آموزش گروهي <شماره 10> - مباني هنرهاي تجسمي

memol_515

Active Member
خط:

همگي ما با خطوط و جلوه‌هاي مختلف اون آشنايي داريم. مبحث خط را با مثالهايي آغاز مي‌كنيم:

نقوش خطي روي لباسها و روي فرش زير پايمان / رديف صندلي‌ها در سالن امتحانات / خطوط آجرهاي چيده شده و در امتداد هم ديوارها / سيم‌ها وتنه درخت و تيرهاي چراغ برق در كنار خيابانها / جويباري كه پيچ و تاب خوران جاريست / شيارهاي شخم در مزرعه‌ها / درخشش برق و ارتباط خطي برخي از ستارگان در صورت‌هاي فلكي / خطوطي كه بچه‌ها براي بازي كردن روي زمين مي‌كشند يا خط خطي‌هايي كه بر سطوح مختلف بوجود مي‌آورند/ خط نوشتاري هم در اين دسته مي‌گنجد / خطوطي كه براي ترسيم نقشه يك ساختمان توسط استاد معمار كشيده مي‌شود ...
و سرانجام خطوطي كه با ابعاد و شيوه‌هاي گوناگون توسط يك هنرمند طراح كشيده مي‌شود.


تنوع مثالها و نمونه ها به خوبي نشان مي‌دهد كه منظور از خط تجسمي معنايي نسبي از خط است؛ و آن، نشان دادن يك حركت ممتد و پيوسته بر سطح يا در فضاست. پس مي‌تواند دو بُعدي يا سه بُعدي باشد.

مثلاً يك قطار در حال حركت از فاصله‌اي دور به صورت يك خط ممتد ديده مي‌شود. در حاليكه وقتي با قطار مسافرت مي‌كنيم و در داخل آن هستيم، ديگر اين برداشت بصري را نداريم.

بنابر اين، در تعريف تجسمي، خط عبارت است از:
«حركت يا شكل ممتد بصري، خواه بدون ضخامت و به صورت دوبُعدي و خواه با داشتن ضخامت و برجستگي يا فرورفتگي.»

مثل بخشهايي از يك نقش برجسته، حجم، خط و مرز پيرامون يك سطح، محل برخورد دو سطح با دو زاويه مختلف (مثل ديوار كلاس و سقف!)، مرز حاصل از آميختگي دو سطح با دو رنگ مختلف يا تيرگي متفاوت و درآخر اثر حركت مداد يا قلم مو يا يك شيء نوك تيز بر يك صفحه ...


جهت خط:

خطوط تجسمي بر اساس جهت حركت مداوم به 4 دسته اصلي تقسيم ميشوند:

1- خطوط عمودي كه در طبيعت به شكل تنه درختان، تيرهاي برق و ساختمانهاي مرتفع ديده مي‌شوند.اين نوع خط در يك اثر تجسمي ممكن است به مفهوم : ايستادگي، مظهر مقاومت و استحكام باشد. و يا صرفاً رابطه مناسبي را از نظر بصري و زيبايي شناسي با ساير خطوط و اشكال يك تركيب بوجود بياورد.

2- خطوط افقي كه در طبيعت به صورت سطح زمين، خط افق، پهنه دريا، يا يك انسان خوابيده ديده مي‌شود.اين نوع خط در يك اثر تجسمي ممكن است به مفهوم : سكون، آرامش و اعتدال باشد. و يا صرفاً رابطه مناسبي را از نظر بصري و زيبايي شناسي با ساير خطوط و عناصر يك تركيب به نمايش بگذارد.

3- خطوط مايل كه معمولاً در طبيعت به شكل كناره‌هاي كوه، خطوط رعد در آسمان و سراشيبي ديده مي‌شوند. و در يك اثر تجسمي ممكن است براي نشان دادن تحرك، پويايي، خشونت و عدم سكون و ثبات اختيار شوند. يا اينكه رابطه مناسبي را از نظر بصري با ساير عناصر يك تركيب ايجاد كنند.

4- خطوط منحني كه معمولا در طبيعت به شكل تپه ماهور، انتشار امواج، پستي و بلندي زمين و حركت بعضي از جانوران ديده مي‌شوند و در يك اثر تجسمي ممكن است براي نمايش حركت سيال و مداوم، ملايمت و لطافت به كار گرفته شوند يا اينكه صرفا رابطه مناسبي را از نظر بصري با ساير خطوط و عناصر بصري ايجاد كنند.


حالت خط:

چهار دسته اصلي خطوط كه در قسمت قبل توضيح داده شدند، ميتوانند در مسير حركت خود داراي شرايط زير باشند:

1- ضخيم يا نازك، قوي يا ضعيف، تيره يا روشن شوند.
2- به صورت خطوط باريك و يا ظخيم يكنواخت باشند.
3- ميتواند در جهت مسير اصلي خود، بريده بريده يا ممتد باشند.
4- ميتوانند در جهت مسير اصلي خود به شكل زيگزاگ، شكسته يا موجي درآيند.
5- ميتوانند به صورت منظم و يا نامنظم در مسير اصلي حركت خود تغيير جهت دهند.


كاربرد خط:

-خط عنصر اصلي طراحي است.
-ترسيم خطوط پيراموني يك شكل ميتواند تصوير اشيا را به نمايش بگذارد.
-تراكم و انبساط هاشورها حجم و سايه و روشني ها را نشان مي‌دهد.
-با ظخيم و نازك كردن خطوط در طراحي، قسمت هاي سايه دار مشخص مي‌شوند و حالت خطوط جنسيت و بافت اشيا را از لحاظ نرمي، سختي و استحكام مشخص مي‌كند.

-در آثار نقاشان رئاليست (طبيعت‌گرا) كه شكلهاي اشياء به دقت ترسيم مي‌شوند، وجود به عنوان پايه اصلي طرح، قابل مشاهده است. اگرچه ممكن است تيرگي و روشني و يا رنگ جاي خطوط را گرفته باشد.
-در آثار نقاشان امپرسيونيست خط فاقد صراحت است و از ثبات و پايداري برخوردار نيست.
-در آثار اكسپرسيونيستي خط با اغراق و صراحت بيشتري ديده مي‌شود و همه انر‍ي بصري خود را به نمايش مي‌گذارد.
-در آثار انتزاعي، خطوط نمايشگر اشياء نيستند، اما نقش آنها در ساختار بصري و هندسي آثار كاملا مشهود است.

خوب اين هم مقدمه اي از مبحث «خط»!
در ادامه با نمونه هاي عملي خط بيشتر آشنا ميشويم.

موفق باشيد
 

memol_515

Active Member
خوب اينم چندتا نمونه عملي از كاربرد خطوط

«كاربرد خطوط عمودي و مايل در كنار هم.
خطوط افقي نمايانگر ايستادگي و مقاومت و خطوط مايل نمايانگر پويايي. در كنار هم نماي جالبي را بوجود آورده‌اند»:

2lo3rbl.jpg


«كاربرد خطوط منحني و افقي:»

2nv85fk.jpg


«دو نمونه از كاربرد طبيعي خطوط:»

28alr9l.jpg


346tbwj.jpg


«خطوط ساخته شده از چيدمان آجرها!»

2wd9co3.jpg


«نمونه كامل بروز خط در نقاشي- اثر پيكاسو»

10o4pde.jpg


نمونه براي اين مقوله زياده. در طراحي ساختمان، معماري، طراحي داخلي، طراحي لباس و حتي غذا! نمونه‌هاي زيادي وجود داره.

من فقط چند تا نمونه كوچيك رو براي اينكه كمي گفته هام، جنبه بصري هم پيدا كنن، اينجا گذاشتم.

به زودي مبحث سطح رو شروع ميكنم. موفق باشيد
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
مائده خانم اینقدر خوب و کامل مطالب رو ارائه میدن که فکر میکنم نیاز به نوشن من نباشه
اما من هم تلاش میکنم تا مطالب ارائه شده رو کاملتر کنم ( امیدوارم بتونم)



نکاتی در مورد خط


***مهمترین عنصر و شکل دهنده موضوعات هنری خط است

***خط عبارت است از یک عنصر تصویری که فقط دارای واقعیت طولی می باشد و فاقد عرض و عمق است ، بعبارت دیگر خط ،طولی است بی عرض که با نقطه شروع و به نقطه ختم می شود .

***از نظر هنر های تجسمی خط عبارت است از یک عنصر تصویری و تجسمی که دارای واقعیت طولی بوده ، جلوه های متفاوت و بیان تصویری متنوعی دارد

***شاید بتوان گفت که خط نقطه ایست که در اثر نیرویی که از یک جهت به او وارد آمده حالت ایستایی خود را از دست داده ، بصورت یک عنصر تصویری فعال در آمده است .

***بر خلاف تعریف ریاضی خط که تنها به یک شکل قابل ادراک است خط از نظر تجسمی و تصویری در طبیعت به انواع و اقسام شکلهای مختلف دیده می شود و در هنر نیز با تنوع ایجاد میگردد. هر کدام از خطوط دارای بیان تصویری خاص می باشند که بر روی اعصاب و روان انسان اثر خاص می گذارند .

***هر نوع خط بیان تصویری خاص خود را دارند مثلا : هر اثر هنری و یا نمونه ای از طبیعت که با خط عمودی ایجاد شده باشد نمایشگر ایستایی ، نیرومندی و مبین تعادل و توازن است . برعکس خطوط افقی معرف تعادل، آرامش و سکون است و در مقابل خطوط مورب دارای جلوه ناپایداری بوده ، با حرکت و مهیج است . آثاری که با خطوط منحنی بوجود آمده اند با نرمی و لغزندگی خود ، بیان نرمش و ملایمت را دارا هستند . خطوط مواج ، مارپیچ ، زاویه دار، کج ، دندانه دار ، نیز بیان تصویری متفاوت و ارزش بصری خاص خود را دارند.

***کاربرد خط ممکن است برای معرفی شکلی از طبیعت و یا نمایشی از تصورات و تجسم ذهنی هنرمند باشد، یا اینکه برای تجربیات کاملا آزاد و متهورانه هنرمند به صورت آثار انتزاعی ارائه گردد.

***انواع خط به نیرو هایی که بر خط وارد می شود بستگی دارد . از جمله خط راست و مستقیم که در اثر فشار دو نیروی مساوی ایجاد می شود .

*** با تغییر شکل خط ، و پهن و ضخیم شدن آن ، انرژی تصویری که از دو جهت آغاز و انتهای خط به طرفین ادامه دارد تضعیف یا شدید می گردد . اینگونه انرژی تصویری دقیقا با انرژی صوتی که در سازه های مختلف بصورت زیر و بم قابل ادراک است مشابه می باشد.

*** تکرار خط در ایجاد بافت شکلی تازه و کیفیات بصری جدید موثر است و جهت حرکت و نحوه قرار گرفتن خط در بیان تصویری آن حائز اهمیت است . همچنانکه خط عمودی هماهنگ با نیروی جاذبه ، متوازن و نشان دهنده مکان در فضاست .
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
کارگاه خط ** شناخت و تمرین و بررسی خط**

کارگاه خط ** شناخت و تمرین و بررسی خط** قسمت اول

خط عبارتست از نقطه ای که در اثر عاملی در فضا به حرکت در آمده است

1.jpg


کششی که در بین دو نقطه موجود است وجود یک خط را القا می نماید

2.jpg


خط یعنی عنصر تصویری که در فضای دو بعدی یا سه بعدی به حرکت در آمده ، جلوه ای عینی یا تجسمی یافته است

3.jpg


سه حالت اصلی خط : عمود ، مایل ، افقی

4.jpg


انواع مختلف خط که از طبیعت الهام شده است

5.jpg


انواع خطوط به سه حالت : فعال ، نیمه فعال و غیر فعال را مشاهده می کنیم

6.jpg


نمونه هایی از تمرینات خط

7.jpg

8.jpg

9.jpg

10.jpg

11.jpg

12.jpg
 

memol_515

Active Member
31947460 ئه عزيز، شما لطفا سوالت رو در بخش سوالات مطرح كن. من مجبورم اين پستت رو از اينجاحذف كنم.

خوب با تشكر از آقا حميد، كه جدا دارن به من لطف ميكنن، و كارگاه‌هاي آموزشي رو خيلي با دقت آماده ميكنن، بحث رو ادامه ميدم.

مورد سوم از عناصر بصري عنصر سطح بود.

سطح:​

شكلي كه داراي دو بُعد (طول و عرض) باشد سطح ناميده مي‌شود.
همچنين روي چيزها را نيز سطح مي‌گويند.
در طبيعت اطراف ما سطوح به اشكال متنوع و حالت‌هاي مختلفي وجود دارند. سطح چيزها در طبيعت گاهي بصورت هموار و گاهي ناهموار و داراي بافت‌ها و نقش‌هاي مختلف است. (كه اين موضوع رو در بخش مربوط به بافت‌ها بررسي ميكنيم).

در هنرهاي تجسمي، سطح را به شيوه‌هاي مختلف مي‌توان تجسم بخشيد و به وجود آورد.

مثلا از حركت يك پاره‌خط در فضا يا روي صفحه در يك جهت خاص ساخته مي‌شود.
همچنين اگر نقطه‌اي را در دو بعد گسترش دهيم، سطح تشكيل مي‌شود و به همين ترتيب فضاي تجسمي ميان حداقل سه نقطه‌ي جدا از هم و يا فضاي بين دو پاره‌خط مي‌تواند سطح را تداعي كند.

عموما در يك تابلوي نقاشي همه چيز روي سطح بيان مي‌شود.

در نقاشي طبيعت‌گرا، سطوح نمايش دهنده وجوح مختلف اجسام و اشيا در طبيعت هستند. و از اتصال آنها به يكديگر و تغيير شكل آنها، در اثر نمايان شدن عمقشان، در چشم بيننده نمايي از حجم و دوري و نزديكي بوجود مي‌آيد.
اما در نقاشي انتزاعي، سطح‌ها بيانگر و نمايش دهنده شيء خاصي نيستند و گاه يك اثر انتزاعي فقط از طريق تركيب چند سطح از بافت‌ها، رنگ‌ها يا تيرگي و روشني‌ها بوجود مي‌آيد.

رنگ، تيرگي-روشني، بافت و شكل سطح‌ها ارزش‌هاي بصري متفاوتي به نمايش مي‌گذارند.
سطح ممكن از مستوي (مسطح) باشد، مانند ديوار يا كف اتاق، سطح روي يك كتاب و ...
و يا سطح ممكن است منحني باشد، مانند سطوح مستدير(خميده) اشياي گرد و سقف‌هاي گنبدي.

از طرفي ديگر سطوح مي‌توانند داراي بافت‌ها، پستي و بلندي‌ها و ناهمواري‌هاي گوناگوني باشند.
مثل سطح روي شيرواني يا سطح‌هاي موجدار.

اما، همه سطح‌ها از سه شكل هندسي دايره، مربع، مثلث يا تركيبي از آن‌ها بوجود مي‌آيند.
اين شكلها را همه ما مي‌شناسيم، اما در عين سادگي، خصوصيات قابل ملاحظه‌اي دارند:

دايره:

دايره شكل كاملي است كه حركت جاودانه و مداومي را نشان مي‌دهد.
چرخش و حركت مداوم اجزاي يك ماشين در صنعت/ تكرار و حركت به صورت مستمر در طبيعت مثل آمد و شد فصل‌ها/ آمدن شب و روز/ هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها كه به عنوان گردش روزگار از آن نام برده مي‌شود/ آسمان بلند كه شاعران به آن دايره مينايي مي‌گويند/ همه اينها نشان‌دهنده تناسبي است كه ميان شكل دايره و اشكال متفاوت حيات و طبيعت وجود دارد.
همه نقاط محيط دايره، با مركز آن در يك فاصله قرار دارند و همه قطرهاي آن با يكديگر برابرند.
شكل‌هاي مختلف هندسي مانند مثلث و مربع و نيز هر كثيرالاضلاعي در دايره محاط مي‌شود.
در عين حال دايره نماد نرمي، لطافت، سياليت، تكرار، درون گرايي، آرامش روحاني و آسماني، پاكي و صميميت و آن جهاني بودن، به شمار مي‌رود.

به همين علت دايره هميشه به عنوان يك شكل كامل مورد توجه هنرمندان بوده و هنرمندان بسياري در شرق و غرب سعي كرده‌اند آثار خود را بر مبناي دايره و يا تركيب‌هايي از دايره بوجود بياورند.
بويژه در هنر ايراني نقاشان بزرگ براي ساختن آثار خود از تركيب‌هائي بر اساس حركت چرخشي دايره الهام گرفته‌اند.
همچنان كه در نقاشي و هنر مغرب زمين برخي از نقاشان دايره را به عنوان مبناي تركيبات خود قرار داده‌اند.

مربع:
مربع يكي ديگر از اشكال پايه و ساده‌ي هندسي است كه از چهار ضلع و چهار زاويه مساوي ساخته مي‌شود و از تغييرات زاويه‌ها و ضلع‌هاي آن، اشكال چهارگوش متنوعي بوجود مي‌آيند.
مربع بر خلاف دايره نماد صلابت، استحكام، و سكون است.
اين شكل مظهر قدرت زمين و مادي و در عين حال از زيباترين اشكال هندسي است.

مثلث:
مثلث متساوي‌الاضلاع نيز داراي سه ضلع و سه زاويه مساوي است. هنگامي كه اين شكل بر سطح قاعده‌اش قرار بگيرد، پايدارترين شكل هندسي است و مثل يك كوه استوار به نظر مي‌رسد. اما چنانچه بر يكي از رأس‌هاي خود قراربگيرد حالتي كاملاً ناپايدار و متزلزل دارد.
مثلثبه واسطه زواياي تندي كه دارد سطحي مهاجم و شكلي ستيزنده به نظر مي‌رسد كه همواره در حال تحوب و پويايي است.
بر اساس تركيب‌هايي از مثلث مي‌توان تركيب‌هاي ساختاري بسياري بوجود آورد. استفاده از مثلث و ساختارها و شبكه‌هاي مثلثي، يك اصل ساختاري در طبيعت و معماري به شمار مي‌رود.

از تركيب و تكرار شكل‌هاي مثلث مربع و دايره مي‌توان سطح‌هاي متعدد و غير منظمي به دست آورد. همچنان كه اگر اشكال پيچيده و آلي طبيعت را بررسي كنيم مجدداً به اشكال ساده مثلث، دايره و مربع خواهيم رسيد.

به زودي چندتا نمونه عملي از اين مبحث ميذارم و بعدش هم ميريم سراغ بحث حجم.

موفق باشيد
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
کارگاه خط ** شناخت و تمرین و بررسی خط**

با تشکر از مائده خانم و لطفشون نسبت به من کارگاه خط قسمت دوم رو شروع میکنیم

کارگاه خط ** شناخت و تمرین و بررسی خط** قسمت دوم



همه عناصر هنر های تجسمی از جمله نقطه ، خط ، سطح و حجم به نوعی در پدیدار نمودن نمونه های تصویری موثرند ، اما در این میان خط به صورت عاملی برتر با تنوع شکلی بسیار ، در ایجاد جلوه های انتزاعی یا طبیعی موثر می باشند. به شکلهای زیر دقت کنید


15.jpg


17.jpg


با استفاده از خط می توان ترکیبهای تصویری و تجسمی جالبی بوجود آورد ، برای این عمل ممکن است گوشه ای از طبیعت به منزله منبع الهام انتخاب گردد و با حالتی از خطوط آزادانه ترکیبی از آن بوجود آورد.

18.jpg


23.jpg


24.jpg


26.jpg


نیروهای ناپیدای تصویری که در ارتباط با خطوط قابل ادراک هستند در امر ابداعات هنری نقش مهمی دارند . این مساله همیشه برای هنرمندان از دوران کلاسیک تا مدرن مطرح بوده است و حتی برای تماشا و درک بهتر طبیعت به صورت ناخودآگاه دخالت دارد . در شکلهای زیر جهت حرکت نیرو ها با فلش مشخص شده است.

27.jpg


28.jpg


29.jpg


خط یکی از عوامل مهم ترکیب بندی در ابداعات هنری است که هم در نمایش جلوه های طبیعی به کار میرود و هم در ایجاد ترکیبات انتزاعی ، معانی و مفاهیم بخصوصی را بیان می کند.

30.jpg


33.jpg


36.jpg


امیدوارم کار گاهها مفید و مورد استفاده باشه

در ادامه به نمایشگاه نقاشی خواهیم رفت ...
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
### نمایشگاه نقاشی###

### نمایشگاه آثار نقاشی هنرمندان با موضوع خط ###


سانتاa تا b ، طراحی با قلم و مداد ، 1929 میلادی
اثر : پل کله

a.jpg



قایقهای بادبانی که اندکی در حرکتند ، طراحی با قلم 1927 میلادی

c.jpg



تعمق - پرتره شخصی- ، چاپ لیتوگرافی 1933 میلادی ،
اثر : پل کله

b.jpg



نمونه ای از طراحی پل کله که آزادانه با خط ترکیب بندی شده تا مفهوم کاهش و افزایش را به نمایش در آورد

- طراحی فوقانی : باران طراحی با قلم
- طرح میانی : بتخانه ای در کنار آب ، طراحی با قلم توالی ریتمیک و افزایش و کاهش به یک منوال
- طرح تحتانی : قسمت زیرین ، طراحی با قلم ، شهر کلیسای جامع ، 1927 میلادی

d.jpg



طراحی بوسیله خط با الهام از طبیعت
اثر : ژان دبکوفسکی - هنرمند لهستانی

e.jpg



طراحی و نقاشی کودکان

f.jpg


g.jpg


طراحی ساده برای موضوع مذهبی

h.jpg



طراحی پستچی
اثر : ونسان وان گوگ

i.jpg



طراحی چهار سوار کتاب مکاشفه یوحنا
اثر آلبرت دورر نقاش قرن 15 آلمان


k.jpg



طراحی ، اثر : زادکین ، مجسمه ساز مدرن روسیه ، قرن بیستم


j.jpg



طراحی اثر : رضا عباسی قرن دهم هجری

l.jpg



زنان درباری - طراحی با مرکب و رنگ بر روی ابریشم
اثر : چئوون کیو 1140 میلادی


m.jpg



نقاشی عامیانه مذهبی طراحی با قلم و مرکب


n.jpg
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
نکاتی در مورد سطح

نکاتی در مورد سطح :

***تعریف ریاضی و هندسی سطح عبارتست از حرکت خط در فضا و در جهتی مخالف حرکت اصلی خود. سطح سومین عنصر اولیه تصویری و تجسمی است که فقط دارای واقعیت دوبعدی طول و عرض است.

*** برای ایجاد و القا سطح وجود حداقل سه نقطه فرضی در فضا ضروری است . وجود نقطه های بیشتر از سه در فضای دوبعدی ، انواع سطوح هندسی و سطوح غیر هندسی را بوجود می آورد. از جمله مربع و مستطیل و ذوزنقه و لوزی که چهار نقطه هستند و ...

*** از خصوصیات بصری و مشخصات سطح ، شکل آن است که با خط پیرامونی آن قابل تشخیص است . در عین حال دارای خواص نقطه و خط نیز می باشد

*** مشاهده سطح از روبرو و از کنار در حالت پرسپکتیو ، نمود متفاوتی از سطح را بدست می دهد . سطحی که کاملا از روبرو به نظر می آید به مراتب بهتر و کاملتر بیان تصویری شکل خود را نمایش می دهد .

*** رنگ و بافت و شکل سطح ، ارزش تصویری آن را قوی تر معرفی می کند . مهمترین جلوه سطح و نقش اساسی آن را در معماری می توانیم پیدا کنیم .

*** سطح مانند نقطه و خط یک عنصر تصویری فاقد عمق است و به صورت مثبت و منفی قابل ادراک می باشد . سطح مثبت وابسته به احجام و اشیایی است که دارای واقعیت سه بعدی هستند . سطح منفی نیز پدیده ای قابل ادراک است که در فاصله میان دو حجم یا در میان شی سه بعدی قرار دارد.
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
کارگاه سطح ** شناخت ، تمرین و بررسی سطح**

معرفی سطح

1.jpg


شکلها و سطوح اصلی مربع ، مثلث ، دایره و میزان پایداری و ناپایداری سطوح

2.jpg


3.jpg


انواع سطح با توجه به جنبه فضایی آنها

4.jpg


5.jpg


تابلو قرمز ، آبی ، زرد - اثر پی یت موندریان ، بر اساس سطوح مربع و مستطیل منطبق بر نسبتهای طلایی ترکیب بندی شده است

6.jpg


نمونه ای از نقاشی های ویکتور و ازارلی نقاش مجارستانی است که با استفاده از سطوح مختلف به حالت عمودی و افقی و مورب ، به ترکیبی پویا و چند بعدی دست یافته است

7.jpg


گونتر - گرزسو ، هنرمند معاصر مکزیک ، با تاثیر پذیری از هنر مدرن فرانسه ، نقاشی های خود را به شیوه آبستره هندسی به وجود آورده

9.jpg


اثر تئووان دوسبورگ از پیشگامان هنر آبستره می باشد ، او در سال 1926 میلادی طراحی و تزیین رستورانی در استراسبورگ را با استفاده از شکل مربع و مستطیل به صورت نقش برجسته به شیوه شکل آفرینی جدید ( نئو - کلاسیک ) انجام داد

8.jpg


تمرین با سطوح

16.jpg


20.jpg


21.jpg


23.jpg


24.jpg


22.jpg
 

memol_515

Active Member
حجم:​

به اجسامي كه داري سه بُعد : طول و عرض و ارتفاع (يا عمق) باشند، حجم گفته مي‌شود.

معمولا همه اشياء مادي در طبيعت داراي حجم هستند. اگرچه برخي از آنها ممكن است علاوه بر داشتن طول و عرض، داري ضخامت، عمق يا ارتفاع بسيار كمي باشند! اما حجم‌هايي هستند كه بخشي از فضا را اشغال مي‌كنند. اين حجم‌ها گاهي به طور طبيعي به صورت نسبتاً منظمي ديده مي‌شوند. مثل حجم برخي از درختها، ميوه‌ها و تخم پرندگان و جانوران. اما بيشتر اوقات به شكل غير منظم جلوه مي‌كنند مثل حجم صخره‌ها، گياهان، حيوانات و و بسياري چيزهاي ديگر.

در هنر تجسمي چنانچه يك نقطه را در سه بعد گسترش دهيم و يا يك پاره‌خط را در جهت‌هاي مختلف حركت دهيم، تجسمي از حجم بوجود مي‌آيد. و به همين جهت .... در هنر تجسمي حجم ممكن است هميشه ملموس و مادي نباشد ولي از نظر بصري وجود داشته باشد كه در اينصورت مي‌توان به آن حجم بصري گفت.

از چرخش يك مثلث بدور محور عمودي خودش يك حجمي بوجود مي‌آيد كه به آن مخروط گفته مي‌شود و همانند مثلث (در مبحث سطح!) تا وقتي بر قاعده خود قرتر دارد داراي ايستايي و سكون و هنگامي كه بر رأس قرار مي‌گيرد ناپايدار و لرزان است.

از حركت دوراني سطوح مربع و مستطيل نيز استوانه‌اي حاصل مي‌شود كه داراي سه سطح تحتاني، بالا و جانبي است. چنانچه استوانه بر سطح جانبيخود قرار گيرد ناپايدار است و ميل به حركت دارد.

از چرخش دايره به دور محور قطري خودش حجم كره ساخته مي‌وشد كه همواره ميل به به حركت دارد.

علاوه بر اين، هرگاه سطوح به شكل هموار تا شوند و يا شكلي ناهموار به خود بگيرند خواص حجم را القا مي‌كنند. حركت سطح در جهات مختلف ميتواند خجمي را به صورت مثبت يا منفي شكل دهد و يا بخشي از يك حجم را به نمايش بگذارد. مثل: شكل دادن به يك ورق مقوايي يا فلزي بدون آنكه دو سر آن به يكديگر متصل شوند.
در اين صورت به آن حجم باز ميگويند كه از لحاظ اندازه و شكل قابل تغيير است.

حجم مي‌تواند تو خالي باشد يا توپُر! و به همين نسبت درون يا بيرون آن اهميت پيدا مي‌كند.

معمولاً فضايي را كه حجم اشغال مي‌كند، مثبت مي‌گويند. و فضاي پيرامون آن يا مابين دو حجم و يا حفره‌اي ميان يك حجم توخالي را ضاي منفي و گاه حجم منفي مي‌نامند. مثل فضاي داخلي يك لوله قطور !

*حجم‌هاي پايه:

همانطور كه سه شكل دايره و مربع و مثلث به عنوان اشكال پايه براي سطح نام برده شدند، كره، مكعب و هرم را مي‌توان به عنوان اجسام هندسي پايه نام برد. اين سه نوع حجم به طور كاملا منظم به ندرت در طبيعت ديده مي‌شوند. اما به طور كلي همه حجم‌هاي طبيعت از تركيب يا تغيير شكل اين سه حجم پايه و هندسي به وجود مي‌آيد.

*حجم نمايي در نقاشي:
در نقاشي و طراحي حجم با ترفند برجسته نمايي به وسيله سايه روشن و رنگ و يا با تغيير شكل و اندازه اشكال در اثر عمق‌نمايي خطي القا مي‌شود.
بخشي از هنرنمايي نقاشان در طول تاريخ هنر براي واقع نمايي اجسام، شبيه‌سازي اشكال طبيعت به صورت سه بُعدي بر سطح دو بُعدي بوم نقاشي بوده است.
درحاليكه امروزه بخش‌هايي از كار نقاشان به خصوص در نقاشي ديواري ممكن است به صورت سه بُعدي اجرا شود.

ثبت سه بُعدي اشياء و طبيعت در عكاسي به واسطه وجود نور و سايه روشن صورت مي‌گيرد. در حالي كه با نوعي نورپردازي خاص مي‌توان برجستگي و فرورفتگي اجسام را از بين برد و آنها را به صورت دو بُعدي و مسطح نمايش داد !!! و يا در نمايش فرورفتگي و برجستگي آنها اغراق كرد.

*حجم در مجسمه سازي:
حجم عنصر اصلي كار مجسمه‌سازان است. ارزش و اهميت حجم به تمام و كمال در مجسمه‌سازي و كار با حجم ظاهر مي‌شود. به ويژه با توجه به قابليت‌هاي مختلف مواد در شكل‌پذيري، رنگ، بافت و جنسيّت، ارزش‌هاي بصري حجم‌ها در حجم‌سازي مطرح مي‌شوند.
«نمايش حجم در فضا و روابط متقابل آن با فضاي پيرامونش اصل مهم مجسمه‌سازي است»
اين روابط در نقش برجسته‌سازي كه از يك سو با نقاشي و از سوي ديگر با معماري در ارتباط است اهميتي بسزا دارد.

نقش برجسته كه از يك سمت بسته و محدود است، به حجمي گفته مي‌شود كه در آن اشيا و پيكره‌ها به صورتي كم و بيش برآمده از سطح به نمايش درآمده باشند. نقش برجسته گاهي حالتي تزئيني براي سطوح معماري دارد و معماري نيز متقابلاً همين حالت را براي نقش برجسته به عهده دارد.
درواقع نقش برجسته حالتي بينابين مسان نقاشي و مجسمه‌سازي دارد.

گاهي هنرمندان نقش برجسته ساز از نقاشي الهام گرفته‌اند و گاهي هنرمندان نقاش از نقش برجسته‌ها تأثير پذيرفته‌اند. گاهي رويدادهاي تاريخي بوسيله نقش برجسته جاودانه شدند و گاهي در نقش برجسته‌ها افسانه‌ها و داستان‌هاي نمادين و اساطيري بازنمايي شده‌اند.
در هنر ايراني نقش برجسته سازي معمولا براي موضوعات تاريخي و افسانه‌اي رواج داشته و بسياري از بناهاي مهم توسط نقش برجسته تزئين شده‌اند. مثل نقش برجسته‌هاي تخت جمشيد و طاق بستان.

*نور و حجم
نقش نور در بازنمايي حجم و خصوصيات آن نيز شايسته توجه است. به طور دقيق‌تر اين نور است كه امكان رويت اجسام را در فضا براي ما بوجود مي‌آورد. از اين جهت معمولا هنرمندان بوسيله روابط پيچيده‌اي كه حجم با فضا دارد نقش نور را در آثار خود مورد مطالعه و ارزيابي قرار مي‌دهند. بويژه اينكه بسياري از مجسمه‌ةا و و نقش برجسته‌ةا بدون رنگ‌پردازي ساخته مي‌شوند و به همين نسبت توجه به ميزان تيرگي و روشني برجستگي‌ها و فرورفتگي‌ها و ايجاد سايه‌هايي كه در اثر تابش نور بروي آنها شكل مي‌گيرد قابل اهميت است. اين موضوع بخصوص در مجسمه‌ها و نقش برجسته‌هايي كه در فضاي آزاد و در معرض نور خورشيد قرار دارند به دليل وجود سايه‌هاي واقعي كه بر اثر گردش آفتاب به روي سطح مجاور يا بر زمينه مي‌افتد داراي اهميت ويژه است.
از ديگر خصوصيات نقش برجسته‌ها بكار گرفتن پرسپكتيو در آنهاست. در مجسمه‌هايي كه ارتفاع زياد دارند پرسپكتيو برخي از تناسبات به صورت معكوس اجرا مي‌شود. حكاكي‌هاي روي برخي از ظروف نيز مي‌تواند به عنوان قش برجسته كه در مقياس كوچك كار شده به شمار آيد. اين نقش‌ها معمولا متناسب با شكل ظروف و كاربرد آنها ساخته مي‌شود.
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
..::: نکاتی در رابطه با حجم :::..

نکاتی در رابطه با حجم

***حجم عبارتست از سطحی که در فضا حرکت نموده و از جهت سطح خود در عمق گسترش یافته است . در واقع حجم همان نقطه ایست که از حالت سکون خارج گشته از تمام ابعاد پیرامون خود به جهات اطراف حرکت نموده و منبسط شده است.

***حجم هایی که دارای نظم هندسی هستند از بسط و توسعه شکلها و سطوح اصلی مثلث ، مربع ، دایره تشکیل شده اند . مانند مکعب ، منشور ، مخروط ، کره و ترکیب آنها . حجم های دیگر که از نظم هندسی برخوردار نیستند از سطوح نا مشخص و فرم های نا منظم بوجود آمده اند. مانند یک قطعه سنگ و...

*** از خصوصیات اولیه حجم این است که قسمتی از فضا را تصرف میکند ، تصور حجم به دو صورت ممکن است ، حجم تو پر که قسمت داخلی آن را ماده ای اشغال کرده ، دیگری حجم تو خالی که فقط سطوح جانبی آن پوشیده شده است .

*** مبحث فضا یکی از نکات پر اهمیت و از خصوصیات بصری است که در هنرهای تجسمی و در کیفیات بصری و بیان هنری نقش تعیین کننده دارد . شکلها و سطوح اصلی عبارتند از : مثلث ، مربع ، دایره . هر کدام از این شکلها که حول محور عمودی بچرخند ، حجم هایی بوجود می آورند که بنام حجم ها و اجسام افلاطونی نامیده می شوند.

*** حجم مخروط : مثلث اولین شکل اصلی هندسی است که هر گاه حول محور عمودی خود بچرخد حجم مخروط را بوجود می آورد . مخروط نیز به حالتی که بر قاعده خود استوار شده باشد دارای تعادل است ، و در صورتیکه راس آن عمود بر زمین قرار گیرد ، مخروط مورد نظر به حالت دوگانه – متعادل و نا متعادل – در می آید . مخروط تنها دارای دو سطح است : سطح قاعده و سطح جانبی.

*** هرم : حجم هرم دارای خصوصیات تصویری مخالف مخروط است . این حجم که دارای سطوح مستوی است ، در صورتیکه بر هر یک از سطوح خود قرار گیرد به حالت تعادل در می آید.

*** کره : حجم کره در اثر حرکت دورانی دایره حول قطر آن بوجود می آید . این حجم در تمام شرایط که به نظر می آید همواره متعادل است ، اما بر روی سطح شیب دار به شدت نا متعادل است.

*** حجم استوانه : حجم استوانه از دو طریق بوجود می آید . اول حرکت دایره در امتداد محور مرکزی ، دوم از حرکت دورانی مربع یا مستطیل حول محور عمودش بر یکی از چهار ظلع آن .

*** حجم مکعب : از حرکت مربع در امتداد سطح خود در فضا مکعب بوجود می آید . مکعب دارای شش وجه و شش مربع متساوی است . همچنین دارای هشت راس است که هر کدام از برخورد سه سطح بوجود آمده است .
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
کارگاه حجم** شناخت ، تمرین و بررسی حجم**

حجم

1.jpg


2.jpg


حجم تو پر دارای واقعیت بیرونی است در این گونه حجم ها محل تلاقی سطوح به صورت خط و محل تلاقی چند ضلع و خطوط مشترک آنها دارای واقعیت عینی است

3.jpg


حجم تو خالی دارای واقعیت درونی و بیرونی است

4.jpg


جهت گردش مثلث برای ایجاد مخروط

5.jpg


چگونگی تشکیل احجام

6.jpg


سطوح مستوی یا هموار جلوه دو بعدی دارند اما سطوحی که به صورت تا شده یا منحنی و لوله شده در آیند از حالت دو بعدی به سه بعدی مبدل می شوند

7.jpg


با انتخاب و اتصال برخی از خطوط حجم طرحهای مختلفی که نمایشگر حالتهای فضایی تازه ای است مشاهده می شود.

8.jpg


ایجاد شکلهای سه بعدی با استفاده از خطوط

10.jpg


حجم کره بوسیله سطوح کروی

11.jpg


ترکیبهای از تداخل حجم ها

12.jpg


ترکیبهای حجمی مدولر که از نظر اندازه و شکل متغیر هستند

13.jpg


رابطه حجم و فضا

14.jpg


اشیا سه بعدی در شرایط فضایی مختلف و نحوه قرار گرفتن بیننده

15.jpg


نمونه هایی از طراحی که بر اساس ویژگی ها حجمی و فضایی پرنده و بدن انسان انجام شده

16.jpg
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
<<<<....نمایشگاه آثار هنرمندان مرتبط با حجم....>>>

مجسمه اثر هانری مور مجسمه ساز معاصر در برلن

1a.jpg


مجسمه برده ، اثر میکل آنژ ، مربوط به قرن شانزدهم میلادی

2a.jpg


مجسمه و نقش برجسته مربوط به معبد باز سازی شده برگامون

4a.jpg


مجسمه های پارک قصر ورسای

3a.jpg


قسمتی از یک مجسمه مربوط به قرن هجدهم فرانسه

6a.jpg


یک چهره نقش برجسته از آثار تخت جمشید

7a.jpg


کلیسای نوتردام در توکیو ژاپن

8a.jpg


فضای مدولر اثر ادواردو- شیلیدا

9a.jpg


سر بودی ساتوا متعلق به قرن 7-8 میلادی ، هنر سین کیانگ چین

11a.jpg


دستها به حالت نیایش به نام کاتدرال

12a.jpg


مجسمه ابوس اثر الکساندر - کالدر

17a.jpg


مجسمه مرد نشسته با کلارینت اثر زاک - لیپ شیتز

18a.jpg


پشت بام خانه بروجردی - کاشان

19a.jpg


مجسمه اثر فیلیپ کینگ

20a.jpg
 

memol_515

Active Member
قبل شروع فصل سوم، مي‌خوام يه نكته رو بگم و اون اينكه من خيلي سعي كردم بحث رو جذاب تر و با كمي اينتركتيويتي بالاتر بيان كنم.
سارا نظرش اين بود كه من مطالب رو به زبون خودموني بگم. راستش خيلي سعي كردم اونجوري بگم، اما واقعا امكان پذير نيست !
چون مباحث مفهوميه ! علمي يه ! عملي نيست كه بتونم اونجوري بيان كنم. هرچند همه تلاشم رو ميكنم كه حتي‌الامكان مباحث رو ساده و كامل بيان كنم. :neutral:
كار كارگاه‌ها رو هم كه ديگه به آقا حميد واگذار كردم، ايشون هم كه بيشتر از خود من دارن زحمت ميكشن. از ايشون هم ممنونم.:rose:

اما اگه ديگه مشكل يا كمبودي بوده، عذر ميخوام. و دوست دارم كه هم ما رو همراهي كنيد و هم براي بهبود نتيجه كاري به ما كمك كنيد.
از دوستاني هم كه همراهي ميكنن، واقعا ممنونم. اميدوارم مطالب براشون مفيد باشه.

بريم سر اصل مطلب

شكل:

خوب، در هنرهاي تجسمي، بكار بردن واژه «شكل» براي بيان حالات و ويژگي‌هاي تصويري بسيار متنوع ئه!، و به همون نسبت هم معاني مختلفي از كاربرد اين كلمه در ذهن مياد. شكل هم يكي از اساسي ترين عناصر مفهومي و ديداري هم در هنرهاي تجسمي، هم در پيرامون ما محسوب ميشه. به عنوان اولين مورد در مبحث سوم آموزش، (شكل، تركيب، بافت) به اين واژه و مفهومش در هنرهاي تجسمي ميپردازيم.

شكل را مي‌توان به عنوان معادلي براي واژه فُرم بكار برد. و هر دو اين واژه‌ها داراي كاربردهاي مشابه اند.

به طور كلي، شكل، هم به سطح دو بُعدي، هم به حجم، و هم به نمايش تصويري شكل‌ها و حجم‌ها گفته مي‌شود.

به بيان ديگر: به تصاويري كه براي نمايش دوبُعدي يا سه بُعدي اشياء و موضوعات بروي صفحه ترسيم مي‌شوند، شكل مي‌گويند. همچنين، ميتوان واژه شكل را براي تجسم اشياء و موضوعات در فضا نيز استفاده كرد. بنابراين:
«هم براي نشان دادن شكل كلي و دوبُعدي يك جسم و هم براي نمايش تصويري آن مي‌توان از كلمه شكل استفاده كرد.»

شكل‌ها بطور طبيعي در اطراف ما وجود دارند؛ مثل سنگ، صخره، ابر، درخت و حيوانات (هركدام به شكلي مخصوص به خود !)
شكلها را همچنين مي‌توان با ابزارها بوجود آورد. مثل مجسمه‌اي كه از سنگ يا فلز ساخته مي‌شود... همچنين، به تصوير آن ، يعني «مجسمه» هم شكل مي‌گويند.

انواع شكل:

از نظر قيافه يا حالت، شكل ها يا هندسي‌ و ساده‌اند (دايره، مربع، مثلث، چند ضلعي)، يا تلفيقي پيچيده و مركب از شكلهاي ساده اند (مانند شكل‌هاي آلي موجودات زنده، سنگها، درختان)
در يك اثر تجسمي، موضوعات، معاني و احساسات مورد نظر هنرمند از طريق اشكال و تركيب آنها بر بيننده تأثير مي‌گذارند. به اين معنا، خطوط، بافت‌ها، تيرگي و روشني ها و رنگ‌ها نيز در قالب شكل تأثيرات خود را بر مخاطب مي‌گذارند.
در عين حال، هنرمند با اشكال، افكار و احساسات خود را جان مي‌بخشد و با نمايش آن به مخاطب قصد دارد سبب ايجاد تخيلّات و تصاوير ذهني گوناگوني در او شود.

تغيير و ابداع شكل:


در طبيعت شكل‌هاي متنوع و زيادي وجود دارند كه ما را تحت تأثير قرار مي‌دهند. اين شكلها معمولاً در اثر تغيير و تحولات طبيعي، دچار دگرگوني مي‌شوند، تغيير شكل مي‌دهند و به حالت هاي گوناگون درمي‌آيند.

مثل قطعه بزرگي از يك صخره كه بخشهايي از آن در مسير حركت يك رودخانه ا زآن جدا مي‌شوند و به صورت تخته سنگها و قلوه سنگهاي ريز و درشتي تغير شكل مي‌دهند. در اثر شكسته شدن به شكلهاي جد‌يد درمي آيند و با قرار گرفتن در كنار تخته سنگهاي ديگر شكلهاي تازه‌اي مي‌سازند. اين شكلها هركدام به نحوي ذهن و احساست ما را تحت تأثير قرار مي‌دهند.

در هنر تجسمي نيز با تغييراتي كه در يك شكل ساده مي‌توان به وجود آورد، شكل‌هاي جديدي ساخته مي‌شود.

چند روش براي ابداع شكلهاي جديد از شكلهاي ساده:

الف) از طريق برداشتن قسمت يا قسمتهايي از يك شكل ساده هندسي و درنتيجه تغيير دادن آن ميتوان تا بينهايت شكلهاي جديد ساخت!
ب) با تكرار و كنار هم قرار دادن . تكرار دو يا چند شكل ساده، مي‌توان به شكلهاي جديد و بسيار متفاوتي دست يافت كه هركدام ماهيّتي مستقل و ويژه داشته باشند...
ج) از طريق برش دادن و يا شكستن اشكال ساده و تركيب مجدد آنها به صورت ديگر، مي‌توان شكلهاي تازه‌تري با حالت‌هاي بصري متنوع بدست آورد... (اين يكي خيلي ي ي ي مهم بود !)

خوش باشيد !:wink:
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
نکاتی در رابطه باشکل

***هرشکل مجموعه ای از نقاط و مسیر هاست . نقطه ها مکانهایی خاص را روی مسیر نشان می دهند .مسیر باید خصوصیاتی داشته باشد تا مشخص شود.

***هر شکل مرکب حاصل جمع ، تفریق ، تکثیر یا حتی تقسیم دو یا چند شکل است . جمع شدن یعنی دو یا چند شکل همدیگر را بپوشانند ، بصورتی که جدا گانه هر یک قابل تشخیص باشند و خصوصیات خطی متمایز یا سطوح پر شده متفاوت داشته باشند .

*** با تکرار یک شکل شکلی مرکب بوجود می آید . هر شکلی در ترکیب می تواند به عنوان فرم واحد تکرار باشد. همچنین میتوان از تعدادی شکل جدا یا پیوسته به عنوان فرم های ابر واحد استفاده کرد .

*** در ساختار مقید و شکل مرکبی که متشکل از شکلهای مکرر باشد ، باتغییر دلخواه اندازه ، جهت و خصوصیات کلی شکلها حالت تشابه ایجاد می شود

*** ایجاد بی نظمی عمومی در ترتیب قرار دادن شکلها در داخل زیر قسمتهای ساختاری یک ساختار تکرار ، وجود ساختار تشابه را به صورت نهفته القا می کند.

*** عناصر ارتباطی موقعیت شکلها را در طرح و ارتباط ۀنها با یکدیگر را مشخص میکند . بعضی از این عناصر را مانند جهت و موقعیت ، باید درک و بعضی دیگر را مانند فضا و جاذبه میتوان حس کرد.

هرکدوم از این مباحث رو به صورتی کستره میتونیم بیان کنیم که شاید عنوان تمام این مطالب خسته کننده بشه در ادامه کارگاه شکل رو خواهیم دید
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
کارگاه شکل ** شناخت و تمرین و بررسی شکل**

از رسم خطوط در جهتهای مختلف اشکال بوجود می آیند

21nnrpu.jpg


رسم شکلهای مرکب

az6ypk.jpg


مکرر سازی اشکال

123qkqx.jpg


23iys5z.jpg


شکل ، اندازه ، رنگ ، بافت ، جهت ، موقعیت ، فضا و جاذبه در اشکال

2uzb72u.jpg


اشکالی که به صورت اتفاقی ، دستی ، بی قاعده و راست خط رسم شده اند

2w3dj4o.jpg


موقعیت فضایی در روابط متقابل فرم ها

35mod34.jpg
 

memol_515

Active Member
تركيب:

براي سامان بخشيدن به يك طرح يا اثر تجسمي توجه به چگونگي تركيب كردن عناصر بصري و اجزاي آن از مهمترين مراحل كار يك هنرمند است. چرا كه ايجاد يك تركيب موفق هم در جلب توجه بيننده موثراست و هم در رساندن پيام بصري مورد نظر هنرمند به مخاطب !

درواقع "تركيب" عاملي است كه با سامان‌بخشيدن موثر به چگونگي چيدمان و نظم عناصر بصري در يك فضا و كادر مشخص بر اساس ذهنيت هنرمند و روابط تجسمي، باعث مي‌شود تا مخاطبان اثر بتوانند به طرزي مؤثر با آن ارتباط برقرار كنند.

بنابراين... تركيب يك اتفاق يك‌جانبه از سوي هنرمند نسيت، بلكه ارتباطي است دو جانبه كه بواسطه وجود عناصر و كيفيات بصري و شناخت و تجربه كافي هنرمند شكل مي‌گيرد.

در يك تركيب موفق، اجزا از كل اثر قابل تفكيك نيستند. همچنان كه صورت يك اثر از محتوي آن قابل تفكيك نيست. زيرا يك اثر وحدت يافته معنايي فراتر و كلي‌تر از اجزاي خود دارد. همانطور كه وقتي دو يا چند رنگ با هم مخلوط مي‌شوند رنگ جديدي بدست مي‌آيد كه مستقل است و تأير و بيان ويژه خود را دارد.
در نتيجه، تركيب علاوه بر گرد آوردن عناصر و ساماندهي آنها طبق قوانين بصري متضمن و مكمل محتوي اثر نيز مي‌باشد.

زمينه و كادر:

در يك تركيب وجود زمينه براي ايجاد ارتباط بصري ميان عناصر و معني‌دار شدن شكل‌ها الزامي است. چون بدون وجود زمينه، شكل نمي‌تواند معني خود را به مخاطب منتقل كند.
همچنين وحدت بخشيدن به عناصر بصري، بدون وجود زمينه كه به صورت «كادر» يا «فضاي كلي اثر» نيز مي‌تواند تصوّر شود، امكان پذير نيست.

زيرا بدون وجود زمينه ، شكلي وجود نخواهد داشت و فضاي منفي و فضاي مثبت نيز معني پيدا نخواهد كرد. بنابراين با وجود زمينه، وجود كادر نيز الزامي است.

زيرا بدون در نظر گرفتن ارتباط بين عناصر بصري و كادر، تركيب نمي‌تواند بوجود بيايد. و در نهايت تركيب و سامان‌بخشي به عناصر بصري در ارتباط با شكل كادر است كه انجام مي‌شود. بنابر اين، بسته به اينكه كادر مستطيل، مربع يا مدور باشد، تركيب خاص خود را خواهد داشت.

علاوه بر كادر كه ساختار اصلي اثر در ارتباط با آن شكل مي‌گيرد، وجود سه عامل در بوجود آوردن يك تركيب موفق بصري الزامي است:

1- وجود تعادل بصري
2- وجود تناسب و هماهنگي ميان عناصر مختلف يك تركيب
3- وجود رابطه هماهنگ اجزا با كل و با موضوع اثر.

در بسياري از آثار، تركيب‌ها بر اساس ساختار هندسي شكل مي‌گيرند. هنرمندان دوره رنسانس ساختار تركيب بسياري از آثار خود را بر اساس اشكال هندسي مثلث، دايره و چند ضلعي بوجود آورده‌اند.
آنها براي ايجاد يك ساختار مستحكم و متعادل زيرساخت تركيب آثار خود را بر اساس شكل‌هاي هندسي ساخته‌اند. در آثار نقاشي قديمي ايراني نيز استفاده از زيرساخت منحني و دايره مرسوم بوده است.

انواع تركيب:

به طور كلي مي‌توان از دو نوع تركيب قرينه و تركيب غيرقرينه نام برد.

در تركيب قرينه شكل‌ها و عناصر اصلي تركيب با توجه به محورهاي افقي، عمودي و مورب كه كادر را به دو قسمت مساوي تقسيم مي‌كنند ساماندهي مي‌شوند. اين تركيب ساده‌ترين توازن بصري را بوجود مي‌آورد.
در تركيب غير قرينه، عناصر و شكلهاي اصلي تركيب، نه بر اساس محورهاي عمودي، افقي و مورب وسط كادر، بلكه بر اساس ارزش‌هاي بصري خودشان (رنگ، تيرگي، روشني، بافت و بزرگي و چهت شكل) در كادر قرار مي‌گيرند.

پس نتيجه ميگيريم كه در خلق نماهاي زيباي بصري، حتماً نوعي نظم بكار رفته است...
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
نکاتی در مورد ترکیب

نکاتی در رابطه با ترکیب

***جای دادن منطقی عناصر تجسمی در فضای مورد نظر ، در سطح دو بعدی و یا در فضای سه بعدی ، ترکیب بندی یا کمپوزیسیون گفته میشود . ترکیب بندی تحت قواعد و اصول معین و محاسبات دقیق انجام می گردد و بین عناصر تصویری ارتباط پیوند و روابط منطقی ایجاد می کند .


*** شکلها هر کدام نسبت به فضایی که در آن قرار می گیرند جلوه و نمودی متفاوت کسب می کنند و در اثر فعل و انفعالات و نیروهای بصری ناشی از شکل و زمینه مفهومی جداگانه بدست می دهند . هر شکل ثابت ، مثلا یک دایره ، در داخل مربع ، مربع مستطیل ، لوزی و حتی دایره ای دیگر جلوه متغیر بخود می گیرد و خصوصیت تصویری آن متغیر می شود.


***رنگ با ارزش های تصویری خاص خود که دائما تحت تاثیر و دگرگونی شرایط فضایی و تابش نور می باشد ، و بافت نیز به صورت موثر در مشخص کردن موقعیت های فضایی و کیفیات بصری عناصر تصویری موثر هستند .


*** در هر یک از سطوح مانند مربع ، مستطیل ، لوزی و غیره ، نیرو های ناپیدایی وجود دارد که ما آنرا انرژی تصویری نام می نهیم که واقعیت عینی ندارد اما قابل ادراک می باشند.


*** از عوامل دیگری که در چگونگی فضا سازی مطرح است ، وزن یا سنگینی و سبکی عناصر تصویری می باشد که این نیز در رابطه با اندازه ، تعداد و وضعیت قرار گرفتن آنها در کادر می باشد.


*** جای دادن منطقی عناصرتجسمی در فضای مورد نظر ، تحت قواعد و اصول مشخصی انجام می شود تا ارتباط هماهنگ و موزونی را در کل اثر بوجود آورد . بنظر می آید که این نکته در هرج و مرج تصویر سازی مدرن سالهای اخیر که آزادی های فردی در امور هنری به مرز بیماری رسیده است مورد بی توجهی و غفلت قرار گرفته است .


*** در مبحث ترکیب بندی همیشه به یک سری اصول و قواعد مشخص اشاره میشود که بنام – اعداد طلایی – و یا هندسه پنهان نقاشان نامیده شده است .این قواعد را نویسنده معروف شارل بولو در کتاب شارپانت و هندسه پنهان نقاشان بطور کامل و جامع مطرح کرده است
 

memol_515

Active Member
بافت:​

به طور كلي سطح و رويه هر شي‌ء و شكلي داراي ظاهر خاصي است كه به آن بافت مي‌گويند.

درك كردن بافت، هم از طريق حس لامسه و هم از طريق حس بصري ميسر است و البته گاهي از هردو اين حواس براي درك كاملتر بافت استفاده ميشود.

انسان معمولا از طريق حس لامسه خود بر خصوصيات اشياء همچون: سختي، لطافت، زبري و صافي و هموار بودن يا نبودنشان پي ميبرد. بدين ترتيب، حس لامسه شناختي جسي، مستقيم و بي‌واسطه از اشياء را به انسان مي‌دهد و سپس به كمك ساير حواس اين شناخت كامل مي‌شود.
درست مانند اينكه از طريق ديدن ظاهر اشياء و بافت سطوح به طور ناخودآگاه به آنها دست بكشيم تا احساسي را كه از طريق بصري دريافت كرده‌ايم كامل كنيم.

* در هنر تجسمي درك بافتهاي مختلف و مقايسه آنها با يكديگر معمولاً با ديدن و به صورت بصري اتفاق مي‌افتد.

انواع بافت:

بافت بصري معمولا به دو شكل تصويري و ترسيمي وجود دارد.

1- بافت‌هاي تصويري: اين بافت‌ها معمولا بصورت شبيه‌سازي از اشكال و اشياي طبيعت به صورت واقع‌نما ساخته و پرداخته مي‌شوند و با ديدن آنها احساسي را كه قبلا از طريق لمس چيزها تجربه كرده‌ايم مجدداً در ما بيدار مي‌كند. مانند:
بافت اشيا در تصاويري كه در عكاسي از اشيا ضبط مي‌شود / بافت چيزهايي كه درآثار نقاشي طبيعت‌گرا توسط نقاشانبراي نمايش جنسيت و حالت اشيا به شكل واقع‌نمايي ساخته و پرداخته شده‌اند / و يا در آثار حجمي و مجسمه‌سازي كه در آنها بافت‌هاي طبيعي و يا تغير يافته مواد گوناگون ديده مي‌شود.

2- بافت ترسيمي:اين بافت‌ها به روشهاي گوناگون تجربي و براي ايجاد تأثيرات بصري خالص بوجود مي‌آيند. بدون اينكه هدف از ايجاد آنها نمايش شبيه‌سازانه اشيا در طبيعت باشد.
بافتهاي ترسيمي با استفاده از تراكم و تكرار خطوط در تركيب‌هاي متنوع / يا با استفاده از لكه‌هاي تيره و روشن يا رنگي / با بكار گرفتن مواد و ابزارهاي مختلف بوجود مي‌آيند.
تأ ثيرات بصري اين بافت‌ها بسيار خيال‌انگيزتر از بافت‌هاي لامسه‌اي يا تصويري است.

بافت‌هايي نيز وجود دارند كه تأثيرگذاري يا برانگيختن احساس را با تلفيقي از حس بصري و لامسه انجام مي‌دهد. مثل بافت‌هاي حاصل از شن، كاهگل، سيمان، چوب، فلز، سنگ و يا نقوش برجسته‌اي كه با رنگها و حالتهاي متنوعي بوجود مي‌آيند.

روش‌هاي ايجاد بافت:

1- ترسيم و تكرار انواع شكل، خطوط، نقاط و يا نقش مايه‌هاي خاص در حالت‌ها و تركيب‌هاي گوناگون.
2- با استفاده از پاشيدن و ماليدن مواد رنگين و مركب به روي سطوح گوناگون و يا به كمك انواع قلم و كاردك‌هاي نقاشي و يا ابزارهاي ديگر از قبيل اسفنج، دستمال‌ كاغذي، پارچه و نخ !
3- با استفاده از باقت سطوح طبيعي مواد مختلف كه بروي آنها مركب و رنگ ماليده مي‌شود و سپس برگرداندن آنها بروي چاپ و مهر زدن به روي انواع كاغذ و مقوا.
4- خراشيدن و تراشيدن و كنده‌گري سطوحي كه مواد رنگين يا مركب بروي آنها ماليده شده است نيز مي‌توان بافت‌هاي گوناگوني را بوجود آورد. مثلا با پوشانيدن سطح يك ورق فلزي آلمينيومي يا يك ورق گلاسه با مركب سياه و سپس خراشيدن و رنگ برداري از آن با ابزار و شيوه‌هاي گوناگون بافت‌هاي متنوعي خواهيم داشت كه از نظر بصري قابل توجه اند.
5- چوب، فلز، شيشه، پارچه، سنگ و ساير مواد طبيعي و مصنوعي نيز بافت‌هاي طبيعي آماده‌اي را ايجاد مي‌كنند و گاه به طور مستقيم در يك اثر بكار برده مي‌شوند.

اينم از فصل سوم. :)

خوش باشيد
 

Hamid_ahmadi

Well-Known Member
بافت و کارگاه بافت

بافت یکی دیگر از عناصر هنر های تجسمی است که معمولا آن را تنها با حس لامسه در ارتباط میدانند ، در حالیکه اهمیت آن بیشتر در ارتباط با نیرو های نیروی خاص و استعداد اکتسابی قوه بینایی است که در اثر تجربه و کسب اطلاعات بدست می آید.

بهتر است بافت را از دو نظر مورد دقت و بررسی قرار دهیم :

الف – از نظر شکل و فرم که وسیله فهم و درک آن ، قوه بینایی است و ارزشهای هنری آن را قوه بینایی مشخص می کند.

ب- از نظر خاصیت فیزیکی و جنسیت بافت که ارزشهای آن را قوه لامسه مشخص میکند.این نکته در آثار هنری گذشته نیز مد نظر بوده است .


بافت براق لعابی کاشی

Picture-008.jpg


بافت خشن چوب و بافت صاف آسمان

1.jpg


تمرینهای بافت گونه

2.jpg


3.jpg


4.jpg


5.jpg


معمولا مفهوم بافت را در رابطه با جنسیت مواد و مصالح به کار میبرند که بوسیله قوه بینایی و لامسه ادراک میگردد. اما تا آنجا که مربوط به قوه بینایی است تنها شکل و فرم مواد را مطرح میکند و سازمان شکلی و چگونگی شکل گیری عناصر تشکیل دهنده آن را معرفی مینماید.

6.jpg


7.jpg


8.jpg


9.jpg


10.jpg


11.jpg


12.jpg


14.jpg


16.jpg


17.jpg


یک اثر مجسمه سازی که با فلز براق ایجاد شده است تا با انعکاس یافتن فضای اطراف در آن ابعاد تازه بصری را ایجاد کند

21.jpg


استفاده از کاشی لعابی براق در مجاورت آجرهای مات ترکیبی خوشایند از دو بافت متفاوت ایجاد میکند ( مسجد شیخ لطف اله اصفهان )

20.jpg
 

جدیدترین ارسال ها

بالا