سلام
ممنون از نظرتون ....
فراموش کردم تاکید کنم ... البته تیتر فی نفسه حاوی این نکته هست ... نیت من فیلمسازی نبوده ... صرفا یه نمونه کار برای جلوه های ویژه ... اینکه بازیگر خوب نیست ... یا مثلا فلان جا کادر بندی خوب نیست و یا بی محتوی است و داستان مسخره ای داره برای یک فیلمساز با اهمیت هست و نه برای من ...
درمورد مطلب دوم بعضی چیز ها مستلزم یکنواختی و یک شکلی یا به قول شما کپی برداری هستند ... مثلا انفجار ... اگر بنا بر وجود انفجار تو فیلم باشه دیگه مفهومی به اسم کپی برداری بی معنی می شه ... مگه انفجار یک شی در بیابان چند شکل داره؟ به چه صورتی منفجر می شه؟ یا مثلا تیراندازی ... ذات انفجار و تیراندازی ممکنه تکراری باشند ولی در مقام اجرا چاره ای باقی نمی مونه ... یعنی مثلا برای اضافه کردن آتیش یه تفنگ چه تغییری می شه ایجاد کرد ؟ خب همیشه همین بوده و تا آخر هم همین خواهد بود ... آتیش تفنگ اقتضا می کنه که تکراری باشه ... و یا قسمتی که نگاه می کنه و دشمن رو تشخیص می ده(صفحه قرمز) ... ایده تکراری است ... به فیلمساز باید نقد وارد بشه چرا انقدر تکراری ؟ ولی در مورد اجرا و جلوه های ویژه چاره ای نمی مونه جز این ... اما فرمایش شما برای مثلا دنبال کردن گلوله صحیح هست ... که چرا دقیقا عین آموزش ؟ دلیلش برای من زیبایی این آموزش و علاقه ی من برای یکبار صحیح پیاده کردن اون بود ... البته فرمایش شما صحیحه که خلاقیت می تونه زیباییش رو دو چندان کنه ...
دوربین رو دقیقا نمی دونم چی بود ... برای خودم نبود .. . دوربین عکاسی از این سری پاور شات های کنان بود ... حالا دقیقا کدوم رو نمی دونم ...
ممنون از نظرتون