نگاه :)

moslancer2

Member
سلام بر دوستان عزیزم...:rose:
نظر دهندگان، منتقدین و عزیزان همیشه همراه...
امروز باز یکم وقت اومد دستم یک تصویری از ذهنم رو زدم...
اسم کار رو هم گذاشتم نگاه:wink:
دوست دارم ببینم نظرتون راجع به این کار چی هست...:paint:
کار هم زمانش 10 دقیقه هست و کار رو برای پس زمینه خودم گذاشتم، دوست داشتم تا نقدها و نظرات شما عزیزان هم در این باره بدونم البته اگر دوست داشتین...:)
ارادتمند شما:rose:
 

پیوست ها

  • my-eye.jpg
    my-eye.jpg
    491.8 کیلوبایت · بازدیدها: 33

king75

Member
عالیه:rose:

ولی !

اگه کمی چشم ها فرق داشت بهت میشد

معلومه همه مثل هم هستند

کمی پر رنگ کم رنگ میشد بهتر بود
 

moslancer2

Member
عالیه:rose:

ولی !

اگه کمی چشم ها فرق داشت بهت میشد

معلومه همه مثل هم هستند

کمی پر رنگ کم رنگ میشد بهتر بود

ممنونم ازت دوست عزیز... آره خب به دو دلیل یک شکل هستن... یکی اینکه زمان کمتری صرف بشه و دوم مفهوم یکسان نگاه ها... از بابت رنگ هم مرکزیت روشن هست و اطراف تیره این هم بخاطر نشان دادن هم عمق و هم نشان دادن نگاه تیره از دور هست:wink: البته اینها چیزهایی هست که خواستم در کارم و اون تصویری که در ذهنم بوده نشون بدم:paint: اما بازم ممنونم از نظرات:rose:

خیلی جالب شده ، فقط موضوع و منظور این طرح چی ؟

مرسی دوست عزیز... موضوع یکمی تجسمی هست از ذهنیت خودم نسبت به نگاه و دید دیگران درباره هر چیزی... بیشتر شاید خودم درک کنم ولی خب میشه گفت همون دیدها و نگاه های اطراف به یک موضوع:wink:
 

moslancer2

Member
جالبه ولي يكم شلوغ نشده:shock:

ممنونم... دقیقا:wink: تازه میخواستم یکم دیگه شلوغ بشه اما به این مدل رسیدم:paint: راستش بیشتر برای ایجاد ازدحام و حس خطای دید و اینکه به هر سمت که نگاه کنی یکی داره نگاه میکنه، قصدم این بوده... اما ممنونم:rose:
 

abdollahi

Member
کارتون قشنگه دوسته من :rose:
ولی چیدمانشو دوست ندارم !!
میشد تمام صفحه رو پر از چشم کرد و هر چقدر که از سنتر دورتر میشی فاصله چشم هارو کمتر کنی( ازدحام و شلوغییه کمتر) ؛معنیش هم اینه که کسانی که به یه موضوع نزدیکترن بیشتر بهش توجه دارن.:neutral:
موفق باشی___
 

moslancer2

Member
کارتون قشنگه دوسته من :rose:
ولی چیدمانشو دوست ندارم !!
میشد تمام صفحه رو پر از چشم کرد و هر چقدر که از سنتر دورتر میشی فاصله چشم هارو کمتر کنی( ازدحام و شلوغییه کمتر) ؛معنیش هم اینه که کسانی که به یه موضوع نزدیکترن بیشتر بهش توجه دارن.:neutral:
موفق باشی___

ممنونم دوست خوبم... از لحاظ چیدمان خودم هم گفتم قصد داشتم شلوغ تر کنم اما تصمیم بر این فرم گرفتم... یک دلیل دیگه که این فرم رو انتخاب کردم شاید در نگاه اول مشخص نشه اما اگر به تصویر در اندازه کوچک شده نگاه بشه حالت مد نظر رو نشون میده و اون این هست که مرکزیت به حالت قرنیه چشم و محیط دور به سفیدی چشم (در واقع در اینجا قرمز) دیده میشه و خود تصویر در واقع یک چشم بوجود میاره...:wink:


مرسی عزیز جان...:rose:
 

PrinceofCs

Well-Known Member
به نظرم کار مفهومی و جالبی شده تبریک /
نظر شخصی : اگه رنگ بکگراند رو یه رنگ دیگه میزدی . چشمها از زمینه متمایز میشد و اینجوری نگا ها بیشتر به چشم میخورد . یه ایده میشد نماد یه کاری یا یه چیز خاصی رو توی قرنیه چشم منعکس کرد و اینجوری کار مفهوم پیدا میکرد .
anyhow that's good idea
 

abdollahi

Member
ممنونم دوست خوبم... از لحاظ چیدمان خودم هم گفتم قصد داشتم شلوغ تر کنم اما تصمیم بر این فرم گرفتم... یک دلیل دیگه که این فرم رو انتخاب کردم شاید در نگاه اول مشخص نشه اما اگر به تصویر در اندازه کوچک شده نگاه بشه حالت مد نظر رو نشون میده و اون این هست که مرکزیت به حالت قرنیه چشم و محیط دور به سفیدی چشم (در واقع در اینجا قرمز) دیده میشه و خود تصویر در واقع یک چشم بوجود میاره...:wink:

:green: بلی ، اما اگه اون دایره های اطراف نبودن بیشتر شبیه چشم میشد :cool:
من نمیدونم چی تو ذهنت بوده ، فقط نظر شخصی مو گفتم :rose:
:paint:
 
سلامصطفی
اینجا رزرو میشه تا بیام پرش کنم.
الان مهمون داریم.
میخوام یه انشا بنویسم:lol:
یا علی
 

moslancer2

Member
به نظرم کار مفهومی و جالبی شده تبریک /
نظر شخصی : اگه رنگ بکگراند رو یه رنگ دیگه میزدی . چشمها از زمینه متمایز میشد و اینجوری نگا ها بیشتر به چشم میخورد . یه ایده میشد نماد یه کاری یا یه چیز خاصی رو توی قرنیه چشم منعکس کرد و اینجوری کار مفهوم پیدا میکرد .
anyhow that's good idea

ممنونم دوست عزیزم... راستش رنگ رو چون خودم خیلی به قرمز علاقه دارم انتخاب کردم:green:... اما چشم در آینده بیشتر روی رنگها کار میکینم:rose:

:green: بلی ، اما اگه اون دایره های اطراف نبودن بیشتر شبیه چشم میشد :cool:
من نمیدونم چی تو ذهنت بوده ، فقط نظر شخصی مو گفتم :rose:
:paint:

مرسی از لطفتون... نظر شما کاملا متین و بجاس... بر روی چشم در آینده بر روی چیدمان های دیگر هم کار میکنم... همین که شما دوستان عزیزم نظرات تون رو میدین برای من مایه دلگرمی هست...:rose:

سلامصطفی
اینجا رزرو میشه تا بیام پرش کنم.
الان مهمون داریم.
میخوام یه انشا بنویسم:lol:
یا علی

سلامسید:green:
من بی صبرانه منتظر انشاء شما هستم عزیزم... فقط یادت باهشه نمره صفر دادن هم از ما کاری نداره:lol:
فدات بشم همین نیم نگاهت هم برای ما کلی انشاس... منتظر میمونم بزرگوار:rose:
فدات:rose:
 
سلامصطفی
خب به جای اونجا اینجا که نزدیکتره انشا رو مینویسم.

به نام خدای مهربون

خب میدونی که من کمی راجع به کار تو و کمی هم راجع به برخورد خودم مینویسم معمولا!
در باب اینکه یه کار در زمان کمی اجرا بشه من باهاش هیچ مشکلی ندارم. به قدرت اجرا مربوط میشه و پختگی ایده.
بعضی ها کارشون رو با اجاق خورشیدی میزن و بعضی هم با شمع اما با شعله پخش کن هم اگه نسوزه میشه کار پخــت

خب مفاهیم اولیه ای که برداشت میکنم رو کلید واژه میکنم:

هجوم / تکثر و جمعیت / گروهبندی / تداخل و شلوغی
قدرتنمایی الگوهای مشابه بیشتر به این خاطر استفاده میشن که هدفی جمعی رو نشون بده. جمعیت همیشه نماد فشار و قدرت و تکرار و تکثیر هست. این یعنی همه چیز برای یک هدف. یعنی یه حرکت جمعی... این کارو که کردی من منتظر هدف مهمی هستم. چه بگی و چه نگی اینجا سوال ساز هست. البته بعضی طرحها سوال میسازن و میرن

رفلکت شیشه ای / الگوهای متجانس و متشابه / سایه و ارتفاع اما خفیف
در باره اجرا همیشه جزئیات میتونه تست بشه و کار رو پخته کنه. حتی تست و کنار گذاشتنشون و جای خالی شون از نبودشون قوی تره. البته حس فرار طراحی چیزی هست که مغتنمه و اگه رفت دیگه این کار ریسک به نظر میاد

خشونت / تمرکز / در عین خیرگی بی احساس و بی توجه
این خیرگی یه جور نمایش حواسپرتی و بهت هست - اگه با یه هدف گنگ کار کینم به یه فضای لال میرسیم. من بارها شده با هیجان شروع کردم ولی در آخر به حیرت رسیدم. باید کدهای هدف رو آنالیز کرد و اونها رو به گرافیک ترجمه کرد. بازخورد هر المان و تکنیک متفاوته. این تو طراحی آزاد هم خودشو نشون میده. الان فرم های منحنی چشم رو به حرکت در میارن و دایره ها اون رو به بند میکشن. چشم سر کش هست و برای رهایی حرکت میکنه اما جا به جا دام پهن شده . یه ترس چشم رو احاطه میکنه . این دفعه عقب میره و از دور تر باز یه غول میبینه که از این کوچولوها درست شده. یه فضای نامهربان. اینقدر چشم رو بایید ببینی چه تاثیری میذاره. من از یه سرازیری مارپیچی که توش گیر میفتم میترسم.
توی دسکتاپ من یک صفحه از کاغذ بافت دار ژاپنی گذاشته شده. به خاطر اینکه هر بار تو یه قسمتی لکه های رنگ رو ببینم که منو به طراحی میخونه. یک آرامش و دعوت همیشگی. خب تو چه بهره ای از این همه نگاه میبری. هیجان اضافی باعث سرعت استهلاک میشه....
*
خب انشا نشد. یه سری عرض حال و حدیث نفس هم قاطیش کردم. رو موضوعای مبانیاتی تر میشه مفهوم رو به بازی گرفت.
امیدوارم به اندازه کافی مزاحم شده باشم.

یا علی
 

moslancer2

Member
سلامصطفی
خب به جای اونجا اینجا که نزدیکتره انشا رو مینویسم.

به نام خدای مهربون

خب میدونی که من کمی راجع به کار تو و کمی هم راجع به برخورد خودم مینویسم معمولا!
در باب اینکه یه کار در زمان کمی اجرا بشه من باهاش هیچ مشکلی ندارم. به قدرت اجرا مربوط میشه و پختگی ایده.
بعضی ها کارشون رو با اجاق خورشیدی میزن و بعضی هم با شمع اما با شعله پخش کن هم اگه نسوزه میشه کار پخــت

خب مفاهیم اولیه ای که برداشت میکنم رو کلید واژه میکنم:

هجوم / تکثر و جمعیت / گروهبندی / تداخل و شلوغی
قدرتنمایی الگوهای مشابه بیشتر به این خاطر استفاده میشن که هدفی جمعی رو نشون بده. جمعیت همیشه نماد فشار و قدرت و تکرار و تکثیر هست. این یعنی همه چیز برای یک هدف. یعنی یه حرکت جمعی... این کارو که کردی من منتظر هدف مهمی هستم. چه بگی و چه نگی اینجا سوال ساز هست. البته بعضی طرحها سوال میسازن و میرن

رفلکت شیشه ای / الگوهای متجانس و متشابه / سایه و ارتفاع اما خفیف
در باره اجرا همیشه جزئیات میتونه تست بشه و کار رو پخته کنه. حتی تست و کنار گذاشتنشون و جای خالی شون از نبودشون قوی تره. البته حس فرار طراحی چیزی هست که مغتنمه و اگه رفت دیگه این کار ریسک به نظر میاد

خشونت / تمرکز / در عین خیرگی بی احساس و بی توجه
این خیرگی یه جور نمایش حواسپرتی و بهت هست - اگه با یه هدف گنگ کار کینم به یه فضای لال میرسیم. من بارها شده با هیجان شروع کردم ولی در آخر به حیرت رسیدم. باید کدهای هدف رو آنالیز کرد و اونها رو به گرافیک ترجمه کرد. بازخورد هر المان و تکنیک متفاوته. این تو طراحی آزاد هم خودشو نشون میده. الان فرم های منحنی چشم رو به حرکت در میارن و دایره ها اون رو به بند میکشن. چشم سر کش هست و برای رهایی حرکت میکنه اما جا به جا دام پهن شده . یه ترس چشم رو احاطه میکنه . این دفعه عقب میره و از دور تر باز یه غول میبینه که از این کوچولوها درست شده. یه فضای نامهربان. اینقدر چشم رو بایید ببینی چه تاثیری میذاره. من از یه سرازیری مارپیچی که توش گیر میفتم میترسم.
توی دسکتاپ من یک صفحه از کاغذ بافت دار ژاپنی گذاشته شده. به خاطر اینکه هر بار تو یه قسمتی لکه های رنگ رو ببینم که منو به طراحی میخونه. یک آرامش و دعوت همیشگی. خب تو چه بهره ای از این همه نگاه میبری. هیجان اضافی باعث سرعت استهلاک میشه....
*
خب انشا نشد. یه سری عرض حال و حدیث نفس هم قاطیش کردم. رو موضوعای مبانیاتی تر میشه مفهوم رو به بازی گرفت.
امیدوارم به اندازه کافی مزاحم شده باشم.

یا علی

فدات سید جان با نوش جان شنیدم حرفات رو... (گوش جان:wink:)
از اون قسمت زمینه دسکتاپ خیلی خوشم اومد قشنگ گرفتم چه حالی میده:wink:
فدات بشم در کل هر چی گفتی خیلی پخته بود ما سعی میکنیم در آینده بعد از درک بیشتر از انشاء شما هر آنچه برداشت مفید بود را در کارهامان اعمال کنیم... در پایان ملالی نیست جز دوری شما:green:
فدات مرد:rose:
 
کوچیک شما. خودت گفتی به یاد موندنی باشه منم سعیمو در گرد و خاک کردن انجام دادم! شاگردی من بزرگترین صفتمه.
راستی همه را سلام برسانید.
اینجا هم هوا گرم است.
از اسپم هم عذر میخواهم.
ملال حال خراب است که بی دوست، معین گران بخواهد بود...
(اینم تعارف که بدونی کم نمیارم):wink:
یا علی
 

moslancer2

Member
کوچیک شما. خودت گفتی به یاد موندنی باشه منم سعیمو در گرد و خاک کردن انجام دادم! شاگردی من بزرگترین صفتمه.
راستی همه را سلام برسانید.
اینجا هم هوا گرم است.
از اسپم هم عذر میخواهم.
ملال حال خراب است که بی دوست، معین گران بخواهد بود...
(اینم تعارف که بدونی کم نمیارم):wink:
یا علی

ایول تعارف:lol:
استادی شما... این متن انشاء رو هم به یاد شما و بخاطر اسپمینگ بزرگ شما در قاب دیوار کامپیوترمان نگاه میداریم گو اینکه خودت در دلمان جای داری:rose::)
(این من اسپم کردم این به اون در:green:)
دیگه اسپم نمیدم:rose:
 

جدیدترین ارسال ها

بالا