آموزش زبان هندی با هوش مصنوعی Grok ، آشنایی با الفبا و کلمات هندی

saalek110

Well-Known Member
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 11
احسان رضوی 916 1395/9/25 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 11

در یازدهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت جدید هندی به همراه تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات می‌توانند به شما در تقویت مهارت‌های زبان هندی و استفاده از آن در مکالمات روزمره کمک کنند.



Beingani
बैंगनी
بِنگَنی / بِنگنی : بنفش، ارغوانی

Biwi
बीवी
بیوی : زن(همسر)

Behosh
बेहोश
بِهُش : بی‌هوش، از خود بی‌خود

Paap
पाप
پاپ : گناه، معصیت

Paapi
पापी
پاپی : گناهکار، عاصی

Paazeb
पाज़ेब / पाजेब
پازِب : پابند، خلخال

Paalaa
पाला
پالا : پوشیده از برف و یخ، یخ زده، یخ‌بندان، سرما زده

Paalak
पालक
پالَک : اسفناج

Paagal
पागल
پاگَل : دیوانه، مجنون، بی‌عقل

Paani
पानी
پانی : آب

Paajaamaa
पाजामा
پاجاما : شلوار

Paayal
पायल
پایَل : پابند(نوعی زیور برای پا)

Patr
पत्र
پَتر : نامه

Patlun
पतलून
پَتلون : شلوار

Patang
पतंग
پَتَنگ : بادبادک

Patni
पत्नी
پَتنی : زن(همسر)

Pataa
पता
پَتا : شناخت، دانستن، آگاهی، آدرس

Patthar
पत्थर
پَتَّر : سنگ

Pati
पति
پَتی : شوهر

Patti
पत्ती
پَتّی : برگ

این لغات هندی، که شامل مفاهیم مختلف از جمله خانواده، طبیعت و اشیاء روزمره هستند، برای تقویت دایره واژگان شما بسیار مفید خواهند بود. استفاده از این لغات در مکالمات روزانه می‌تواند به شما کمک کند تا زبان هندی را با راحتی بیشتری یاد بگیرید.

 

saalek110

Well-Known Member
احسان رضوی 790 1395/10/11 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 12

در دوازدهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت جدید هندی به همراه تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات می‌توانند به شما کمک کنند تا دایره واژگان خود را در زبان هندی گسترش دهید و از آن‌ها در مکالمات روزمره استفاده کنید.



Pataakaa
पटाखा
پَتاخا / پَتاکا : ترقّه

Pichkaari
पिचकारी
پیچکاری : تفنگ آب‌پاش، سرنگ

Pachchim
पश्चिम
پَسچیم / پِسچیم : غرب، مغرب

Puraanaa
पुराना
پورانا : قدیمی، کهنه، دیرینه، گذشته

Praahaar
प्रहार
پراهار : ضربه، حمله

Prabhu
प्रभु
پرَبو / پرَبهو : خداوند، صاحب

Pratishat
प्रतिशत
پرَتیشَت : درصد

Pardaadaa
परदादा
پَردادا : جد بزرگ، پدر پدربزرگ، جد پدری

Pardaadi
परदादी
پَردادی : مادر مادربزرگ، جد مادری

Pardaa
परदा
پَردا : پرده، حجاب، نقاب، پوشش

Pratikaar
प्रतिकार
پرَتیکار : مجازات، کیفر، تلافی، سزا، انتقام

Pratighaat
प्रतिघात
پرَتیگات : ضربه متقابل، پس‌زنی، پیشگیری، جلوگیری، کارشکنی

Pratighyaa
प्रतिज्ञा
پرَتیگیا : عهد، پیمان، تعهد، قول، ضمانت

Pardes
परदेस
پَردِس : کشور خارجی، کشور بیگانه، غربت

Pardesi
परदेसी
پَردِسی : غریبه، بیگانه، اَجنبی

Prastoot
प्रस्तूत
پرَستوت : آماده، فراهم، تهیه، مهیا

Parso
परसों
پَرسُ : پریروز، پس‌فردا

Prakaashak
प्रकाशक
پرَکاشَک : ناشر

Parindaa
परिंदा
پَریندا : پرنده

Pareshaan
परेशान
پَرِشان : پریشان، نگران، آشفته



این لغات هندی، شامل واژگان مفید از حوزه‌های مختلف زندگی، مانند احساسات، زمان، فرهنگ و مشاغل هستند که می‌توانند در مکالمات روزمره و یادگیری زبان هندی به شما کمک کنند.

 

saalek110

Well-Known Member
احسان رضوی 735 1395/11/19 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 13

در سیزدهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت هندی به همراه تلفظ صحیح و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات می‌توانند در تقویت مهارت‌های زبانی شما و تسهیل مکالمات روزمره در زبان هندی مفید واقع شوند.



Parikshaa
परीक्षा
پَریکشا : امتحان

Prem
प्रेम
پرِم : عشق

Padhaayi
पढाई
پَدهائی : مطالعه، درس خواندن، تحصیل

Padosan
पड़ोसन
پَدُسَن : همسایگی

Padosi
पड़ोसी
پَدُسی : همسایه

Pasand
पसंद
پَسَند : انتخاب، پسند، برگزیدن، دوست داشتن

Pasinaa
पसीना
پَسینا : عرق

Pukaar
पुकार
پوکار : فریاد

Pagdi
पगड़ी
پَگدی : عمامه، دستار

Paglaa
पगला
پَگلا : دیوانه

Pal
पल
پَل : لحظه، دَم، آن

Palk / Palak
पलक
پَلک / پَلَک : پلک

Panjaa
पंजा
پَنجا : پنجه، چنگال

Panchi
पंछी
پَنچی : پرنده

Pankhaa
पंखा
پَنکا : پنکه

Panir
पनीर
پَنیر : پنیر

Putr / Puttar
पुत्र
پوتر / پوتَّر : فرزند ذکور، فرزند پسر

Putri
पुत्री
پوتری : فرزند دختر

Pujaari
पुजारी
پوجاری : کشیش، عابد، روحانی

Paudhaa
पौधा
پُدها : گیاه


 

saalek110

Well-Known Member
احسان رضوی 955 1395/11/27 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 14

در چهاردهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت هندی به همراه تلفظ صحیح و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات هندی شامل واژه‌هایی از موضوعات مختلف از جمله طبیعت، خانواده و اشیاء روزمره هستند و به شما کمک می‌کنند تا دایره واژگان خود را گسترش دهید.



Purab
पूरब
پورَب : مشرق، شرق

Puranmaasi
पूर्णमासी
پورَن‌ماسی : قرص کامل ماه، بدر، ماه شب چهارده (برای این واژه عبارات دیگری نیز داریم، از جمله Purnimaa – पूर्णिमा و...)

Punam
पूनम
پونَم : قرص کامل ماه، بدر، مهتاب

Purush
पुरुष
پوروش : مرد، مردها، جنس مذکر، نَر

Phaatak
फाटक
فاتَک / پاتَک : ورودی، دروازه، درب بزرگ

Pahaad
पहाड़
پَهاد : کوه

Parvat
पर्वत
پَروَت : کوه

Pehchaan
पहचान
پِهچان : شناخت، تشخیص

Phal
फल
فَل / پَل : میوه (تلفظ این کلمه با Pal به معنی «لحظه» متفاوت است، پس این دو کلمه را با هم اشتباه نگیرید)

Pufi
फूफी
پوفی : عمه

Phool / Phul
फूल
فول / پول : گُل

Phulgubi
फूलगोभी
فول‌گوبی / پول‌گوبی : گل‌کلم

Paheli
पहेली
پَهِلی : معما، چیستان، پازل

Pyaaz
प्याज़
پیاز : پیاز

Pyaasaa
प्यासा
پیاسا : تشنه

Pyaalaa
प्याला
پیالا : پیاله، فنجان

Pipal
पीपल
پیپَل : درخت انجیر مقدّس

Pitaa
पिता
پیتا : پدر

Pital
पीतल
پیتَل : فلز برنج

Pet
पेट
پِت : شکم، معده



 

saalek110

Well-Known Member
احسان رضوی 786 1395/12/6 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 15

در پانزدهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت «آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی»، بیست لغت هندی به همراه تلفظ و ترجمه را برایتان آماده کرده‌ام.

لغات هندی شامل: ستاره، پروانه، پرچم و…

Pit
पीठ
پیت : پشت، کمر، قسمت پشتی چیزی

Peti
पेटी
پِتی : کمربند، دوربند

Piche
पीछे
پیچه : پشت سر، پشت، عقب، در عقب

Peyr
पैर
پِر : پا

Pistol
पिस्तौल
پیستُل : هفت‌تیر، تپانچه

Pilaa
पीला
پیلا : زرد

Taar
तार
تار : سیم، تلگراف، تلگرام

Taaraa
तारा
تارا : ستاره

Taalaa
ताला
تالا : قفل

Taa(n)baa
तांबा
تانبا(تامبا) : مس

Titli
तितली
تیتلی : پروانه

Taraazu / Taraaju
तराज़ू / तराजू
ترازو(تراجو) : ترازو

Tarbuz / Tarbuj
तरबूज़ / तरबूज
تربوز(تربوج) : هندوانه، خربزه

Tirangaa
तिरंगा
تیرَنگا : پرچم

Trishul
त्रिशूल
تریشول : نیزه‌ی سه شاخه

Tasvir
तस्वीर
تَصویر : تصویر، عکس، منظره

Takiyaa
तकिया
تَکی‌یا : بالش، بالین، متکا

Tankhwaah
तनख्वाह
تَن‌خواه (تَن‌خو- وا) : حقوق

Tinkaa
तिनका
تینکا : کاه

Toliyaa
तौलिया
تُلیا : حوله

 

saalek110

Well-Known Member
احسان رضوی 861 1395/12/20 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 16

در شانزدهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات هندی شامل کلمات مختلف از جنبه‌های گوناگون زندگی هستند که می‌توانند به شما در یادگیری زبان هندی و تقویت دایره واژگان کمک کنند.



Taanedaar / Thaanedaar
थानेदार
تانه‌دار : مأمور پلیس، پاسبان

Tehelkaa
तहलका
تِهِلکا : تباهی، نابودی، فنا، نیستی، خرابی، انهدام، ویرانی

Titar
तीतर
تیتَر : کبک

Tel
तेल
تِل : روغن، نفت

Teli
तेली
تِلی : روغن‌فروش، نفت‌فروش

Taang
टांग
تانگ : ساق‌پا، پا، ران

Taange waalaa
तांगे वाला
تانگِ والا : درشکه‌چی(مذکر)

Taange waali
तांगे वाली
تانگِ والی : درشکه‌چی(مؤنث)

Tapkaa
टपका
تَپکا : چکه‌های مداوم، قطره‌ی باران

Takkar
टक्कर
تَکّر : برخورد، تصادم، اصابت

Tukdaa
टुकड़ा
توکدا : تکّه، قطعه

Tamaatar
टमाटर
تَماتَر : گوجه‌فرنگی

Topi
टोपी
تُپی : کلاه

Tokri
टोकरी
تُکری : سبد

Tandaa
ठंडा
تَندا : سرد، خنک

Tikaanaa
ठिकाना
تیکانا : آدرس، مقصد / پناهگاه، جان‌پناه، حمایت، محافظت کردن

Saabit
साबित
ثابیت : ثابت، اثبات

Sabut
सबूत
ثَبوت : دلیل، مدرک، گواه

Samar
समर
ثَمَر : میوه، حاصل، محصول، منفعت، سود، نتیجه، دست‌آورد

Jaasus
जासूस
جاسوس : کاراگاه، جاسوس



با یادگیری این لغات هندی، دایره واژگان خود را گسترش دهید و مهارت‌های زبانی خود را بهبود ببخشید. این لغات در مکالمات روزمره و موقعیت‌های مختلف در زبان هندی به شما کمک خواهند کرد.

 

saalek110

Well-Known Member
احسان رضوی 837 1396/4/12 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 17

در هفدهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات هندی شامل کلمات مختلف از موضوعات روزمره و کاربردی هستند که به شما کمک می‌کنند تا زبان هندی را بهتر بیاموزید و دایره واژگان خود را گسترش دهید.



Jaadaa
जाड़ा
جادا : زمستان


Jaal
जाल
جال : تور، تله، دام


Jaangiyaa / Jaanghiyaa
जांघिया
جان‌گیا : زیرشلواری، لباس زیر


Jaanwar
जानवर
جان‌وَر : جانور، حیوان


Jaj
जज
جَج : قاضی


Jurm
जुर्म
جورم : جُرم، گناه، قانون‌شکنی


Jurmaanaa
जुरमाना
جورمانا : جریمه، تاوان، مجازات


Jad
जड़
جَد : ریشه، مبدأ، اصل، منشأ، بنیاد، پایه


Jastaa / Jast
जस्ता / जस्त
جَستا / جَست : فلز روی


Jism
जिस्म
جیسم : جسم، بدن، تَن


Jigar
जिगर
جیگَر : جگر، جرأت، شجاعت


Jagah
जगह
جَگَه / جَگاه : جا، مکان


Jumlaa
जुमला
جوملا : جمله


Jamaaee
जमाई
جَمائی : داماد


Jangal
जंगल
جَنگَل : جنگل


Janam
जनम
جَنَم : تولد


Janub
जनूब
جَنوب : جنوب


Janwari
जनवरी
جَنوَری : ژانویه


jawaab
जवाब
جَواب : جواب، پاسخ


Juwaar B(h)aataa
ज्वार भाटा
جووار باتا : جزر و مد



 

saalek110

Well-Known Member
احسان رضوی 1571 1396/5/14 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 18

در هجدهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات هندی شامل کلمات مختلف از موضوعات روزمره و کاربردی هستند که به شما کمک می‌کنند تا زبان هندی را بهتر بیاموزید و دایره واژگان خود را گسترش دهید.



Juaari
जुआरी
جوآری : قمارباز


Juwaalaa mukhi
ज्वालामुखी
جوالا موکی : آتشفشان


Jawaa / Jawaan
जवान
جَوا / جَوان : جوان


Judwaa
जुड़वाँ
جودوا : جفت، دوقلو


Johari
जौहरी
جُهَری : طلافروش، جواهرفروش


J(h)aadhu
झाड़ू
جَهادو / جادو : جارو (با کلمه‌ی «Jaadu | जादू» به معنی «جادو»، اشتباه گرفته نشود. تلفظ این دو کلمه کاملاً متفاوت است)


Jonpadi
झोंपड़ी
جُنپَدی : کلبه


Jeel
झील
جیل : دریاچه


Jeet
जीत
جیت : پیروزی، بردن، فتح کردن، غلبه کردن


Jijaa
जीजा
جیجا : شوهرخواهر


Jel
जेल
جِل : زندان


Jivan
जीवन
جیوَن : زندگی، حیات


Chaabi
चाबी
چابی : کلید


Chaadar
चादर
چادَر : چادر، پوشش


Chaaku
चाकू
چاکو : چاقو، کارد


Chaal
चाल
چال : فعالیت، چابکی / راه رفتن، حرکت کردن / حقّه، حیله، نیرنگ، شیّادی / شتاب، سرعت


Chaalbaaz
चालबाज़
چالباز : حقّه‌باز، شیّاد، نیرنگ‌باز


Chaand
चाँद
چاند : ماه، مهتاب


Chaandi
चाँदी
چاندی : نقره، نقره‌ای


Chaandni
चाँदनी
چاندنی : نور ماه، نور مهتاب، پرتو ماه، مهتاب



 

saalek110

Well-Known Member
احسان رضوی 1778 1396/6/15 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 19

در نوزدهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات هندی شامل واژه‌های مفید و پرکاربرد در زندگی روزمره هستند که به تقویت مهارت‌های زبانی شما کمک خواهند کرد. با یادگیری این لغات و استفاده از آن‌ها در مکالمات، می‌توانید زبان هندی را بهتر بیاموزید.




Chaawal
चावल
چاوَل : برنج


Chaahat
चाहत
چاهَت : خواستن، علاقه داشتن، دوست داشتن، اشتیاق، عشق


Chaay
चाय
چای : چای


Chapraasi
चपरासी
چَپراسی : پاسبان(معمولاً به نگهبان و پاسبان جزء گفته می‌شه)


Chup
चुप
چوپ : آرام، ساکت، بی‌صدا، خاموش، بی‌حرکت


Chupke
चुपके
چوپکه : پنهانی، یواشکی، قایمکی، به آرامی، در خفا


Chitti
चिट्ठी
چیتّی : نامه


Chaachaa
चाचा
چاچا : عمو


Chaachi
चाची
چاچی : زن عمو


Chidiyaa
चिड़िया
چیدی‌یا : پرنده، گنجشک


Chamatkaar
चमत्कार
چَمَتکار : معجزه، شگفتی، حیرت


Chamchaa
चमचा
چَمچا : قاشق


Chamgaadad
चमगादड़
چَمگادَد : خفاش


Chandaa
चंदा
چَندا : اشتراک، اهدا، اعانه


Chot
चोट
چُت : آسیب، صدمه، زخم


Chor
चोर
چُر : دزد


Chori
चोरी
چُری : دزدی، سرقت، دستبرد


Chudi
चूड़ी
چودی : النگو



Chokhat
चौखट
چُخَت : چهارچوب در، قاب در
 

saalek110

Well-Known Member
دوستان ، با الفبای هندی تا حدی آشنا شدیم...
یک سری افعال رایج و یک سری لغت رایج را هم مرور کردیم....

به نظر شما در ادامه چطوری باید ادامه بدهیم؟؟
 

saalek110

Well-Known Member
زمان گذشته ساده در هندی رو با مثال‌های خیلی راحت شروع می‌کنیم.
دو حالت اصلی داریم:

۱. فعل‌هایی که مفعول ندارند
(مثل رفتن، آمدن، خوابیدن، خندیدن)
در این حالت فعل فقط با «من، تو، او، ما، شما» تغییر می‌کنه و به جنسیت و تعداد توجه می‌کنه.
رفتن = जाना
من رفتم →
मैं गया (məin gayā) ← اگر پسر باشی
من رفتم →
मैं गई (məin gaī) ← اگر دختر باشی
تو رفتی →
तू गया / तू गई
او رفت (پسر) → वह गया
او رفت (دختر) → वह गई
ما رفتیم → हम गए
شما رفتید → आप गए

مثال‌های ساده:

मैं बाजार गया।
(من به بازار رفتم – پسر)
मैं स्कूल गई।
(من به مدرسه رفتم – دختر)
हम कल आए।
(ما دیروز آمدیم)

۲. فعل‌هایی که مفعول دارند
(مثل خوردن، دیدن، خواندن، نوشتن)
در این حالت:
قبل از مفعول کلمه ने می‌ذاریم
فعل با مفعول هماهنگ می‌شه (نه با فاعل)
خوردن = खाना
من سیب خوردم →
मैंने सेब खाया।
(səb خورده → مذکره → پس فعل می‌شه खाया)
من آب خوردم →
मैंने पानी पिया।
(pānī مذکره → पिया)
من کتاب خواندم →
मैंने किताब पढ़ी।
(kitāb مؤنثه → پس فعل می‌شه पढ़ी)
ما فیلم دیدیم →
हमने फिल्म देखी।
(film مؤنثه → देखी)
 

saalek110

Well-Known Member
سالک: دستور زبان هندی را منتقل کردم به یک تاپیک دیگر.


دستور زبان هندی

 
آخرین ویرایش:

saalek110

Well-Known Member
youtube.com/watch?v=KnFj9qW6QkM&feature=shared

داستان بچه گانه
با زیرنویس انگلیسی.
با تلفظ و نوشته هندی.
 
آخرین ویرایش:

saalek110

Well-Known Member
داستان کودکانه
با زیرنویس انگلیسی ول بدون زیرنویس هندی

youtube.com/watch?v=6TDTzNyF2As&feature=shared

فکر کنم ساده است.
 
آخرین ویرایش:

saalek110

Well-Known Member
youtube.com/watch?v=e7zmusk71M0&feature=shared

در این فیلم نام ماههای میلادی را به هندی می نویسد.....
جالبیش اینه که می توانید ببینید با خودکار روی کاغذ ، چطوری هندی می نویسند.
 
آخرین ویرایش:

saalek110

Well-Known Member
youtube.com/watch?v=mfeCGQh6OCg&feature=shared

این فیلم آموزش انگلیسی به هندی هاست، ولی برای یادگیری حروف الفبای هندی برای ما خوبه....
فیلم ۱۵ دقیقه است و فکر کنم ارزش دیدن داره.
 

saalek110

Well-Known Member
youtube.com/watch?v=daj7vjVEfNg&feature=shared

فیلم بالا ، داستانی ساده است ولی ترجمه نداره ، لینک فیلم را به grok دادم برام ترجمه کرد

ترجمه خط به خط بخش‌های کلیدی به فارسی:

अकबर ने बीरबल से कहा:
«بیربل! برو شش تا از بزرگ‌ترین احمق‌های این مملکت رو پیدا کن و بیار، می‌خوام ببینمشون.»
पहला मूर्ख (धोबी):
«چرا بار رو روی سر خودت گذاشتی و الاغت خالی راه می‌ره؟»
«حضور! الاغ خیلی زحمت می‌کشه، نمی‌خوام خسته بشه!»
दूसरा-तीसरा (शेर और गाय):
«من شیرم رو ول می‌کنم، گاوت رو می‌خوره!»
«باشه! منم گاوم رو می‌فرستم، استخونای شیرت رو می‌شکنه!»
(ولی هیچ حیوانی اونجا نبود!)
चौथा (अंगूठी वाला):
«انگشترم اینجا افتاده.»
«پس چرا زیر نور چراغ دنبالش می‌گردی؟»
«چون اینجا تاریکه! پس اینجا که روشنه دنبالش می‌گردم!»
बीरबल का अंतिम जवाब:
«دو تا احمق اصلی باقی مونده: یکی خودم که رفتم دنبال این کار، یکی هم شما که همچین دستوری دادید!»
 

saalek110

Well-Known Member
سالک: من از کروگ خواستم تلفظ به فارسی بعد متم هندی هم اضافه کنه. با هوش مصنوعی ، یادگیری زبان راحت شده.


بخش ۱ (شروع داستان):
हिंदी:
एक बार बादशाह अकबर अपने दरबार में बैठे थे। उन्हें लगा कि उनके दरबार में सिर्फ बुद्धिमान लोग ही हैं, कोई मूर्ख नहीं।
تلفظ فارسی:
یک بار بادشاه اکبر اپنه دربار مین بیتْه ته۔ اونهیں لگا که اُنکه دربار مین صرف بودّیمان لوگ ہی ہَیں، کوئی مورْخ نہیں۔
ترجمه فارسی:
یک بار پادشاه اکبر در دربارش نشسته بودند. به نظرش رسید که در دربارش فقط آدم‌های باهوش هستند، هیچ احمقی نیست.
بخش ۲ (دستور اکبر):
हिंदी:
अकबर ने बीरबल से कहा, "बीरबल! मुझे इस राज्य के छह सबसे बड़े मूर्ख ढूंढकर लाओ।"
تلفظ فارسی:
اکبر نے بیربل سے کہا، «بیربل! مجھے اِس راجیہ کے چھ سب سے بڑے مورْخ ڈھونڈھ کر لاؤ۔»
ترجمه فارسی:
اکبر به بیربل گفت: «بیربل! برو شش تا از بزرگ‌ترین احمق‌های این مملکت رو پیدا کن و بیار.»
بخش ۳ (احمق اول - धोबी):
हिंदी:
बीरबल ने एक धोबी देखा जो बहुत भारी बोझ सिर पर उठाए चल रहा था, जबकि उसका गधा खाली चल रहा था। धोबी बोला, "हुजूर, गधा बहुत मेहनत करता है, मैं नहीं चाहता कि वह थके!"
تلفظ فارسی:
بیربل نے ایک دھوبی دیکھا جو بہت بھاری بوجھ سر پر اُٹھائے چل رہا تھا، جبکہ اُسکا گدھا خالی چل رہا تھا۔ دھوبی بولا، «حضور، گدھا بہت محنت کرتا ہے، میں نہیں چاہتا کہ وہ تھکے!»
ترجمه فارسی:
بیربل یک لباس‌شوی دید که بار خیلی سنگین رو روی سرش گذاشته بود و الاغش خالی راه می‌رفت. لباس‌شوی گفت: «حضور! الاغ خیلی زحمت می‌کشه، نمی‌خوام خسته بشه!»
بخش ۴ (احمق دوم و سوم - शेर और गाय):
हिंदी:
दो आदमी लड़ रहे थे। एक बोला, "मैं अपना शेर छोड़ दूंगा, वो तेरी गाय को खा जाएगा!" दूसरा बोला, "अच्छा! तो मैं अपनी गाय से तेरे शेर की हड्डियाँ तोड़ दूँगा!"
تلفظ فارسی:
دو آدمی لڑ رہے تھے۔ ایک بولا، «میں اپنا شیر چھوڑ دوں گا، وہ تیری گائے کو کھا جائے گا!» دوسرا بولا، «اچھا! تو میں اپنی گائے سے تیرے شیر کی ہڈیاں توڑ دوں گا!»
ترجمه فارسی:
دو مرد دعوا می‌کردند. یکی گفت: «من شیرم رو ول می‌کنم، گاوت رو می‌خوره!» دیگری گفت: «باشه! منم گاوم رو می‌فرستم، استخونای شیرت رو می‌شکنه!»
بخش ۵ (احمق چهارم - अंगूठी):
हिंदी:
एक आदमी लालटेन लेकर सड़क पर जमीन ढूंढ रहा था। बीरबल ने पूछा, "क्या ढूंढ रहे हो?" वह बोला, "मेरा अंगूठी यहाँ गिर गई है।" बीरबल बोले, "तो लालटेन यहाँ क्यों?" वह बोला, "यहाँ बहुत अंधेरा है ना! इसलिए मैं यहाँ ढूंढ रहा हूँ जहाँ रोशनी है!"
تلفظ فارسی:
ایک آدمی لالٹین لے کر سڑک پر زمین ڈھونڈھ رہا تھا۔ بیربل نے پوچھا، «کیا ڈھونڈھ رہے ہو؟» وہ بولا، «میرا انگوٹھی یہاں گر گئی ہے۔» بیربل بولے، «تو لالٹین یہاں کیوں؟» وہ بولا، «یہاں بہت اندھیرا ہے نا! اِس لیے میں یہاں ڈھونڈھ رہا ہوں جہاں روشنی ہے!»
ترجمه فارسی:
یک مرد با فانوس روی جاده زمین رو می‌گشت. بیربل پرسید: «چیزی گم کردی؟» گفت: «انگشترم اینجا افتاده.» بیربل گفت: «پس چرا فانوس رو اینجا آوردی؟» گفت: «اینجا خیلی تاریکه نا! برای همین اینجا که روشنه دنبالش می‌گردم!»
بخش ۶ (پایان - جواب بیربل):
हिंदी:
अकबर ने पूछा, "छह कहाँ हैं? सिर्फ चार लाए हो?" बीरबल बोले, "जहाँपनाह! बाकी के दो सबसे बड़े मूर्ख तो ये हैं... एक मैं हूँ जो ऐसे मूर्खों को ढूंढने भटका, और दूसरा आप हैं जिन्होंने मुझे ऐसा बेवकूफाना काम दिया!"
تلفظ فارسی:
اکبر نے پوچھا، «چھ کہاں ہیں؟ صرف چار لائے ہو؟» بیربل بولے، «جہاںپناه! باقی کے دو سب سے بڑے مورْخ تو یہ ہیں... ایک میں ہوں جو ایسے مورْخوں کو ڈھونڈھنے بھٹکا، اور دوسرا آپ ہیں جنہوں نے مجھے ایسا بیوقوفانہ کام دیا!»
ترجمه فارسی:
اکبر پرسید: «شش تا کجان؟ فقط چهار تا آوردی؟» بیربل گفت: «جهان‌پناه! دو تا احمق بزرگ باقی‌مونده: یکی خودم که رفتم دنبال این احمق‌ها بگردم، و دیگری خود شما که همچین کار احمقانه‌ای به من سپردید!»
 

جدیدترین ارسال ها

بالا