☺☺☺ تور عمومی مجید آنلاین...

nima_dsnr

کاربر VIP
اگه میشد یه توری هم بندازین اینورا یه بندگان خدایی هم مث ما بتونن بیان چی میشه ها؟!

فک می کنین چیه ما دل و روده نداریم؟! نامردا!

برید خوش بگذرونید ما در غیاب شما فوروم رو زنده نگه می داریم

اون که البته...

منم کمکش می کنم در زنده نگه داشتن!
 

Morteza76

Member
ساعت نزدیک به 3 هست...و من بیدار تازه اومدم خونه...دوش گرفتم، تازه می خوام وسایلمو جمو جور کنم...

اگه ساعت 6 بیدارشم شاهکار کردم...

خوب دیگه وقت ندارم...

بای...
 

Farrokh

Active Member
من که می دونم نصف بچه ها خواب می مونن
نصف بچه ها هم تو راه آویزون آویزون راه می رن از شدت خواب

بعضیا رو حتی شاید پلیس ضد اعتیاد بگیره :lol:
 

Morteza76

Member
یکی بود یکی نبود رفتیم اومدیم تموم شد...!!!

خوب اینم از تور مجید آنلاین...
خیلی خوب بود...خوش گذشت...جای اونایی هم که نیومدن خیلی خالی بود...
عکسهارو هم امشب ردیف می کنم...
 

shayanboy

Active Member
خیلی خوش گذشت جای همه خالی اون هایی که نیومدند.:wink:
خیلی بودیم کل اونجا رو بسته بودیم . :D حدود 25 تا 30 نقر بودیم .
صبح که خیلی خوش گذشت. صابر بی سیم آورده بود هی پیج می کرد مجید رو .
طیبی هم که گیر یه پیچ داده بود به عرفان. کر کر خنده شده بودند:lol:
مینی بوس ما خیلی صبح خنده بود.
صبحونه هم چسبید در کنار دوستان .
عکس ها خیلی هستند.گالری عکس رو تاپیک زدیم هرکی عکس داره بریزه اونجا
اینم گالری :
http://www.forum.majidonline.com/showthread.php?t=126359
پیاده روی خیلی بود. من و صابر و بعضی ها .... خیلی خشته نشدیم رفتی به سمت آبشار.
اما خیلی ها خسته شده بودند.:neutral: یعنی بریده بودند.
جاتون خالی آلبالو هم خوردیم.
تا اینکه تلون تلون رسیدیم به آبشار ( آقا یکی بود وسط راه داشت بر میگشت بهمون گفت : سوگند می خورم 8 دقیقه دیگه به آبشار میرسید)
رفتیم ناهار زدیم اون بالاها ... جاتون خالی یه خستگی رد کردیم و در نهایت برگشتیم.

در ضمن ترافیک وسایل نقلیه حیوانی هم به نوبه خودش خستگی پذیر بود.
کمبود آّب بچه ها رو از گرما بیداد می کرد.
گرمای شدید برگشت باعث سر درد گرفتن من و صابر و دیگر دوستان شد.

آهان راستی پوسترهای عرفان و اون سیدی هایی که برای دوستان تهیه دیده بود خستگی آدم رو در میاورد:wink:

در کل سفر 1 روزه خوبی بود همه در سلامت کامل. خوش گذشت:rose:

شایان
 

Saber

مدیر انجمن عکاسی و انجمنهای ویژه
آخ گل گفتي شايان. تنها برگشت متجرا عذاب بود و اينا...

با دوستان از نزديك آشنا شديم و كلي كيف و حال...

تا من ميرم از دست آدامسه راحت بشم عكسا رو زود بزار(قضيه رو لو نديد بدجنسا)
يكي اين ماجراي آدامس رو به خوبي بياد تعريف كنه...

من به جان خودم نميخوام اسپم بزنم...
فقط تعريف و تمجيده...:neutral:
 

mostafa_cs

Well-Known Member
اگه میشد یه توری هم بندازین اینورا یه بندگان خدایی هم مث ما بتونن بیان چی میشه ها؟!
فک می کنین چیه ما دل و روده نداریم؟! نامردا!
اتفاقا جات خيلي خالي بود نيما، من فكر مي كردم شما هم مياي!
حالا انشالله دفعه بعدي...
 

vilfered

Member
خوب ... سفر خوبی بود ... ما هم لذتمون رو بردیم .. هم زجرمون رو کشیدیم ..

کلا همین که عرفان بود امروز کوله بار سنگین چیز از روی دوش من برداشته شد .

و هم اون یکی کوله بار که یه کمی اش رو هم انداختیم رودوش مجید و یکی دو تا از بچه هایی که اسمشون رو نمی دونستم .

به هر حال ، از اینکه واسه اولین بار تو عمرا انقدر حرف گوش کن شده بودم ، راضیم ...

فقط یه توضیح بدم ، دلیل اینکه من از اول تا آخر سفر حتی یه لحظه هم از ماندانا جدا نشدم ، همونی بود که همتون فهمیدید .


 

Saber

مدیر انجمن عکاسی و انجمنهای ویژه
اين چيه بابا... هولق...
:lol:

عكس اصلاً‌ هنري نيس
 
آخرین ویرایش:

جدیدترین ارسال ها

بالا