mohammadbasri
کاربر فعال
منظره خوبیه، ویرایش خوبی هم شده
کلا دیدن عکسهایی که خود ادم میگیره، روح رو پرطراوت میکنه، چی گفنتم!!
کلا دیدن عکسهایی که خود ادم میگیره، روح رو پرطراوت میکنه، چی گفنتم!!
مرسی محمد جان( بابت عکس ریو) ، خیلی زحمت کشیدین ها... راستی این عکس های زمستون رو هم دیدم من که خیلی لذت بردم فوق العاده بودن ، راستی عینک نازنینت درست شد یا باید یکی دیگه بخری ؟ فکر کنم تلسم شکستن عینک در فرودگاهت باطل شد و به سلامتی اولین عینکت در تور مجید انلاینی ها به سلامتی پرپر شد؟ ( خدانکنه البته ، انشاالله که درست شده باشه )![]()
![]()
می اون موقع نفسم در نمی اومد داشتم بالبال می زدم بیشتر به فکر زنده موندن بودم تا چیز دیگه.گرمازده شده بودم یکم باسه همین واقعن فراموش کردم بهت اسمس بزنم.ببخشید:"> کلی یعالمه شرمنده
ما اومدیم خونه مامان جانمان انقدر شربت آبلیمو و چیزای عجیب غریب بستن به نافمون که نگو:دی
بعدم این حمید چرا همچین کرده؟تو بعضی عکسا سانسور کرده توی بعضی عکسها نع!تکلیف مارو مشخص کن شطرنجی باشیم یا نع؟:دی
خلاصه که منتظر بقیه عکسها هستیم.حمید قربون دستت اون عکسایی که سانسور نکردی هیچ، اونایی که سانسور کردی رو برسون دستم![]()
مهدی جان اگه میومدین با یک 16 نفر آدم شل و نفص بریده و لب موت مواجه میشدین اوخه تقریبا دیگه همه هیجانات اردو تموم شده بودما هم انصافا هنمون دراومده بود.![]()
عزيزم ميخواستم خودتونو ببينم
مهم خودتون بوديد نه غذا ايناها
نه گفتي شل كورو كر كلن همه كجو كوله بودن من گفتم مهم نيستش مهم خودتون بوديد با همون شل كجو كوله بودنتون هم دوستتون داريممیگم مهدی عزیز من که حرفی از غذا نزدم که.... ععععععع![]()
![]()
خب وقتی با دوربین من بدون اجازهدر ضمن حميد اقا اين عكس رو من گرفتم به نام خودت زدي ها!!!!!!!
خدا وكيلي از همه عكس هايي كه گرفتي هنري تره![]()
چه لحظه حساسی.داشتیم قاچاقی هندوانه رد و بدل می کردیم با رضا
دوست جان دفعه دیگه میتینگ کتابخواری نع ببخشید کتابخوانی میذاریم تشریف بیارین حتمندوستان جای مارو خالی کردین ؟ :دی ///
ایشا... دفعات بعد قسمت شه ما هم بیایم :دی
مهدی تو عکسا واقعا قشنگ افتادی مخصوصا اونجا که هندونه دستته![]()
دوستان روز خيلي خوبي بود و فوق العاده خوش گذشت.
در ضمن حميد اقا اين عكس رو من گرفتم به نام خودت زدي ها!!!!!!!
خدا وكيلي از همه عكس هايي كه گرفتي هنري تره![]()
میگم به اندازه ای که همه هوایی اون هندوانه رو داشتیم باید تبدیل به یک شخصیت مهم هم شده باشه ، تو همه سربالایی و ها سرپایینی ها که همش تو بغل تک تکمون جابجا شد ، وقتی هم که رسیدیم به رودخونه رفت واسه خودش آب بازی کنه ، جیگرشم هم که خنک شد رفت تو شکم داداش امید عزیزاحتمالن هندوانه( اگر یوزر داشته باشه.شخصیتی شده بود باسه خودش خوب) حالا کی بیدین؟![]()
دوست جان دفعه دیگه میتینگ کتابخواری نع ببخشید کتابخوانی میذاریم تشریف بیارین حتمن تو همیشه ی خدا یا امتحان داری یا نزدیک امتحاناتته یا بعد از امتحاناتته خسته شدی یا امتحان نداری ذوق زده شدی و ال و بل خلاصه یه بهونه ای باسه نیومدن پیدا می کنی.باهات قهرم:} (الکی) ایشالاه دفعه دیگه میبینمت.کار ات هم دارم :اسمایلی یکی که قصد داره یکی رو کتک بزنه :دی