animeditor
Active Member
سلام جمیعاً
خوشحالم که می بینم دوستان زیادی هستن که به نقد بررسی فیلم علاقه دارن و در این مورد نظرات خوبی هم می دن.
در مورد فیلم سرقت از بانک (شغل بانک Bank Job) عرض کنم که فیلم خیلی خوبی بود. چند وقت پیش یکی از رفقا نسخهء VCD این فیلمو بهم داد و منم ریختم روی سیستم؛ ولی هنوز فرصت نشده اون نسخه رو ببینم. با وجود این که دوبلهء پخش شده اون رو از برنامهء سینما یک دیدم، فکر می کنم بهتر نسخهء اصلیش رو متوجه بشم.
این فیلم ساختهء کارگردانیه که سابقهء خیلی خوبی داره (اسمشو یادم نیست ولی) فیلم قبلیشو که اسمش "سریع ترین سرخپوست دنیا" بود خوب یادمه. اونم فوق العاده بود.
پس در خوب بودن این فیلم و قدرت بازیگرا و فیلم نامه و تصویربرداری و کلاً همهء موارد حرفی درش نیست.
ولی اجازه بدید بریم سراغ یکی از موراد که به گمونم شما دوستان عزیز بهش اشاره کردید. قبل از این که مطلبم رو بگم عرض کنم که شاید بگید چرا بحث رو سیاسی می کنم! ولی شاید بتونیم دلیل ساخت همچین آثاری رو متوجه بشیم.
...
-= آزادی بیان (در کشوری مثل انگلیس) =-
داستان فیلم در مورد یه سرقت کاملاً برنامه ریزی شده بود که ظاهر قضیه رو یه سرقت عادی توسط یه گروه حرفه ای از یکی از بزرگترین بانک های لندن نشون می ده؛ ولی در حقیقت، یه جور لاف پوشانی از فساد مالی و اخلاقی در دولت انگلیس بوده.
شخصی ناشناس که یکی از افراد گروه (یه زن) رو با استفاده از سوءسابقش مجبور می کنه که با یه گروه سارقان حرفه ای، به یکی از بانک های لندن دستبرد بزنن.
همه چیز (عملیات سرقت) به خوبی پیش می ره و سارقان به چیزایی که می خواستن می رسن و حتی خبر ندارن که چه کسی این کار رو براشون جور کرده.
پس از اتمام سرقت، متوجه می شن که (ناخواسته) شخصی اونا رو واسه این کار اجیر کرده؛ با این شرط که محتویات یکی از صندوق های امانات رو به اون بدن و در عوض مزد کارشون، هر چیزی باارزشی رو که با خودشون اوردن وردارن. این جاس که سارقان متوجه می شن متحویات اون صندوق خاص، (به هر حال) چیزی بوده که اگه همه از وجود اون باخبر می شدن، یه رسوایی بزرگ برای خانوادهء سلطنتی و دولت انگلیس به بار می آورد. همین که سارقین از خطرناک بودن موضوع باخبر می شن، متوجه می شن که چون این قضیه رو فهمیدن، جونشون در خطره.
پس از کش و قوص های مختلف، پلیس از طریق شنود ناخواستهء بیسیم سارقان در حین سرقت و پیگری صداها و پخش اون گفتمان از رادیو، سارقین رو شناسایی می کنه. ولی عواملی هم (مثل نیروی امنیتی و اطلاعاتی) خودشون رو درگیر ماجرا می کنن که قبل از پلیس، دستشون به سارقین و اموال سرقتی برسه تا اون مدارک رو به دست بیارن و جلوی رسوایی دولتی رو بگیرن.
به هر حال، داستان به اون جا می رسه که مامورین اطلاعاتی، با سارقین به این توافق می رسن که مدارک رو از سارقین بگیرن و اونا هم سکوت کنن و در عوض، آزاد بشن. ولی دورادور تحت نظر هستن که یه وقت نخوان زیر قولشون بزنن.
...
این کلیات داستان فیلم بود.
موضوعی که دوستان مطرح کردن این بود که چه قدر توی انگلیس آزادی بیانه که اجازه می دن دربارهء همچین موضوعاتی فیلم ساخته بشه.
ولی با کمال تأسف باید عرض کنم که نه ... کاملاً برعکس.
دقیقاً به این دلیل این فیلم رو ساختن که موضوع رو جوری که دوست دارن مطرح کنن و پایان خوشی بهش بدن تا اذهان عمومی رو منحرف کنن.
منظور ...
ببینید ... یه اتفاقی چندین سال پیش یه جایی افتاده و قضیه ش دهان به دهان چرخیده و خبرساز شده؛ بدون این که کسی مدرکی برای اثبات قضیه ارائه بده. خب همچین مسائلی، شک و شبهه های زیادی توی ذهن مردم به جا می ذاره، شایعه ها و حرف و حدیث ها و بدگمانی ها زیاد می شه و همه می خوان بدونن اصل قضیه چی بوده.
شاید هر از گاهی هم این موضوع دوباره مطرح می شده که عده ای رو تحت فشار بذارن.
...
یهو یه نفر پیدا می شه که می خواد دربارهء این موضوع فیلم بسازه ... خب چی از این بهتر؟
وقتی دربارش فیلم سینمایی ساخته بشه، به خیلی از سوالات، اون جوری که دوست دارن جواب می دن.
چرا فیم سینمایی؟ ... چرا فیم مستند نه؟ ...
خب از اسمش مشخصه ... فیلم مستند رو با دلیل و مدرک می سازن و با اشخاصی که شاهد ماجرا بودن مصاحبه می کنن.
ولی توی فیلم سینمایی هر چیزی رو می شه کم یا زیاد کرد ... هر چیزی رو ...
حتی گفته شد که اسامی رو تغییر دادن (نمی گم نباید این کار رو می کردن) ولی تا حدی می تونه جواب ما رو بده.
خب حالا که (به فرض) این همه تغییرات می خوان بدن، پس چرا بسازن؟
واسه این که به همون سوالات و ابهاماتی که توی اذهان عمومی هست، جواب بدن. مردم می پرسن که اصل قضیه چی بوده و چه اتفاقاتی افتاده ... خب فیلم هم دقیقاً همین سوال رو جواب می ده.
فیلم (با قدرت و هنرنمایی های خاص هنر هفتم) جزء به جزء اتفاقات رو نشون می ده (حتی لحظهء سرقت رو)؛ ولی واقعاً چه کسی می تونه ثابت کنه اون چیزی که در فیلم نشون داده شده دقیقاً همون چیزی بوده که اتفاق افتاده؟!
اگه بنا بود دقیقاً همهء ماجرا تعریف بشه، پس چرا خود کارگردان می گه خیلی از موارد رو اصلاً نتونستم مطرح کنم؟
ببینید ... نمی خوام با ایجاد ابهام، طرز فکر شما رو عوض کنم ... منظورم اینه که ...
وقتی تا مدتی به یه سوال، جوابی داده نشه و قضیه مبهم بمونه، اولین (و شاید تنها) جوابی که ارائه بشه، شک و تردیدهای قبلی رو از بین می بره و سوال کننده ها گمان می کنن که به جوابشون رسیدن.
خب ... سازنده ها می تونن هر جوری که می خوان داستان رو تغییر بدن و حتی پایان اون رو جوری نشون بدن که کاملاً متفادت باشه.
یکی از سکانس های آخر فیلم یادتونه؟ اون صحنه ای که نیروهای امنیتی می رن توی یه دشت و می ریزن توی یه خونه که ساکنینش سیاه پوست هستن و اون خونه رو نابود می کنن؟!
صاحب اون خونه، یکی از بزرگترین دلال های مواد مخدر معرفی شده بوده که با یکی از شاهزاده های انگلستان، توی یکی از ملاقات ها ازشون عکس گرفته شده و اون عکس توی یکی از صندوق های امانات اون بانک نگهداری می شده و سارقین اون عکس رو می دزدن و در نهایت به مامورین اطلاعاتی می دن.
ندونسته بهتون قول می دم که قضیهء انفجار اون خونه و از بین بردن باند قاچاق مواد مخدر، کاملاً ساختگیه. خواستن نشون بدن که ما از این قضیه (همدستی یکی از شاهزاده ها با یه باند قاچاق) باخبر شدیم و حالا اون باند رو از بین می بریم؛ به دو دلیل: اولین دلیل این که از رسوایی جلوگیری کنیم و دومین دلیل این که یه کار خوب انجام داده باشیم.
توی نمای آخر فیلم هم که نشون می ده سارق اصلی که به خاطر همکاری با مامورین امنیتی آزاد می شه، با خوبی و خوشی در کنار خانواده دارن قایق سواری می کنن ... یعنی این که ما آدمای خوبی هستیم و سر قولمون می مونیم.
...
این همه حرف زدم تا در کل بگم:
وقتی واسه یه سوال، جوابی نباشه، گمان می کنیم تنها جواب، درست ترین جوابه.
ببخشید سرتون رو درد آوردم ... ولی دوست دارم بقیه هم این جوری فیلم ها رو بررسی کنن.
التماس دعا
یا علی
خوشحالم که می بینم دوستان زیادی هستن که به نقد بررسی فیلم علاقه دارن و در این مورد نظرات خوبی هم می دن.
در مورد فیلم سرقت از بانک (شغل بانک Bank Job) عرض کنم که فیلم خیلی خوبی بود. چند وقت پیش یکی از رفقا نسخهء VCD این فیلمو بهم داد و منم ریختم روی سیستم؛ ولی هنوز فرصت نشده اون نسخه رو ببینم. با وجود این که دوبلهء پخش شده اون رو از برنامهء سینما یک دیدم، فکر می کنم بهتر نسخهء اصلیش رو متوجه بشم.
این فیلم ساختهء کارگردانیه که سابقهء خیلی خوبی داره (اسمشو یادم نیست ولی) فیلم قبلیشو که اسمش "سریع ترین سرخپوست دنیا" بود خوب یادمه. اونم فوق العاده بود.
پس در خوب بودن این فیلم و قدرت بازیگرا و فیلم نامه و تصویربرداری و کلاً همهء موارد حرفی درش نیست.
ولی اجازه بدید بریم سراغ یکی از موراد که به گمونم شما دوستان عزیز بهش اشاره کردید. قبل از این که مطلبم رو بگم عرض کنم که شاید بگید چرا بحث رو سیاسی می کنم! ولی شاید بتونیم دلیل ساخت همچین آثاری رو متوجه بشیم.
...
-= آزادی بیان (در کشوری مثل انگلیس) =-
داستان فیلم در مورد یه سرقت کاملاً برنامه ریزی شده بود که ظاهر قضیه رو یه سرقت عادی توسط یه گروه حرفه ای از یکی از بزرگترین بانک های لندن نشون می ده؛ ولی در حقیقت، یه جور لاف پوشانی از فساد مالی و اخلاقی در دولت انگلیس بوده.
شخصی ناشناس که یکی از افراد گروه (یه زن) رو با استفاده از سوءسابقش مجبور می کنه که با یه گروه سارقان حرفه ای، به یکی از بانک های لندن دستبرد بزنن.
همه چیز (عملیات سرقت) به خوبی پیش می ره و سارقان به چیزایی که می خواستن می رسن و حتی خبر ندارن که چه کسی این کار رو براشون جور کرده.
پس از اتمام سرقت، متوجه می شن که (ناخواسته) شخصی اونا رو واسه این کار اجیر کرده؛ با این شرط که محتویات یکی از صندوق های امانات رو به اون بدن و در عوض مزد کارشون، هر چیزی باارزشی رو که با خودشون اوردن وردارن. این جاس که سارقان متوجه می شن متحویات اون صندوق خاص، (به هر حال) چیزی بوده که اگه همه از وجود اون باخبر می شدن، یه رسوایی بزرگ برای خانوادهء سلطنتی و دولت انگلیس به بار می آورد. همین که سارقین از خطرناک بودن موضوع باخبر می شن، متوجه می شن که چون این قضیه رو فهمیدن، جونشون در خطره.
پس از کش و قوص های مختلف، پلیس از طریق شنود ناخواستهء بیسیم سارقان در حین سرقت و پیگری صداها و پخش اون گفتمان از رادیو، سارقین رو شناسایی می کنه. ولی عواملی هم (مثل نیروی امنیتی و اطلاعاتی) خودشون رو درگیر ماجرا می کنن که قبل از پلیس، دستشون به سارقین و اموال سرقتی برسه تا اون مدارک رو به دست بیارن و جلوی رسوایی دولتی رو بگیرن.
به هر حال، داستان به اون جا می رسه که مامورین اطلاعاتی، با سارقین به این توافق می رسن که مدارک رو از سارقین بگیرن و اونا هم سکوت کنن و در عوض، آزاد بشن. ولی دورادور تحت نظر هستن که یه وقت نخوان زیر قولشون بزنن.
...
این کلیات داستان فیلم بود.
موضوعی که دوستان مطرح کردن این بود که چه قدر توی انگلیس آزادی بیانه که اجازه می دن دربارهء همچین موضوعاتی فیلم ساخته بشه.
ولی با کمال تأسف باید عرض کنم که نه ... کاملاً برعکس.
دقیقاً به این دلیل این فیلم رو ساختن که موضوع رو جوری که دوست دارن مطرح کنن و پایان خوشی بهش بدن تا اذهان عمومی رو منحرف کنن.
منظور ...
ببینید ... یه اتفاقی چندین سال پیش یه جایی افتاده و قضیه ش دهان به دهان چرخیده و خبرساز شده؛ بدون این که کسی مدرکی برای اثبات قضیه ارائه بده. خب همچین مسائلی، شک و شبهه های زیادی توی ذهن مردم به جا می ذاره، شایعه ها و حرف و حدیث ها و بدگمانی ها زیاد می شه و همه می خوان بدونن اصل قضیه چی بوده.
شاید هر از گاهی هم این موضوع دوباره مطرح می شده که عده ای رو تحت فشار بذارن.
...
یهو یه نفر پیدا می شه که می خواد دربارهء این موضوع فیلم بسازه ... خب چی از این بهتر؟
وقتی دربارش فیلم سینمایی ساخته بشه، به خیلی از سوالات، اون جوری که دوست دارن جواب می دن.
چرا فیم سینمایی؟ ... چرا فیم مستند نه؟ ...
خب از اسمش مشخصه ... فیلم مستند رو با دلیل و مدرک می سازن و با اشخاصی که شاهد ماجرا بودن مصاحبه می کنن.
ولی توی فیلم سینمایی هر چیزی رو می شه کم یا زیاد کرد ... هر چیزی رو ...
حتی گفته شد که اسامی رو تغییر دادن (نمی گم نباید این کار رو می کردن) ولی تا حدی می تونه جواب ما رو بده.
خب حالا که (به فرض) این همه تغییرات می خوان بدن، پس چرا بسازن؟
واسه این که به همون سوالات و ابهاماتی که توی اذهان عمومی هست، جواب بدن. مردم می پرسن که اصل قضیه چی بوده و چه اتفاقاتی افتاده ... خب فیلم هم دقیقاً همین سوال رو جواب می ده.
فیلم (با قدرت و هنرنمایی های خاص هنر هفتم) جزء به جزء اتفاقات رو نشون می ده (حتی لحظهء سرقت رو)؛ ولی واقعاً چه کسی می تونه ثابت کنه اون چیزی که در فیلم نشون داده شده دقیقاً همون چیزی بوده که اتفاق افتاده؟!
اگه بنا بود دقیقاً همهء ماجرا تعریف بشه، پس چرا خود کارگردان می گه خیلی از موارد رو اصلاً نتونستم مطرح کنم؟
ببینید ... نمی خوام با ایجاد ابهام، طرز فکر شما رو عوض کنم ... منظورم اینه که ...
وقتی تا مدتی به یه سوال، جوابی داده نشه و قضیه مبهم بمونه، اولین (و شاید تنها) جوابی که ارائه بشه، شک و تردیدهای قبلی رو از بین می بره و سوال کننده ها گمان می کنن که به جوابشون رسیدن.
خب ... سازنده ها می تونن هر جوری که می خوان داستان رو تغییر بدن و حتی پایان اون رو جوری نشون بدن که کاملاً متفادت باشه.
یکی از سکانس های آخر فیلم یادتونه؟ اون صحنه ای که نیروهای امنیتی می رن توی یه دشت و می ریزن توی یه خونه که ساکنینش سیاه پوست هستن و اون خونه رو نابود می کنن؟!
صاحب اون خونه، یکی از بزرگترین دلال های مواد مخدر معرفی شده بوده که با یکی از شاهزاده های انگلستان، توی یکی از ملاقات ها ازشون عکس گرفته شده و اون عکس توی یکی از صندوق های امانات اون بانک نگهداری می شده و سارقین اون عکس رو می دزدن و در نهایت به مامورین اطلاعاتی می دن.
ندونسته بهتون قول می دم که قضیهء انفجار اون خونه و از بین بردن باند قاچاق مواد مخدر، کاملاً ساختگیه. خواستن نشون بدن که ما از این قضیه (همدستی یکی از شاهزاده ها با یه باند قاچاق) باخبر شدیم و حالا اون باند رو از بین می بریم؛ به دو دلیل: اولین دلیل این که از رسوایی جلوگیری کنیم و دومین دلیل این که یه کار خوب انجام داده باشیم.
توی نمای آخر فیلم هم که نشون می ده سارق اصلی که به خاطر همکاری با مامورین امنیتی آزاد می شه، با خوبی و خوشی در کنار خانواده دارن قایق سواری می کنن ... یعنی این که ما آدمای خوبی هستیم و سر قولمون می مونیم.
...
این همه حرف زدم تا در کل بگم:
وقتی واسه یه سوال، جوابی نباشه، گمان می کنیم تنها جواب، درست ترین جوابه.
ببخشید سرتون رو درد آوردم ... ولی دوست دارم بقیه هم این جوری فیلم ها رو بررسی کنن.
التماس دعا
یا علی