طوفان در نمايشگاه...
خلاصه يه چند تا عكس گرفتمو اومدم از سالن بيرون كه چشمتون روز بد نبينه ...
ديدم چنان بادي داره از در ساختمون مي ياد كه همه چي رو به هم ريخته ! چنان باراني گرفته بود و طوفاني شده بود كه مردم جرئت نمي كردن برن بيرون البته مردم كه نه همين غرفه دارايي كه هنوز نرفته بودن و البته من ! همون جا شروع كردم به گرفتن عكس و فيلم كه عكس زير رو موقعي كه هنوز از ساختمون نرفته بودم بيرون گرفتم كه در اين عكس شما پرچم كشورهاي شركت كننده در اين ميتينگ ببخشيد نمايشگاه رو مي بينيد ! كه خوشبختانه استقبال كشورهاي مختلف بي نظير بوده است.
به گزارش خبرنگار مجيدآنلاين متاسفانه شدت طوفان به حدي بود كه پرچم برخي از كشور هاي شركت كننده در نمايشگاه از ميله ي پرچم نگه دار آن (!!!) جدا شده و موجب ناراحتي غرفه داران مربوط به اين كشورها شد كه در آخرين اظهارنظرها عنوان نمودند كه به دليل محكم نبستن پرچم كشورهايشان سال آينده در نمايشگاه بين المللي كامپيوتر مشهد شركت نخواهند كرد !!!... و اين امر باعث نارضايتي مسئولان شد كه البته بعد از بحث و بررسي تصميم بر آن شد كه چون كشورهاي شركت كننده بسيارند حالا گيرم كه چند تا هم شركت نكردن... اي آقا اصلا مهم نيست ...( ببخشيد اين آخرش غير ادبي شد ... )
و اما تكه فيلمي از اين زاويه و از شدت بادو باران (به پرچم ها توجه شود) ! (... به دليل حجم بالاي فيلم مجبور شدم كيفيت فيلم رو خيلي كم كنم تا حجمش كم بشه ... )
بعد از تهيه عكس و گزارش دوربينو گزاشتم زير كاپشنم و سريع دويدم به سمت بيرون ولي چنان بادي مي اومد كه نمي شد اصلا دويد ! ... همين طور كه داشتم مي اومدم بيرون ديدم چادر يا روكش پلاستيكي ( هر طور دوست دارين !) اين ساختمون بقلي ( ساختمون كه چه عرض كنم ... يكي نيست بگه ساختمون چادر داره مگه ؟! ... ) گيره هاش باز شده و كنده شده از زمين و چند نفر زير اون باد و بارون شديد داشتن سعي مي كردن كه اونا رو درست كنن البته فكر مي كنم صاحب غرفه ها بودن دقيقا مي شد غرفه ها رو ديد حالا بماند كه بارون هم نفوذ كرده بود به داخل يا نه ! ...
مي خواستم كلا از نمايشگاه برم بيرون كه حس گزارشبرداري !!! و عكسبرداري به من اين اجازه رو نداد و دوباره مسير رو كج كردم رفتم يه پناهگاهي كه چند نفر از خدماتي ها هم اونجا بودن و چون اونجا بارون نمي اومد باز دوباره دوربينه رو تنظيم كردم كه اونجا دوستان خدماتي از من تقاضاي عكس گرفتن كردند كه من هم با حفظ احترام عكس گرفتم ازشون و گفتند كي باز مي آيي نمايشگاه ( كه عكسارو ببرم براشون ) گفتم اينا ديجيتاليه و تو كامپيوتر مي شه ديد گه گفتند آها ... ديگه رفتند البته صداشون توي فيلم زير هم مي ياد كه از قاسم آبادو قاسم آباديو اينا حرف مي زنن

...
-------
>>> دريافت فيلم دوم <<<
-------
اينم يه عكس از اين نماي نمايشگاه و البته باز هم پرچم كشور هاي شركت كننده ...!
و اين هم يه عكس ديگه ...
... خوب كه دقت كردم ديدم ورودي سالن اول ( سالن سي دي فروشان! ) از جاش كنده شده !!! كه اگه خاطرتون باشه قبل از در سالن يه ورودي با داربست درست كرده بودن كه درشم پلاستيكي بود و البته روي داربست چادر كشيده بودن كه اگه در عكس زير دقت كنيد خبري از از اون ورودي نيستش و كمي اونورتر سقوط كرده ... ( البته بعدش ديدم كه يه بنده خدايي كه اگه اشتباه نكنم از خدماتي ها بود داشت اونجايي كه ورودي سقوط كرده بود !!! چراغ بدست ! دنبال چيزي تو چمنا مي گشت ... )
ديگه كم كم مي خواستم برم كه ديدم يه خانوم و دو آقا با دوربين فيلمبرداري ! ( فكر كنم از صدا و سيما بودن ) به سختي زير اون بارون مي خوان از چنين سوژه ي داغي گزارش تهيه كنن كه هر چه سعي كردن نتونستن ( خوب راستيتش كار هر كس هر كس نيست :دي... ) و همينطور كه در عكس زير مي بينيد دوربينو برداشتن و داشتن مي رفتن (يا فرار مي كردن

) ..
به هر حال من هم خودم آماده كردم كه ديگه به سمت خروجي برم كه خداييش خيلي سخت بود ... تو راه ديدم كه اون خبرنگارا هم بالاخره يه سرپناه واسه تهيه خبر پيدا كردن

...
خلاصه تا به در خروجي رسيدمو تونستم يه ماشين گير بيارم خيس آب شدم يعني ديگه واقعا خيس شدم ... داشتم يخ مي زدم كه حتي مجبور شدم كاپشنمو تو ماشين دربيارم ...
و اين هم بازديد من بود از نمايشگاه كه خيلي سختي داشت و حواشيه اون بيشتر از نمايشگاه چسبيد ! البته تهيه گزارشش سخت تر بود هرچند من گزارش هاي سخت تر و البته خطرناكتر هم تهيه كردم
مثل قضيه شب اول سهميه بنده بنزين كه با شانس اتفاقي نيفتاد ... يا تهيه عكس در داخل دريا با دوربين كه دوربينمو داشتم از دست مي دادم و ...
به هر حال ممنون كه نوشته هاي من رو خوندين دوستان
و من الله التوفيق