اولین طرحی که از موضوعت دیدم چیزی به ذهنم زد...
احتمالا تو منظورت از اون کتابی که نوری ازش بیرون میاد اینه که اون کتاب در ورودی بسوی دنیای دیگست...
خب ما از کدوم دنیا داریم بهش نگاه میکنیم؟ یعنی بیننده توی کدوم دنیاست؟
منظورم اینه که من فکر کردم شاید بهتر باشه ما توی دنیایی اونو ببینیم که در اصل با رفتن به مجیدآنلاین به اون دنیا وارد میشیم... یعنی تو طرح اون دنیا رو بزن... در اصل بهتره یه در خروجی رو به تصویر بکشی تا یه در ورودی...
اینجوری میتونی تکنولوژی رو هم در محیطی که توش کتاب باز شده (و ما ازش خارج میشیم...) نشون بدی.. و باز به نظرم در این صورت لازم نیست کتاب رو با زینت تکنولوژی پیشرفته مزین کنی...!
این که یه کاراکتر در حال بیرون اومدن ازش باشه، یا چقدر کوچک باشه اون کاراکتر و چقدر زیاد باشن، یا اینکه کلی بزرگ باشه که فقط دستش از کتاب بیرون اومده باشه و... هم ایده هایی هست که دنبالش میتونه بیاد...
اینا ذهنیت من بود... تا خودت چه تصمیمی برای ادامش داشته باشی...
به عنوان آخرین اتودی که روی این کار دارم می زنم رویکردم رو بیشتر به رئالیزم نزدیک کردم
مجید آنلاین رو دارم به صورت یک کتابچه نشون می دم (از این پاپکو ها که می شه از وسطش کاغذ کم و زیاد کرد)
این کتابه فقط توش 0 و 1 هست و همش توسط مدیران یه تیکه هاییش پاره می شه (که همون اسپم ها هستند)
کاربرای فعال هم قلم دارند و چسب و منگنه که هی مطالب مفید رو به کتاب پیوست بکنند
ماندانا هم یه تفنگ داره که یه روبان یا پاپیون صورتی هم ازش آویزونه که اسپمر ها رو بن می کنه باهاش (بنگ بنگ!)
ناظم انجمن هم متر داره و همش امضا ها رو متر می کنه
(بچه ها اینها وسایلی هستند که کنار این کتابه قرار می گیرن و با نوار های رنگی نوع یوزرشون معلوم می شه)
خوب حالا این کتابه که 0 و 1 توش نوشته شده و کسی هم نمی تونه بخوندش باید با یه وسیله ای اسکن و پردازش بشه تا روی مانیتور اون رو به شکل یک فوروم ببینید
اون بازویی که بالا تره کارش اسکن کردنه
بازوی پایین تری هم باید بهش یه قسمت دیگه اضافه بشه تا بتونه با باد کش هایی که داره کتاب رو ورق بزنه
خلاصه اینکه پیشنهادی انتقادی
هرچی هست بگید تا زود تر اعمال کنم
رويكرد و ايده خوبه، فرخ تو چرا رفتي معماري؟ ميرفتي ادبيات... انشات فوق العاده س
نظرمو تو مسنجر هم بهت گفتم، به خدا نپري اينور اونور خيلي بهتر ميشه، 7 صفحه تاپيكه، چند تا طرح جور واجور...
راستش من زياد تو اين مقطع نميتونم كمكت كنم، بتوني تكميلش كني به مخم فشار ميارم يه چيزي تحويلت ميدم
خانم كاربراتور راست ميگه: فقط كه ماني نيست
چند تا چيزه ديگه: تفكري كه ماندانا و يا كلا مديرا توپچي هستند رو عوض كن، اين باشه كه مثلا مديرا اندوخته هايي دارند ( اطلاعات و دانسته ) كه ميخوان با كاربراي جديد مثل من در ميون بذار و به ما آموزش بدن. روي پياده سازي ش هم اگه مثلا نوار هاي آبي و قرمز كه داراي رتبه هستند، ما كاربراي جديد بي رنگ و نوار رو در ميون بگيره خوب ميشه... حالا واقعا چرا ما كاربراي جديد رنگ نداريم؟ولي در مورد ناظم ها بايد ويژگي متر كردن و بن كردن و ... بايد باشه
اميدوارم كمك كرده باشم، نه اينكه ذهنيتت رو خراب كرده باشم فرخ جان
قربانت، عليرضا
لطفا موفق باشيد
کم کم داره یه چیزایی از تو مه میاد بیرون ...
تا اینجا که خوب اومدی فرخ ... ببینم چه میکنی ... راستی برای مشکلی که قبلا بهت گفتم فکری کردی ؟
منتظرم تا همش بیاد بیرون ...
خوب ميشه... حالا واقعا چرا ما كاربراي جديد رنگ نداريم؟
ولي در مورد ناظم ها بايد ويژگي متر كردن و بن كردن و ... بايد باشه 
