mohammadfff65
New Member
سلام به همه دوستان،
مدتیه روی راهاندازی یه استارتاپ متمرکز شدیم و موضوع اصلی برامون هزینه ساخت اپلیکیشن خدماتی و ابعاد فنی/بیزینسی مرتبط باهاشه. چون میدونیم عدد دقیق هیچوقت از قبل مشخص نیست و بیشتر به معماری، تکنولوژی انتخابی و مقیاسپذیری بستگی داره، قصد دارم اینجا چند سؤال تخصصیتر مطرح کنم تا از تجربه و نگاه شما استفاده کنیم.
از منظر معماری نرمافزار، ما بین چند رویکرد مردد هستیم:
* شروع کار با Monolithic Architecture سادهتره ولی در آینده برای مقیاسپذیری (خصوصاً مدیریت سرویسهای همزمان مثل ثبت سفارش، ردیابی لوکیشن و سیستم پرداخت) احتمالاً به مشکل میخوریم.
* Microservices آزادی عمل بیشتری میده اما پیچیدگی DevOps، مدیریت کانتینرها (Kubernetes/Docker) و هزینههای اولیه رو بالا میبره.
دوستانی که تجربه مهاجرت از مونو به مایکروسرویس داشتن، آیا پیشنهاد میکنید از همون ابتدا ساختار مایکروسرویس رو پیاده کنیم یا MVP رو سریع با مونو بسازیم و بعد مهاجرت کنیم؟
از نظر دیتابیس، مسئله بعدی نوع ذخیرهسازی دادههاست. چون ساخت اپلیکیشن خدماتی شامل دادههای تراکنشی، لوکیشنهای لحظهای، پروفایل نیروها و لاگهای مختلف میشه، احتمالاً نیاز به ترکیب SQL و NoSQL داریم. مثلاً PostgreSQL برای تراکنشها و MongoDB یا Redis برای دادههای real-time. کسی تجربه Hybrid Database Architecture داره؟ آیا در عمل هزینه نگهداریش بالاست یا ارزشش رو داره؟
یه سوال کلیدی دیگه بحث زیرساخت ابریه. ما میدونیم سرویسهای بینالمللی مثل AWS و GCP از نظر SLA و قابلیت اسکیل عالیان، ولی به خاطر محدودیتهای پرداخت دلاری و تحریمها، شاید واقعبینانهتر باشه سراغ سرویسدهندههای داخلی بریم. سوال: آیا دیتاسنترهای داخلی واقعاً توانایی هندل کردن مقیاس بالا (مثلاً ۵۰ هزار درخواست همزمان) رو دارن یا باید به فکر Hybrid Cloud باشیم (بخشی داخلی، بخشی بینالمللی با راهحلهای دور زدن محدودیت)؟
در میانه مسیر هم به یه بحث جدی رسیدیم: ساخت اپلیکیشن خدماتی توسط تیم داخلی یا برونسپاری. از تجربه شخصی من، تیم داخلی انعطاف و سرعت بالاتری برای Iteration داره، اما برونسپاری میتونه توی فاز اول Time-to-Market رو کوتاه کنه. چالش اینجاست که در برونسپاری، معماری نرمافزار معمولاً بهینه برای آینده طراحی نمیشه. آیا دوستان تجربه دارن که اول با شرکت پیمانکار شروع کرده باشن و بعد بهتدریج تیم فنی داخلی رو جایگزین کرده باشن؟ انتقال دانش چقدر سخت بوده؟
از منظر امنیتی هم نگرانی جدی داریم. در اپلیکیشن خدماتی دادههای حساسی ذخیره میشه: شماره تماس، آدرس، جزئیات پرداخت. توی ایران چقدر الزام برای Data Protection وجود داره؟ مثلاً استفاده از Tokenization برای پرداختها، رمزنگاری End-to-End برای چتها، یا GDPR-like استانداردها رو کسی اجرا کرده؟ آیا کاربر ایرانی اصلاً چنین شفافیتی رو مطالبه میکنه یا صرفاً Functional بودن اپلیکیشن براش مهمتره؟
مدل درآمدی هم جای بحث داره. بعضی اپلیکیشنها روی کمیسیون از هر سرویس کار میکنن، بعضی روی اشتراک ماهانه نیروها، و بعضی ترکیبی. تجربه شما نشون داده که کدوم مدل برای بازار ایران پایدارتره؟ چون کمیسیون بالا معمولاً باعث میشه نیروها مستقیم با کاربر ارتباط بگیرن و پلتفرم رو دور بزنن. آیا راهحلی برای این مشکل پیدا کردید؟
و نهایتاً موضوع Customer Acquisition Cost در مقابل Lifetime Value خیلی مهمه. توی بازار ایران معمولاً CAC بالاست، چون تبلیغات دیجیتال گرون شده و رفتار کاربر خیلی سریع تغییر میکنه. شما چطور این بالانس رو مدیریت کردید؟ آیا Referral Program واقعاً جواب داده یا تخفیفهای اولیه مؤثرتر بوده؟
ما دنبال دیدگاههایی هستیم که بر پایه تجربه عملی باشه. مخصوصاً:
1. معماری (Monolithic vs Microservices).
2. دیتابیس ترکیبی SQL/NoSQL.
3. زیرساخت ابری داخلی vs بینالمللی.
4. تیم داخلی vs برونسپاری.
5. امنیت دادهها و استانداردها.
6. مدل درآمدی پایدار.
7. استراتژی جذب کاربر و مدیریت CAC/LTV.
ممنون میشم هر کسی تجربه عملی یا حتی شکست تو این حوزه داشته، با جزئیات به اشتراک بذاره. این بحث میتونه برای همه کسایی که روی استارتاپهای خدماتی کار میکنن ارزشمند باشه.
مدتیه روی راهاندازی یه استارتاپ متمرکز شدیم و موضوع اصلی برامون هزینه ساخت اپلیکیشن خدماتی و ابعاد فنی/بیزینسی مرتبط باهاشه. چون میدونیم عدد دقیق هیچوقت از قبل مشخص نیست و بیشتر به معماری، تکنولوژی انتخابی و مقیاسپذیری بستگی داره، قصد دارم اینجا چند سؤال تخصصیتر مطرح کنم تا از تجربه و نگاه شما استفاده کنیم.
از منظر معماری نرمافزار، ما بین چند رویکرد مردد هستیم:
* شروع کار با Monolithic Architecture سادهتره ولی در آینده برای مقیاسپذیری (خصوصاً مدیریت سرویسهای همزمان مثل ثبت سفارش، ردیابی لوکیشن و سیستم پرداخت) احتمالاً به مشکل میخوریم.
* Microservices آزادی عمل بیشتری میده اما پیچیدگی DevOps، مدیریت کانتینرها (Kubernetes/Docker) و هزینههای اولیه رو بالا میبره.
دوستانی که تجربه مهاجرت از مونو به مایکروسرویس داشتن، آیا پیشنهاد میکنید از همون ابتدا ساختار مایکروسرویس رو پیاده کنیم یا MVP رو سریع با مونو بسازیم و بعد مهاجرت کنیم؟
از نظر دیتابیس، مسئله بعدی نوع ذخیرهسازی دادههاست. چون ساخت اپلیکیشن خدماتی شامل دادههای تراکنشی، لوکیشنهای لحظهای، پروفایل نیروها و لاگهای مختلف میشه، احتمالاً نیاز به ترکیب SQL و NoSQL داریم. مثلاً PostgreSQL برای تراکنشها و MongoDB یا Redis برای دادههای real-time. کسی تجربه Hybrid Database Architecture داره؟ آیا در عمل هزینه نگهداریش بالاست یا ارزشش رو داره؟
یه سوال کلیدی دیگه بحث زیرساخت ابریه. ما میدونیم سرویسهای بینالمللی مثل AWS و GCP از نظر SLA و قابلیت اسکیل عالیان، ولی به خاطر محدودیتهای پرداخت دلاری و تحریمها، شاید واقعبینانهتر باشه سراغ سرویسدهندههای داخلی بریم. سوال: آیا دیتاسنترهای داخلی واقعاً توانایی هندل کردن مقیاس بالا (مثلاً ۵۰ هزار درخواست همزمان) رو دارن یا باید به فکر Hybrid Cloud باشیم (بخشی داخلی، بخشی بینالمللی با راهحلهای دور زدن محدودیت)؟
در میانه مسیر هم به یه بحث جدی رسیدیم: ساخت اپلیکیشن خدماتی توسط تیم داخلی یا برونسپاری. از تجربه شخصی من، تیم داخلی انعطاف و سرعت بالاتری برای Iteration داره، اما برونسپاری میتونه توی فاز اول Time-to-Market رو کوتاه کنه. چالش اینجاست که در برونسپاری، معماری نرمافزار معمولاً بهینه برای آینده طراحی نمیشه. آیا دوستان تجربه دارن که اول با شرکت پیمانکار شروع کرده باشن و بعد بهتدریج تیم فنی داخلی رو جایگزین کرده باشن؟ انتقال دانش چقدر سخت بوده؟
از منظر امنیتی هم نگرانی جدی داریم. در اپلیکیشن خدماتی دادههای حساسی ذخیره میشه: شماره تماس، آدرس، جزئیات پرداخت. توی ایران چقدر الزام برای Data Protection وجود داره؟ مثلاً استفاده از Tokenization برای پرداختها، رمزنگاری End-to-End برای چتها، یا GDPR-like استانداردها رو کسی اجرا کرده؟ آیا کاربر ایرانی اصلاً چنین شفافیتی رو مطالبه میکنه یا صرفاً Functional بودن اپلیکیشن براش مهمتره؟
مدل درآمدی هم جای بحث داره. بعضی اپلیکیشنها روی کمیسیون از هر سرویس کار میکنن، بعضی روی اشتراک ماهانه نیروها، و بعضی ترکیبی. تجربه شما نشون داده که کدوم مدل برای بازار ایران پایدارتره؟ چون کمیسیون بالا معمولاً باعث میشه نیروها مستقیم با کاربر ارتباط بگیرن و پلتفرم رو دور بزنن. آیا راهحلی برای این مشکل پیدا کردید؟
و نهایتاً موضوع Customer Acquisition Cost در مقابل Lifetime Value خیلی مهمه. توی بازار ایران معمولاً CAC بالاست، چون تبلیغات دیجیتال گرون شده و رفتار کاربر خیلی سریع تغییر میکنه. شما چطور این بالانس رو مدیریت کردید؟ آیا Referral Program واقعاً جواب داده یا تخفیفهای اولیه مؤثرتر بوده؟
ما دنبال دیدگاههایی هستیم که بر پایه تجربه عملی باشه. مخصوصاً:
1. معماری (Monolithic vs Microservices).
2. دیتابیس ترکیبی SQL/NoSQL.
3. زیرساخت ابری داخلی vs بینالمللی.
4. تیم داخلی vs برونسپاری.
5. امنیت دادهها و استانداردها.
6. مدل درآمدی پایدار.
7. استراتژی جذب کاربر و مدیریت CAC/LTV.
ممنون میشم هر کسی تجربه عملی یا حتی شکست تو این حوزه داشته، با جزئیات به اشتراک بذاره. این بحث میتونه برای همه کسایی که روی استارتاپهای خدماتی کار میکنن ارزشمند باشه.