انتقاد یا اتحاد؟
بسم الله
سلام
همون اول می خوام انتقاد کنم، چون دلم پره.
آقای عاشورا شما که میگی انتقاد، آفرین بر تو، دست و پاتم می بسم. اما کو برادر؟؟
آقا انتقادم آرزوست...
خودت یادته؟
تنها انتقادی که بهم کردی این که رنگ بندی همو رو دقت کنم؟
این چه انتقادیه؟
باشه قبول
اما اولین کارم بعد از انتقادت رو یادته؟
اومدی بگی درست شد یا نه؟
شما مموظف بودی، اما نه
این همه زور زدم هی نوشتم با تشکر از عاشورا، دوست ندیده ام. هی میل زدم
اما بی توجهی کردین!!!
من نه فوتو شاپ بلدم نه طراحی. هیچ حس زییبایی شناختی و اینا ور هم ندارم.
من یه شاعر نمای بازیگوشم. تنها تخصصی که بهش علاقه دارم اینه که اکتیو باشم. استند بای نباشم. همین
این جا هم فقط به خاطر کار های شما عضو شدم آقای عاشورا
به فوتو شاپم به خاطر زیبای کرهای شما روی آوردم. خواستم بشناسمت
توی دنیای واقعیت
نه اون جوری که خودت می خوای، اون جوری که خودم می خوام
می خواتم بدونم توی لایه های زندگیش کیه این عاشورای طراح!!!!
خواستم شبیهت شم، اما غرق شدم. غرق طراحی. آره خسته هم شدم، اما چیزی جلومو نمی گیره...
خسته ام. از فوتو شاپ و طراحی و خودم و حرف زدن و همه چیز
اگه خواستی خبرمو بگیری کفشتو بگیر دستت، دستتو بزن به کف کفشت، خاک هاشو ببین...
برای همیشه خدا نگهدار همه ی شما
یا حق
اگه کارم داشت به
[email protected] ایمیل بزن