سلام دوستان
من چند وقت پیش رفته بودم زیارت امام رضا ( ایشالا همتون برید )
خیلی خوش گذشت . جای همتون خالی
خلاصه به فکر افتادم یه والپیپر بزنم . البته یکم حول حولکی شد
سلام دوست من نیت کار بسیار با ارزشه
در وحله اول باید بگم کار خیلی شلوغ شده !!
پرسپکتیو حرم مورد داره معلوم نیست به کدوم سمتیه!!!
و اینکه از یه عکسی واسه بک گراند استفاده کردی که خیلی لوس شده ( تابلو ) !
بازم تکرار کن ولی این دفعه با یه راه دیگه .........
اول اینکه نیتت قشنگه
کارتم قشنگه
ولی کمی شلوغه و تمام عناصر با هم متحد نیستن و روی مطلبی خاص توافق وجود نداره
منظورم اینکه معمولا توی این تیپ کار ها تمام براش ها و آبجکتهای مختلف کنار هم قرار میگیرن تا با رنگشون ، اندازشون ، نوع قرار گرفتنشون روی مطلب یا عکسه خاصی تاکید کنن
این حالت توی کارت وجود نداره
میتونستی فقط از عکس گنبد استفاده کنی و توی محیطی خلوت و light روی نشون دادن جلوش کار کنی
خسته نباشی
دوست خوبم اساتید خیلی خوب راهنمایی کردند.
شما در کنار کار کردن همیشگی برای بیشتر کردن تسلط خودتون بر ابزار گرافیکی
یه چیز دیگه هم لازم دارین.
کار باید در آخر تبدیل بشه به یه تابلو
...
شما چندین لایه رو وارد میکنید و باهاشون کار میکنید. چند تا تصویر دارین و نوشته و افکت... یه جمعیت شلوغ از آبجکت و لایه ها
کاری که باید روشون انجام داد اینه که با توجه به ذهنیت خودتون و چیزهایی که به عنوان ابزار و مواد خام در دست دارید با دقت و دوراندیشی انتخابهایی رو انجام بدین: سعی کنید توی اون انتخاب ها دنبال اینا باشین: نتیجه قویتر با آبجکت کمتر... مفهوم دقیقتر با حذف نکات غلط یا اضافی و مزاحم ... یه روش و سیاست جهت دهی به روند طراحی ... انتخاب کردن تجسم کردن و تست زدن و مقایسه.
کار طراحی یه جور اخت شدن با درونمایه کار هست باید بهش گوش کنید. تقویتش کنید. براش لباس مناسبی تهیه کنید و روش آزمایشاتی رو با فرصت طلبی انجام بدین...
وقتی کار جلو میره منتظر یه جایی به عنوان پایگاه باشین. یه اصل برای خودتون توی این کار در نظر بگیرین. همه چیز رو به نفع تقویت اون عوض کنید و تغییر بدین. بعدش باید به فکر همخوانی هم باشین. کار باید یه هویت جمعی واحد پیدا کنه. کار باید از اجزایی تشکیل بشه که احساس یک خانواده پیوسته و مرتبط رو به ما بدن. و یه نکته آخر... توی یه کار گرافیکی چیزی که فرق بین هیجان و پختگی هست اینه که شما درباره همه چیز وقتی به دوراهی یک قسمت با ظرافت و جذاب و زیبا اما ناهمخون رسیدی گول اونو نخوری...
اگر پرنده خوبه و اگر طبیعت زیباست و اگر حرم خاطه انگیز و دلرباست باید این ارزشها با هم جمع بشن و گرنه همشون تضعیف میشن.
باید معماهای چیدمانی رو حل کنی که چطور میشه اینها رو کنار هم خوب کاشت یا چطور میشه بهترین تصویر رو نشون داد.
ممکنه بارها جاها عوض بشن. این لایه بره و یه چیز دیگه جاش بیاد. تصویری کوچک بشه یا افکت بخوره یا خیلی بارها ممکنه لازم بشه دوباره از روی سورس اصلی تکسچر و عکس رو برداری و جور دیگه ای عمل کنی...
یه کار گرافیک یه پرورش تصویری هست. اگه تو تربیتش اهمال کنی ممکنه ناخلف بشه و آرزوهای خوبت رو جوابگو نباشه. برای موندگاری طرحت به عمقش سفر کن
امیدوارم از اینهمه جملات شبه فلسفی سردر نگرفته باشی.
سلام دوست من نیت کار بسیار با ارزشه
در وحله اول باید بگم کار خیلی شلوغ شده !!
پرسپکتیو حرم مورد داره معلوم نیست به کدوم سمتیه!!!
و اینکه از یه عکسی واسه بک گراند استفاده کردی که خیلی لوس شده ( تابلو ) !
بازم تکرار کن ولی این دفعه با یه راه دیگه .........
اول اینکه نیتت قشنگه
کارتم قشنگه
ولی کمی شلوغه و تمام عناصر با هم متحد نیستن و روی مطلبی خاص توافق وجود نداره
منظورم اینکه معمولا توی این تیپ کار ها تمام براش ها و آبجکتهای مختلف کنار هم قرار میگیرن تا با رنگشون ، اندازشون ، نوع قرار گرفتنشون روی مطلب یا عکسه خاصی تاکید کنن
این حالت توی کارت وجود نداره
میتونستی فقط از عکس گنبد استفاده کنی و توی محیطی خلوت و light روی نشون دادن جلوش کار کنی
خسته نباشی
اصلا حواسم به اون دختره نبود
حرف های شما منطقیه . در کل به این نتیجه رسیدم که بکگراند رو عوض کنم
اگه هم تونستم به جای کل حرم ، فقط گمبدش رو میزارم . نظر شما چیه ؟؟؟
دوست خوبم اساتید خیلی خوب راهنمایی کردند.
شما در کنار کار کردن همیشگی برای بیشتر کردن تسلط خودتون بر ابزار گرافیکی
یه چیز دیگه هم لازم دارین.
کار باید در آخر تبدیل بشه به یه تابلو
...
شما چندین لایه رو وارد میکنید و باهاشون کار میکنید. چند تا تصویر دارین و نوشته و افکت... یه جمعیت شلوغ از آبجکت و لایه ها
کاری که باید روشون انجام داد اینه که با توجه به ذهنیت خودتون و چیزهایی که به عنوان ابزار و مواد خام در دست دارید با دقت و دوراندیشی انتخابهایی رو انجام بدین: سعی کنید توی اون انتخاب ها دنبال اینا باشین: نتیجه قویتر با آبجکت کمتر... مفهوم دقیقتر با حذف نکات غلط یا اضافی و مزاحم ... یه روش و سیاست جهت دهی به روند طراحی ... انتخاب کردن تجسم کردن و تست زدن و مقایسه.
کار طراحی یه جور اخت شدن با درونمایه کار هست باید بهش گوش کنید. تقویتش کنید. براش لباس مناسبی تهیه کنید و روش آزمایشاتی رو با فرصت طلبی انجام بدین...
وقتی کار جلو میره منتظر یه جایی به عنوان پایگاه باشین. یه اصل برای خودتون توی این کار در نظر بگیرین. همه چیز رو به نفع تقویت اون عوض کنید و تغییر بدین. بعدش باید به فکر همخوانی هم باشین. کار باید یه هویت جمعی واحد پیدا کنه. کار باید از اجزایی تشکیل بشه که احساس یک خانواده پیوسته و مرتبط رو به ما بدن. و یه نکته آخر... توی یه کار گرافیکی چیزی که فرق بین هیجان و پختگی هست اینه که شما درباره همه چیز وقتی به دوراهی یک قسمت با ظرافت و جذاب و زیبا اما ناهمخون رسیدی گول اونو نخوری...
اگر پرنده خوبه و اگر طبیعت زیباست و اگر حرم خاطه انگیز و دلرباست باید این ارزشها با هم جمع بشن و گرنه همشون تضعیف میشن.
باید معماهای چیدمانی رو حل کنی که چطور میشه اینها رو کنار هم خوب کاشت یا چطور میشه بهترین تصویر رو نشون داد.
ممکنه بارها جاها عوض بشن. این لایه بره و یه چیز دیگه جاش بیاد. تصویری کوچک بشه یا افکت بخوره یا خیلی بارها ممکنه لازم بشه دوباره از روی سورس اصلی تکسچر و عکس رو برداری و جور دیگه ای عمل کنی...
یه کار گرافیک یه پرورش تصویری هست. اگه تو تربیتش اهمال کنی ممکنه ناخلف بشه و آرزوهای خوبت رو جوابگو نباشه. برای موندگاری طرحت به عمقش سفر کن
امیدوارم از اینهمه جملات شبه فلسفی سردر نگرفته باشی.
سید جان دستت درد نکنه اومدیو یه سر زدی و نظراتت رو گفتی
حرف هات خیلی پخته هستن و سرشار از امید (اینو یه بار گفته بودم )
به امید خدا و همچنین با توجه به نظرات شما و تمامی اساتید ، میخوام طرح رو تغییر بدم
موفق باشی
دوست خوبم اساتید خیلی خوب راهنمایی کردند.
شما در کنار کار کردن همیشگی برای بیشتر کردن تسلط خودتون بر ابزار گرافیکی
یه چیز دیگه هم لازم دارین.
کار باید در آخر تبدیل بشه به یه تابلو
...
شما چندین لایه رو وارد میکنید و باهاشون کار میکنید. چند تا تصویر دارین و نوشته و افکت... یه جمعیت شلوغ از آبجکت و لایه ها
کاری که باید روشون انجام داد اینه که با توجه به ذهنیت خودتون و چیزهایی که به عنوان ابزار و مواد خام در دست دارید با دقت و دوراندیشی انتخابهایی رو انجام بدین: سعی کنید توی اون انتخاب ها دنبال اینا باشین: نتیجه قویتر با آبجکت کمتر... مفهوم دقیقتر با حذف نکات غلط یا اضافی و مزاحم ... یه روش و سیاست جهت دهی به روند طراحی ... انتخاب کردن تجسم کردن و تست زدن و مقایسه.
کار طراحی یه جور اخت شدن با درونمایه کار هست باید بهش گوش کنید. تقویتش کنید. براش لباس مناسبی تهیه کنید و روش آزمایشاتی رو با فرصت طلبی انجام بدین...
وقتی کار جلو میره منتظر یه جایی به عنوان پایگاه باشین. یه اصل برای خودتون توی این کار در نظر بگیرین. همه چیز رو به نفع تقویت اون عوض کنید و تغییر بدین. بعدش باید به فکر همخوانی هم باشین. کار باید یه هویت جمعی واحد پیدا کنه. کار باید از اجزایی تشکیل بشه که احساس یک خانواده پیوسته و مرتبط رو به ما بدن. و یه نکته آخر... توی یه کار گرافیکی چیزی که فرق بین هیجان و پختگی هست اینه که شما درباره همه چیز وقتی به دوراهی یک قسمت با ظرافت و جذاب و زیبا اما ناهمخون رسیدی گول اونو نخوری...
اگر پرنده خوبه و اگر طبیعت زیباست و اگر حرم خاطه انگیز و دلرباست باید این ارزشها با هم جمع بشن و گرنه همشون تضعیف میشن.
باید معماهای چیدمانی رو حل کنی که چطور میشه اینها رو کنار هم خوب کاشت یا چطور میشه بهترین تصویر رو نشون داد.
ممکنه بارها جاها عوض بشن. این لایه بره و یه چیز دیگه جاش بیاد. تصویری کوچک بشه یا افکت بخوره یا خیلی بارها ممکنه لازم بشه دوباره از روی سورس اصلی تکسچر و عکس رو برداری و جور دیگه ای عمل کنی...
یه کار گرافیک یه پرورش تصویری هست. اگه تو تربیتش اهمال کنی ممکنه ناخلف بشه و آرزوهای خوبت رو جوابگو نباشه. برای موندگاری طرحت به عمقش سفر کن
امیدوارم از اینهمه جملات شبه فلسفی سردر نگرفته باشی.
. جای همتون خالی 
)
