه پلان 2طبقه مسکونی می خوام که خیلی پیچ در پیچ نباشه ، اگر کسی می تونه کمکم کنه ممنون می شم جواب بده.
 

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
سلام

من برای 4شنبه یه پلان 2طبقه مسکونی می خوام که خیلی پیچ در پیچ نباشه ، اگر کسی می تونه کمکم کنه ممنون می شم جواب بده.

سلام.شرمنده من فعلا پلان خاصی ندارم یه دونه هست اصلا بدرد بخوره.ترم چندی؟ تا چه حدی میخوای.به abasi0912 بگو.خوراکشه:lol:
 

DIMO

Active Member
حالا فقط باید تو این تاپیک اطلاعات برج های دوبی و طرح های زاها و .. رو پوشش بدیم یا درخواستامون رو هم می تونیم بگیم؟ مثلا من برای 4شنبه یه پلان 2طبقه مسکونی می خوام که خیلی پیچ در پیچ نباشه ، اگر کسی می تونه کمکم کنه ممنون می شم جواب بده.

فعلاً که اوضاع گل آلوده......شما هم هر ماهی که میخوای بگیر........نظر پایانی با مدیرای انجمنه..


منم معماریم یه سر به این آدرس بزنید دوست داشتم تک تکشو اینجام بذارم ولی خب اونجام با کلی وقت شروعش کردم تقریبا هر روزم یه کار جدید بهش اضافه می کنم.
http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=51418

دوست عزیز ما اینجا داریم جمع میشیم که یه فعالیتی داشته باشیم نه اینکه لینک بذاریم و هر نفر رو به یه سمت بکشیم......قراره که اینجا......ای بابا......دوست عزیز اگه میخواید کمکی بکنید لطفاً مطالبتون رو با ذکر منبع اینجا قرار بدین،اگه هم که مطالب مال خودتونه فکر نکنم به هر حال یه کپی گرفتن اینقدر زحمت داشته باشه.........

شاد و پیروز باشید
 

جدیدترین ارسال ها

بالا