حمید جان
وقتی میگی رفتیم حسین شیشلیکی نهار خوردیم، چشممون میکنن، دیگه حتی ساندویچی هم گیرمون نمیاد.
من از همینجا و همین تریبون اعلام میدارم که رفتیم سراغ یه رستوران ارزون قیمت، چلو کوبیده بستن به نافمون به قیمت 6000 تومن، با مخلفات، نفری 4 تا خیارشور، یک ماست، یک سالاد فصل و نوشابه
از همین امشب دارم برنامه میچینم برا تور بعدی، یه کاری میکنم که شما پشت دستونو داغ کنین با من بیان تور، یه جایی میبرمتون که نه وانت داره و الاغ، مجبور میشین از زاویه 70 درجه برین بالا کوه
به مهدی راشد عزیز هم پیشنهاد میکنم دفعه بعد به اتفاق همسرتون تشریف بیارن، گناه داره بنده خدا
صحبت از خره شد، یکی از بچه ها از موقعی که الاغه رو دید ، تو موبایلش آهنگ (چشمهات با صدای مهرنوش) رو گذاشته بود و تو کل گشت داشت همونو زمزمه میکرد. خره هم به چشم برادری ! خوشکل بود انصافا.
ادامه دارد...
میگم حیف نیست همه چی رو گفتیم از اون پژو مشکی که با یک عالمه ( بـــــــــیب حذف متون سانسور شد) البته سه نفر بیشتر نبودن ، که وقتی داشتیم میرفتیم پایین ، از کنارمون رد شدن و دقیقا مثل اون خره دوق زده بودن، نگیم؟ هوم؟ .... طلفی ها ... فکر کنم اون ها هم داشتن به چشم برادری به ما نیگا میکردن
راستی از اون وانتی هم که ادای فیلم بردار ها رو در اورد و بعد ترمز زد و بعد هم گازش رو گرفت رفت هم یک یادی بکنیم ( )
فعلا عکس ها رو با کیفیت متوسط به بالا میذارم ... بقیه عکس ها رو فردا انشاا... اگر وقت کنم کمی ادیت میکنم و میذارم ...
بچه ها من دیگه بیشتر نمیکشیدم که بیدار بمونم ^.^
اگر حجم عکس ها کمی بالا تر رفته ، دیگه ببخشید چون میخواستم کیفیت عکس حفظ بشه تا حدی و دوستانی که دوست داشتن عکس ها رو داشته باشن ،عکس ها رو با کیفیت قابل قبول بصورت یادگاری نگه دارن توی سیستمشون ...
می اون موقع نفسم در نمی اومد داشتم بالبال می زدم بیشتر به فکر زنده موندن بودم تا چیز دیگه.گرمازده شده بودم یکم باسه همین واقعن فراموش کردم بهت اسمس بزنم.ببخشید:"> کلی یعالمه شرمنده
ما اومدیم خونه مامان جانمان انقدر شربت آبلیمو و چیزای عجیب غریب بستن به نافمون که نگو:دی
بعدم این حمید چرا همچین کرده؟تو بعضی عکسا سانسور کرده توی بعضی عکسها نع!تکلیف مارو مشخص کن شطرنجی باشیم یا نع؟:دی
خلاصه که منتظر بقیه عکسها هستیم.حمید قربون دستت اون عکسایی که سانسور نکردی هیچ، اونایی که سانسور کردی رو برسون دستم
سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستانی که بودند و نبودند.
دیروز خیلی خوش گذشت.
همینجا جا داره مراتب تشکر خودم رو خدمت تمامی بچه هایی که مسئولیت و یا مشارکت داشتن (از جمله خوردن[1],ترسیدن[2],تعجب کردن[3],خسته شدن[4] و ...) ابلاغ کنم.
در مورد وانت گفتین اما متوجه نشدین من ته وانت بودم و از همه بیشتر من با کج شدن اتاق وانت درجه افقی شدنش رو اندازه گرفتم.
Reference
-----------------------------------------------------------
1.Post Number 136 Line 17
2.Post Number 136 Line 18 & Post Number 138 Line 8
3.Post Number 138 Line 6,7 & Post Number 140 Line 3
4.Post Number 136 Line 18
جات خالی بود ^.^
نه ........ باباااااااااا )))
من اون لباس سفیده ام با تی شرت قرمز ( بدون عینک دودی ) که یکی دستشو انداخته دور گردنم
آخه من و محمد لباسامون یکی بود (اتفاقی)
بعدم این حمید چرا همچین کرده؟تو بعضی عکسا سانسور کرده توی بعضی عکسها نع!تکلیف مارو مشخص کن شطرنجی باشیم یا نع؟:دی
خلاصه که منتظر بقیه عکسها هستیم.حمید قربون دستت اون عکسایی که سانسور نکردی هیچ، اونایی که سانسور کردی رو برسون دستم
ای وای ........................ بخدا مانی دیشب تو خواب و بیداری داشتم عکسا رو میذاشتم حواسم نبود یکی دوتا عکس از دستم در رفته
الان اونا رو هم می سانسورم :دی
باشه .... بقیش رو واست می زنم رو یه دی وی دی یا سی دی و میدم بهت ^.^
من که رسیدم خونه نه آقای پدر تشریف داشتن نه خانوم مادر تا به کار امداد رسانی بعد از یک روز پر از هیاهو رو انجام بدن ،
Reference
-----------------------------------------------------------
1.Post Number 136 Line 17
2.Post Number 136 Line 18 & Post Number 138 Line 8
3.Post Number 138 Line 6,7 & Post Number 140 Line 3
4.Post Number 136 Line 18
)
حمید جان دستت درد نکنه واسه عکس ها ، خیلی زحمت کشیدین.
کلی رو عکس تمرکز کردم تا آخرش فهمیدم تو مشتم تخمه است و داشتم تخمه میخوردم که ازم عکس گرفتی ولی اصلا حواسم نبود ها...
ای شیطون
چطور با هدایای تبلیغاتی کوچک و هوشمندانه، برند خود را معرفی کنیم؟
