lightmixer رو باید تو یه پروژه ی دیگه امتحان کنم
چون اینجا منبع اصلی روشنایی نور محیط پیرامونه .بالا پایین کردن شدت نور شمع ها فکر نکنم تاثیری تو نور صحنه داشته باشه
هفته ی بعد امتحان میکنم
سوالی هم داشتم میپرسم ازت احسان جان (اسمتو بلاخره درست گفتما ... نگو که بازم غلط گفتم )
just kidding شما تاج سری چمنتم...چاکرتم...ابیدتم...غلامتم...دردبه درتم...بزگ مایی...کوچیکتم...ثروری...سالاری...اصلا میخوامت...تو مارو زدی...نه نه از بحث منحرف نشیم در کل خوبه ولی جا نیافتاده نه به خاطره نویزت به خاطره اینکه بی رو درواسی کارای اینتریورت زیاد خوب نیست ولی تو آدمی هستی که اگر بخوای مطمئنم که میتونی
شوخی کردم باهاد حامد جان
ما بیشتر... مخلصیم
در اینکه من اینتریور بلد نیستم هیچ شکی نیست
چون تا حالا اینتریور کار نکردم
یه کار عجله ای داشتم ولی واقعا اصول کار داخلی رو نمیدونم
احتمالا یه کار داخلی خوب بزنم تا 2 هفته ی آینده
ولی این کار برای من یه رندر داخلی به حساب نمیومد چون عناصر معماری یک محیط داخلی کلاسیک (مثلا مسکونی ) رو نداشت
من بیشتر میخواستم یه رندر هنری و وهم آلود بگیرم
ولی یه چیزیو بگم نزنیااا
با ویری عمرا بشه همچین رندری گرفت
من که خیلی راضیم از فرایرندر ارادتمندیم
درود بر دوست گلم فرشید جان
خیلی خوشحالم که با فرای کار میکی چون تجربه اون مثل دوران عاشقیه
واقعا از اون لذت میبری دیگه نمیخوای از پای سیستم کنار بیای ولی مثل همون دوران عاشقی تلخی هایی هم داره....
اول اینو بگم که من جواب پیغام خصوصی هات رو دو بار نوشتم وقتی فرستادم نتم قطع شد و ....
فرای رندر رو میشه توی چند خط زیر خلاصه کرد :
انجینی کامل و کاملا unbiased و کاملا راحت ولی با سرعت خیلی پایین و tutorial های خیلی کم که باید عاشقش باشی تا بری دنبالش و وقت بزاری تا یاد بگیری من آینده همه موتور رندر ها رو به تبدیل شدن به unbiased ها میبینم مطمئنا تا سه یا چهار سال دیگه که قدرت سی پی یو ها و جی پی یو ها به اندازه یک فارم 20 میلبونی الان بشه انجینی مثل فرای همه گیر تر میشه ...
ولی ...
ولی من با تست اکثر موتور رندر ها به این نتیجه رسیدم که قدرت وی ری در حدیه که اگر تمام انجین ها جمع بشن نمیتونن به وی ری برسن
چون هم برای مبتدی کار برد داره هم برای حرفه ای هم برای رندر رئال کاربرد داره هم برای رندر معمولی و .....
واقعا هیچ موتور رندری انعطاف و راحتی وی ری رو نداره
سریع و با کیفیت
ولی در مورد اون حرفت که گفته بودی فرای رندر فیزیکالی بیس هست و وی ری و منتال ری و .... نیستند کاملا موضع متفاوتی دارم
قبلا هم گفتم الان هم میگم فیزیکالی بیس بودن یک شعار تبلیغاتی هست
خوب اصولا فیزیکالی بودن توی متریال و محاسبه gi مطرح هست ...
پایه همه متریال ها reflect و refract هست (البته دیگه به sss ها نمیپردازم ) که پایه همه متریال ها Raytrace هست که حتی توی اسکن لاین هم وجود داره! (البته فاکتور های دیگه ای هم هست ولی مهمترینشون همین بود )
پس متریال فیزیکی و غیر فیزیکی نداریم توی وی ری و منتال ری
حالا میرسیم به مبحث gi که نقطه قدرت خیلی از همین رندر انجین های به اصطلاح فیزیکالی هست
فرض کنید یک دیوار داریم که میخواهیم GI رو برای اون محاسبه کنیم
فرای رندر چکار میکنه : بدون محدودیت از همه نور های توی صحنه حتی نوری که 100 وات قدرت داره و در فاصله یک کیلو متری از از صحنه ماهست فوتون منتشر میکنه و این انتشار ادامه داره تا وقتی که ما محاسبه رو متوقف کنیم ! پس تعداد نور بیشتر فوتون بیشتر و مدت زمان رندر بیشتر
وی ری چکار میکنه : در مرحله جهش ثانویه فوتون ها مثلا لایت کش به جای انشار فوتون ها از قسمت نور ها از خود دوربین با توجه به نور ها فوتون منتشر میکنه و در قسمت IM فوتون ها رو در وسط دیوار کمتر و در گوشه های دیوار به شکل کاملا هوشمندانه بیشتر محاسبه میکنه
کاری که وی ری انجام میده اینه که به جای اینکه فوتون ها رو در 10 کیلو متری از صحنه محاسبه کنه تمام قدرتش رو میذاره برای محاسبه معقولانه تر !
ولی اگر باز هم راضی نشدید BF رو بهتون پیشنهاد میده !!!! همون قدرت محاسبه که در به اصطلاح فیزیکالی بیس ها وجود داره در BF هم هست میتونید از این گزینه استفاده کنید به علاوه اینکه کار در محیط خود مکس و مایا امتیاز بزرگیه که نباید غافل بشید
و نکته دیگه اینکه در مورد فیزیکی بودن یا نبودن دوستان نور ها رو وارد نکنن چون اساس نور ساده ترین فرمول رو داره و کل محاسبه نور همینه که با دوبرابر شدن فاصله نور چهار برابر کمتر میشه !!! که توی همه انجین ها برابره
نکته مهم دیگه توی نور سایه هست که که فرمولش یکم پیچیده تر هست ولی همه انجین ها از همون قوانین فیزیک مشترک استفاده میکنن
حالا تا اینجا فقط یک سری نکات گفتم که دوستان اشتباه نکنن در مورد بعضی انجین ها
ولی خوب همه انجین ها خوبی هایی هم دارن مثلا توی فرای رندر چون فوتون های نور تک تک محاسبه میشه , میشه نور ها رو از هم متمایز کرد ودر قسمت لایت لیستر قرار داد که واقعا محشره کار کردن با این قسمت
و یک نکته در مورد swap که پیشنهاد میکنم اصلا دنبالش نرید چون آبجکت های که میخواهید مترالشون رو عوض کنید باید جدا رندر بگیرید و ( البته توی یک فایل مثل همون layer کردن ) با این سرعتی که فرای داره فکر نمیکنم کار درستی باشه مجازات داره این کار هم در این دنیا هم اون دنیا !!! :دی
فرشید جان و بقیه دوستان عزیز اگر سوالی و یا مشکلی در مورد فرای رندر دارند من در خدمتشون هستم
درود بر دوست گلم فرشید جان
خیلی خوشحالم که با فرای کار میکی چون تجربه اون مثل دوران عاشقیه
سرعت خیلی پایین و tutorial های خیلی کم
ولی من با تست اکثر موتور رندر ها به این نتیجه رسیدم که قدرت وی ری در حدیه که اگر تمام انجین ها جمع بشن نمیتونن به وی ری برسن
ولی در مورد اون حرفت که گفته بودی فرای رندر فیزیکالی بیس هست و وی ری و منتال ری و .... نیستند کاملا موضع متفاوتی دارم
کاری که وی ری انجام میده اینه که به جای اینکه فوتون ها رو در 10 کیلو متری از صحنه محاسبه کنه تمام قدرتش رو میذاره برای محاسبه معقولانه تر !
مرسی افشین جان بابت توضیحات کامل و کارشناسانت ممنون
دقیقا از فرای خوشم اومده ( حدود 6 روزه با هم آشنا شدیم ) جرقشم کارا تو بود ... همون رستوران و با رندر زیبایی که احسان(epower) گرفته بود دیگه مصمم شدم برم دنبالش
تازه یاد گرفتم ولی به دلیل سادگی محیطش خوب تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
در مورد توتوریال کم و سرعت کم باهات همنظرم
در مورد قدرت وی-ری هم هیچ شکی نیست (ولی من به این نتیجه رسیدم وی ری کیفیت رو تا حدودی فدای سرعت کرده
رندرهایی که با فرای گرفته میشه یه حس خاصی دارن
انگار بدون متریال هم میشه باهاش یه اتاق خالی رو رندر گرفت
ولی وقتی با ویری کار میکنی همه چیز رو دستی باید تنظیم کنی تا به اعداد و نسبت های مورد نظر برسی
ویری شدیدا به تست رندر گرفتن و تغییرات وابسته هست ولی فرای تا حدودی به آدم این اطمینان رو میده که نتیجه کار معقول و نزدیک به واقیعیت خواهد بود
در مورد سرعت کم فکر کنم بهتره ماهایی که فرای کار کردیم آریون رو امتحان کنیم که سرعت به مراتب بالاتری داره ( با همون کیفیت فرایرندر)
اینجوری کارت گرافیکی هم درگیر میشه ... شاید سرعت رندر آریون 10 برابر فرای باشه تا جایی که من تحقیق کردم
در مورد آریون اینو بهت بگم که نه bump درست و حسابی داری نه اصلا disp داری emitter ها هم اصلا مثل فرای نیست
caustic هم که نداره و خیلی محدودیت های دیگه که فکر کنم فقط یک preview بتونی از کارت بگیری !
من به خاطر این میگم وی ری چون اگر پیشگام هم نباشه توی بعضی زمینه ها مطمئن باش عقب نمیمونه
می به شخصه نویز روی کار رو گاهی دوس دارم ولی کار روی نویز رو دوس ندارم:دی
نویزش یکم زیادی ئه :جرات داری بیا کتک بزن:
ولی از چوبهاش خعلی خوشم اومد.بنکلن از همه چیزش خوشم اومد با فرای رندر زیادی ندیدم ولی همونها که دیدم معمولن زیاد جالب نبودن.اما این قشنه^.^
ولی حیفه هاااااااا.روش کار کن هاااااا.حداقل نویز هاش رو بردار گناه داره
بقول هادی چند بار رندر بگیر موتورش گرم بشه :دی
اما بی شوخی می درکم.این موتورا کلن زمان باسشون مهمه.با مکسول که رندر میگرفتم قبلنا می نشستم سوت می زدم باسه خودم آخرشم کلی نویز داشت.
ولی در کل از پست پروداکشنش خوشم اومد.العان منگنه زدی یا چسب دو قلو؟:سوت
موفق بباشی مهربان دوست
می به شخصه نویز روی کار رو گاهی دوس دارم ولی کار روی نویز رو دوس ندارم:دی
نویزش یکم زیادی ئه :جرات داری بیا کتک بزن:
ولی از چوبهاش خعلی خوشم اومد.بنکلن از همه چیزش خوشم اومد با فرای رندر زیادی ندیدم ولی همونها که دیدم معمولن زیاد جالب نبودن.اما این قشنه^.^
ولی حیفه هاااااااا.روش کار کن هاااااا.حداقل نویز هاش رو بردار گناه داره
بقول هادی چند بار رندر بگیر موتورش گرم بشه :دی
اما بی شوخی می درکم.این موتورا کلن زمان باسشون مهمه.با مکسول که رندر میگرفتم قبلنا می نشستم سوت می زدم باسه خودم آخرشم کلی نویز داشت.
ولی در کل از پست پروداکشنش خوشم اومد.العان منگنه زدی یا چسب دو قلو؟:سوت
موفق بباشی مهربان دوست
برو سر کوچه جلوی داروخونه بیام دعوا
پنجه بکس آزاده
کف گرگی هم آزاده
حق داری کلا شده نویز از بین دونه های نویز یه چیزایی به چشم میاد که همون کار منه
من نیز نویز و گرین را دوست میدارم
فکر کنم تا 5 سال دیگه بشه عین کره با انجین های آنبایوسد رندر گرفت
فکر کنم من یکم جلوتر از تکنولوژی در حرکتم
چقدرم خودمو تحویل میگیرم
آه خدای من
پست پروداکشنشم خیلی سادس... کار کردن باهاش لذتبخشه
ممنون که اومدی و نقد نگاشتی آواتار قشنگ
منگنه پیدا نکردم با ادامس سرهمش کردم
لوکوربوزیه در 18 سالگی به سیاحت در اروپا پرداخت. سپس نزد آگوست پره در پاریس کار کرد. (1909-1908) زیر نظر پیتر بهرنز (Peter Behrens) در برلین به کار و تحصیل پرداخت. در 1915 با یک رشته طرح های معماری، راه جدید و اساسی خویش را به سوی مسائل فنی و زیباشناسی ساختمان روشن ساخت و در 1918 برای همیشه در پاریس ماندگار شد. در سالهای بعد طرحهایی برای خانه، آپارتمان و شهر فراهم ساخت که در بیشتر آنها از شکل های صنعتی مانند ساختمان کشتی بخار الهام گرفته بود. در 1921 در طرح خانه های مسکونی، فرم جدیدی در معماری ارائه داد، که نشان دهنده شیوه های نوین ساختمانی بود. در 1923 نخستین ساختمان در نزدیکی پاریس بر پایه قوانین ساختمانی وی بنا شد. در 1946 وابسته گروه بین المللی معماران شد که مسئولیت طراحی ادارات مرکزی سازمان ملل در نیویورک را بر عهده داشت. پس از جنگ جهانی دوم از 1946 تا 52 طرح شهر عمودی را ارائه کرد که بخش هایی از آن را اتحادیه مسکن در پاریس تایید نمود.
لوکوربوزیه بی گمان یکی از 4 استاد بزرگ معماری نوین است که شخصیت و شیوه کار ویژه اش تجربه های او را با تجربه های استادان معماری و هنر نوزایی همانند می سازد. اندیشه ها و آثار او را می توان به 4 دوره تقسیم نمود:
1. در دوره نخست همه کوشش او به پیشبرد انبوه سازی در معماری خلاصه می شد که دستاورد آن طرح دومینو( Dom-ino ) در 1915-1914 می باشد.
2. در دوره دوم به شهرسازی روی آورد و ایده ساخت آسمانخراشهایی در میان فضاهای سبز درختان را پی گرفت. شهر معاصر(1922 ) و شهر درخشان (1935) و طرح شهر الجزیره در (1938) مربوط به آن دوره می باشد. تدوین مصوبات منشور آتن(1942)و کتاب چگونه به شهرسازی بیاندشیم نیز جزو این فعالیت ها محسوب می گردد.
نمونه ای برگرفته شده از ایده های لوکوربوزیه در فیلم سینمایی Dredd 2012
3. لوکوربوزیه از سالهای1947 تفکرات خردگرایانه خود را تعدیل نموده و به طراحی ساختمان های تندیس گونه و اکسپرسیونیستی پرداخت. اولین اثر او در این زمینه واحد مسکونی مارسی (1952-1947) و اوج آن کلیسای رون شان (1954-1950) می باشد.
.4 دوره چهارم فعالیت های او با طراحی شهر چندیگره و ساختمان های عمومی آن آغاز می گردد. طرح هایی که بر معماری مدرن ژاپن تاثیری انکارناپذیر می گذارد. وی تا پایان عمر(1965) سرگرم طراحی و اجرای ساختمانهای شهر چندیگره بود.
لوکوربوزیه مولف نوشته های زیادی در باب تشریح افکار خود می باشد، که کتاب چگونه به شهرسازی بیاندیشیم مهمترین اثر او درباره شهرسازی است. از دیگر کارهایش می توان، به سوی معماری ( 1923)، شهرسازی ( 1925) ، منشور آتن (1943)، و پیشنهادهای شهرسازی( 1946) را نام برد.
این معمار برجسته جهان در قرن بیستم پس از 78 سال زندگی روز 27 اوت هنگام استحمام طبی در پلاژ «رک برون» فرانسه غرق شد (کان، 1386: 7 )
[h=3]عوامل موثر بر دیدگاه های لوکوربوزیه :[/h]افراد:
((رابطه لوکوربوزیه و معاصرین وی ))
لوکوربوزیه را نمی توان به راحتی توصیف نمود. زندگی پیچیده او و تحولاتی که او در مدت زمان زندگیش در دنیای معماری و هنر بوجود آورده است و حجم انبوه آثارش که به ندرت در مورد معمار دیگری دیده می شود، او را به شخصیتی منحصر به فرد بدل ساخته است. (بیکر، 1386: 1)
لوکوربوزیه به دلیل نبوغ خود از آغاز ناآرام بود، حتی در دفتر کار هیچ معمار بزرگی زیاد دوام نیاورد و شور فراوان به امور تازه داشت. بین سال های 1909 و 1910 در پاریس در آتلیه «پره» کار کرد، تا خواص ساختمانی بتن مسلح را فرا گیرد. بعداً به برلین رفت و مدتی کوتاه نیز در آتلیه «پیتر بهرنز» مشغول کار شد. نخستین کتابی که منتشر کرد _ بحث و انتقادی درباره ی نهضت هنر جدید آلمان بر اساس صنعت حاصل تجارب وی در دفتر «بهرنز» بود. بعد از برلین سری به وین زد و با «کارگاه» در این شهر آشنا شد، اما دعوت «یوسف هفمان» مشهورترین شاگرد «اتوواگنر» را برای کار نپذیرفت و در عوض با کیسه ی تهی به سفر پرداخت که خود، آن را «مسافرت پند آموز» نامیده است.
در این سفر از طریق بالکان به آسیای صغیر رفت و از آن جا از راه یونان و رم دوباره به پاریس برگشت. مطالعه و تماشای خانه های سفید ساحل دریای مدیترانه، «آکروپلیس» در آتن، شهر استانبول و کلیسای سنت پطر در رم همه و همه به وی مایه ای دادند که برای پیشرفت های آینده خود بدان احتیاج داشت. به راستی، این سفر، سفری اکتشافی بود: دیداری از منابع فرهنگ مغرب زمین. (گیدئون ، 1374 : 424 )
تعمق لوکوربوزیه در منابع فرهنگ های کهن بر کارهای او در سراسر عمر تاثیری فراوان گذاشت. لوکوربوزیه در سفر خود توانست رابطه زندگی و معماری را در دوره های مختلف دریابد، زندگی ای که گاهی آشکار و زمانی پنهان ولی به هر حال مسلم بر معماری هر دوره ای اثر می گذارد. (گیدیون ، 1374، 425)
(( تاثیر لپلاتنیه بر لوکوربوزیه))
لپلاتنیه، معلم و مربی لوکوربوزیه در مدرسه هنری لاشودفون بود. او طبیعت را مرجع هنرمند طراح تزئینات می دانست. نظرات لپلاتنیه بر اساس یک سری از نوشته های جان راسکین شکل گرفته بود. او ژانره را تشویق کرد تا معمار شود و او را وادار ساخت تا از ترسیم به عنوان ابزاری برای مشاهده استفاده نماید. با راهنمایی و نظارت لپلاتنیه، ژانره شروع به ترسیم یک سری اسکیس برای به تصویر کشیدن دنیای بصری پیرامون خود کرد که حاصل آن چند کتاب اسکیس به جای مانده از اوست. لپلاتنیه احترامی را که برای نظریات راسکین قائل بود به ژانره انتقال داد و ژانره به سوی طبیعت و معماری گرایش پیدا کرد. (بیکر، 1386: صص 20-18)
بنابراین گرایش ژانره به طبیعت از زمان تحصیل در مدرسه ی هنر در لاشودفون در کشور سویس شکل گرفت. در طول سال های آموزش و شکل گیری شخصیت او، طبیعت سرچشمه مهم کارهای تزئینی به شمار می رفت. لوکوربوزیه اصول ساختاری و الگوی رشد درختان، گیاهان و صدف ها را بررسی کرد و دریافت که رشد مداوم و کارآمد، زمینه ی احساس قابل پذیرش و قانع کننده ای را برای نیروهایی که نه تنها در طبیعت، بلکه در تمامی جهان وجود دارد، فراهم می کند.
ژانره در تفسیر موضوعی کارهای خود، انتقال حوادث پیچیده ی طبیعی به درون فرم های معمارانه را مهمترین خصیصه ی کارهایش می داند. شخصیت خاص موجود در هر خانه، شبیه شخصیت خاص هر ساختار طبیعی با دیگر ساختارهاست. تمامی آنها به سوی یک هدف مشترک می روند. به عنوان مثال، ماهی دارای شکل، استخوان بندی و پوست خاصی است که با توجه به نیازهای عملکردی او مثل شنا و نحوه ی بدست آوردن غذا، شکل گرفته اند. یا شاخه ها و ریشه های درخت که در راستای فرآیند رشد درخت شکل گرفته اند و به واسطه ی نیاز به دسترسی به منابع مورد نیاز دارای رشد جهت دار هستند.
فکر نکنم تاثیری تو نور صحنه داشته باشه 
)
ارادتمندیم
