"کتاب قانون"

HamidBN

مدیر انجمن فیلمسازی
سلام
نمی دونم این فیلم را شما دیدین یا نه

2.JPG

در ابتدا بگویم این فیلم یه فیلم توقیفی بوده که در این چند ماهه از توقیف در اومده

اول جای سئوال پیش میاد که چرا این فیلم توقیف شده ؟ و ایا بر علل توقیف فیلم ها نظارتی هست و یا سلیقه ای عمل میشه ؟
چرا دعایمان برآورده نمی شود؟ امام معصوم: 1- حق خدا را به جا نیاورده و از امرش سرپیچی می کنیم.2- قران را می خوانیم ولی بدان عمل نمی کنیم.3- به سنت پیامبر آگاهیم ولی بدان عمل نمی کنیم.4- شیطان را لعنت می کنیم ولی باز از او پیروی می کنیم.
وحال نظر من

مهم نیست که همیشه یه فیلم نشون بدیم که ایران توش خیلی بزرگ نشون داده شده باشه، چون بعضی اوقات اغراق در میاد
خیلی وقت پیش، یکی از دوستام به من گفته بود که این زنانی خارجی که مسلمون میشن دیندار بهترین
چرا ؟ آخه چرا حتی چنین فکری به ذهن ما خطور می کند

به نظرم یه سوژه کاملا درست و به جایی بود
سوژه ای که شاید ذهن خیلی ها به طرفش نمی رفت

استفاده درست کلمات و یا بهتر بگم دیالوگ های زیبا و به جا
و حتی استفاده از فیلم تاریخی "روز واقعه" با بازی استاد عزت الله انتظامی که کمتر ایرانی هست که آن را ندیده باشد

باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که دین در اینجا دستمایه خیلی چیزها شده

چرا باید به پشتوانه چند صد ساله و محیط اسلامی مان بنازیم در حالی اگر قرآن هم می خوانیم مفهوم آن را نمی دانیم
و یا از آن به عنوان به عادت روزمره استفاده می کنیم و وقتی پا از در خانه بیرون می گذاریم به خلاف اعمال قرآن عمل می کنیم

ما به جای اینکه به اصول دین بپردازیم به چیزهای جزئی پرداختیم (مسحبات) و من در جاهایی هم دیدم افردای که خودشان حلال و حرام را خود فرمان می دهند
به جای اینکه به قسمت های اصلی اسلام بچسبیم و رعایت کنیم به جزئیات چسبیدیم
مثلا حجاب
ببنید حجاب در قرآن و یا ربا و نزول در قرآن - حجاب در قرآن و یا دروغ و غیبت و دزدی در قرآن
حال ببنید به کدوم بیشتر می پردازیم و کدوم را بیشتر ملاک بر مسلمونی می دانیم ( ایا حجاب نماد اسلام است ؟ )

در پایان همان دیالوگ استاد انتظامی در فیلم "روز واقعه " که در این فیلم هم نشان داده شد :
ما (مسلمانان ) دین را از پدر گرفتیم و او ( مسیحی تازه مسلمون شده ) به رنج خویش
کتاب قانون را ببینید و کلاه خود را قاضی کنید که تا چه حد پایبند به این کتاب هستید؟
 
آخرین ویرایش:

hajmohammad

Member
من هرگز با پيامهاي سياسي فيلم و نيز پيامهاي معرفت شناسانه انحرافي فيلم موافق نيستم.
مثلا آنجا که شخصيت اصلي فيلم از رفتارهاي جاهلانه اين خانواده ( بظاهر ) مذهبي ايراني ، دلسرد مي شود و مي گويد (ما آزموده ايم در اين شهر بخت خويش/ بيرون کشيد بايد از اين ورطه رخت خويش) و ايران را ترک مي کند پيام سياسي ناخوشايندي دارد.
يا اواخر فيلم که از زبان راننده تاکسي لبناني مي شنويم ( البته به زبان عربي ) :«اين مهم نيست که تو مسيحي يا يهودي يا مسلمان باشي ، مهم اخلاق و رفتار توست.» به صراحت منطق پلوراليسم ، مقبول جلوه داده شده و مشخص است که از جهت معرفت شناسانه اين منطق با منطق ديني و اسلامي سازگار نمي افتد و در تضاد است.
از کنايات غير واقعي و شوخيهاي غير ضروري فيلم با افراد مذهبي مي گذرم و از رانده شدن همه افراد جامعه با يک چوب هم چشم مي پوشم و بر غير شامل بودن پيام فيلم هم صحه مي گذارم و پرداختن به اين ها را موکول مي کنم به وقتي ديگر ... شايد . اين همه تذکر براي اينست که بگويم از پيامهاي ديگر فيلم هم غافل نباشيم . بهرحال به نظرم کتاب قانون فيلمي است براي بازانديشي در رفتارهاي خودمان. بازانديشي در نوع معامله ما با قرآن ، کتاب قانون مان ! ما چقدر قانون منديم ؟ فيلم مي گويد : مشکل ما هنوز در عمل به مباني اخلاق ديني است .
ما در الفباي دينداري مان مانده ايم ! و من با اين پيام تا حد زيادي موافقم. غيبت و دروغ و تجسس و تهمت و ظلم و دل سوزاندن و هزار رذيله اخلاقي ديگر الفباي اخلاق ديني است و ما در همينجا مانده ايم.
در صحنه اي از فيلم ، آمنه ، ترجمه روايتي از پيامبر را ميخواند و طرف مقابل با ادا و اطوار مي گويد ( خودم عربيش را مي دانم !! ). مشکل ما ندانستن نيست. ما همه مي دانيم .جلسه مي گذاريم ، جلسه مي رويم ، هيئتي هستيم ... اما نگاه مان در رصد اشتباهات و لغزش هاي ديگران نافذ است و در پايش لغزش هاي خودمان ، خواب.
از ميان خانواده ، تنها خواهر کوچک رحمان است که شيفته صداقت و منطق آمنه شده است . جواني که با فطرت پاکش ، رفتارهاي غير اخلاقي بزرگترها و اطرافيان را از حقيقت آموزه هاي دين تميز مي دهد و هرگز مثل اطرافيانش رفتارهاي غير اخلاقي ندارد و دين گريز !! نيست. بلکه هر جا و هر زمان ارائه مناسبي از حقيقت دين ( و نه ارائه مغشوش و مدعيانه ) بيابد شيفته و پذيراي آن مي شود.
صحنه پاياني فيلم که رحمان در کلاس درس قرآن ، در جمع کودکاني که قرآن مي آموزند ، در انتهاي کلاس و پشت سر آن کودکان مي نشيند ، براي من بسيار دلنشين بود.
استعاره اي از جهل و غرور ما که بايد زير پايش بگذاريم ، بر سر کلاس درس قرآن بنشينيم و الفباي زندگي مان را از نو مرور کنيم.
 

HamidBN

مدیر انجمن فیلمسازی
سلام
خیلی خوب به این نکات پرداخته اید
اما نه نظر من و نه نگاه من به فیلم نگاهی سیاسی بود
و حتما هم فیلمسازان این فیلم هم نگاهی سیاسی نداشتن و چرا باید سیاسی ببینیم این فیلم را

این شعر ما آزموده ايم در اين شهر بخت خويش/ بيرون کشيد بايد از اين ورطه رخت خويش
چرا خداوند به پیامبر فرمان هجرت به حبشه را داد ؟
برای بقا و محکم شدن اسلام نبود ؟
آیا شما در شهری که همه شما را نفی می کنن و ممکن است حتی شما به خاطر آنها به غفلت کشیده شوید، بهتر نیست برای حفظ دین و حرمت انسانی خود آن شهر که ترک کنید ؟

يا اواخر فيلم که از زبان راننده تاکسي لبناني مي شنويم ( البته به زبان عربي ) :«اين مهم نيست که تو مسيحي يا يهودي يا مسلمان باشي ، مهم اخلاق و رفتار توست.»
خوب شد گفتین
چون من عربیم خوب نیست و کلا نفهمیدم طرف چی می گفت
نمی دونم جمله معروف جمال الدین اسدآبادی "در غرب اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم ولی در شرق مسلمان دیدم ولی اسلام ندیدم"
و چرا پیامبر اسلام(ص) می فرمائد: بخشندگی حاتم طائی او را از آتش دوزخ نجات می دهد (صحت این جمله را نمی دونم ولی از دو نفر که بهشون مطمئن هستم شنیدم )
و چرا حضرت سلیمان وقتی که با پرسش ملکه صبا که دین تو چیست روبرو شد اینگونه جواب می دهد : اسلام
و چرا چرا های دیگر

آیا همه پیامبران آمدن تا راهی جز اسلام را به مردم نشان دهند ؟
اسلام به ما چه می گوید ؟

مهم نیست که اسمت مسلمون باشه یا نه
مهم اینست که اسلام داشته باشی
استعاره اي از جهل و غرور ما که بايد زير پايش بگذاريم ، بر سر کلاس درس قرآن بنشينيم و الفباي زندگي مان را از نو مرور کنيم.
واقعا این جملت به من نشست
 
آخرین ویرایش:

HamidBN

مدیر انجمن فیلمسازی
گفت‌وگو ی اختصاصی با دارين حمسه، بازيگر لبنانی فیلم کتاب قانون

مختصري درباره سابقه فعاليت‌هاي هنري خود براي آشنايي خوانندگان ايراني بگوييد.

من ليسانس خود را در رشته تئاتر از دانشگاه لبنان دريافت کردم و مقطع فوق‌ليسانس را در لندن گذراندم. از آن زمان به عنوان بازيگر در لبنان کارهاي زيادي انجام داده‌ام و در يک سريال بزرگ تلويزيوني سوري به نام الدَوام که در ماه رمضان از همه کانال‌هاي ماهواره‌اي عربي پخش شد، ايفاي نقش کردم. در حال حاضر خود را براي بازي در يک فيلم لبناني آماده مي‌کنم.

چگونه به پروژه کتاب قانون پيوستيد؟

من تماسي را از يک کارگردان که قبلاً با هم در يک فيلم کار کرده بوديم، دريافت کردم. او به من گفت که يک گروه ايراني در حال تدارک براي فيلمي هستند و از من درخواست کرد که در صورت تمايل ملاقاتي با اين گروه داشته باشم. ضمناً گفت آن‌ها به دنبال يک بازيگر خارجي هستند و من نيز قبول کردم. در مرحله انتخاب بازيگر با مازيار ميري، کارگردان و اعضاي گروه و آقاي پرستويي ملاقات کردم. صحنه‌اي از فيلم را با آقاي پرستويي اجرا کردم و در صحنه انتخاب بازيگر از من درخواست کردند گريه کنم. اين صحنه مورد پسند آقاي پرستويي قرار گرفت و ايفاي نقش مرا پذيرفت. آقاي ميري هم از من خواست که متني فارسي را به زبان فارسي بخوانم و از آن‌جا که زبان عربي و فارسي حروف‌هاي مشابه دارند، به‌خوبي از عهده کار برآمدم. چند روز بعد با من تماس گرفتند و اعلام کردند که اين نقش را به من سپرده‌اند.

از قبل با سينماي ايران آشنايي داشتيد؟

از آن‌جا که من در مقطع فوق‌ليسانس در لندن تحصيل کردم، فيلم‌هاي بسياري از سينماي جهان را تماشا و تحليل مي‌کردم و کشف بزرگم سينماي ايران بود که سبکي عميق و تأثيرگذار و حالتي منحصربه‌فرد دارد. من يکي از طرفداران فيلم‌هاي ايراني هستم و زماني که نقشي در کتاب قانون گرفتم به من انگيزه و اشتياقي بيشتر براي ايفاي نقشم داد، چرا که سبک خاص فيلم‌هاي ايراني بسيار مورد علاقه‌ام است.

darinehamze3.jpg

با اين رويکرد، ويژگي‌هاي نقش ژوليت/ آمنه را در چه ديديد؟

ژوليت/ آمنه شخصيت بسيار خاصي دارد. اول از همه اين‌که او به عنوان يک زن اروپايي با خودش بسيار صادق است، مساله دوم که بسيار هم برايش اهميت دارد، اين است که او بااحساس و در عين حال منطقي و عقل‌گراست. وقتي کاري را انجام مي‌دهد که به آن يقين کامل داشته باشد. بازي در اين نقش موجب خشنودي من بود، چرا که نقشي بسيار خالص و صريح بود؛ تقريباً مانند کودکي با کنجکاوي و معصوميت.

کار با پرويز پرستويي چگونه بود؟ از آن‌جا که غير از بازي در فيلم، بازيگردان هم بود.

آقاي پرستويي مانند يک معلم براي من بود. يکي از بهترين چيزهايي که طي بازي در اين فيلم به آن رسيدم، آشنايي با ايشان و آگاهي از اين مساله بود که ايشان چه بازيگر بزرگ و آموزگار فوق‌العاده‌اي هستند. او در هر مرحله از فيلم مانند برادر بزرگ‌تر من بود. ايشان زمان زيادي را صرف من کردند و در خصوص زبان و درک صحنه و فرهنگ ايراني کمک فراواني به من کردند و حتي در تعدادي از صحنه‌ها برايم بازي کردند، چرا که همه‌چيز برايم جديد بود: زبان، کشور و سبک فيلم. آقاي پرستويي به عنوان يک بازيگر و انساني حساس تمام نگراني‌هاي مرا احساس مي‌کرد و مانند يک فانوس دريايي در مسير فيلم مرا هدايت مي‌کرد. من با حضور وي در بسياري از صحنه‌ها احساس آرامش و راحتي مي‌کردم. او بازيگري بسيار بخشنده است و در اغلب صحنه‌ها بيشتر از خودش به بازيگران ديگر انرژي مي‌بخشد. فکر مي‌کنم بسيار خوش‌شانس بودم که به عنوان زوج هنري در اين فيلم با او همکاري داشتم. او در اين فيلم کار مرا به عنوان يک بازيگر خارجي آسان‌تر کرد و به من نشان داد که بازيگران بزرگي مثل او، روح بزرگي دارند و مي‌توانند بدون چشمداشت آن را به ديگران اعطا کنند، چرا که چيزهاي زيادي براي بخشيدن به ديگران دارند.

چگونه کارگردان شما را راهنمايي مي‌کرد و اصلاً کار کردن با يک کارگردان ايراني چه تجربه‌اي برايتان به همراه داشت؟

آقاي ميري کارگرداني جوان و بااستعداد و فردي بسيار دوست‌داشتني است. وي در ايجاد شور در صحنه‌ها، زمان قطع کردن و حرکت دوربين بسيار ماهر است و مي‌دانستم که با يک فرد مستعد کار مي‌کنم. در مجموع کار با ايشان بسيار خوب بود. منتها تنها مساله‌اي که باعث نگراني من مي‌شد، مساله ترجمه مکالمات بين من و او بود. زبان مثل يک مرز است و زماني که مترجم خوب نبود، ما به جايي نمي‌رسيديم. در اين مواقع نيز آقاي پرستويي ما را از اين وضعيت نجات مي‌داد و مرا در اجراي صحنه‌ها، بيشتر با روش‌هاي احساسي و عملي هدايت مي‌کرد تا از طريق کلمات.

با اين حال رويکرد خودتان در ارائه نهايي نقش بر چه مبنايي بود؟

من به فلسفه و نگرش آمنه به عنوان يک زن مسلمان‌شده توجه کردم و منطق او را مدنظر داشتم. زماني که در ايران بودم براي من خلق اين شخصيت سخت نبود، چرا که براي اولين‌بار به ايران سفر مي‌کردم و در مورد همه‌چيز مانند توريست‌ها سوال مي‌کردم. بنابراين طبيعي بود که خود را جاي او بگذارم و تفسير و منطق او را احساس کنم.

با بازيگران ايراني در تعامل بوديد و صحنه‌هاي دونفره و چندنفره زيادي بازي داشتيد. مثلاً صحنه‌هايي که مربوط به فرهنگ ايراني بود را چگونه درک کرديد؟

کار با بازيگران ايراني تجربه‌اي فوق‌العاده بود، چرا که من تنها بازيگر خارجي اين فيلم بودم که در عين حال نقشي اصلي در اين فيلم داشتم. همه به من کمک مي‌کردند تا از عهده نقش برآيم. بنابراين با همه اعضاي گروه بخصوص بازيگران احساس راحتي مي‌کردم. آن‌ها احتمالاً خودشان را جاي من مي‌گذاشتند و تصور مي‌کردند که ايفاي نقش با زبان ديگر و در کشور ديگر چقدر دشوار است. بنابراين از بازي در کنار بازيگران ايراني بخصوص در صحنه‌هاي مربوط به فرهنگ ايران بسيار لذت بردم. آن‌ها با هيجان فراوان راجع به آن به من توضيح مي‌دادند که اين به چه معني است و چگونه در ايران اجرا مي‌شود. آن‌ها بسيار سخاوتمند و مهربان بودند و من احساس مي‌کردم که در يک فضاي بسيار دوستانه و صميمي هستم و با بسياري از بازيگران دوست شدم و هنوز هم با آن‌ها در ارتباط هستم.

از دشواري‌هاي کار خاطره‌اي داريد؟

سختي‌هاي پروژه بسيار کم‌تر از شيريني‌هاي آن بود، چرا که در محيطي صميمي با گروهي مهربان و انسان‌هاي خوب بودم که به گرمي از من استقبال کردند و همه احساس مي‌کرديم که به يک خانواده بزرگ تعلق داريم. تنها مشکل واقعي، احساس شخصي بود که بايد زباني ديگر را بسيار سريع و در يک ماه ياد مي‌گرفتم. اين يک مشکل اساسي بود، ولي خدا را شکر که همه‌چيز در زمان مقرر به‌خوبي انجام شد.

2.JPG

خب از شيريني‌هاي کار بگوييد.

شيريني‌هاي اين پروژه براي شخص من به دور از مساله فيلم، کشف ايران بود. در واقع من کشور جديدي را کشف کردم که تاکنون آن را نديده بودم و از قبل هم نسبت به آن آشنايي نداشتم. من به دليل پروژه‌هاي متعدد به جاهاي مختلف سفر کرده‌ام و گاهي کشوري را که به آن سفر کرده‌ام دوست نداشته‌ام، ولي ايران را بسيار دوست داشتم و اين يک فرصت بسيار عالي برايم بود. در ايران، انسان‌هاي بسيار مهرباني را با قلب‌هاي بزرگ و روح بخشنده ملاقات کردم.

درج شده در نشریه صنعت سینما
 

reza_1001

Well-Known Member
سلام
من هم اين فيلمو ديدم
از لحاظ تازگي بعضي موضوعات جالب توجه بود
مثلا بيشتر ايراني ها فكر ميكنن لبنان يك كشور جنگ زدست و ما بايد به اونا كمك كنيم
ولي جاهايي كه ما تو اين فيلم ديديم ادمو ياد لندن و پاريس ميندازه... :shock:
فكر كنم اونا بايد يه كمي دست مارو بگيرن :green:

همينطور اون قضيه مسافرت رفتن و گرد همايي ها و هديه و فرش دادن هم جالب بود اميدوارم كه همه مسولين اين طور نباشن :lol:


از اين موضوعات كه بگذريم ريتم فيلم چنگي به دل نميزنه و واقعا بعد از عقد و امدن به ايران آدمو ياد سريالهاي كشكي سر ظهر تلويزيون ميندازه.

مثلا خريد رفتن خمسه يا اون پلانهايي كه خواهر كوچيكه ميومد و در حمايت از خمسه يه چي ميگفت و ميرفت.

كلا يا بايد اين فيلم طنز ميشد يا اينكه يه كمي جديتر وچالشي تر ولي موضوعي كه كارگردان دنبالش رفته
براي جامعه ايران لازمه

موفق باشيد.
 

Reza2kn

مدیر انجمن فیلم سازی
سلام به همه دوستان عزیز...
اول از همه من همون اول فیلم این سوال برام برای بار چندم تکرار شد که:
اگه تو فیلم ایرانی یه خانوم ایرانی بخواد روسری سرش نکنه گناه داره و مشکل داره و به قول همون فیلم چه جلافتااااا:green:
ولی اگه تو همون فیلم ایرانی یا حتی سریالی که تو تلوزیون ملی پخش شه ، یه خانومی باشه که ایرانی نباشه به هرشکلی خواست میتونه باشه، شاید بگیم که برای دینش هست که اون طرف مسلمون نیست ولی طبق همین کتاب قانونی که این خانومه ازش آیه میخوند کلا دیدن موی زن نامحرم حرامه ننوشته لبنانی اشکال نداره ایرانی مشکل داره... همون طور که پرستاران و کمیسر لسکو زن هستن ، خانومای ایرانی هم زن هستن.... اینجا یکی از اون دلایل روشن میشه که چرا تازه مسلمونا از ما شناسنامه ایها بهترن... چون کسی که تو ایران به دنیا اومده و مسلمون بزرگ شده حق نداره که بره مسیحی یا بودایی یا چیز دیگه بشه و بهش میگن مرتد و اعدام... حتی تو همون کتاب قانون هم نوشته که "هیچ اجباری در دین نیست" اینا حتی خودشونم نمیدونن دارن چیکار میکنن....:-?
نتیجه این کارها هم این میشه که وقتی مردم رو زندانی میکنن توی حصار "اسلام" و بهش "پناه خدا و امام زمان" میگن ، کسایی که براشون امکان هست و دنیای بیرون رو میبینن و بعضی دلشون میخواد دینشون رو تغییر بدن و نمیتونن مجبور میشن فرار کنن که نمونش گلشیفته فراهانی بازیگر بسیار توانای کشورمون که گذاشت و رفت حالا من نمیدونم دینش رو تغییر داده یا نه به منم ربطی نداره من فقط دارم میگم جونامون دارن دونه دونه از اینجا میرن و یه جای به قول ماها جهان خوار و کثیف و بحران زده رو به میهنشون ترجیه میدن....
کاش میتونستم بگم افتخار میکنم که مسلمون و شیعه هستم:neutral:
نه که به اسلام افتخار نکنم ، من جز اسلام دارها نیستم که بخوام به خودم افتخار کنم...:cry:
راجع به اون تیکه های فیلم هم که بنده خدا نمی تونست گوشت بخوره و اینا ، راستش ناراضی هستم از این قانون که نمیتونی گوشتی رو که به صورتی که اسلام تعیین کرده درست کردن بخوری.... ولی اگه یه جواب درست و حسابی و معقول بشنوم مشکلم حل میشه... مثل خیلی سوال های دیگه راجع به دینم که چون شاید مشکل اخلاقی یا سی یا 40 داشته و کسی نتونسته جواب قانع کننده بهم بده...
من حتی تو کشور خودم نمیتونم از 30 یا sat حرف بزنم و مجبورم بنویسم 30 یا 40 :lol:
در کل من آدمیم که خیلی میخندم و خیلی خیلی میخندونم با این فیلمم خندیدم فیلم جالبی بود.... ولی از همه قدرت آقای پرستویی استفاده نشد...

ببخشید اگه زیاد حرف زدم:green:
امیدوارم اعدام نشم:shock:
موفق باشید:oops:
 
آخرین ویرایش:

reza_1001

Well-Known Member
رضا جان يه جورايي باهات موافقم
ياد يه جمله اي از فيلم heaven kingdom افتادم
اونجايي كه تيبرياس بعد از نبردي كه شكست خوردن راهش رو از شخصيت اصلي جدا ميكنه و ميگه
‌‌‌(( اول فكر ميكردم ما براي خدا ميجنگيم بعد متوجه شدم براي ثروت و سرزمين ميجنگيم ))
البته شكر خدا ما مسلمونا كه اصلا مثل اونا نيستيم. يعني اصلا اصلا اصلا :cry:

پيشنهاد ميكنم بري افتر افكتتو كار كني
بلاخره از اعدام كه بهتره :lol:
من هم رفتم يه كمي مايا بزنم تو رگ :green:

موفق باشيد
 

جدیدترین ارسال ها

بالا