ورود به دنیای معماری

کدخدا

Member
راجب تقلید یه چیز دیگه هم جا افتاد که لازم دونستم برای روشن شدن صحبت هام بگم
ما تو معماریمون تقلید نداریم مگه چند جا(البته منظورم تقلید از تمدن های دیگست)ولی چند جا که سعی بر تخریب معماری ایران بود مثلا دوره سلوکیان که خب مشخصا از عناصر یونانی استفاده شد یا قاجار که همه چی خراباش اومد توی ایران و اسمش شد مدرن و تا حالام موند این تقلید اتفاق افتاد یا توی معماری مساجد در دوره اسلامی که مشخصا از معماری خانه پیامبر استفاده شد هم ما تقلید کردیم ولی انقدر این تقلید برامون سنگین بود که از روی کاربری و نگاه به گذشتمون و کاخ آشور ایوان بهش اضافه کریم و بازم راضیمون نکرد و رفتیم سراغ تزییناتش مفهومش معناش و تناسباتش که با معماری ایرانی وفقش بدیم که شد مسجد جامع اصفهان و اردستان و وکیل و هزارتا مسجد فوق العاده دیگه که توی تک تکش رفتم و اون معنی تقدس و هنر قدسی که فلاسفه مدرنم زیاد راجبش بحث کردن و اگه فرصتی بود اینجام بحثشونو می ذارم رو می بینید

زیاد حرف زدم می دونم ولی واقعا وقتی دیدم مدرسی تویه دانشگاه به همین راحتی راجب معماری مملکتش اینجوری می گه اکثر ما هم حرف مدرسامون برامون حجته و بالاشون نیست که بریم ببینیم درست می گن یا نه، ناراحتم کرد گفتم یه توضیح بدم،سعی کردم مختصر باشه ولی معماری گذشته این مملکت ان قد حرف داره که امیدوارم وقت بشه و یه تحلیل معنا شناسی که راجب فقط طراحی خونه های ایرانی هست رو براتون بذارم شاید براتون جالب بود .

راجب عکسا و مطالبم چشم سعی می کنم هفته ای 4 و 5 تا بذارم.
 
آخرین ویرایش:

کدخدا

Member
دوستان اگه کم و کاستی داره به بزرگی خودتون ببخشید.


تخت جمشید


نمایی از «کاخ آینه» در تخت جمشید
پارسَه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ايران است .كه ساليان سال پايتخت هخامنشيان بوده است اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانه‌های این مکان هنوز هم در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. این مکان هم‌اکنون یکی از آثار جهانی ثبت شده ی ایران در یونسکو است.

نام تخت جمشید
تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خوانده‌اند.این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی آمده است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت،به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش کبیر آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت.بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران،هنرمندان،استادکار ان،کارگران،زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده می‌کردند. ساخت اين مجموعه بزرگ و زيبا بنا به روايتي 120 سال به طول انجاميد .
چگونگی سازه


یکی از سرستون‌های پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود
وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند[1] و از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:
· کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
· سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌
· خزانه‌ٔ شاهی‌
· دژ و باروی‌ حفاظتی‌
پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا
ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»[2]
دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.
 

DIMO

Active Member
1. معماری ایرانی (منظورم همون معماری سنتی و قدیم هست) از کی تقریبا به سنتی بودن پیوست... منظورم اینه که چه دوره ای اون همه معنا و نشانه از معماری ما کم شد؟ البته اگر سوالم درست باشه و واقعا اینطور شده باشه.. راستش توی خونه های بسیار قدیمی هم آدم چیزهای عمیقی رو میتونه حس کنه... روح داشتن اون خونه.. و این الآن وجود نداره! برای همینه که این سوال برام پیش اومد..

هر دوره از زندگی بشر یه معماری خواص اون دوران رو داره که ارتباط مستقیم با روحیات و اخلاقیات افراد اون اقلیم داره که بازم این خودش بر میگرده به دین و اعتقادات افراد اون زمان،مثلاً معماری خونه های یزد رو نگاه کنید..درونگرا بودن خونه ها،دیوارهای بلند،اندرونی خونه،هشتی،دالان،وغیره حاکی از اونه که افراد اون دوران طالب یه فضای کاملاً خصوصی و راحت که خارج از دید نامحرم باشه بودن در ضمن این رو هم بگم که درونگرایی تنها به معنای درونگرایی نیست........بلکه بیشتر خصوصیات افراد اون زمان رو داره به ما نشون میده که چقدر تودار و مرموز بودن ولی خوب این رو هم بگم که یکی دیگه از عواملش هم همون اقلیمه که باعث شده تا خونه ها درونگرا بشن.....این مبحث فقط به خونه ها محدود نمیشه بلکه تو مساجد و منجمله همون تخت جمشید(پارسه)نیز شاهده...

فقط یه نکته دیگه که از قلم موند رو بگم که حتی کوچه ها و معابر اون زمان هم فکر پشت سر طراحیش بوده دوستانی که معماری یزد رو دیدن بیشتر به مسئله واقفن.......اگه خواستین میگم..

ولی متاسفانه معماری این دوران که خرابیش ریشه در دوران قاجار داره بیشتر پوچ گرایانه شده و خوب یه نکته حائز اهمیت هم متاسفانه تغییر کردن افراد این زمانه که معماری رو به پوچی کشوند........

اینها درک من هستن که راجع به معماریه اون زمان و این زمان براتون گفتم،درکل فرق معماریه اون دوران با این دوران به نظر من فرق کردنه مردمشونه.........


2. معماری ایرانی چیه و معماری اسلامی چیه؟ آیا دو چیز متفاوتند؟ نشانه شناسی هر کدوم چجوریه؟

راجب معماری اسلامی و معماری ایرانی هم بگم معماری اسلامی در واقع وجود نداره ما معماری ایرانی داریم در دوره اسلامی

این رو هم اضافه کنم معماریه دوره پس از اسلام هرچی داره از دوره ساسانی داره،برای نشانه شناسی هم یه مثال واست میزنم فقط ببخشید دیگه این مطلبو خیلی وقت پیشا خوندم یادم نیست اسم منبعشو..،همونطور که میدونید معماریه اصیل ایرانی پره از اعداد مقدس که یکیش حافظیه شیرازه....عرش خداوند 8زاویه و 8 وجه داره که توش یه اشاره ای هم به قیامت و 8 فرشته وجایگاه خداوند کرده بود،حالا این چه ربطی به مقبره حافظ داره...مقبره حافظ هم با 8 ستون سمبلیک به معنای 8 فرشته که در زیر عرش رحمت خداوند خفته اند اشاره داره وخیلی دیگه از این بناها...............


هرچند که معماری اسلامی شباهت زیادی به معماری رومی داری

حالا میشه گفت که فلسفه اصلش از یونانه که بعدها فلاسفه ایرانی با گرفتن اون از یونان فلسفه رو ارتقا دادن ولی فکر نکنم معماریه اسلامی.....نمیدونم.......یه مثال میزنی.....


شاد و پیروز باشید:)
 

Farrokh

Active Member
ببینید
من نمی خوام از حرفای کسی دفاع کنم

ولی اون استادی که این حرفها رو زده تخصصش تاریخ معماری بوده
ارزش معماری ایران بر همگان آشکاره

ولی اینکه این معماری حتی در با شکوه ترین دوره های خودش هم از تمدنهای دیگه اثر گرفته و یا حتی تقلید کرده سندی بر بی ارزش بودن اون نیست
بلکه سندی بر پر سابقه بودن و پویا بودن اون هست

ولی انقدر این تقلید برامون سنگین بود که از روی کاربری و نگاه به گذشتمون و کاخ آشور ایوان بهش اضافه کریم و بازم راضیمون نکرد و رفتیم سراغ تزییناتش مفهومش معناش و تناسباتش که با معماری ایرانی وفقش بدیم که شد مسجد جامع اصفهان و اردستان و وکیل و هزارتا مسجد فوق العاده دیگه


من فکر می کنم ما نرفتیم به دنبال وفق دادن اون ارزشها
بلکهاونها خودشون تحت تاثیر یه تمدن قدرتمند و کهن اونها تغییر پیدا کردند

بدیهی هم هست که فرهنگ میزبان فرهنگ میهمان رو تحریف کنه
حتی در زبان شناسی هم وقتی واژه ای وارد یک زبان می شه قواعد آوایی و واجی اون زبان رو به خودش می گیره

در مورد تاثیر پذیری و تقلید : در زبان شناسی هم همین طوره و اقوام همسایه در بسیاری از واژه ها و قواعد اشتراکاتی دارند و که حاصل تقلید یکی از دیگریست

همه ی ما وطنمون رو دوست داریم
همه ایرانی هستیم

ولی اگه بخواهیم محقق خوبی بشیم باید حب و بغض ها و وطن پرستیمون رو کنار بگذاریم و واقعیات رو اونجور که هستند ببینیم و قبول کنیم


مثلا سبک های معماری یونانی واقعا مدن تر و حساب شده تر از معماری ما هستند و به نظرم می رسه به جز الهاماتی کوچیک از تمدن مصر از هیچ ملت دیگه ای الهام نگرفتند و حاصل خلاقیت خودشونه

حالا میشه گفت که فلسفه اصلش از یونانه که بعدها فلاسفه ایرانی با گرفتن اون از یونان فلسفه رو ارتقا دادن ولی فکر نکنم معماریه اسلامی.....نمیدونم.......یه مثال میزنی.....


طاق رومی که اساسا اختراع رومیان بوده و مسلمانان بعد ها به شدت از اون در بنا های مذهبیشون استفاده می کنند
تا جایی که به صورت یک نماد قدرتمند و جدا نشدنی از بنا های اسلامی می شه (البته تاجایی که من میدونم این طور بوده )


حیف که علاقه من به تاریخ معماری فراوان و سوادم محدوده

اساتید خوبی هم داشتم ولی دانشجوی بدی بودم براشون :d

به هر حال منتظر نظرات بی طرفانه ی بقیه هستم
ممنون
 

Farrokh

Active Member
مثلاً معماری خونه های یزد رو نگاه کنید..درونگرا بودن خونه ها،دیوارهای بلند،اندرونی خونه،هشتی،دالان،وغیره حاکی از اونه که افراد اون دوران طالب یه فضای کاملاً خصوصی و راحت که خارج از دید نامحرم باشه بودن در ضمن این رو هم بگم که درونگرایی تنها به معنای درونگرایی نیست........بلکه بیشتر خصوصیات افراد اون زمان رو داره به ما نشون میده که چقدر تودار و مرموز بودن ولی خوب این رو هم بگم که یکی دیگه از عواملش هم همون اقلیمه که باعث شده تا خونه ها درونگرا بشن.

من فکر می کنم بیشتر اقلیم بوده که بر روی معماری یزد تاثیر گذاشته
توی اون آفتاب و گرما هر جنبنده ی خوش مشرب و اجتماعی یی به دنبال یه جای خنک میدوه تا از گرما نمیره

اتفاقا اون خونه ها خیلی به روابط انسانها با هم کمک می کرده
اعضای یک یا چند خانواده تحت محوریت طبیعت که همون حیاط سرسبز و حوض مرکزی بوده در کنار هم زندگی می کردند

چیزی که الان تقریبا به فراموشی سپرده شده
آپارتمان های امروزی که خودشون نمادی از زندگی ماشینی و جدایی انسانها از همدیگه هستند پلانهایی دارند که برخلاف پلانهای مرکزی سنتی ایرانی برای جدایی افراد خانواده طراحی شدند با این بحانه که حرمت اتاق های خواب حفظ بشه و سالن پذیرایی دیدی به اتاقها نداشته باشه

این نتیجه اش اینه که افراد خانواده هر کدوم در اتاقهای خودشون به سر می برند و کمترین تماس رو با هم دارند


وقتی به اعراب نگاه می کنم که بسیار محتاطانه از فرهنگشون دفاع می کنند و حتی از پذیرفتن واژه های بیگانه ای مثل پاستوریزه ویا هموژنیزه سر باز می زنند و به جاش یه واژه می سازند و از اول از اون استفاده می کنند

یا توی معماریشون عناصر عربی رو رعایت می کنند به طوری که هر کسی اون بنا رو ببینی می فهمه که توی یه کشور عربیه

و اونوقت به خودمون نگاه می کنم که فرهنگ غربی رو با آغوش باز پذیرفته ایم و در معماری و همه جا اونو کپی می کنیم و بسیار هم لذت می بریم و به هم فخر می فروشیم

دلم می خواد به حال همه ی ایرانیا خون گریه کنم

*منظورم از اعراب کشور هایی مثل لبنان و مصر هست نه دبی !
 

کدخدا

Member
ببینید
من نمی خوام از حرفای کسی دفاع کنم

ولی اون استادی که این حرفها رو زده تخصصش تاریخ معماری بوده
ارزش معماری ایران بر همگان آشکاره

ولی اینکه این معماری حتی در با شکوه ترین دوره های خودش هم از تمدنهای دیگه اثر گرفته و یا حتی تقلید کرده سندی بر بی ارزش بودن اون نیست
بلکه سندی بر پر سابقه بودن و پویا بودن اون هست




من فکر می کنم ما نرفتیم به دنبال وفق دادن اون ارزشها
بلکهاونها خودشون تحت تاثیر یه تمدن قدرتمند و کهن اونها تغییر پیدا کردند

بدیهی هم هست که فرهنگ میزبان فرهنگ میهمان رو تحریف کنه
حتی در زبان شناسی هم وقتی واژه ای وارد یک زبان می شه قواعد آوایی و واجی اون زبان رو به خودش می گیره

در مورد تاثیر پذیری و تقلید : در زبان شناسی هم همین طوره و اقوام همسایه در بسیاری از واژه ها و قواعد اشتراکاتی دارند و که حاصل تقلید یکی از دیگریست

همه ی ما وطنمون رو دوست داریم
همه ایرانی هستیم

ولی اگه بخواهیم محقق خوبی بشیم باید حب و بغض ها و وطن پرستیمون رو کنار بگذاریم و واقعیات رو اونجور که هستند ببینیم و قبول کنیم


مثلا سبک های معماری یونانی واقعا مدن تر و حساب شده تر از معماری ما هستند و به نظرم می رسه به جز الهاماتی کوچیک از تمدن مصر از هیچ ملت دیگه ای الهام نگرفتند و حاصل خلاقیت خودشونه




طاق رومی که اساسا اختراع رومیان بوده و مسلمانان بعد ها به شدت از اون در بنا های مذهبیشون استفاده می کنند
تا جایی که به صورت یک نماد قدرتمند و جدا نشدنی از بنا های اسلامی می شه (البته تاجایی که من میدونم این طور بوده )


حیف که علاقه من به تاریخ معماری فراوان و سوادم محدوده

اساتید خوبی هم داشتم ولی دانشجوی بدی بودم براشون :d

به هر حال منتظر نظرات بی طرفانه ی بقیه هستم
ممنون

من فکر می کنم بیشتر اقلیم بوده که بر روی معماری یزد تاثیر گذاشته
توی اون آفتاب و گرما هر جنبنده ی خوش مشرب و اجتماعی یی به دنبال یه جای خنک میدوه تا از گرما نمیره

اتفاقا اون خونه ها خیلی به روابط انسانها با هم کمک می کرده
اعضای یک یا چند خانواده تحت محوریت طبیعت که همون حیاط سرسبز و حوض مرکزی بوده در کنار هم زندگی می کردند

چیزی که الان تقریبا به فراموشی سپرده شده
آپارتمان های امروزی که خودشون نمادی از زندگی ماشینی و جدایی انسانها از همدیگه هستند پلانهایی دارند که برخلاف پلانهای مرکزی سنتی ایرانی برای جدایی افراد خانواده طراحی شدند با این بحانه که حرمت اتاق های خواب حفظ بشه و سالن پذیرایی دیدی به اتاقها نداشته باشه

این نتیجه اش اینه که افراد خانواده هر کدوم در اتاقهای خودشون به سر می برند و کمترین تماس رو با هم دارند


وقتی به اعراب نگاه می کنم که بسیار محتاطانه از فرهنگشون دفاع می کنند و حتی از پذیرفتن واژه های بیگانه ای مثل پاستوریزه ویا هموژنیزه سر باز می زنند و به جاش یه واژه می سازند و از اول از اون استفاده می کنند

یا توی معماریشون عناصر عربی رو رعایت می کنند به طوری که هر کسی اون بنا رو ببینی می فهمه که توی یه کشور عربیه

و اونوقت به خودمون نگاه می کنم که فرهنگ غربی رو با آغوش باز پذیرفته ایم و در معماری و همه جا اونو کپی می کنیم و بسیار هم لذت می بریم و به هم فخر می فروشیم

دلم می خواد به حال همه ی ایرانیا خون گریه کنم

*منظورم از اعراب کشور هایی مثل لبنان و مصر هست نه دبی !
راجب تک تک چیزایی که گفتی می تونم یه روز باهات بحث کنم منم خودم یه زمانی اطلاعاتم محدود بود و همین جوری فکر می کردم ولی نشستم با اساتیدی حرف زدم که شاید بتونه یه کم نظرتو عوض کنه کاش می تونسم حرفایی که پروفسور فلامکی راجب معماری ایران زدن رو اینجا بگم شاید نظرت عوض شه .
من راجب زبان فارسی و نقص هایی که داره حرف نمی زنم ولی راجب معماری حرف دارم اون قوسی که شما رومی خوندین و کاملا هم حق با شماست که رومیه ولی تا حالا کجای بناهای ایرانی قوس رومی دیدی یه عکس ازش بذار قوس رومی میزان تحمل بارش قابل مقایسه با قوس ایرانی نیست قوس رومی نیم دایرست قوس ایرانی انواع و اقسام داره که یکیش جناغیه که بار بریش بعد از این همه سال ثابت شده که شبیه پایدار ترین قوس محاسبه شدست که از بر گر دوندن طنابی که تحت اثر وزنش قرار داره بدست می اد.
من از روی تعصب حرف نمی زنم راجب همه اینایی که می گم کتاب خوندم که البته یکه از اونام هیلن براوند هست که جز همون غربیاست که خیلی از وافعیت ها رو گفته اقرار کرده که معماری ایران فوق العاده بوده ولی اینم گفته متعجبم که با این معماری چرا شما اینجا موندین و غرب این جوری پیشرفت کرده من به گذشته معماری این مملکت افتخار می کنم و از حالش واقعا ناراحتم
 

کدخدا

Member
House in Somosaguas / A-cero

883191459_pan-84-jtext-528x407.jpg
The spanish architecture firm A-cero, directed by Joaquin Torres, has built a new house in the Madrid outskirts that synthesizes the evolution of the studio’s signature design language and its technical experimentation over the last years. The house can be aesthetically inscribed in the series of projects made by the studio since its international expansion, in places like the Dominican Republic and Dubai, presenting a greater spatial complexity and and use of shapes that underlines the relation between A-cero’s architecture and contemporary sculpture.​
At first impression the house clearly shows its intentions, with the dominance of stylized curves and bold shapes that relate harmonically to its natural context while keeping a clearly modern character. The horizontal shapes pile up one on another, creating a stratified building that seems to emerge from the earth like a natural formation, the façades are treated with a texturized dark concrete, completing the mineral analogy.

In this capacity of being at once natural in its matter and artificial in its forms, the house reminds of the work of minimalist sculptors like David Nash, or a piece of land art.
The interior contains a varied program, solved with a very complex array of spaces with different heights and levels, as well as the particular shape of some of the rooms. The lower level contains the main hall -covered by a curved ceiling that accentuates its relevance-, living and dining rooms, master bedroom, gym, interior pool, kitchen and service areas. On the upper level is located a painting studio, under a long curved ceiling, flooded with natural light and the best views over the surrounding landscape. The basement is dedicated to health and leisure, with a bar, games room, chill out, massage room, projection room, cellar and gym.

The spaces are freed of columns and other elements that would alter its fluidity and openness, light materials have been used in the interior design to improve this aspect. The floors are covered with large format white ceramic tiles and the bathrooms are finished in white aluminum.






ground plan​
 

Sherlock_Holmes

Active Member
بچه ها درباره این قوسها که گفتید میتونید عکس هم بذارید؟

ممنون میشم...

ضمن اینکه دلم می خواد بقیه بحث خوبتون درباره معماری ایرانی رو ادامه بدید یه سوال دیگه دارم که از صحبتهای dimo درباره معماری یزد و درونگرا بودن اون به یادم اومد...

یه مساله ای که من زیاد شنیدم چیزی به نام مشرفیت هست...
میخوام بدونم قدیم این مساله چطور حل میشده... و الآن چجوریه؟

منظورم دید داشتن خونه ها به همدیگه هست...
الآن ظاهرا اصلا رعایت نمیشه...
نمیدونم...
دلم میخواد درباره قدیمش بدونم...
 

کدخدا

Member
EMPAC's new art headquarters complete
10370_empac3main.jpg
Technological adaptability creates ideal performance and research spaces

The Rensselaer Polytechnic Institute will soon open the doors to its € 131 million Experimental Media and Arts Center (EMPAC) conceived by Grimshaw Architects.
Located on the edge of the Rensselaer campus the new facility is anchored to the side of a challenging 45-degree hill overlooking the city of Troy. The multi-disciplinary center offers an ambitious, international artistic program providing opportunities for interaction and exchange between artists and researchers in science and technology.
The architects challenge was to combine, in one building, the permanence of the traditional performing arts with the transient character of experimental media.
As one of their starting points, Grimshaw Architects considered the resonant chambers of stringed instruments, in the belief that tradition and experimentation are linked by the unvarying physics of sound. As many as two dozen spaces in the building, all built to first-class acoustic standards, may be in use simultaneously. To allow this to happen without acoustic interference, the major venues are distributed in a cascading arrangement on the site to increase isolation and are constructed with separate foundations, complex independent superstructures and resilient isolation.
Visitors enter the building at the top of the hill and enter the lobby. From this space, a series of bridges cross over a three-storey atrium and pierce into the cedar “hull” that houses the concert hall. Two stairways descend on either side of this space and lead to the theater and two black box spaces that can be used for scientific research and performances.
EMPAC’s innovative features include technological methods never used before in the United States such as a glass curtain wall, featuring mullions that carry heated water to insulate the space from sharp winters. The HVAC system, virtually silent to preserve the integrity of performances and research, uses displacement ventilation to push air through registers under the seats. The centre benefits from more than 8000 inputs and hardwiring to CCNI, the world’s largest university- based supercomputer.
The state of the art centre comprises of a 1,200 seat concert hall, a 400 seat theater, 2 flexible seating studios and 4 artist-in-residence studios. EMPAC will open its doors to the public in October a grand opening to honor the new facilities.


10370_1_gr1big.jpg



10370_2_gr2big.jpg


10370_3_gr3big.jpg


10370_4_gr4big.jpg


10370_5_gr7big.jpg



serv

 

کدخدا

Member
celebration of independence
10439_bicentenary%20main.jpg

Bicentenary Towers celebrate 200 years of Mexican independence

The 10th International Arquine competition to design two towers to celebrate Mexico’s bicentenary, has been won by Gregorio Vasquez and Manuel Wedeles with their designs for Tezozomoc and Xochimilco. The two mixed-use towers - intended to be completed for the bicentenary celebrations in 2010 – will be set in two strategic areas of Mexico City; the Azcapotzalco Technology Park and the Xochimilco Ecology Park. Each tower will be 83 stories, with around 100,000 metres of floor space, and will include offices, residential apartments, a hotel, and retail areas, separated from one another by a sky garden and connected with vertical voids.
The Serpiente Emplumada Tower (Tezozomoc) is shaped by two ellipses, which intercept each other at their core. These ellipses extrude and twist separately, one slightly and the other dramatically, generating moments where the two shapes intersect and complement one another. The outer shell of Tezozomoc creates an interior vertical void where air can circulate and be cleaned up by various layers of air filters. The Piramide del Sol Tower (Xochimilco) extends geometrically from a square at its base, and is shaped by four extruding squares twisted on their vertical axis, to a rectangular tower at the top, the axis of which marks the direction of the sun. As with Tezozomoc, these twisting volumes generate vertical voids that are used as air ducts where air can be filtered and cleaned, and recycled back into the atmosphere.
Vasquez and Wedeles Architects not only designed the towers to reflect the technological and ecological aims of the competition – with the buildings acting as air filters for their respective parks - but also to represent the history of Mexico itself, with Tezozomoc referencing the ancient Mayan civilisation and Xochimilco representing the Aztecs.
10439_1_Bicentenary%20abig.jpg



10439_2_Bicentenary%20bbig.jpg



10439_4_Bicentenary%20ebig.jpg



10439_5_Bicentenarycbig.jpg





10439_3_Bicentenary%20dbig.jpg



 

کدخدا

Member
Open for business
10482_Duomo6119M.jpg
Tour T1 towers over Europe’s largest business district

Designed by French architectural firm Valode and Pistre, the T1 Tower is now complete. Situated in La Défense, the high-rise business district west of Paris, the tower has a floor area of 70,000 sq m and features restaurants, meeting rooms and underground parking to support the office space within.
Valode and Pistre describe the T1 as having been "conceived as a folded glass plate, 200 metres high, cut by an arc on its north face. The distinctive profile changes according to one’s vantage point and assures the tower’s insertion within the surrounding context. Seen from the south, the tower appears as a ship’s bow, a vertical element and a complement to the skyline of the La Défense business district. Seen from the east and west, T1 is perceived as a large sail, its curving form providing transition to the lower scale of the adjoining neighbourhood. The image given by the north façade is one of a tall staircase, climbing to the sky and disappearing as the façade curves out of view. The tower’s configuration allows for large floor plates and panoramic views, associating spatial quality, efficiency and the latest building services.”
Tour T1 is part of La Défense's once again expanding business quarter, which is now the largest purpose-built business district in Europe.
10482_1_Duomo6157.jpg


10482_2_Duomo6123.jpg


10482_3_Duomo6131.jpg






10482_6_Duomo6148.jpg
 

کدخدا

Member
Nakheel Harbour & Tower by Woods Bagot

October 6th, 2008
1-km-6.jpg

Architects Woods Bagot have designed a kilometre-high tower for developer Nakheel in Dubai.
1-km-2.jpg

The tower, unveiled at the Cityscape real estate fair in Dubai, will be the world’s tallest building and is part of a development that also includes “the world’s first inner city harbour”.
1-km-5.jpg

The following information is from Nakheel:

Includes tower more than a kilometre high and the world’s first inner city harbour
Dubai, October 5th, 2008
Inspired by Islamic design and geometry, master developer Nakheel announced today that it is building Dubai’s capital, Nakheel Harbour & Tower. The new community was launched at a VIP event hosted by His Excellency Sultan Ahmed bin Sulayem, Chairman of Dubai World.
1km-4.jpg

At the core of the Nakheel Harbour & Tower development is a tower more than a kilometre high and the world’s only inner city harbour. The development will cover an area of more than 270 hectares and become home to more than 55,000 people, a workplace for 45,000 more and attract millions of visitors each year.
1km-main.jpg

“There is nothing like it in Dubai”, His Excellency Sultan Ahmed bin Sulayem said at the launch. “Nakheel Harbour & Tower is located in the heart of ‘new Dubai’, where we have focused on creating a true community, a location for living, working, relaxing and entertaining, for art and culture. All of this is concentrated in one area.”
1-km-3.jpg

In line with Nakheel’s role in shaping Dubai’s future and creating some of the world’s most iconic developments, Nakheel Harbour & Tower incorporates elements from great Islamic cities of the past - the gardens of Alhambra in Spain, the harbour of Alexandria in Egypt, the promenade of Tangier in Morocco and the bridges of Isfahan in Iran.
1-km-7.jpg

“With Islamic influences governing its design, Nakheel Tower has been able to reach its height of more than a kilometre. This inspired approach has enabled us to achieve a number of amazing feats of engineering, for example the Tower will be the world’s tallest concrete structure,” said His Excellency.
Nakheel Tower will have four individual towers within a single structure – a groundbreaking engineering feat. A distinctive crescent-shaped podium encircles the base and complements its remarkable height.
“Nakheel has sought inspiration not just from Islamic design but also from the Islamic principles of inclusion, innovation, diversity, excellence, growth and progress. These are the same principles that have motivated and guided Islamic culture and helped create its great cities throughout history. Now they are shaping the cities of the future,” enthused His Excellency Sultan Bin Sulayem.
Not only has a development of this shape and scale not been attempted before, but it is also a further example of Nakheel’s innovative projects that have changed the way the world looks at Dubai.
The multibillion dollar Nakheel Harbour & Tower development will include 250,000m2 of hotels and hospitality space, 100,000 m2 of retail space and huge expanses of green spaces including canal walks, parks and landscaping. The new development is geographically central to the Emirate of Dubai, at the intersection of Sheikh Zayed Road and the Arabian Canal; and will also complement Nakheel’s surrounding developments including Jumeirah Park, Jumeirah Islands, Discovery Gardens and Ibn Battuta shopping mall.
The Nakheel Harbour & Tower development minimises car use and maximises train, bus and water transportation. A complete transportation hub blends into the harbour area with metro transportation combined with a unique water transport interchange, with Abra & Dhow station links.
Sustainability and safety will be key to the planning and design of Nakheel Harbour & Tower, with the latest standards and technology incorporated in the development.
“The inspiration for the project came from Sheikh Mohammed’s vision for building for tomorrow,” said His Excellency. “He is famously quoted as saying that ‘before evaluating the future, we have to take a quick look at the past. For it is the foundation of tomorrow’.
“It sends another message to the world that Dubai has a vision like no other place on earth.”

 

کدخدا

Member
بچه ها درباره این قوسها که گفتید میتونید عکس هم بذارید؟

ممنون میشم...

ضمن اینکه دلم می خواد بقیه بحث خوبتون درباره معماری ایرانی رو ادامه بدید یه سوال دیگه دارم که از صحبتهای dimo درباره معماری یزد و درونگرا بودن اون به یادم اومد...

یه مساله ای که من زیاد شنیدم چیزی به نام مشرفیت هست...
میخوام بدونم قدیم این مساله چطور حل میشده... و الآن چجوریه؟

منظورم دید داشتن خونه ها به همدیگه هست...
الآن ظاهرا اصلا رعایت نمیشه...
نمیدونم...
دلم میخواد درباره قدیمش بدونم...
اینا راجب قوس و انواعش


http://www.iran-eng.com/showthread.php?p=366932#post366932
http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=18825
 

DIMO

Active Member
وقتی به اعراب نگاه می کنم که بسیار محتاطانه از فرهنگشون دفاع می کنند و حتی از پذیرفتن واژه های بیگانه ای مثل پاستوریزه ویا هموژنیزه سر باز می زنند و به جاش یه واژه می سازند و از اول از اون استفاده می کنند

*منظورم از اعراب کشور هایی مثل لبنان و مصر هست نه دبی !

از نظر زبانی باهات موافقم ولی از نظر فرهنگی تا یه حدودی باهات موافقم چون در بیشتر موارد اونها هم مثل ملل دیگه پیرو فرهنگ و رنگ و لعاب غرب شدن اینم بگم که آمار کتاب خوانی بین تمام ملتهای عرب خیلی خیلی پایینه،در ضمن تا اونجا که من اطلاع دارم لبنان معماری مستقلی نداشته ولی مصر چرا در ضمن اگه به دنبال معماری اصیل اعراب البته بعد اسلام هستین به نظر من مراکش،سوریه و اسپانیا بهترین گزینه ها باشن.


یه مساله ای که من زیاد شنیدم چیزی به نام مشرفیت هست...
میخوام بدونم قدیم این مساله چطور حل میشده... و الآن چجوریه؟

منظورم دید داشتن خونه ها به همدیگه هست...
الآن ظاهرا اصلا رعایت نمیشه...
نمیدونم...
دلم میخواد درباره قدیمش بدونم...

فعلاً چیزی هنوز پیدا نکردم نه تو کتابام و نه تو نت اگه پیدا کردم حتماً میذارم.....


دوستان عزیز یه سوال داشتم،خواستم ببینم کسی راجع به بنای کریستال پالاس تصویری داره...؟در ضمن یه درخواست دیگه ای که داشتم کسی پلان و نما و برشی از خانه روبی (کار آقای رایت) نداره(خودم یه سری پلان دارم ولی بی کیفیتن)..؟ راستی کسی پلانی چیزی از خانه یا ساختمان مونترال فکر کنم دقیقاً یادم نیست کار آقای موشه صافدی نداره......اگر کمکی کنین ممنون میشم

شاد و پیروز باشی:rose::)
 

کدخدا

Member
دوستان عزیز یه سوال داشتم،خواستم ببینم کسی راجع به بنای کریستال پالاس تصویری داره...؟


Crystal_Palace_-_1851_1.JPG
Crystal Palace
The Great Exhibition of the Works of Industry of All Nations was the first international exhibition of manufactured goods, and it had an incalculable effect on the course of art and design throughout the Victorian Age and beyond. It was modelled on successful French Industrial Exposition of 1844,, but it was the first to open its doors to the world.
The first building in Britain to be built solely for the exhibition of manufactured goods was built in Birmingham in 1849, for an exhibition of the British Society.
The Exhibition lasted 141 days and in that time six million people visited the Crystal Palace. Admission prices varied according to the date. There was a day and a ticket price to suit everyone. It varied from 3 guineas a day, £1 a day, five shillings a day, down to one shilling a day. The one shilling ticket was a huge success with the industrial classes, and four and a half million shillings were taken.
Paxton's Crystal Palace. Initially the Commission rejected Paxton's plan, but he took out newspaper ads to raise public support, and the Commissioners were forced to bow to public pressure. Paxton's innovative design called for a glass and steel structure, essentially a giant greenhouse, made of identical, interchangeable pieces, thus lowering materials cost considerably. Paxton's design was adopted, with the addition of a dome to allow space for some very tall trees in Hyde Park.
Rival architects claimed that the building was unsafe, and would collapse from the resonance set up by the feet of large crowds. So an experiment was set up. A model structure was built, and workmen walked back and forth in time and then haphazardly. Then they jumped up in the air together. No problem. As a final test, army troops were called in to march about. The test building passed the trial, so work proceeded on the real thing.
Amazingly, the building, dubbed the "Crystal Palace", was ready on time and on budget. In fact, due to presale of tickets, the exhibition was ensured a profit before it even opened on May 1, 1851. There were 17,000 exhibitors from as far away as China, and over 6 million visitors viewed goods ranging from silks to clocks, and furniture to farm machinery. The French were the big winners in terms of awards, a fact which did not go unnoticed by the British press.
The finished building was enormous - 1,848 feet long and 408 feet wide (with an extra bit sticking out on one side 936 feet x 48 feet). A grand avenue and upstairs galleries ran the whole length of the building. Altogether, 772,784 square feet (19 acres) were roofed over, not including the 217,100 square feet of galleries. This was an area six times larger than that of St Paul’s Cathedral in London. Materials included 550 tons of wrought iron, 3,500 tons of cast iron, 900,000 superficial feet of glass and 600,000 foot of wooden planking to walk on. There were 202 miles of sash bars and 30 miles of guttering.
The profit from the exhibition was used to purchase land in Kensington, where several museums were built, including the forerunner of the Victoria and Albert Museum, which carries on the spirit of the exhibition in its displays devoted to art and design. In fact, the road were several of these museums were built was called Exhibition Road.
As for the Crystal Palace itself, it was dismantled at the end of the exhibition and reassembled in Sydenham, South London. It reopened in 1854, and there it stayed as a tourist attraction until it burned down in 1936. If you want to get a sense of what this amazing building was like, visit the Royal Botanical Gardens at Kew, and take a look at the Palm House.
Here are a few pictures of some of the items that were on show at
The Great Exhibition of 1851.
plan_palacea.jpg

Crystal_Palace_Centre_transept_&_north_tower_from_south_wing.jpg
_crystal%20palace%20postcard.jpg
 
آخرین ویرایش:

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
بابا شما اينقدر چيزاي خفني گذاشتين من ديگه جرات نميكنم اينجا تگ بزنم:sad:

باروک از نظر لغوی به معنای مروارید نا منظم است . خواستگاه باروک ایتالیا و شهر روم است
در این دوره علم پیشرفت کرده سرعت اکتشافات علمی بالا می رود . در این دوره ساعت اختراع می شود البته ساعت شنی و آفتابی از قبل بوده و ساعت عقربه ای اختراع می شود .دوره تاتر است .و اینها باعث تحول در هنر می شود .در این دوره نیوتن -کپرنیک و کپلر از ستاره شناسان و فیزیکدانان مشهور هستند . نیوتن معتقد است که مدار سیارات به دور خوزشید بیضی است .و با اختراع ساعت مفهوم زمان مطرخ می شود و در نتیجه در هنر به خصوص مجسمه سازی فرمهای سیال مطرح می شود و دیگر خطوط شکسته و عمود مطرح نیست بلکه خطها الهام از طبیعت می گیرند و چون در طبیعت خط راست نداریم خطوط تبدیل به خطوط منحنی و مواج می شود.

کلیسای ایل گزو
باروک دوره ویلیام شکسپیر است . و در این دوره است که فلاسفه ای مثل کانت در کنار تئاتر به رمانتیسم روی می آورند . کانت عقل را رد می کند و کتابی به اسم نقد عقل محض دارد و می گوید اگر ما در دوره کلاسیک عقل را محور و معیار هر چیزی می دانستیم اکنون دیگر در کنار آن احساس نیز مطرح است و عقل و احساس با هم کار می کند .و این همان چیزی است که در دوره کلاسیک و رنسانس اصلا مطرح نبوده .بعد از آن شخصی به نام گروید غرایز را مطرح می کند و در کنار عقل و احساس ضمایر نا خودآگاه را مطرح می کند.
مکتب رمانتیسم در مورد احساسات صحبت می کند .رمانتیسم یعنی فرهنگ و هنری که احساسات را در خود دخیل می کند و ما در هنر رمانتیسم اجزایی داریم که در رئالیسم نداریم .در رمانتیسم همه چیز براساس احساس است و احساس حرف اول را می زند و خطوط همه سیال و منحنی هستند ولی در هنر کلاسیک همه چیز راست گوشه و قائم است و همه چیز منطقی و مطلق است .به هر حال مجموعه این مسائل تاثیر می گذارد و هنر دوره باروک را شکل می دهند که از یک طرف مربوط است به فرمهای طبیعی خطوط عیر صاف و منحنی را به کار می برند چون در طبیعت ما خط راست را نداریم و همه خطها تصادفی است .در مجسمه سازی مجسمه های باروک حالت پویا دارند.
اگر در دوره رنسانس لئوناردو داوینچی مجسمه حضرت داوود را به صورت نشسته و ساکن می سازد در دوره باروک مجسمه ها فرم حرکت را القا می کنند .و در مجسمه ها انسانی نیست که نشسته یا ایستاده باشد .مثلا مجسمه انسانی ساخته می شود که روی اسب -اسب در حال حرکت است و باد شنل سوار را می زند و وقتی به مجسمه نگاه می کنیم کاملا وزش باد و حرکت احساس می شود .و نمای موجی در ساخنمانها شکل می گیرد .
بسیاری بر این عقیده اندکه معماری باروک ازایتالیا آغاز گردید
وبخش بزرگی ازاوروپا رازیرپوشش وگسترده خوددرآورد.این معماری پویایی خاصی دارد. ازویژگیهای معماری وهنرهای دیگرحفظ تعادل ووحدت آفرینی درمیان عناصری متراکم وگوناگون است .
معماری باروک بامایه گرفتن ازانسانگرایئ بسا ط « شیوه گری» را برچید و در مقابله با خود با ضوابط کلاسیک حق اولویت را از عقل گرفت وبه احساس سپرده .در معماری باروک ماهیت اصلی آفریده ها عبارتند از :
ایجاد هماهنگی وهنجار در میان عناصر ومضامینی گوناگون ودرهم آمیخته ، طرحی فراخ ودر مقیاس بزرگ در فضای شکوهمند وابهت انگیز ، واز طرفی هدف اصلی باروک تعبیه فضایی کلی در مرکز ومنظم کردن فضاهای فرعی ونمای ورودی . اصلی بنا را سرانجام بخدمت گرفتن عناصر اصلی پیکرتراشی ونقاشی وسایر هنرهای تزیینی برای ایجاد اثری کامل . معماری باروک دارای صلابت ساختمانی وجسامت و ابهتی خاص خود بود ، که بعدها شیوه «روکوکو» از آنها کاست وبر خاصیت سبکی ، ریز نقشی وشادی انگیزی وزینت تزیینی سطحی می افزود و عدم تقارن در تزیینات را پیشه کرد.
کلیسای ایل گزو
نخستین اثر معماری این دوره ، کلیسای ایل گزو بود. معمار آن دوره «جاکموداونییولا» طراحی کرد و ساخت .
وی نقشه همکف کلیسا را تهیه کرد ومعمار دیگری به نام «جاکومودادلاپورتا» مسئولیت تکمیل نمای آن را به بعهده گرفت. نمای این کلیسا به عنوان مدلی برای نمای کلیساهای باروک مردمی تا دوقرن قابل توجه بود. که این شیوه کار در آمریکای لاتین تکرار می شود.
کلیسای سن پیترو
در روم است متراکم در مرکز آن چنان که میکلانژ و برامانته طراحی کرده بودند پذیرفته نشد، لذا طرح بازسازی آن به فردی به نام« کارلومادرنو» داده شده و او سه بلوک را به صحن افزود ونقشه را از تقارن نقطه ای به تقارن محوری تبدیل نمود.
ولی طرح او با مرگش تکمیل نشد سپس «جووانی برنینی» به عنوان هنرمند بزرگ عصر باروک طراحی میدان عظیم مقابل کلیسای سن پیترو را به عهده گرفت.
پلکان راهنما
از دیگ آثار برنینی طراحی پلکان راهنماست که در مجموعه واتیکان قرار دارد.
این پلکان طرح خاصی دارد به طوریکه وقتی از طرف پایین پله به طرف بالا حرکت کنیم، از فاصله های دیواره های جانبی و ستونها به صورت همگرا کاسته می شود و با قرار دادن نورگیری در انتهای پاگرد، حالت روحانی خاصی عروج و از پایین به بالا و به سوی نور تداعی می شود.
کلیسای سن ایوو
از بناهای معماری باروک ایتالیا است، که توسط «برومینی» در شهر رم ساخته شد.
برومینی به شیوه خاص خویش، در نمای بیرونی نمازخانه نیز شکلهای مقعر را برابر شکلهای محدب بکار می گیرد.
برفراز انحنای درونی نمای کلیسا، که طرحش با تاق بندی های قدیمی دورتادور حیاط منطبق شده است ، ساختمان محدب و استوانه ای شکلی طراحی شده که اجزای پایینی گنبد بر آن تکیه دارند.
کلیسای سان کارلو اله کواتروفونتانه
که به وسیله فرانچسکوبرومینی در سال ۷-۱۶۶۵ میلادی ساخته شده است.
کاخ «کازینیانو»
نیز یک یاز بناهای باروک ایتالیاست، که توسط «گوارینوگوراینی» طراحی شده است.
درباره باروک ایتالیا باید گفت باروک رومی، نمایانگر یک آرمان مذهبی و سیاسی است . که نماینده این معماری گنبد کلیسای سان پیترو در روم است . باروک ایتالیایی آشکارا بسیاری از عناصر باستانی را منسوخ کرد. این گنبد با پیچ و تاب تمثیلی گسترده ای که بوسیله برنینی با پیروی از سلیقه معمارش میکلانژ و با تصور هنری خود از ستون بندیهای جانبی میدان سان پیترو یافته است، قرار بود که تجمسی باشد، از تمامیت کلیسایی، تصویری از سروری مسیحیت وگنبد فلک که از لحاظ ارمانی تمام جهان را زیر پر می گیرد.
معماری باروک در فرانسه
برخی مورخان باروک را ادامه رنسانس پیشرفته می دانند و برخی نیز آن را یک مکتب (سبک) جداگانه تلقی می کنند. بطوری که اشاره گردید، معماری باروک در ایتالیا متولد شد و به سایر نقاط راه یافت و از جمله کشورهایی که این معماری در آن گسترش یافت، کشور فرانسه است. نخستین بناهایی که در فرانسه باقیای سنت گوتیک را کنار نهادند، از سبک هنری ایتالیا استفاده کردند که موجب تولد باروک در فرانسه گردید. سوربن که توسط« ژاک لومریسه» در ۱۶۳۵ آعاز شد. یکی از نخستین نمونه های این سبک ایتالیایی در فرانسه بود. تزیینات غنی و استادانه کلاسیک، فاصله گذاری متنوع سطح متشکل از ستونهای متمرکز بر روی در ورودی مرکزی و قرار گرفتن یک گنبد جالب توجه بر بالای آن چوب بناهای شصت سال پیش رم نشانه هایی است از این تأثیر پذیری.
از دیگر بناهای باروک در فرانسه خیمه« اورلئان» به طراحی « فرانسوا مانسرو» ، گنبد سنت لوئی، موزه لوور به طراحی «لوئی لوور» و کاخ «ورسای» است. مهمتری این بناها، کاخ ورسای است که نماینده واقعی باروک فرانسوی است. این بنا به طول ۴۰۰ متر در محور عمودی که بر محور شرقی- غربی از شهرک و پارک می گذرد، است. پس از مرگ لوور ادامه کار بوسیله «ژول آردوئن مانسار» ادامه یافت.نمای این بنا به سبک باروک است. در محوطه خارجی این پارک چند استخر و تندیس های فراوانی وجود دارند که د رخور تأمل هستند.
در معماری باروک فرانسه و تزیینات داخلی کاخ بسیار اهمیت داده شده است و در تزیینات داخلی ورسای هماهنگی و وحدتی چشمگیر بین عناصر مختلف مثل چوب، گچ، فلز، رنگ، شیشه و… به خوبی مشهود است.
معماری باروک در انگلستان
با آغاز گسترش دامنه نفوذ بریتانیا در قاره اروپا و آمریکا بویژه پس از بازگشت خاندان استوارت به سلطنت در قرن هفدهم، نیاز به ایجاد کاخهای پرشکوه در املاک وسیع مطرح گردید. باروک در انگلستان با ایجاد بناهایی چون تالار« ضیافت وایتهال» به طراحی « اینگیوجونز» آغاز گردید.
او تحت تأثیر معماری پالادیو قرار گرفته بود و شیوه تناسب بندی او را بکار گرفت.
کلسیای سنت پل
یکی از شاخص ترین بناهای انگلستان در عصر باروک است، که توسط «کریستوفررن» طراحی شد.
گنبد کلیسای مزبور بر بنای عالی گسترده ای قرار دارد که با گنبد چنان مفصل بندی اندکی دارد، که شالوده ای استوانه ای را ضروری می سازد.
 
آخرین ویرایش:

کدخدا

Member
ددر ضمن یه درخواست دیگه ای که داشتم کسی پلان و نما و برشی از خانه روبی (کار آقای رایت) نداره(خودم یه سری پلان دارم ولی بی کیفیتن)..؟



robplan.gif




0198606788.wright-frank-lloyd-lincoln.1.jpg
البته توی این عکس اون بالایی خانه روبی پایینی یه معبد


0322RobiePlans.jpg
 
آخرین ویرایش:

کدخدا

Member
راستی کسی پلانی چیزی از خانه یا ساختمان مونترال فکر کنم دقیقاً یادم نیست کار آقای موشه صافدی نداره......اگر کمکی کنین ممنون میشم


Habitat '67
1967

hab67-section.jpg













Habitat is located on MacKay Pier (later renamed Cité du Havre), a landfill peninsula bordered on either side by the St. Lawrence River, with views to Montreal's downtown area to the north, and Ile Ste-Hélène to the east. While Safdie's main goal in his thesis project was to establish the criteria for a housing system which could in essence be adapted to diverse site conditions, he did nevertheless favour proximity to downtown and a site with physical beauty. In this respect, the clustered Mediterranean villages he recalled from his youth in Israel were of considerable influence to him.
منبع:
http://cac.mcgill.ca/safdie/habitat/Matrix-SiteSection.htm

اینم یه لینک که داخلش نحوه اجرای این پروژه مسکونی رو توضیح داده
http://www.westland.net/expo67/map-docs/habitat67.htm
اگه منبع کتاب هم به دردت می خوره توی کتاب اول (مجموعه کتب عملکرد های معماری )انتشارات آهنگ قلم هست
 

AREF

مدیر انجمن های <A href="http://forum.majidonline.c
مطالبي درباره معماري گوتيك
واژه گوتیک صرفا برای معماری معماری اطلاق نشده و لیکن چون معماری گوتیک نسبت به ‏سایر هنرها همانند تندیسگری و نقاشی از اهمیت بیشتری برخوردار بود ، به همین خاطر ‏گوتیک را بیشتر مترادف با معماری دانسته‌اند . اکنون بر کسی پوشیده نیست که معماری ‏گوتیک نه بربری است و نه گوتیک . معماری گوتیک آفریده نبوغ سده‌های میانه‌است و به عنوان ‏شیوه‌ای هنری ، شایسته مقایسه با هر شیوه و سبک دیگری است .‏ باید یاد آور شدکه در شکل گیری معماری گوتیک ، دو شخصیت برجسته ، بسیار موثر بودند ، ‏یکی از آنها « برنارکلرویی » و دیگری « سوژر» رئیس دیر سن دنی بود ، برنار کارویی معتقد بود ‏که : ایمان چیزی عرفانی و اشراقی است نه منطقی . معماری « سیتر سیان» تحت تاثیر تفکرات ‏برنار کلرویی شکل می‌گرفت . برنامه معماری تواما تزیینات افراطی و تجملیرا نفی کرده‌است . ‏اما سوژر کلیسایی که بازسازی نمود ( دیر سن دنی ) از نظر شکوهمندی ، سبک رومانسک را ‏پشت سر نهاد .سوژر معتقد بود که باید کلیسایی ساخت که مملو از نور باشد ، و همین امر در ‏ایجاد پنجره‌های بزرگ کلیساهای گوتیک تاثیر بسزایی داشت .‏
معماری :‏

دوره معماری در اروپا طی سده‌های سیزده و چهارده شکل گرفته و شکل گیری آن در این دو ‏سده مراحلی را طی نموده‌است که به نظر می‌رسد ، آنرا در سه دوره گوتیک آغازین ، گوتیک ‏پیشرفته و گوتیک پسین بررسی نماییم .‏

الف ) گوتیک آغازین : معماری گوتیک در فرانسه آغاز گردید .البته با دوباره ساختن کلیسای ‏سن دنی پاریس ، این کلیسا یکی از بزرگترین و قدیمی ترین بناهای عصر گوتیک محسوب می‌‏گردد . با اینکه کلیسای سن دنی هم آثار رومانسک در آن مشهود است و هم گوتیک ، و لیکن ‏کلیسای دوره انتقال است.‏

کلیسای نوتردام پاریس : این بنا در سال ۱۱۶۳ میلادی ساخته شد . برجهای بازوها جریی از ‏نقشه کلیسای پاریس یا کلیسای مشهور نوتردام نبودند . این بنا طوری است که متعلق به سبک ‏گوتیک آغازین است . ولیکن نیم نگاهی به گوتیک پیشرفته دارد که در آن فقط کلاهک باریک و ‏زیبا رومی مربع تقاطع ، خط دراز و افقی سقف را که از پشت برجهای جسیم نمای غربی آن رو ‏به غرب کشیده شده قطع کرده‌است .‏ در نقشه این کلیسا پنج راهرو قابل ملاحظه‌است ، که در آن شیوه بلوک بندی رومانسک با شیوه ‏تاق زنی شش بخشی صحن در دوره گوتیک آغازین ترکیب شده‌است . بازویی اصلی کوتاه است ‏و از حد راهروهای جانبی بیرونی فراتر رفته‌است . صحن اصلی به گوتیک آغازین چهار بخشی ‏است و یک سه دهانه به شکل یک رشته نقشهای گل سرخی دارد . ردیف پنجره‌های زیر ‏گنبدی با پایین آوردن نقشهای گل سرخی دارد ، سه دهانه تا حد بالای بالکانه ، پایین تر آورده ‏شده‌اند.‏

یکی دیگر از آثار معماری گوتیک آغازین ، کلیسای لائون است که در سال ۱۱۶۰ میلادی حدود ‏چهل سال بعد ، یعنی در سال ۱۲۰۰ میلادی تکمیل گردید . هر چند که این کلیسا بسیاری از ‏ویژگیهای رومانسک را دارد . ولی همین عناصر ساختمانی را با المانهای معماری گوتیک مانند ‏تاق جناغی و قرس تیزه دار در هم آمیخت محراب و جایگاه خوانندگان ، مدت زمانی پس از ‏تکمیل کلیسا توسعه یافت و پلان کنونی آن نسبتا دراز و باریک است و انتهای شرقی آن ‏راستگوشه و حال و هوایی آشکارا انگلیسی از جمله ویژگیهای رومانسک قابل تشخیص این نقشه ‏، مربع تقاطع علامت گذاری شده و شبکه بندیهای آن است . که از یک واحد بزرگ در قسمت ‏صحن بالا مربع کوچک در هر راهروی جانبی تشکیل شده‌است .‏

ب ) معماری گوتیک پیشرفته : معماری گوتیک در مرحله مترقی با پشت سر گذراندن تجربه ‏های بسیار به طور بسیار چشمگیری از معماری شیوه رومانسک و حتی گوتیک آغازین متمایز ‏گردید . در میانه سده شسیزدهم معماری گوتیک به اوج اعتلای خود رسید ، در همین زمان ‏کلیساهای جامع : رنس ، آمین ، بووه ، بورژ بنا شدند که هم مشخص یه بلندی و سبکی کم ‏سابقه و باریکی جزرها و نازکی دیوارها ، کشیدگی برجها و منارها و تیزی سر مناره‌ها ، تکرار و ‏تاکید قائمهای ساختمانی بودند ، بدان میزان که حالت خیزی رو به آسمان ، یا فضایی محصور ‏آویخته بر پیکر کلیسا بخشید .‏
کلیسای شارتر : این کلیسا که از دو بازوی عرضی و طولی تشکیل یافته‌است . به نظر می‌رسد ‏که بخش انتهای شرقی با صحن اصلی کلیسا برابر باشد و مهمترین چیزی که در این کلیسا به ‏چشم می‌خورد ، نوع سازماندهی فضاهاست . آخرین طراحی مربعی ، که در کلیساهای گوتیک ‏آغازین به کار بسته می‌شدند ، جایشان را به یک شبکه بلوک بندی چهار گوش دادند ، که در ‏آینده به اصل معماری گوتیک پیشرفته مبدل خواهد شد . در مقابل هر بخش چهار گوش صحن ‏‏( هر واحد) فقط یک مربع تنها دیده می‌شود . این روش بلوک بندی جدید را تغییری در ‏طراحی تاق همراه است . تاق بندی گوتیک پیشرفته در مقایسه با اسلاف خود ، محوطه نسبتا ‏کوچکتری اشغال می‌کرد . حائل بندیش آسانتر بود . یعنی چهار بخشی است . حتی از نظر ‏بصری هم تاثیر قابل توجهی داشت چون دیگر تصور نمی‌رفت که هر یک از واحد‌های اصلی و ‏کنار هم حجم‌های جداگانه‌ای باشند و همچنین دیگر اثری از روش ستون بندی در این بناها ‏دیده نمی‌شد. هر چند صحن اصلی دارای مفصل بندی قابل توجهی بود ، و لیکن به صورت ‏وسیع و پیوسته جلوه گر است .‏

ج ) معماری گوتیک پسین : دوره سوم یا آخر گوتیک را باید دوران اعتلا و همچنین پایان این ‏شکوه و عظمت و ظرافت دانست . در این زمان معمار گوتیک تلاش و سیعی در جهت ایجاد ‏قوسهای متقاطع داشت که فشار تاق را بدون واسطه سر ستونها مستقیما به پایه‌های بنا منتقل ‏کند . پنجره‌های وسیعتری جای پنجره‌های وسیع پیشین را گرفتند و شبکه‌های داخلی آن به ‏صورت شعله‌های آتش در می‌آمد و نوارهای متقاطع به شکل ابرو در آن تعبیه شدند .‏
یکی از نمونه‌های بارز کلیساهای این دوره کلیسای سن مالکو در شهر روان پایتخت نرماندی ‏است .‏

معماری گوتیک در کشورهای اروپایی :در هر یک از این کشورها معماری گوتیک دارای ‏ویژگیهایی خاص است . حال برای آشنایی با این ویژگیها به بررسی کوتاه و مختصر معماری ‏گوتیک در کشور انگلستان می‌پردازیم :‏

گوتیک در انگلستان : معماری گوتیک از شارتر وایل دوفرانس چون سیلی به سوی ایالت فرانسه ‏سرازیر شد و از مرزها عبور کرد . و به کشور انگلستان قدم نهاد .انگلستان با روی باز معماری ‏جدید را پذیرفت وعلت آن هم این بود که نیمی از کشور انگلستان در قلمرو فرانسه بود . اسلوب ‏معماری گوتیک در انگستان به سه مرحله تقسیم می‌شود . گوتیک نخستین ، گوتیک مزین ، ‏گوتیک قائم . در معماری گوتیک آغازین در انگلستان پنجره‌های بسیار بلند و نوک تیز و ‏تاقیهایی به همین روش پدیدار شد که سبک نیزه‌ای نام گرفت .‏

کلیسای سنت الیزابت : این کلیسا در شهر ماربورگ واقع شده ، که در سال (۱۲۳۳تا ۱۲۸۳ م ) ‏ساخته شده‌است . از بناهای این دوره در آلمان است راهروهای جانبی بخش عمده‌ای از نقش ‏حائل بندی لازم برای تاق مرکزی را انجام می‌دهند .‏

پیکر تراشی در معماری گوتیک :پیکرتراشی گوتیک به طور کامل از کلیساهای این دوره پدیدار ‏شد ، وبرروی درهای غربی که دروازه‌های ورود به اورشلیم بهشت آسا وسردرهای شاهی پنداشته ‏می شدند ، قرار گرفتند .پیکره‌های سردر غربی کلیسای « شارتر» که به صورت یکپارچه از کار ‏در آمده‌اند ، عظمت و قدرت مسیح را نمایان می‌کنند . تولد ، معرفی مسیح در معبد و مسیح ‏کودک در دامن مریم عذرا در سمت راست و معراجش به آسمان بر سردر سمت راست .‏

نقطه اوج پیکرتراشی گوتیک را در بعضی از تندیسهای کلیسای « رایمز» (۱۲۹۹- ۱۲۲۵ م) می‌‏توان دید ، و از همه مشهورتر در این کلیسا مجموعه‌ای به نام ملاقات وجود دارد که در آن ‏صحنه حضرت مریم (س) دارای شخصیت کاملا متمایزی است ، آنهم به خاطر انحنایی که به ‏بدن داده شده و به صورت موزونی بدن را برگردانده و به سوی ملاقات کنندگان متمایل شده ‏است .‏
شیشه منقوش در معماری گوتیک :‏ اوج معماری گوتیک در پیکرتراشی واستفاده از هنر پرشکوه و با جاذبه‌ای است که به شیشه ‏منقوش معروف شده‌است . این مصالح جدید تقریبا با سبک گوتیک مترادف اند . در هیچ دوره ‏دیگری شیشه را با یک چنین ظرافت و زیبایی و حتی مهارتی به کار نبرده‌اند .‏
روش بدست آوردن شیشه به این صورت بود که : شیشه را نخست با عمل دمیدن شکل می‌‏دادند یا به درون قالبی با ضخامت متغییر می‌فشردند و یا از میان غلطکهایی می‌گذراندند . ‏شیشه ورقی یا شیشه لوحی بدست می‌آوردند . شیشه لوحی را می‌بریدند و به صورت قطعات ‏چهارگوش در می‌آوردند . سپس قطعات مزبور را می‌شکستند و یا به قطعات کوچکتری تبدیل ‏می کردند .و روی میز صافی که یک طرح خاص با استفاده از گچ بر آن تقسیم شده بود مونتاژ ‏می کردند.‏
the Pantheon, begun 1757), Paris, by Jacques-Germain Soufflot (1713-80)



معماري گوتيك ( نور و ساختار)
كلمه ي گوتيك منسوب به سبكي است كه معماري اروپايي بين اولين نيمه ي قرن 12 و پايان قرن 15 را مشخص مي كند . اصل و پايه ي آلماني ( ژرمني ) يا آنهايي كه به طور برجسته در سرزمينهاي ژرمن پراكنده شده اند را به ذهن مي رساند .بنابراين اين يك سو تفاهم است . اين سبك در طي دوره ي رنسانس ابداع شد و توسط ( فيلارته و آنتونيو مانتي ) در رساله هايشان براي بيان يك قضاوت منفي در يك تفكر هنر كه بربري باشد مورد استفاده قرار گرفت . براي آنها و براي ( واساري ) صفت گوتيك موهم و خفت آور , احتمالا مانند كلمه ي خرابگري علم و هنر , در استفاده بود كه ياد آور حملات دوره ي ميانه و نشانگر چيزي بود كه در هماهنگي با سنن باستاني نبود . با ارزيابي مجدد هنر قرون وسطي كه در قرن 18 شروع شده اين نام در يك ويژگي منفي گم شده براي يك زمان كوتاه همچنين هدف يك ستيزه يبن دو گروه از دانشمندان سود . يك گروه دانشمندان آلماني كه ( پيرو گوته ) ادعا كردند كه ويژگي ژرمن گوتيك يك Arcitectur Deutsch است درحاليكه يك گروه كوچكي از دانشمندان فرانسه مي خواستند ان را فرانسوي نام گذاري كنند . آشكارا مورد دوم برتر مي باشد چرا كه واژه ي گوتيك قبلا به طور وسيعي شايع شده بود . با نگاهي اجمالي يه بخش پيكره نگارند كه وقف معماري گوتيك شده . انسان بدون شك با حضور بسيار گسترده ي كليسا ها و كاتدردال ها در فرانسه برخورد مي كند . شكي در مورد اصل و ريشه هاي اين سبك وجود ندارد


School of Surgery , Paris 1769-75, by Jacques Gondoin (1737-1818)

 

جدیدترین ارسال ها

بالا