یه چیز بگم ؟ نه نمیگم !
دو چیز بگم ؟ میگم
آقا این چه طرحیه ؟ تو خودتو بزار جای اون برلینی بدبخت میاد اینو میبینه همون قلیان رو که دید میگه این چیه ؟ فکرش میره به جاهای دور و بد و دیگه به هیچ وجه سر به آن رستوران نخواهد زد .
دوما خودتو باز بزار جای این آلمانی بدبخت ! زبونشون رو من بلدم درکشون میکنم میگن ایشهایزن اختونیا اغیاننننننن !!!! البته چون به زبون ترکی نزدیکه باهاشون رابطه دارم ها ! بله میگم خودتو بزار جای اینا این بدبخت چه غلطی کرده که بیاد این کلمه نامفهوم رو بخونه ؟ سرای ؟ الان 2 ساعت میکشه این رو تو دهنش خرد کنه و بلومپونه بیرون ! یه بار میگه سخزای یه بار میگه ساااااراااییی !
حالا باز خودتو بزار جای این جنگ دیده بدبخت بی چاره وا مونده و از همه جا رونده شده ! بخواد این رستوران رو تو مدرسه به دوستاش پووووووووزشو بده و بگه که ما شب اینجا رفتیم به اونایی که غذا میخوردن نگاه کردیم اومدیم !!!! اون موقع فاجعه است نمیدونه چی بگه بگه ما سورای بودیم ما سیرای بودیم خلاصه پیش بچه ها ضایع میشه سرشو میگیره پایین و سرخورده بر میگرده به منزلشون و به خاطر این که افسردگی دچار میشه میاد این رستوران رو به آتیش میکشه اصلا چه معلوم شاید این اسم یه فحش آلمانی باشه که به یه حذب آلمانی توهین خاصی میکنه ! اون موقع است که همتون ****** میشوید . این ستاره ها رو بالای 18 سالها پی ام بدن میگم چی بود ! بله خلاصه این بود نظریه من بابات این طرح داداشی شهرام . برو همه اشکالاتش رو درست کن بیا باز نظر بدم !
موفق باشید .