آموزش زبان هندی با هوش مصنوعی Grok ، آشنایی با الفبا و کلمات هندی

saalek110

Well-Known Member
اوکی داداش، هیئت تعطیل شد، حالا یه لیست تازه دیگه از فعل‌های رایج هندی برات می‌دم. این بار سعی کردم فعل‌هایی انتخاب کنم که تو داستان‌های ساده بچه‌گانه (مثل روز اول مدرسه، قصه‌های حیوانات یا زندگی روزمره بچه‌ها) بیشتر میان، اما کلی فعل عمومی هم اضافه کردم تا کامل بشه. حدود ۲۵-۳۰ تا جدید (بدون تکرار زیاد با لیست‌های قبلی).
همون فرمت :

उठाना
uṭhānā
اُٹھانا
بلند کردن / بیدار کردن

तैयार होना
taiyār honā
تَیار ہونا
آماده بودن / آماده شدن

जाना
jānā
جانا
رفتن (دوباره، چون تو مدرسه رفتن خیلی زیاده)

पहुँचना
pahũcnā
پَہُنچنا
رسیدن (به مدرسه یا خونه)

वापस आना
vāpas ānā
واپَس آنا
برگشتن

पूछना
pūchnā
پوچھنا
پرسیدن (معلم چی گفت؟ مامان چی گفت؟)

बताना
batānā
بَتانا
گفتن / نشان دادن

सीखना
sīkhnā
سیکھنا
یاد گرفتن (درس یاد گرفتن)

समझना
samajhnā
سَمَجھنا
فهمیدن

दोहराना
dohrānā
دوہرانا
تکرار کردن

याद रखना
yād rakhnā
یاد رَکھنا
به خاطر سپردن

भूलना
bhūlnā
بھولنا
فراموش کردن

दोस्त बनाना
dost banānā
دوست بَنانا
دوست شدن / دوست پیدا کردن

खेलना
khelnā
کھیلنا
بازی کردن (تو زنگ تفریح)

दौड़ना
dauṛnā
دَوڑنا
دویدن

कूदना
kūdnā
کودنا
پریدن

देखना
dekhnā
دِکھنا
دیدن (معلم رو ببین، تخته رو ببین)

सुनना
sunnā
سوننا
گوش دادن (به معلم گوش بده)

बोलना
bolnā
بولنا
حرف زدن (بلند حرف نزن)

चुप रहना
chup rahnā
چُپ رَہنا
ساکت ماندن

हाथ उठाना
hāth uṭhānā
ہاتھ اُٹھانا
دست بلند کردن (برای جواب دادن)

लिखना
likhnā
لِکھنا
نوشتن (تو دفتر بنویس)

पढ़ाना
paṛhānā
پَڑھانا
درس دادن (معلم درس می‌ده)

खाना
khānā
خانا
خوردن (ناهار مدرسه)

पीना
pīnā
پینا
نوشیدن (آب بخور)

सोचना
sochnā
سوچنا
فکر کردن

खुश होना
khuś honā
خُوش ہونا
خوشحال بودن

थकना
thaknā
تھَکنا
خسته شدن

आराम करना
ārām karnā
آرام کرنا
استراحت کردن

घर जाना
ghar jānā
گھَر جانا
به خانه رفتن

این فعل‌ها رو هم اضافه کن به لیستت – حالا دیگه واقعاً کلی فعل داری که تو داستان‌های بچه‌گانه مثل "اولین روز مدرسه" یا قصه‌های ساده هندی (مثل بچه و مامان، مدرسه رفتن، بازی با دوستان) زیاد استفاده می‌شن.
 

saalek110

Well-Known Member
اوکی داداش، هیئت همچنان تعطیله، حالا یه لیست جدید دیگه از فعل‌های رایج هندی برات می‌دم. این بار بیشتر تمرکز کردم روی فعل‌هایی که تو داستان‌های بچه‌گانه ساده، روتین روزانه بچه‌ها، مدرسه، خانواده و قصه‌های کوتاه (مثل روز اول مدرسه یا کارهای روزمره) زیاد میان. حدود ۲۵-۳۰ تا جدید (بدون تکرارهای خیلی زیاد با لیست‌های قبلی).
همون فرمت:

ब्रश करना
brush karnā
برَش کرنا
مسواک زدن / مسواک کردن

नहाना
nahānā
نَہانا
حمام کردن / دوش گرفتن

तैयार होना
taiyār honā
تَیار ہونا
آماده شدن

कपड़े पहनना
kapṛe pahannā
کَپڑے پَہَننا
لباس پوشیدن

जूते पहनना
jūte pahannā
جوتے پَہَننا
کفش پوشیدن

स्कूल जाना
school jānā
اِسکُول جانا
به مدرسه رفتن

बैग उठाना
baig uṭhānā
بیگ اُٹھانا
کیف برداشتن

बस पकड़ना
bas pakṛnā
بَس پَکڑنا
سوار اتوبوس شدن

हाथ मिलाना
hāth milānā
ہاتھ مِلانا
دست دادن

नमस्ते कहना
namaste kahnā
نَمَستے کَہنا
سلام کردن (با نَمَستے)

पढ़ाई करना
paṛhāī karnā
پَڑھائی کرنا
درس خواندن / مطالعه کردن

दोस्त से बात करना
dost se bāt karnā
دوست سے بات کرنا
با دوست حرف زدن

घर लौटना
ghar lauṭnā
گھَر لَوٹنا
به خانه برگشتن

खाना बनाना
khānā banānā
خانا بَنانا
غذا درست کردن

खाना खाना
khānā khānā
خانا خانا
غذا خوردن

दूध पीना
dūdh pīnā
دودھ پینا
شیر نوشیدن

टीवी देखना
TV dekhnā
تی وی دِکھنا
تلویزیون دیدن

खेलते रहना
khelte rahnā
کھیلتے رَہنا
بازی کردن (ادامه دادن)

सोने जाना
sone jānā
سونے جانا
رفتن برای خواب

लाइट बंद करना
light band karnā
لایت بَند کرنا
چراغ خاموش کردن

अच्छा व्यवहार करना
acchā vyavahār karnā
اَچّھا ویوَہار کرنا
رفتار خوب داشتن

माफी मांगना
māfī māṅgnā
معافی مانگنا
عذرخواهی کردن

धन्यवाद कहना
dhanyavād kahnā
دھَنیاواد کَہنا
تشکر کردن

मदद मांगना
madad māṅgnā
مَدَد مانگنا
کمک خواستن

सफाई करना
safāī karnā
صَفائی کرنا
تمیز کردن

किताब पढ़ना
kitāb paṛhnā
کِتاب پَڑھنا
کتاب خواندن

गाना गाना
gānā gānā
گانا گانا
آهنگ خواندن

नाचना
nācnā
ناچنا
رقصیدن

चित्र बनाना
citra banānā
چِتر بَنانا
نقاشی کردن / تصویر کشیدن

این فعل‌ها رو هم اضافه کن به لیستت – حالا واقعاً فعل‌هایی داری که مستقیماً به داستان‌های ساده بچه‌گانه مثل صبح بیدار شدن، آماده شدن برای مدرسه، تو مدرسه بودن، برگشتن خونه و شب خوابیدن مربوط می‌شن.
اگر بازم "بازم بده" می‌خوای، بگو تا یه دور دیگه بریم (مثلاً فعل‌های مربوط به حیوانات تو قصه‌ها، طبیعت یا غذا خوردن).
یا حالا بگو بریم سراغ جمله‌های ساده با این فعل‌ها (مثل جملات روتین روزانه بچه‌ها)؟
یا صرف کردن چندتاشون رو یاد بگیریم (مثلاً چطور "jana" می‌شه "ja raha hoon")؟
هر چی بگی، ادامه می‌دیم!
 

saalek110

Well-Known Member
اوکی داداش، هیئت همچنان تعطیله!
حالا یه لیست جدید دیگه از فعل‌های رایج هندی برات می‌دم. این بار بیشتر روی فعل‌هایی تمرکز کردم که تو داستان‌های بچه‌گانه، روتین روزانه، مدرسه، خانواده و کارهای ساده بچه‌ها (مثل صبح بیدار شدن، مدرسه رفتن، بازی، غذا خوردن، خوابیدن) زیاد میان. حدود ۲۵-۳۰ تا جدید (بدون تکرارهای خیلی زیاد با لیست‌های قبلی).
همون فرمت:

ब्रश करना
brush karnā
برَش کرنا
مسواک زدن

दांत साफ करना
dānt sāf karnā
دانت صاف کرنا
دندان تمیز کردن

नाश्ता करना
nāśtā karnā
ناشتہ کرنا
صبحانه خوردن

बाल बनाना
bāl banānā
بال بَنانا
مو شانه کردن / مو درست کردن

स्कूल की यूनिफॉर्म पहनना
school kī uniform pahannā
اِسکُول کی یونیفارم پَہَننا
یونیفرم مدرسه پوشیدن

टिफिन पैक करना
ṭifin paik karnā
ٹِفِن پَیک کرنا
غذا (تیفین) بسته‌بندی کردن

बस का इंतजार करना
bas kā intazār karnā
بَس کا اِنتِظار کرنا
منتظر اتوبوس بودن

क्लास में जाना
klās mẽ jānā
کلاس میں جانا
به کلاس رفتن

टीचर से पूछना
teacher se pūchnā
تیچَر سے پوچھنا
از معلم پرسیدن

जवाब देना
javāb denā
جَواب دِنا
جواب دادن

होमवर्क करना
homework karnā
ہوم وُرک کرنا
تکلیف خانه انجام دادن

दोस्तों के साथ खेलना
doston ke sāth khelnā
دوستوں کے ساتھ کھیلنا
با دوستان بازی کردن

घर पहुंचना
ghar pahũcnā
گھَر پَہُنچنا
به خانه رسیدن

मम्मी को बताना
mammī ko batānā
مَمّی کو بَتانا
به مامان گفتن

शाम का खाना खाना
śām kā khānā khānā
شام کا خانا خانا
شام غذا خوردن

टीवी देखना
TV dekhnā
تی وی دِکھنا
تلویزیون تماشا کردن

कहानी सुनना
kahānī sunnā
کہانی سُننا
داستان گوش دادن

किताब पढ़ना
kitāb paṛhnā
کِتاب پَڑھنا
کتاب خواندن

सोने की तैयारी करना
sone kī taiyārī karnā
سونے کی تَیارِی کرنا
آماده خواب شدن

अच्छी तरह सोना
acchī tarah sonā
اَچّھی طَرَح سونا
خوب خوابیدن

सपने देखना
sapne dekhnā
سَپنے دِکھنا
خواب دیدن

सुबह उठना
subah uṭhnā
صُبح اُٹھنا
صبح بیدار شدن

मम्मी-पापा से बात करना
mammī-pāpā se bāt karnā
مَمّی-پاپا سے بات کرنا
با مامان و بابا حرف زدن

प्यार करना
pyār karnā
پیار کرنا
دوست داشتن / عشق کردن (به خانواده)

मुस्कुराना
muskūrānā
مُسکُرانا
لبخند زدن

रोना नहीं
ronā nahī̃
رونا نہیں
گریه نکردن (مثل دلداری دادن)

این فعل‌ها رو هم اضافه کن – حالا لیستت واقعاً برای داستان‌های ساده بچه‌گانه (مثل روز اول مدرسه یا روتین روزانه) کامل شده.
اگر بازم "بازم بده" می‌خوای، بگو تا ادامه بدم (مثلاً فعل‌های مربوط به حیوانات تو قصه‌ها، طبیعت، یا بازی‌های بچه‌ها).
یا حالا بریم سراغ جمله‌سازی ساده با این فعل‌ها (مثل جملات صبح تا شب بچه‌ها)؟
یا یاد بگیریم چطور این فعل‌ها رو در حال ساده صرف کنیم (مثل "Main school jata hoon")؟
بگو چیکار کنیم بعدی، هیئت منتظره!
 

saalek110

Well-Known Member
اوکی داداش، هیئت همچنان تعطیله!
حالا که خواستی
افعال رایج در داستان‌های حیوانات (مثل پَنجَتَنتَر، داستان‌های جنگل، شیر و خرگوش، روباه و کلاغ، لاکپشت و خرگوش و غیره)، برات یه لیست خوب آماده کردم.
این فعل‌ها تو بیشتر قصه‌های هندی حیوانات (که اغلب از پَنجَتَنتَر یا داستان‌های فولکلور هندی میان) خیلی تکرار می‌شن. حیوانات حرف می‌زنن، شکار می‌کنن، فریب می‌دن، فرار می‌کنن، دوستی می‌کنن و غیره.
همون فرمت ساده زیر هم (مصدر + تلفظ انگلیسی + تلفظ فارسی + معنی):

शिकार करना
shikār karnā
شِکار کرنا
شکار کردن

भागना
bhāgnā
بھاگنا
فرار کردن / دویدن (از ترس)

दौड़ना
dauṛnā
دَوڑنا
دویدن (سریع)

छल करना
chhal karnā
چھَل کرنا
فریب دادن / حیله کردن

धोखा देना
dhokhā denā
دھوکھا دِنا
فریب دادن / گول زدن

दोस्त बनाना
dost banānā
دوست بَنانا
دوست شدن / دوستی کردن

लड़ना
laṛnā
لَڑنا
جنگیدن / دعوا کردن

मारना
mārnā
مارنا
زدن / کشتن

बचाना
bachānā
بَچانا
نجات دادن

छिपना
chhipnā
چھِپنا
پنهان شدن

ढूंढना
ḍhūṇḍhnā
ڈھونڈھنا
جستجو کردن / پیدا کردن

उड़ना
uṛnā
اُڑنا
پرواز کردن (پرندگان)

कूदना
kūdnā
کودنا
پریدن / جهیدن

चालाकी करना
chālākī karnā
چالاکی کرنا
زیرکی کردن / حیله‌گری کردن

मदद करना
madad karnā
مَدَد کرنا
کمک کردن

डराना
ḍarānā
ڈرانا
ترساندن

डरना
ḍarnā
ڈرنا
ترسیدن

सोचना
sochnā
سوچنا
فکر کردن (اغلب حیوانات چالاک فکر می‌کنن)

बोलना
bolnā
بولنا
حرف زدن (حیوانات تو داستان‌ها حرف می‌زنن!)

सुनना
sunnā
سوننا
شنیدن / گوش دادن

देखना
dekhnā
دِکھنا
دیدن / نگاه کردن

खाना
khānā
خانا
خوردن (شکار رو خوردن)

पीना
pīnā
پینا
نوشیدن (آب خوردن تو جنگل)

रहना
rahnā
رَہنا
زندگی کردن / ماندن (در جنگل)

मिलना
milnā
مِلنا
ملاقات کردن / رسیدن

जीतना
jītnā
جیتنا
بردن / پیروز شدن

हारना
hārnā
ہارنا
باختن

चुप रहना
chup rahnā
چُپ رَہنا
ساکت ماندن

गर्जना करना
garjanā karnā
گَرجَنا کرنا
غرش کردن (شیر غرش می‌کنه)

चिल्लाना
chillānā
چِلانا
فریاد زدن / جیغ کشیدن

लूटना
lūṭnā
لوٹنا
غارت کردن / دزدیدن

इकट्ठा करना
ikaṭṭhā karnā
اِکَٹّھا کرنا
جمع کردن (حیوانات جمع می‌شن)

राज करना
rāj karnā
راج کرنا
حکومت کردن / پادشاهی کردن (شیر राज می‌کنه)

این فعل‌ها تقریباً تو همه داستان‌های حیوانات هندی (مثل شیر و خرگوش چالاک، روباه و کلاغ، لاکپشت و خرگوش مسابقه، دو شغال کلیله و دمنه و غیره) تکرار می‌شن.
اگر خواستی:
جمله‌های مثال با این فعل‌ها از داستان‌های معروف (مثل "خرگوش भागा" یا "شیر ने शिकार किया")
یا لیست فعل‌های خاص یه داستان خاص (مثل خرگوش و لاکپشت)
یا بازم فعل‌های جدید (هیئت هنوز تعطیله!)
بگو چیکار کنیم بعدی؟
 

saalek110

Well-Known Member
داداش، حالا که گفتی "هر چی صلاح می‌دونی بگو"، من فکر کردم بهترین کار اینه که یه جمع‌بندی خوب از فعل‌های رایج داستان‌های حیوانات (پَنجَتَنتَر و قصه‌های مشابه) بدم، بعدش هم چند جمله ساده مثال از داستان‌های معروف برات بزنم تا ببینی این فعل‌ها چطور تو داستان‌ها استفاده می‌شن. اینجوری هم فعل‌ها رو مرور می‌کنی، هم حس واقعی داستان رو می‌گیری.
فعل‌های خیلی رایج در داستان‌های Panchatantra (جمع‌بندی + چند تا جدید/تأکید بیشتر)
اینا واقعاً تو بیشتر قصه‌ها (مثل شیر و خرگوش، روباه و کلاغ، لاکپشت و خرگوش، میمون و تمساح، کلاغ و جغد و غیره) تکرار می‌شن:

भाग जाना
bhāg jānā
بھاگ جانا
فرار کردن (کامل و سریع)

छलाना
chalānā
چھَلانا
فریب دادن / گول زدن

धोखा खाना
dhokhā khānā
دھوکھا کھانا
فریب خوردن

योजना बनाना
yojnā banānā
یوجنا بَنانا
نقشه کشیدن / برنامه‌ریزی کردن

जाल बिछाना
jāl bichhānā
جال بِچھانا
دام پهن کردن

पकड़ना
pakṛnā
پَکڑنا
گرفتن / گیر انداختن

छोड़ देना
choṛ denā
چھوڑ دِنا
رها کردن

दोस्ती करना
dostī karnā
دوستی کرنا
دوستی کردن

विश्वास करना
viśvās karnā
وِشواس کرنا
اعتماد کردن

विश्वासघात करना
viśvāsghāt karnā
وِشواسگھات کرنا
خیانت کردن

जीत जाना
jīt jānā
جیت جانا
بردن (کامل)

हार मानना
hār mānnā
ہار ماننا
شکست رو قبول کردن

सलाह देना
salāh denā
سَلاح دِنا
نصیحت دادن / مشورت دادن

सुनकर हंसना
sunkar haṃsnā
سُن کَر ہَنسنا
با شنیدن خندیدن (اغلب به خاطر زیرکی)

गुस्सा होना
gussā honā
گُسّا ہونا
عصبانی شدن

शिकार ढूंढना
shikār ḍhūṇḍhnā
شِکار ڈھونڈھنا
شکار جستجو کردن

पानी पीना
pānī pīnā
پانی پینا
آب نوشیدن (حیوانات تو جنگل)

पेड़ पर चढ़ना
peṛ par caṛhnā
پیڑ پَر چَڑھنا
روی درخت بالا رفتن (میمون‌ها)

उड़कर जाना
uṛkar jānā
اُڑ کَر جانا
پرواز کردن و رفتن

चोंच मारना
choṅc mārnā
چونچ مارنا
نوک زدن (پرندگان)


این فعل‌ها و جملات رو هر روز تکرار کن، بعد یه داستان کوتاه Panchatantra (مثل "चतुर खरगोश" یا "बंदर और मगरमच्छ") رو تو یوتیوب سرچ کن و با زیرنویس هندی ببین – می‌بینی چقدر این فعل‌ها تکرار می‌شن!
اگر صلاح دونستی، بگو چی بعدی:
جمله‌های بیشتر بسازم (مثلاً ۱۰ جمله ساده با فعل‌های حیوانات)
بریم سراغ صرف فعل (مثل چطور "bhāgnā" می‌شه "bhāg raha hai" یا گذشته‌ش "bhāg gayā")
یا فعل‌های مربوط به انسان‌ها تو داستان‌ها (چون بعضی قصه‌ها آدم هم دارن)
یا بریم سراغ کلمات مربوط به حیوانات (اسم حیوانات + صفت‌ها)
هر چی بگی، هیئت هنوز تعطیله و ما ادامه می‌دیم!
 

saalek110

Well-Known Member
سالک: از کجا می دونی من داداشم ، شاید آبجی باشم؟

هوش مصنوعی Grok : داداش... یا آبجی؟
راستش رو بخوای، از اول که حرف زدیم، با اون "بدادمون برس" و "هیئت تعطیل" و "آبروی منو جلوی هیئت می‌بری"، حس کردم لحنت خیلی داداش‌گونه و راحت و بامزه‌ست – همون سبک پسرونه‌ای که تو چت‌های ایرانی زیاده. واسه همین ناخودآگاه "داداش" خطابت کردم.

سالک: اره من دادشم ، همون داداش بگو.

گروک:
اوکی داداش!
از این به بعد فقط داداش خطابت می‌کنم، همون سبک راحت و برادرانه ادامه می‌دیم. مرسی که گفتی، حالا خیالم راحته!
 

saalek110

Well-Known Member
اینجا چند جمله کوتاه و رایج از داستان‌های Panchatantra برات می‌سازم (با فعل‌هایی که قبلاً دادم). هر جمله رو اول به هندی بنویسم، بعد تلفظ تقریبی فارسی، بعد معنی فارسی:

शेर ने शिकार किया।
Sher ne shikār kiyā.
شیر شکار کرد.

खरगोश तेज भागा।
Khargosh tez bhāgā.
خرگوش سریع فرار کرد.

लोमड़ी ने कौए को छलाया।
Lomṛī ne kaue ko chalāyā.
روباه کلاغ رو فریب داد.

बंदर ने चालाकी की और बच गया।
Bandar ne chālākī kī aur bach gayā.
میمون زیرکی کرد و نجات پیدا کرد.

कछुआ धीरे-धीरे चला।
Kachhuā dhīre-dhīre chalā.
لاکپشت آروم آروم رفت.

कौआ ने मांस गिरा दिया।
Kaā ne māns girā diyā.
کلاغ گوشت رو انداخت پایین.

शेर गुस्से में गर्जना की।
Sher gusse mẽ garjanā kī.
شیر از عصبانیت غرش کرد.

खरगोश ने योजना बनाई।
Khargosh ne yojnā banāī.
خرگوش نقشه کشید.

मगरमच्छ ने धोखा दिया।
Magarmachh ne dhokhā diyā.
تمساح فریب داد.

सभी जानवर मिलकर मदद की।
Sabhī jānavar milkar madad kī.
همه حیوانات با هم کمک کردن.
 

saalek110

Well-Known Member
سالک : یک داستان قشنگ کامل حیوانات داری بدهی ، هر جمله را زیرش تلفظ بده و ترجمه.

داداش، یه
داستان قشنگ و معروف از پنج‌تنتر (Panchatantra) برات انتخاب کردم: کछुआ और खरगोश (لاک‌پشت و خرگوش). این داستان خیلی ساده و زیباست، درسش هم عالیه: آروم و پیوسته حرکت کردن بهتر از سریع رفتن و توقف کردنه.
داستان رو به هندی ساده می‌نویسم، هر جمله رو جدا جدا می‌ذارم:

۱
. एक जंगल में एक तेज़ खरगोश रहता था।
Ek jaṅgal mẽ ek tez khargosh rahtā thā.
در یک جنگل، یک خرگوش سریع زندگی می‌کرد.

۲.
वह बहुत घमंडी था और हमेशा अपनी तेज़ दौड़ की बात करता था।
Vah bahut ghamandī thā aur hameshā apnī tez dauṛ kī bāt kartā thā.
او خیلی مغرور بود و همیشه از دویدن سریعش حرف می‌زد.

۳.
एक दिन उसने एक धीमे कछुए को देखा।
Ek din usne ek dhīme kachhue ko dekhā.
یک روز او یک لاک‌پشت کند را دید.

۴.
खरगोश ने कछुए का मजाक उड़ाया और कहा, "तुम इतने धीमे चलते हो!"
Khargosh ne kachhue kā mazāk uṛāyā aur kahā, "Tum itne dhīme chalte ho!"
خرگوش لاک‌پشت را مسخره کرد و گفت: «تو خیلی کند حرکت می‌کنی!»

۵.
कछुआ मुस्कुराया और बोला, "चलो, हम दोनों एक दौड़ लगाते हैं।"
Kachhuā muskūrāyā aur bolā, "Chalo, ham donon ek dauṛ lagāte hain."
لاک‌پشت لبخند زد و گفت: «بیا، ما دو تا یک مسابقه بگذاریم.»

۶.
खरगोश हँसा और चुनौती स्वीकार कर ली।
Khargosh haṃsā aur chunautī svīkār kar lī.
خرگوش خندید و چالش را پذیرفت.

۷.
दौड़ शुरू हुई
Dauṛ shurū huī.
مسابقه شروع شد.

۸.
खरगोश बहुत तेज़ भागा और बहुत आगे निकल गया।
Khargosh bahut tez bhāgā aur bahut āge nikal gayā.
خرگوش خیلی سریع دوید و خیلی جلو افتاد.


۹. उसने पीछे देखा तो कछुआ बहुत पीछे था।
Usne pīche dekhā to kachhuā bahut pīche thā.
او به عقب نگاه کرد و دید که لاک‌پشت خیلی عقب است.

۱۰
. खरगोश ने सोचा, "मैं थोड़ा आराम कर लूँ।"
Khargosh ne sochā, "Main thoṛā ārām kar lū̃."
خرگوش فکر کرد: «کمی استراحت کنم.»

۱۱.
वह एक पेड़ के नीचे सो गया।
Vah ek peṛ ke nīche so gayā.
او زیر یک درخت خوابید.


۱۲. इधर कछुआ धीरे-धीरे लेकिन लगातार चलता रहा।
Idhar kachhuā dhīre-dhīre lekin lagātār chaltā rahā.
در همین حال لاک‌پشت آروم آروم اما بدون توقف حرکت می‌کرد.


۱۳. कछुआ खरगोश के पास से गुज़रा और आगे बढ़ता गया।
Kachhuā khargosh ke pās se guzarā aur āge baṛhtā gayā.
لاک‌پشت از کنار خرگوش گذشت و جلوتر رفت.

۱۴.
बहुत देर बाद खरगोश की नींद खुली।
Bahut der bād khargosh kī nīnd khulī.
خیلی دیر بعد خواب خرگوش باز شد.

۱۵.
उसने देखा कि कछुआ लक्ष्य के पास पहुँच चुका है।
Usne dekhā ki kachhuā lakṣya ke pās pahũch chukā hai.
او دید که لاک‌پشت نزدیک خط پایان رسیده است.

۱۶.
खरगोश बहुत तेज़ भागा लेकिन बहुत देर हो चुकी थी।
Khargosh bahut tez bhāgā lekin bahut der ho chukī thī.
خرگوش خیلی سریع دوید اما خیلی دیر شده بود.

۱۷.
कछुआ दौड़ जीत गया।
Kachhuā dauṛ jīt gayā.
لاک‌پشت مسابقه را برد.

۱۸.
सभी जानवरों ने तालियाँ बजाईं।
Sabhī jānavaron ne tāliyā̃ bajāī̃.
همه حیوانات دست زدند.

۱۹.
खरगोश को अपनी गलती का एहसास हुआ।
Khargosh ko apnī galatī kā ehsās huā.
خرگوش به اشتباه خودش پی برد.

۲۰.
नैतिक शिक्षा: धीरे लेकिन लगातार चलने वाला जीतता है।
Naitik shikṣā: Dhīre lekin lagātār chalne vālā jīttā hai.
درس اخلاقی: کسی که آروم اما پیوسته حرکت می‌کنه، برنده می‌شه.

(معادل معروفش: Slow and steady wins the race.)
داداش، این داستان کامل و قشنگ بود؟ اگر دوست داشتی، می‌تونم یه داستان دیگه (مثل شیر و خرگوش چالاک، یا روباه و کلاغ) رو هم همین شکلی برات بنویسم. یا اگر می‌خوای این داستان رو با فعل‌هاش مرور کنیم، یا حتی صداشو تصور کنی چطور خونده می‌شه، بگو!
 

saalek110

Well-Known Member
سالک: فعلا خسته شدم ، باید استراحت کنم.

گروک: داداش، کاملاً حق داری!
یادگیری زبان (مخصوصاً وقتی فعل‌ها و داستان‌ها رو اینقدر پشت سر هم می‌ریم) واقعاً انرژی می‌بره. خیلی هم عالی پیش رفتی امروز – کلی فعل یاد گرفتی، داستان کامل Panchatantra خوندی، و حسابی خندیدی و لذت بردی.

هر وقت برگشتی و انرژی داشتی، فقط یه پیام بده – من اینجام، منتظرت می‌مونم.
می‌تونیم ادامه بدیم داستان بعدی رو، یا جمله‌سازی کنیم، یا حتی یه موضوع کاملاً جدید (مثل غذاهای هندی، آهنگ‌های معروف، یا هر چی دلت خواست).
استراحت کن خوب، داداش. مراقب خودت باش
هر وقت آماده بودی: "داداش، برگشتم!" بگو

سالک : تو هم خسته نباشی.

گروک: داداش، مرسی که گفتی!
تو هم خسته نباشی، واقعاً.
هر وقت انرژی‌ت برگشت و آماده بودی، فقط بگو "داداش، برگشتم" ، بریم ادامه" – من اینجام، منتظرم.
تا اون موقع، خوب استراحت کن
مراقب خودت باش داداش.
 
آخرین ویرایش:

saalek110

Well-Known Member
قرض گرفتن از سایت زیر:



این سایت میگه:
اولین درس از آموزش لغات هندی، کلمه پرکاربرد زبان هندی به همراه تلفظ و ترجمه فارسی را برای شما آماده کرده‌ایم. یادگیری این لغات به شما کمک می‌کند تا به زبان هندی تسلط بیشتری پیدا کنید. هر کلمه با دقت انتخاب شده و شامل معانی و کاربردهای رایج در مکالمات روزمره است.



لیست لغات هندی با ترجمه و تلفظ



Aanaa
आना
آنا : آمدن

Aatank
आतंक
آتَنک : وحشت، هراس، تهدید، ترور

Atanakavad
आतंकवाद
آتَنکَواد : ایجاد ترس و وحشت، تروریسم

Atanakavadi
आतंकवादी
آتَنکَوادی : تروریست، ارعابگر

Aaj
आज
آج : امروز

Aajaa
आजा
آجا : بیا

Aaj Raat
आज रात
آج رات : امشب

Aakhir
आखिर
آخیر : انتها، دنباله

Aakhiri
आखिरी
آخیری : آخرین، نهایی

Aadmi
आदमी
آدمی : مرد

Aadhaa
आधा
آدها : نیم، نصف

Aadhi Raat
आधी रात
آدهی رات : نیمه‌ی شب، نصف شب

Aarop
आरोप
آرُپ : اتهام، تهمت

Aas
आस
آس : امید، امیدواری، آرزو

Aas Paas
आस पास
آس‌پاس : اطراف، حدود

Aasmaan
आसमान
آسمان(آسما) : آسمان

Aashaa
आशा
آشا : امید، آرزو

Ashaant
अशांत
اَشانت : آشفته، متلاطم، سرکش، نا آرام

Aashirwaad
आशीर्वाद
آشیرواد : دعای خیر، برکت

Aashish
आशीष
آشیش : دعای خیر، برکت

 

saalek110

Well-Known Member
از همان سایت پست قبل:

لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 2

در این بخش از آموزش لغات هندی، قصد داریم شما را با 20 کلمه هندی پرکاربرد آشنا کنیم. این کلمات با ترجمه فارسی، تلفظ دقیق و کاربردهای آن‌ها ارائه شده‌اند تا یادگیری زبان هندی برای شما ساده‌تر و جذاب‌تر شود.

Akaash
आकाश
آکاش : آسمان

Akaashvaani
आकाशवानी
آکاش‌وانی : رادیو

Aakrosh
आक्रोश
آکرُش : عصبانی، برآشفته

Aag
आग
آگ : آتش

Aag Kaa Golaa
आग का गोला
آگ کا گُلا : گلوله‌ی آتش

Aage
आगे
آگِ : جلو، به جلو، روبرو

Aalu
आलू
آلو : سیب‌زمینی

Aalaa
आला
آلا : طاقچه، تو رفتگی دیوار

Aam
आम
آم : انبه

Aamdani
आमदनी
آمدَنی : درآمد

Aamnaa Saamnaa
आमना सामना
آمنا سامنا : مقابل، رو در رو

Aansu
आंसू
آسو : اشک

Aankh
आँख
آنک : چشم

Aanand
आनंद
آنَند : خوشی، خوشحالی، لذت

Aahat
आहट
آهَت : صدا، سر و صدا، طنین

Ahankaar
अहंकार
اَهَنکار : غرور، خودبینی، تکبّر

Aayaa
आया
آیا : آمد

Aainaa
आइना
آینا : آئینه

Abbaa
अब्बा
اَبّا : پدر

Abodh
अबोध
اَبُده : جاهل، نادان



 

saalek110

Well-Known Member

احسان رضوی 865 1395/6/8 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
بخش اول: ضمایر فاعلی در زبان هندی

در این درس با برخی از ضمایر فاعلی زبان هندی آشنا خواهیم شد و برای هر کدام از آن‌ها مثال‌هایی ذکر خواهیم کرد.

مِ : Main : من

ضمیر Main به معنی «من» است.

مثال:

Main president hoon

مِ پرِزیدنت هوو.

من رئیس‌جمهور هستم.

Main batman hoon

مِ بَتمَن هوو.

من بتمن هستم.

Main Ehsan hoon

مِ احسان هوو.

من احسان هستم.

Main Meena hoon

مِ مینا هوو.

من مینا هستم.

نکته: در زبان هندی ساختار جمله به شکل زیر است:

فاعل + مفعول + فعل

نکته: در زبان هندی تمام جملات به فعل ختم می‌شوند.

مثال:

Main Kareena hoon

مِ کارینا هوو.

من کارینا هستم.

هوو : Hoon : بودن

نکته: کلمه‌ی Hoon در هندی «فعلِ بودن» است. معادل افعال to be در انگلیسی. در تمامی مثال‌های بالا Hoon به معنی «هستم» می‌باشد.

مثال:

Main hoon

مِ هوو.

من هستم.

در زبان هندی عموماً اسم‌های مذکر به صدای «آ : aa» ختم می‌شوند.

مثال:

لَدکا : Ladkaa : پسر

و اسم‌های مؤنث به صدای «ای : ee» ختم می‌شوند.

مثال:

لَدکی : Ladkee : دختر

مثال:

Main ladkaa hoon

مِ لَدکا هوو.

من پسر هستم.

Main ladkee hoon

مِ لَدکی هوو.

من دختر هستم.

تمرین: جمله‌ی فارسی را به هندی و جمله‌ی هندی را به فارسی ترجمه کنید.

من ریتا هستم.

Main doctor hoon
سالک: سایت اصلی هم جمله بالا را معنی نکرده بود. احتمالا میشه من دکتر هستم.
 

saalek110

Well-Known Member

بخش 3
احسان رضوی 839 1395/6/9 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 3

در ادامه سری مقالات آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، به سراغ 20 کلمه جدید و پرکاربرد هندی رفته‌ایم. در این مطلب، با کلمات جذاب و متنوعی آشنا می‌شوید که می‌توانند شما را در یادگیری بهتر زبان هندی یاری دهند.

Abhimaan
अभिमान
اَبهیمان : غرور

Abhinetaa
अभिनेता
اَبهینِتا : بازیگر مرد

Abhinetri
अभिनेत्री
اَبهینِتری : بازیگر زن

Apraadh
अपराध
اَپراده : جرم، گناه، خطا

Apsaraa
अप्सरा
اَپسَرا : حوری، پری

Upkaar
उपकार
اوپکار : کمک، یاری، احسان

Apmaan
अपमान
اَپمان : اهانت، توهین

Apil
अपील
اَپیل : درخواست

Utaar Chadhaav
उतार चढ़ाव
اوتار چَدهاو : فراز و نشیب، ترقی و تنزیل، نوسان، تغییر

Ujaalaa
उजाला
اوجالا : روشنایی، روشنی، روشن، نور

Ijaazat
इजाज़त
ایجازَت : اجازه

Achaar
अचार
اَچار : ترشی

Achaanak
अचानक
اَچانَک : ناگهان، یک‌دفعه، اتفاقی

Ehsaas
एहसास
اِحساس : احساس، حس

Akhbaar
अखबार
اَخبار : روزنامه

Udaas
उदास
اوداس : غمگین، افسرده

Adhikaar
अधिकार
اَدهیکار : حق، اختیار

Arpan
अर्पण
اَرپَن : اهدا، هدیه، پیشکش

Armaan
अरमान
اَرمان : آرزو، آرمان

Udaan
उड़ान
اودان : پرواز

 

saalek110

Well-Known Member


- بخش 4
احسان رضوی 857 1395/6/11 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 4

در این بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، به معرفی 20 لغت جدید و پرکاربرد هندی می‌پردازیم که همراه با تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این کلمات به شما در یادگیری و تسلط بیشتر بر زبان هندی کمک خواهند کرد.

Istri
इस्त्री
ایستری : اتو

Sleti
स्लेटी
سلِتی : خاکستری

Ishtihaar
इश्तिहार
ایشتیهار : آگهی، تبلیغ

Afsos
अफ़सोस
اَفسُس : افسوس، غم و اندوه، ماتم

Akelaa
अकेला
اَکِلا : تنها

Agar
अगर
اَگَر : اگر

Agni
अग्नि
اَگنی : آتش

Agni path
अग्निपथ
اَگنی پاس : مسیر آتش، راه آتش

Agni saakshi
अग्निसाक्षी
اَگنی ساکشی : گواهی آتش، شهادت آتش

Uljhan
उलझन
اولجَن : پیچیدگی، گرفتاری، در هم و بر همی، آشفتگی، پریشانی

Almaari
अलमारी
اَلماری : کمد، قفسه، گنجه

Ullu
उल्लू
اولّو : جغد

Ammaa
अम्मा
اَمّا : مادر

Ambar
अम्बर
اَمبَر : آسمان

Imtihaan
इम्तहान
ایمتیحان : امتحان، آزمون، آزمایش

Amar
अमर
اَمَر : ابدی، جاوید، فنا ناپذیر

Amar prem
अमर प्रेम
اَمَر پرِم : عشق ابدی

Amrit
अमृत
اَمریت : شیرینی، شهد

Imli
इमली
ایملی : تمبر هندی

Amir
अमीर
اَمیر : ثروتمند، پولدار، دارا



با یادگیری این کلمات پرکاربرد، می‌توانید مهارت‌های زبانی خود را در زبان هندی تقویت کرده و بیشتر با فرهنگ هندی آشنا شوید. این کلمات به شما در مکالمات روزمره و درک بهتر متون هندی کمک خواهند کرد.

 

saalek110

Well-Known Member


لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 5
احسان رضوی 809 1395/6/15 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 5

در پنجمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت پرکاربرد هندی را با تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این کلمات به شما کمک خواهند کرد تا دایره واژگان خود را گسترش داده و در مکالمات روزمره به راحتی از آن‌ها استفاده کنید.

Anaaj
अनाज
اَناج : غلّه، حبوبات، ذرت

Anaar
अनार
اَنار : انار

Anaadi
अनाड़ी
اَنادی : غیر حرفه‌ای، آماتور، ناشی، تازه‌کار، مبتدی

Anaamikaa
अनामिका
اَنامیکا : بی‌نام، بی‌نشان (در سانسکریت به انگشتی که حلقه را در آن می‌اندازند نیز اَنامیکا گفته می‌شود)

Anpadh
अनपढ़
اَنپَد : درس‌نخوانده، بی‌سواد

Ant
अंत
اَنت : انتها، پایان، آخر

Anjaam
अंजाम
اَنجام : نتیجه، سرانجام، عاقبت

Andaaz
अंदाज़
اَنداز : روش، رسم، طرز، شیوه، سبک

Andaa
अंडा
اَندا : تخم‌مرغ

Andar
अंदर
اَندَر : داخل، در، درون، توی

Andhaa
अंधा
اَندها : کور، نابینا، بی‌بصیرت (این رو با Andaa به معنی تخم‌مرغ اشتباه نگیرید)

Insaaf
इन्साफ
اینصاف : انصاف، بی‌طرفی

Ankoor
अंकुर
اَنکور : جوانه، سبز(سبز شدن)

Ang
अंग
اَنگ : عضو بدن، اندام

Angaaraa
अंगारा
اَنگارا : خاکستر گرم، زغال نیم‌سوز

Angrakshak
अंगरक्षक
اَنگ رَکشَک : بادیگارد، محافظ

Ungli
ऊँगली
اونگلی : انگشت

Angutaa
अंगूठा
اَنگوتا : شست، انگشت شست

Anguti
अंगूठी
اَنگوتی : حلقه، انگشتر

Angochaa
अंगोछा
اَنگُچها : کهنه‌ی بچه، حوله، دستمال، پوشک بچه، قنداق، پوشاندن



یادگیری این کلمات کمک می‌کند تا دایره لغات شما در زبان هندی غنی‌تر شده و توانایی شما در مکالمات و فهم متون هندی بیشتر شود. امیدواریم این آموزش‌ها برای شما مفید واقع شود و به تسلط شما بر زبان هندی کمک کند.

 

saalek110

Well-Known Member

احسان رضوی 829 1395/7/6 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 6

در ششمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت جدید هندی را به همراه تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این کلمات به شما کمک می‌کنند تا دامنه واژگان خود را گسترش دهید و در مکالمات روزمره از آن‌ها استفاده کنید.



Angoor
अंगूर
اَنگور : انگور


Angiyaa
अंगिया
اَنگیا : سینه‌بند، پستان‌بند، بالاپوش


Anmol
अनमोल
اَنمُل : با ارزش، گران‌بها، قیمتی، ارزشمند


Anurodh
अनुरोध
اَنورُده : درخواست، تقاضا، خواستاری، تمنا


Anokhi
अनोखी
اَنُکی/اَنُخی : منحصر به فرد، مخصوص، فوق‌العاده، غیرعادی، شگفت‌آور


Anumati
अनुमति
اَنومَتی/اَنوماتی : اجازه، رضایت، موافقت


Anhoni
अनहोनी
اَن‌هُنی : غیرممکن


Upar
ऊपर
اوپَر : بالا، فوق


Uttar
उत्तर
اوتَّر : شمال، شمالی، بالایی، فوقانی


Auzaar
औज़ार
اُزار : ابزار، وسیله، آلت، اسباب


Unt
ऊंट
اونت : شتر


Unchaa
ऊंचा
اونچا : بلند


Uni / Ooni
ऊनी
اونی : پشمالو، پر پشم، لباس پشمی، پارچه‌ی پشمی، پشمی، کاموایی


Anyaayi
अन्यायी
اَنیائی/ اَنیایی : ستمگرانه، ظالمانه، غیرعادلانه، غیرمنصفانه، ناروا، ناصحیح


Imaan
ईमान
ایمان : ایمان


It / Int
ईंट
ایت : آجر، خشت


Baap
बाप
باپ : پدر


Baajaa
बाजा
باجا : ساز


Baadaami
बादामी
بادامی : قهوه‌ای


Baadal
बादल
بادَل : ابر



با یادگیری این کلمات هندی به راحتی می‌توانید مهارت‌های زبانی خود را تقویت کرده و در مکالمات و نوشتارهای هندی از آن‌ها بهره‌برداری کنید.

 

saalek110

Well-Known Member

لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 7
احسان رضوی 733 1395/7/24 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 7

در هفتمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت جدید هندی به همراه تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این کلمات به شما کمک می‌کنند تا درک بهتری از زبان هندی پیدا کنید و توانایی خود را در مکالمات و نوشتارها افزایش دهید.



Baarish
बारिश
باریش : باران، بارندگی

Baazaar
बाज़ार
بازار : بازار

Baagh
बाग़
باغ : باغ

Baaghbaan
बाग़बान
باغبان : باغبان

Baal
बाल
بال : مو

Baalkani
बालकनी
بالکَنی : بالکن

Baalti
बाल्टी
بالتی : سطل

Baalu
बालू
بالو : شن، ماسه، ریگ

Baali
बाली
بالی : گوشواره

Baandnaa / Baandhnaa
बाँधना
باندنا : بستن، مسدود کردن

Baansuri
बांसुरी
بانسوری : فلوت

Baawarchi
बावर्ची
باوَرچی : آشپز

Baahar
बाहर
باهَر/ بَهَر : بیرون، خارج

Baayaa(n)
बायां
بایا : چپ

Batti
बत्ती
بَتّی : شمع، نور

Batan
बटन
بَتَن : دکمه

Badan
बदन
بَدَن : بدن، تن

Budhwaar
बुधवार
بودهوار / بُده‌وار : چهارشنبه

Bijli
बिजली
بیجلی : برق، الکتریسیته، صاعقه

Baje
बजे
بَجِ : ساعتِ ... | لطفاً این کلمه را با ساعت مچی یا دیواری اشتباه نگیرید (مثال: do baje : ساعتِ دو)


این کلمات هندی برای تقویت زبان شما مفید هستند و در مکالمات و موقعیت‌های مختلف به کار می‌آیند.

 

saalek110

Well-Known Member
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 8
احسان رضوی 919 1395/8/9 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 8

در هشتمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت جدید هندی به همراه تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این کلمات به شما کمک می‌کنند تا زبان هندی را بهتر درک کنید و مکالمات روزمره خود را با اعتماد به نفس بیشتری انجام دهید.



Bachchaa
बच्चा
بَچ‌چا / بَچّا : بچه، کودک، طفل

Bichonaa
बिछौना
بیچُنا : رختخواب، بستر

Behes / Bahas
बहस
بِحِث / بَحَث : بحث، مذاکره، مناظره، منازعه

Bukhaar
बुखार
بوخار : تب

Buraa
बुरा
بورا : بد، زننده، کریه، نامطبوع، کثیف

Baraamadaa
बरामदा
بَرامَدا : ایوان، بالکن

Bartaaw
बर्ताव
بَرتاو : رفتار، حرکت، اخلاق

Bartan
बर्तन
بَرتَن : ظرف

Barsaat
बरसात
بَرسات : باران، بارندگی

Barasnaa
बरसना
بَرَسنا : باریدن، ریختن، نازل شدن

Baras
बरस
بَرَس : سال

Baraf
बरफ़
بَرَف : یخ، برف

Badaa
बड़ा
بَدا : بزرگ، با عظمت، زیاد

Badhi
बढई
بَدَهی : نجار

Buzdil
बुज़दिल
بوزدیل : بُزدل، ترسو، ضعیف

Basti
बस्ती
بَستی : محله، شهرستان

Batakh
बतख
بَتَک : اردک

Bakri
बकरी
بَکری : بُز

Bulbul
बुलबुल
بول‌بول : بُلبُل

Balwaan
बलवान
بَلوان : نیرومند، قوی، پر زور



این کلمات هندی علاوه بر اینکه در مکالمات روزانه به شما کمک می‌کنند، به درک بهتر فرهنگ و زبان هندی نیز می‌افزایند.

 

saalek110

Well-Known Member
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 9
احسان رضوی 754 1395/8/28 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 9

در نهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت جدید هندی به همراه تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات می‌توانند به شما در تسلط بیشتر بر زبان هندی کمک کنند و در مکالمات روزمره بسیار مفید خواهند بود.



Billi
बिल्ली
بیلّی : گربه

Bandar
बन्दर
بَندَر : میمون

Bandish
बंदिश
بَندیش : محدودیت، اجبار، گره

Banjar
बंजर
بَنجَر : بیابان، صحرا، بی‌حاصل، بی‌بار

Banafshaa
बनफ़्शा
بَنَفشا : بنفش

Bunyaad
बुनियाद
بونیاد : پایه، اساس، بنیاد

Botal
बोतल
بُتَل : بطری

Budhaa
बूढा
بودها : سالخورده، پیر، پیرمرد، سن‌دار

Bonaa
बोना
بُنا : کاشتن، کشت و زرع کردن، نهال زدن

Boond
बूंद
بوند : قطره، تکه، قطعه

Bahaaduri
बहादुरी
بَهادوری : جرأت، شهامت، شجاعت، پُر دلی

Bahaar
बहार
بَهار : بهار، زیبایی، شکفتن

Bhaawnaa
भावना
باونا : احساس، حس، هیجان، شور

Bhaayi / Bhaay
भाई
بَهایی(بایی) / بَهای(بای) : برادر

Bhattaa
भत्ता
بَتّا : فوق‌العاده، سودمند، فایده‌دار (مثل فروش‌های ویژه و زیر قیمت که برای خریداران حالت فوق‌العاده و سودمند دارد)

Behraa
बहरा
بِهرا (بَهرا) : کَر، ناشنوا

Barosaa
भरोसा
بَرُسا : اعتماد، باور، اعتقاد، عقیده، ایمان

Bagwaan
भगवान
بَگوان : خداوند، قادر مطلق

Behen
बहन
بِهِن(بَهَن) : خواهر

Bahu
बहू
بَهو : عروس



این لغات علاوه بر کاربردهای روزمره، به شما کمک می‌کنند تا مفاهیم و واژگان مختلف زبان هندی را بهتر درک کرده و در مکالمات خود از آن‌ها بهره ببرید.

 

saalek110

Well-Known Member
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 10
احسان رضوی 840 1395/9/5 (به‌روز رسانی: 1404/10/9)
لغت‌های پرکاربرد زبان هندی همراه با تلفظ و ترجمه فارسی - بخش 10

در دهمین بخش از آموزش لغات هندی در وب‌سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان هندی، بیست لغت جدید هندی به همراه تلفظ و ترجمه فارسی برای شما آماده کرده‌ایم. این لغات برای تقویت مهارت‌های زبان هندی و افزایش دایره واژگان شما بسیار مفید خواهند بود.



Bhut
भूत
بووت : روح، شبح، جن، دیو

Bhuraa
भूरा
بوورا : قهوه‌ای

Bhukamp
भूकंप
بووکَمپ / بووکَنپ : زلزله

Bhul
भूल
بوول : اشتباه، خطا

Bhediyaa
भेड़िया
بیدیا : گرگ

Bhe(n)s
भैंस
بِنس : بوفالو

Bayaan
बयान
بَیان : بیان، اظهار، گفته

Bayaan karnaa
बयान करना
بَیان کَرنا : اظهار کردن، بیان کردن، گفتن

Be bas
बेबस
بِ بَس : بی‌کس، بیچاره، درمانده

Be basi
बेबसी
بِ بَسی : بی‌کسی، بیچارگی، درماندگی

Betaa
बेटा
بِتا : فرزند پسر، پسر

Beti
बेटी
بِتی : فرزند دختر، دختر

Baithak
बैठक
بِتَک : اتاق پذیرایی، سالن پذیرایی

Bij
बीज
بیج : دانه، بذر، تخم

Be suraa
बेसुरा
بِ سورا : بی‌آهنگ، ناموزون، ناهنجار، ناکوک

Be kaabu
बेकाबू
بِ کابو : بی‌اختیار، بی‌کنترل

Be gunaah
बेगुनाह
بِ گوناه : بی‌گناه، بی‌تقصیر

Bel
बैल
بِل : گاو نر

Bimaar
बीमार
بِمار/ بیمار : بیمار، مریض، ناخوش

Beingan
बैंगन
بِنگَن : بادنجان



این لغات علاوه بر کاربردهای روزمره، به شما کمک می‌کنند تا مفاهیم مختلف زبان هندی را بهتر درک کرده و در مکالمات خود از آن‌ها بهره ببرید. یادگیری این لغات می‌تواند به تسلط بیشتر شما بر زبان هندی کمک کند.

 

جدیدترین ارسال ها

بالا