چاپ استاندارد در ايران; فاصله روياها تا حقايق
نويسنده : مرتضي تفرشي
01-شهريور-1385
[email protected]
مرغوبيت يك كار چاپي، آنچنان كه روال معمول فرآيندهاي صنعتي است، داراي روشها و استانداردهاي معيني است كه دقت و صحت انجام كار در مراحل مختلف آمادهسازي و چاپ را تضمين ميكند و در هر مرحله به كمك دستگاهها و اندازهگيري شاخصهاي مختلف قابل كنترل باشد، اما اين موارد در كشور ما بهطور معمول با حس و سليقه شخصي تشخيص داده ميشود و به جاي صحبت درباره روشها، ابزار، اعداد و ارقام، از مهارت و فوت و فن استادكار و ماشينچي صحبت به ميان ميآيد. به نظر ميرسد كه اينجا حس و حال را بر قيل و قال روشهاي كنترل كيفيت و اعداد و ارقام و اندازهگيري ترجيح ميدهند.
بدين ترتيب شايد ما كارهاي مرغوبي هم چاپ كنيم، ولي در برقراري ارتباط با جهان خارج و تعيين دقيق شرايط توليد و تضمين ثبات كيفيت و همزباني و تعامل با سفارشدهندگان كارهاي مرغوب خارجي دچار مشكل ميشويم. راستي آيا چاپ مرغوب و بر اساس استانداردهاي حرفهاي و تخصصي در ايران امكانپذير است؟
شرقيها به احساسگرايي و غربيها به اثباتگرايي معروف هستند. اين نگرش را كم و بيش در رفتارهاي اجتماعي و حتي حرفهاي و تخصصي نيز ميتوان ديد. در كشور ما و بهويژه در صنعت چاپ به دلايل مختلف- و بيشتر به دليل بياطلاعي از روشهاي علمي و استاندارد- حسگرايي و رويههاي فردي جاي منطق علمي و رويههاي استاندارد را گرفته است.
شايد شما هم ديده باشيد وقتي به يك چاپكار در مورد كيفيت چاپ او انتقادي داشته باشيد، بگويد كه <اين كار با شما حرف ميزند> البته اين جمله قابل ترجمه نيست. يعني اگر ما با يك مشتري خارجي طرف باشيم و او نسبت به كيفيت كار گلايه و شكايتي داشته باشد، به هيچ وجه درك نميكند كه حرف زدن كار چاپي چه ربطي به شكايت او دارد. در اين مورد بايد استدلالهاي محكمهپسند و قابل قبول ارايه داد، يعني روشها و مشخصات فني استانداردي را ارايه داد كه براي دستاندركاران فن، قابل تشخيص و ارزيابي باشد.
فوت وفن يك كار چاپي مرغوب، اغلب در هالهاي از رمز و راز پوشيده ميشود و به مهارتهاي فوقالعاده اين يا آن ماشينچي نسبت داده ميشود. در حالي كه اگر استانداردهاي اين حرفه مورد نظر باشد، همه اين فوت و فنها قابل يادگيري و اجرا هستند. كافي است امكانات لازم فراهم شود و روشهاي درست بهكار گرفته شوند، در آن صورت بسياري از چاپكاران قادر خواهند بود كارهاي چاپي مرغوبي ارايه دهند.
توليد يك كار مرغوب چاپي تابعي است از متغيرهاي مختلف كه در صورت انتخاب مطلوب آنها ميتوان به نتيجه مطلوب نيز اميدوار بود.
متغيرها و عوامل مؤثر در كيفيت محصول چاپي
بهطور كلي كيفيت كار چاپي وابسته به مشخصات فني مواد مصرفي و عمليات مختلف است. اگر از طراحي بگذريم، در حوزه آمادهسازي و چاپ، عوامل مختلفي در تدارك يك پروژه چاپي مؤثر هستند كه تغييرات آنها، تأثير معيني در كيفيت كار به جا ميگذارد. براي مثال انتخاب اين يا آن ماشين چاپ، جايگزين كردن كاغذ و يا تغيير مركب و حتي اپراتور ماشين چاپ ميتواند تأثيري محسوس در كيفيت كار چاپي داشته باشد.
مراحل مؤثر در كيفيت كار چاپي عبارتند از:
طراحي، پيشازچاپ، چاپ و پس از چاپ.
هر كدام از اين ايستگاهها، خود داراي چندين مرحله عمليات و موارد قابل كنترل است.
سه نكته
يك نكته قابل توجه در مورد كنترلهاي مراحل مختلف اين است كه برخي از مراقبتها به خاطر پايين آوردن ريسك كارهاست. هر چند كه از نظر تئوري، رعايت آنها الزامي نيست. در واقع رعايت آنها از باب احتياط است و احتمال ايجاد اشكالات چاپي را پايين ميآورد.
براي مثال پرهيز از بهكار بردن قلم ريز و خطوط بسيار نازك در زمينههاي رنگي، كاري محتاطانه است، در حالي كه ممكن است از نقطه نظر طراحي، كاري ظريف و زيبا باشد. در واقع يك چاپ درست و دقيق بايد بتواند چنين كاري را با دقت و وضوح كامل بهدست دهد، ولي بر اساس تجربه و به منظور رعايت تولرانس خطا و مجموعه مشكلاتي كه در عمل ممكن است پيدا شوند، شرط احتياط آن است كه چنين مواردي- كه ريسك كار را بالا ميبرند- هر چه كمتر باشند.
و نكته دوم اينكه علاوه بر كنترل كيفيت و مراقبتهاي ضروري در هر مرحله از كار، ضروري است كه از ابتدا (يعني در مرحله برنامهريزي و طراحي) همه مراحل بعدي تا آخرين مرحله مورد نظر باشند و با در نظر داشتن چشمانداز انتهايي كار و اطلاع از ايستگاههاي مياني، گام اول برداشته شود و ريز همه عمليات تكميلي پس از چاپ نيز در مرحله طراحي مشخص باشد.
براي مثال در مورد بهكار بردن ورني تكهاي يا طلاكوب و يا استفاده از سلفون يا پوششهاي ديگر، از ابتدا تصميمگيري شود، زيرا انتخاب هر يك از گزينهها در انتخاب مواد مصرفي و برخي عمليات چاپ مؤثر هستند. حسن ديگر اين پيشبينيها، رعايت دقيق زمانبندي، جلوگيري از اتلاف وقت و دوباره كاري است.
نكته سوم هم اين است كه رعايت استانداردها و كنترل كيفيت در اغلب موارد هزينه بيشتري ايجاد نميكند و برعكس، در اغلب موارد به خاطر جلوگيري از خطاها، مانع از ضرر و زيانهاي احتمالي شده و از نظر اقتصادي نيز به صرفه است، ضمن اينكه با رضايت بيشتري تداوم فعاليت و كسب درآمد را تضمين ميكند.>
پس از اين مقدمهچينيها، اينك به اختصار به برخي موارد كنترل كيفيت در مراحل مختلف اشاره ميكنيم:
ملاحظات طراحي
از آنجا كه طراحي جنبه هنري كار محسوب ميشود، رعايت معيارهاي زيباشناسي و اصول گرافيك و مباني رنگ در آن جنبه حياتي دارد. به راستي كه زيبايي يك كار قبل از هر چيز مرهون طراحي آن است. اما چون اين جنبه از كار به طور مستقيم به صنعت چاپ مربوط نميشود، در اينجا تنها به چند نكته مهم در مرحله طراحي اشاره ميشود:
انتخاب كاغذ يا سطح چاپي، تعيين تعداد رنگ، رعايت دقيق ابعاد كار متناسب با كاغذ و مقواي مصرفي، انتخاب عكسها و اريژينالهاي مرغوب، رعايت بزرگنمايي تصاوير در حد مجاز با در نظر گرفتن رزولوشن و ابعاد تصوير، كنترل دقيق و اصلاح رنگ و رتوش تصاوير، انتخاب رنگهايي كه در كار چاپ چهار رنگ و با روش چاپي مورد نظر قابل دستيابي باشند، انتخاب فونتها و قلمها متناسب با زمينه رنگي، رعايت حجم مركب مجاز بر روي كاغذ يا مقواي مصرفي، مشورت در مورد عمليات پس از چاپ و رعايت موانع و محدوديتهاي آنها و ...
ليتوگرافي پيشازچاپ
آمادهسازي يا عمليات پيشازچاپ، به عنوان پايهگذار سرنوشت كار چاپي، از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. اگر پليت آماده چاپ، هرگونه اشكال و ايرادي داشته باشد، بهترين مركبها و ماشينآلات چاپ هم نميتوانند آن را جبران كنند.
بهطور كلي چهار جنبه در مرحله پيشازچاپ حائز اهميت است:
اول اينكه با توجه به شناختي كه ليتوگراف ماهر از شرايط چاپ دارد، برخي اصلاحات ضروري را روي تصاوير و رنگها انجام دهد و مواردي را كه احتمال ايجاد دردسر و خطاي چاپي را بالا ميبرند، گوشزد كرده، تا حد امكان برطرف سازد.
دوم اينكه با روشهاي استاندارد، دقت عملكرد دستگاهها ارزيابي شود و عمليات مختلف به دقت انجام شوند.
سوم اينكه دستگاهها، تجهيزات و مواد مصرفي مرغوب بهكار گرفته شود و در هر يك از فيلمها، پليتها، داروها و منبع نورهاي مورد استفاده، مطابق دستورالعمل و مشخصات فني توصيه شده توسط كارخانه سازنده و در شرايط محيطي استاندارد عمل شود.
چهارم اينكه با وجود همه مراقبتها با يكي از روشهاي استاندارد نمونهگيري قبل از چاپ، از كيفيت كار اطمينان حاصل شود و با ملاحظه دقيق و تخصصي نمونهگيري، ضمن گرفتن تأييد مشتري، آخرين اصلاحات و بازبينيها به عمل آيد و نمونه پيشازچاپ به عنوان راهنماي عمل چاپكاران، به همراه پليت ارسال شود.
هر چهار نكته در مورد مرحله پيشازچاپ در همه روشهاي چاپي صدق ميكند، چه كليشهسازي براي چاپ فلكسو باشد، چه سيلندرسازي براي چاپ هليوگراور و چه تهيه پليت براي چاپ افست. در اين رابطه انجام عمليات توسط افراد كاردان و سطح معيني از دانش فني و تجربه حرفهاي، بديهي قلمداد شده است.
اگر به اختصار وضعيت موجود ليتوگرافيها و مراكز آمادهسازي پيشازچاپ ايران را از نظر بگذرانيم، با اشكالات جدي در هر چهار مورد مواجه ميشويم. همين جا اين نكته روشن شود كه ريشه بسياري از اين مشكلات در آموزشها و رويههاي معمول وعادتها و سنتهاي دستاندركاران است و تنها به خريد و نصب دستگاههاي جديد مربوط نميشود.
در مورد اول، ليتوگرافان با تجربه، عملكرد بهتري دارند. اما برخي از كارها كه در مرحله طراحي انجام گرفته، در اينجا بدون هشدار و توجه خاصي، از زيردست ليتوگراف رد ميشوند. يكي از اشكالات معمول، استفاده از چهار رنگ تنپلات يا درصد بالا از چهار رنگ است. در حالي كه هر كاغذي تحمل حجم معيني از مركب را دارد و استفاده بيشتر از آن حد، تنها ريسك كار را بالا ميبرد.
وظيفه ليتوگراف تنها گرفتن خروجي نيست، بلكه براي رسيدن به كيفيت مطلوب، اعمال كنترلها در تمام مراحل خطرآفرين، در كار چاپي ضرورياند.
كنترل حروف، موارد اور پرينت، لبپوشاني رنگها و جلوگيري از سفيدك زدن، دهها نكته ظريف ديگر، به عهده ليتوگراف است.
يكي از سادهترين كارهايي كه ليتوگراف با تجربه بايد در ارتباط با آمادهسازي سفارش براي خروجي انجام دهد، تذكر به سفارشدهنده و طراح در مورد رنگهايي است كه در سيستم چاپ مورد نظر (مثلاً در دستگاه افست) بهدست نميآيند و هدايت آنها براي اصلاح رنگ و يا استفاده از رنگ پنجم و ششم و ... است.
جالب است كه نرمافزار جديدي كه به همراه دستگاههاي ايميجستر و بهويژه پليتستر عرضه ميشوند، بسياري از اين كنترلها را انجام ميدهند ولي كم نيست مواردي كه خريداران اين دستگاهها از خريد سيستم ورك فلو يا گردشكار اجتناب ورزيدهاند و حتي بعضي از آنهايي كه سيستم گردشكار ديجيتال را خريداري كردهاند، مهارتهاي خود را بر استفاده از آنها ترجيح دادهاند. بدين ترتيب ضمن هدر دادن منابع و بلااستفاده گذاشتن سرمايهگذاري، به كيفيت كارها نيز آسيب ميرسانند.
در مورد سه نكته ديگر بايد گفت كه استفاده از تجهيزات و روشهاي استاندارد در ليتوگرافيهاي ايران چندان شناخته شده نيست و به جز معدودي از آنها، ضرورت آن را جدي نگرفتهاند.
تستهاي استانداردي كه از طرف مؤسسات تحقيقاتي معتبر (مانند فوگرا) ارايه ميشوند، در اينجا كمتر شناخته شدهاند.
كاليبراسيون دستگاهها، از اسكنر و مونيتور گرفته تا ايميجستر، پروسسور و قيدكپي، داراي روشهاي نرمافزاري و سختافزاري استانداردي هستند كه در ليتوگرافيهاي ما مورد اعتنا قرار نميگيرند.
چند ليتوگرافي را ميشناسيد كه از دنسيتومتر استفاده كنند؟ چه تعداد از مراكز پيشازچاپ شرايط ظهور و ثبوت فيلمهاي خود و وضعيت داروي پروسسور را هر روز صبح با تست خروجي كنترل ميكنند؟
چند ليتوگرافي از روش كنترل كيفيت نور استاندارد در قيدكپي اطلاع دارند و ابزار و روشهاي مناسب آن را بهكار ميگيرند؟
چند كارگاه ليتوگرافي ميشناسيد كه از نظر دما و رطوبت محيط داراي شرايط مناسب باشد؟
چند مدير فني ليتوگرافي سراغ داريد كه دستورالعملهاي هر يك از فيلمها و پليتها و داروها را به درستي مطالعه كند و بر آن اساس از آنها استفاده كند؟ چند ليتوگرافي با انواع نمونهگيري آشنا هستند و به درستي از آن استفاده ميكنند؟ چند ليتوگراف سراغ داريد كه براي تنظيمات شرايط خروجي، پروفايل ماشين چاپ مورد نظر را بپرسد و آنها را رعايت كند؟ چند ليتوگرافي انواع ترامها را متناسب با ماهيت طرح و اريژينال، به شما پيشنهاد ميكنند؟
متأسفانه در حالي كه اين موارد پايهاي كم و بيش در اغلب ليتوگرافيها با اشكال مواجه است، با صحبت درباره ترامFM و موارد مشابه اين كاستيها لاپوشاني ميشود.
جا دارد به مصداق <عيب آن جمله بگفتي، هنرش نيز بگوي> گفته شود كه بسياري از اين نارساييها ناشي از فقدان نظام آموزشي و كوتاهي كردن برخي فروشندگان دستگاهها و تجهيزات نسبت به انتقال دانش فني و روشهاي كنترل است و در اغلب موارد آنچه موجب كاهش ريسكها و دستيابي به كيفيت نسبي كارها ميشود، همانا تجربه اپراتورها و استادكاراني است كه با رنج و مرارت و پس از آزمون و خطاي بسيار، پارهاي از مشخصات فني را در عمل دريافتهاند و به راهحلهايي متناسب با شرايط چاپخانهها رسيدهاند.
و بيانصافي است اگر همه گناهها به گردن كاركنان ليتوگرافيها انداخته شود. در اين مورد مسؤولان دولتي، نهادهاي صنفي، فروشندگان كالاها و تجهيزات و مديران كارگاهها هر كدام به سهم خود مسؤول هستند. بر اين فهرست بايد نام مشتري و سفارشدهنده نيز افزوده شود كه سطح انتظار او موجب ارتقاي كيفيت نميشود و در صورتي كه توقع رعايت استانداردها را داشته باشد، حاضر به پرداخت هزينههاي آن نيست، در صورتي كه رعايت اين استانداردها مستلزم صرف وقت و هزينه براي آموزش، خريد تجهيزات و استفاده از مواد مصرفي مرغوب و بهكارگيري نيروي انساني ماهر است. چنين امكانات و خدماتي البته ميبايست با پرداخت هزينه از سوي مشتريان جبران شود.
مرحله چاپ
چاپ عمل بسيار دقيقي است، بهويژه وقتي صحبت از چاپ رنگي مرغوب در ميان است، دهها نكته فني و تخصصي در كيفيت آن دخيلاند.
براي اهميت دقيق بودن چاپ كافي است توجه كنيم كه نقاط رنگي بسيار ريزي كه با ذرهبين قابل ديدن هستند، با سرعت حدود 10 هزار برگ در ساعت روي سطح چاپي كنار يكديگر مينشينند و حتي انحراف چند ميكروني هم ميتواند كيفيت كار را مخدوش سازد. در اين مورد البته ماشين چاپ و امكاناتي كه روي ماشينهاي جديد گذاشته ميشود، در كيفيت و دقت كار مؤثر است، اما علاوه بر ماشين، تجربه اپراتور و دانش فني او، بيشترين نقش را در كيفيت كار چاپي دارد. زيرا او ميبايست به سرعت نسبت به تغييرات و يا اشكالات احتمالي واكنش نشان دهد و با تشخيص علت آن راهحل مناسب را به كار بندد.
شناخت استانداردهاي ماشين چاپ از نظر سلامت سيستم تغذيه مركب، خواص آب، انواع لاستيك، ترتيب رنگها در هنگام چاپ، استفاده از داروها و مواد مصرفي مرغوب مطابق دستورالعمل سازنده، شناخت اشكالات چاپي و در دسترس بودن راهنماي عيبيابي، استفاده از تجهيزاتي مثل دنسيتومتر و اسپكتروفتومتر، شناخت دقيق نوار كنترل رنگ (بر اساس استاندارد فوگرا يا مشابه آن)، اطلاع نسبي از خواص كاغذ و مقوا و فيلمهاي چاپي و نيز انواع مركبها و ...براي دستيابي به يك چاپ خوب، ضروري هستند. به موارد گفته شده ميتوان چندين مورد ديگر افزود. مهم اين است كه شرايط رعايت استانداردها در چاپخانه فراهم باشد.
وقتي محيط قريب به اتفاق چاپخانههاي ما از نظر ميزان دما و رطوبت در فصول مختلف سال، درحد استاندارد ثابت نگه داشته نميشود و سيستم كنترل و تنظيم دما و رطوبت در چاپخانه وجود ندارد، بهطور پايهاي، زمينه براي بروز مشكلات چاپي مهياست.
اغلب اپراتورهاي چاپخانه انس و الفتي با نوار كنترل رنگ در لبه فرم چاپي ندارند و بهطور كلي با تست شيت استاندارد ماشين چاپ آشنا نيستند.
پانچ پليتها اغلب با دستگاههاي دقيق پانچ صورت نميگيرد. پ.هاش آب به درستي كنترل نميشود، افزودنيها و شويندههاي استاندارد استفاده نميشود و همه توصيهها براي خودداري از مصرف نفت و بنزين و نيز اس.پي.آ مورد بياعتنايي قرار ميگيرد.
كمتر پيش ميآيد كه نوع لاستيك مصرفي متناسب با كار چاپي تعويض شود. انتخاب كاغذ و مركب كه با محدوديت فراوان همراه است و معمولاً هر نوآوري و تغيير كاغذ و مركب در چاپخانههاي ما با مقاومت ماشينچي روبهرو ميشود و ريسك كار بالا ميرود.
در اين مورد نيز همانند آنچه در مورد ليتوگرافان گفته شد، بايد ضمن انتقاد به روشهاي سنتي و سيستم آموزش استاد-شاگردي، سپاسگزار اپراتورها و ماشينچيهاي باتجربهاي بود كه عليرغم همه كاستيهاي اجرايي، سطح نسبتاً مطلوبي از كيفيت چاپ را حفظ كردهاند و همچنان انتقادها را بهطور عمده متوجه مديريت كلان صنعت چاپ، برنامهريزان و مسؤولان و مديران دانست.
پس از چاپ
پس از چاپ، دنياي وسيعي است كه صحافي، صنايع تبديلي و عمليات تكميلي را شامل ميشود. رايجترين و شناختهشدهترين عمليات پس از چاپ كه در چاپخانهها انجام ميشود، صحافي، جعبه چسباني، ورنيزني و سلفونكشي است. تقريباً تمام اشكالات مربوط به آموزش فني، كاليبره بودن دستگاهها، استفاده از مواد مصرفي مرغوب و در اين رشتهها نيز كم و بيش به چشم ميخورد.
در اين مورد گاه اشكالات در سادهترين كارها رخ ميدهد و حتي نسبت به دقت و تيزي تيغ برش توجه كافي مبذول نميشود و چه بسا كه نسبت به انحراف 1 ميليمتري، حساسيتي وجود ندارد.
فقر تجهيزات و مواد مصرفي مرغوب نيز در اين حوزهها معمولاً چشمگيرتر است. اين در حالي است كه كارگران و نيروي انساني شاغل در اين بخشها اغلب شرايط كار و درآمد نامناسبي دارند.
نتيجهگيري
با توجه به مطالبي كه گفته شد تنها معدودي از مراكز آمادهسازي و چاپ قابليت اجراي چاپ در شرايط استاندارد را دارند، اما در سطح وسيع به خاطر محدوديتهاي آموزشي، مديريتي، مواد مصرفي و تجهيزات و نيز رويههاي كاري، صنعت چاپ در كشور ما از شرايط چاپ استاندارد فاصله دارد.
اين در حالي است كه اعمال بسياري از رويههاي استاندارد، مستلزم هزينه ناچيز بوده و در صورت تمايل و آگاهي مديران به تدريج قابل دستيابي خواهد بود.