زمانی که شما رو فرم نیستید!
در تایید و تکمیل نکته ای که
اشکان اشاره کرد:
1- در هر دوره تکاملی دوران هایی ممکنه پیش بیاد که بهوشون میگن دوران رخوت، سستی، ...
این دوران در تاریخ شعر ، سیاست، دین، علوم تجربی پیش اومده و باز هم در دوران های بعدی زمان بهش میرسه...
زمانی که هیچ فعالیت چشمگیری و هیچ نقطه قوتی دیده نمیشه،
زمانی که بازده به شدت پایینه و به نظر از قبل و بعدش ضعیف تره.
2- در یه مفهوم متفاوت با دوران سستی، وضعیتی وجود داره که شما در اوج سرعت یهو میزنی تو خاکی!
انرژی فراوان شما جای خودش رو به بی حال میده.
انگار موقتا فلج شدین... یه مدتی تو این وضع هستین و بعد یه زمانی که دقیقا نمیدونید کی هست
(مثل زمانی که یه سرماخوردگی قدیمی بی سرو صدا خوب میشه)
با یه جرقه احساس میکنید که راه مرا میخواند. . .
انگیزه ، خاطرات خوش حرکت و امیدواری که از توجه به توانایی اثبات شده خودتون در گذشته در شما بوجود اومده،
همه شما رو هل میدن تا دوباره برید توی گود و بعد از یه دستگرمی سریع
مشکلات سد کننده قبلی، خیلی قد کوتاه میشن و راحت میشه ازشون گذشت.
خب به دوران اول میشه گفت دوران بیحوصلگی
و به دوران دوم میشه گفت نفس گیری(رفع خستگی)، نقاهت(ریکاوری)، جذب ناخودآگاه آمادگی و انرژی (تکاپوی ذهن)
اولی چیزه بدیه و دومی یه حال اجباریه. راه حل گذر از هر دو هم گرم نگه داشتن و همینجور استارت زدنه تا هر چه سریع تر به روال برگردی.(همون ور رفتنی که اشکان اشاره کرد)
نکته ای هم هست و اون هم دونستن اینه که این یه نقطه عطف توی تکامله. یه دوراهی که اگه درست باهاش برخورد نکنی یا باعث تصادف و خراب شدن ماشین تجربیاتت میشه یا به بیراهه میبرتت. انتخاب درست اینه که وقتی به مانع برخورد کردی با تدبیر و آرامش اون رو از راه کنار بزنی.
باید اینقدر همه چیز رو مرور کنی که مطمئن بشی که بعله من رانندگی بلدم. سماجت شما باعث میشه بعد از درست شدن دستگاهت هنوز جلوش نشسته باشی و وقتی قطار شروع به حرکت میکنه شما هم مسافرش باشی.
کارهایی که اینجا موثرند: اعتماد به نفس، توکل، مطالعه، آرامش، پشتکار...
همت بلند دار که...
خودم از این همه وراجی خسته شدم...!
یا علی