شهرام::منم کورش شاه جهــان::3dmax & Ps

[ehsan_3dmax]

شهرام جان تا اينجا كه خيلي خوب پيشرفتي فقط مونده حالتي قديمي دادن به مدلت.
چون همونطور كه ميدوني لبه هاي اجسامت خيلي تيز به نظر ميرسند و بايد گرد بشه و كمي مدلات جزيياته بيشتري داشته باشه.
موفق باشي عزيز.

 

[hosienmax100]

شهرام داداشی دمت گرم انتخابت عالیه!

فقط یه چیزی بگم کار رو که انجام دادی و تموم شد اونوقت با یه پست قشنگ مراحل کار رو تمامآ شرح بده اینجوری کار رو هی بچه ها

میبینن و کم کم چشم بچه ها عادت میکنه و دیگه بوی مسابقه رو نمیده ضمنآ منم میگردم اگه رفرنس خوبی دیدم خبرت میکنم

مخصوصآ واسه تکسچرینگ !!!!!!!!!!

موفق باشی

 

[NAKOOT]

از تک تک دوستان که به من لطف دارن تشکر می کنم، مرسی که روحیه می دید

شهرام جان تا اينجا كه خيلي خوب پيشرفتي فقط مونده حالتي قديمي دادن به مدلت.
چون همونطور كه ميدوني لبه هاي اجسامت خيلي تيز به نظر ميرسند و بايد گرد بشه و كمي مدلات جزيياته بيشتري داشته باشه.
موفق باشي عزيز.

مرسی احسان که هوای ما رو داری

این کار من بر می گرده به زمانی که تازه این بنا رو ساختن، خب یه چیزی رو که تازه ساخته باشن مسلما قدیمی نیست و همه چیز در سالمترین وضع ممکن هستش ...
با اینکه که کار برا 2500 سال پیش هستش ولی بالاخره یه روزی این بنا نو بوده دیگه :crazy: هرجا اشتباه می کنم بگو لطفا ...
البته سنگ ها و بقیه قسمت ها رو ریل تر می کنم، بیشتر توانم رو روی متریال و نور و رندر متمرکز کردم ... ستونها رو هم به کل عوض می کنم ...نمی خوام اونچه بوده در گذشته رو فدای خلاقیت خودم بکنم (من و خلاقیت!!!)، الان احساس می کنم با اضافه کردن اون مکعب ستونها رنگ و بوی ستونهای یونان رو گرفته ... می دونم خیلی برا من ئه تازه کار سخته ولی دل رو می زنم به دریا ستون زیر رو طراحی می کنم:
این سرستون ها:



این پایه ها:



یکم جزئیات داره و سخت بنظر می رسید اول برام ولی یکم که ساده سازیش کردم ذهنی دیدم چیزیه خاصی نداره در عین پیچیدگی ...
می دونی چی آدم رو زجر می ده؟ این که کاملترین عکس ها و مقاله ها رو از تمدن مملکتت باید توی سایت های خارجی پیدا کنی!!
در کل، هنوز مثل روز اول نیرو دارم و میرم ...
مخلصیم ...

شهرام داداشی دمت گرم انتخابت عالیه!

فقط یه چیزی بگم کار رو که انجام دادی و تموم شد اونوقت با یه پست قشنگ مراحل کار رو تمامآ شرح بده اینجوری کار رو هی بچه ها

میبینن و کم کم چشم بچه ها عادت میکنه و دیگه بوی مسابقه رو نمیده ضمنآ منم میگردم اگه رفرنس خوبی دیدم خبرت میکنم

مخصوصآ واسه تکسچرینگ !!!!!!!!!!

موفق باشی

مخلصیم داداشی

شاید حق با تو باشه، همین کار رو می کنم، البته امشب رو وقت دارم تا کار رو به یه جاهایی برسونیم، از فردا یه چند روزی نیستم، جاتون خالی چتر یکی از دوستان می خوام بشم بعد از مدت ها پام رو از در اتاقم می خوام بذارم بیرون :crazy:
مرسی از تو که هوای داداش کوچیکترت رو داری

فدااااات

 

[Sherlock_Holmes]

NAKOOT جان بسیار کارت درسته...
بابت pdf بسیار سپاسگذاری و بابت کارهای قشنگت هم خسته نباشید...

 

[living_for_cg]

سلام. nakoot جان موضوع کارت خیلی خوبه. خوب هم پیش رفتی. فقط توی این کار جزییات مدل رو اگه خوب در بیاری دیگه ترکوندی.
موفق باشی.

 

[Miladbat]

nakoot می ترکونه شک نکن.

 

[DIMO]

سلام شهرام جان امیدوارم که موفق باشی،موضوع خوبی رو شروع کردی بابت ستون ها هم باید بگم که درعین سادگی خیلی پیچیدگی داره البته به شخص مدلکار هم بستگی داره ولی در هر صورت کمکی چیزی خواستی باتوجه به اینکه مربوط به رشته من هم هست تا اونجا که در وسعم باشه کمک میکنم.

ستونها رو هم به کل عوض می کنم ...نمی خوام اونچه بوده در گذشته رو فدای خلاقیت خودم بکنم (من و خلاقیت!!!)، الان احساس می کنم با اضافه کردن اون مکعب ستونها رنگ و بوی ستونهای یونان رو گرفته

خوب کاری کردی خیلی ممنون، راجع به معماری یونان صحبت نکن که حرفی برای گفتن نداره،یه سر ستون تخت جمشید رو به کل اون شهر آکروپلیس نمیدم.

این یه سایت مربوط به شهر پارسه هست نمیدونم دیدیش یا نه،البته قسمت سه بعدی کار منظورمه اسم کسی هم که اون مدلها رو زده میثم کشاورز هستش، امیدوارم که موفق باشی

3dparse

 

[hamed1star]

nakootجان تا حالا كه خوب اومدي جلو .
من كه در اين حد نيستم از كسي اشكال بگيرم ولي سعي كن رو مدل هات بيشتر كاركني.

 

[H-M-P]

سلام داداش شهرام . : شکلک آدمی که تازه با یکی زود صمیمی میشه :

میگم این تاپیک رو دیدم یاد 2 روز پیش افتادم که تو پارسه یا همون به عبارتی امروزی تخته جمشید بودم . باور میکنی چه محو این مناظر شده بودم جوری که 4 ساعت توش داشتم میگشتم و نگاه میکردم و 1 گیگابایتی هم عکس گرفتم . اصلا حس خستگی بهم دست نداده بود و از اون بدتر مقبره کروش بزرگ آدم اشک از چشاش سرازیر میشه .

درود بر گذشتگانمان .

این طرح هات هم یواش یواش شبیه یه چیزی میشه . زیادی خودت رو تحویل نگیر یه تعریف بی خودی بود :دی:

موفق باشی !

 

[hamed1star]

shahram jan bebakhshid ke ino migam vali chon mibinam karet khoob pish mire doost daram ye kam bishtar maro dar jarian gharar bedi.
ghorbanat.hamed
rasti doost dashti ye sari ham be ma bezan

 

[Sherlock_Holmes]

سلام داداش شهرام . : شکلک آدمی که تازه با یکی زود صمیمی میشه :
....
این طرح هات هم یواش یواش شبیه یه چیزی میشه . زیادی خودت رو تحویل نگیر یه تعریف بی خودی بود :دی:

موفق باشی !

.
.
NAKOOT جان خبری نیست ازت کجایی؟ راستی pdf دوم که گذاشتی دانلود نمیشه...

 

[Sampro]

نمي دونم چرا دوستان همه مي خان آرامگاه کوروش رو تو يه جاي بسته و خفن بکشن .
يه باغي چيزي مدل کن بعد آرامگاه رو توش بزار .

خوب نکوت جان خوشهال شدم موضوع خوبيه .

موفق باشي

 

[NAKOOT]

سلام
قبل از اینکه جواب پست ها رو بدم اول یه تشکر می کنم از همه که واقعا به من لطف داشتن این مدت که نبودم ...

بعدش هم اینکه این مدت جایی بودم که دسترسی کامل به نت نداشتم، یعنی فقط با موبایل کانکت می شدم تا ایمیل و پیغام خصوصی هام رو چک کنم ...

خلاصه شرمنده، الان هم یه 30دقیقه هستش رسیدم خونه اومدم تا از خجالت دوستان در بیام...

در مورد کارم هم ایشالا از همین امشب ادامه می دم ...

باز هم مرسی از همه

NAKOOT جان بسیار کارت درسته...
بابت pdf بسیار سپاسگذاری و بابت کارهای قشنگت هم خسته نباشید...

NAKOOT جان خبری نیست ازت کجایی؟ راستی pdf دوم که گذاشتی دانلود نمیشه...

سلام داداش ایمان

مرسی لطف داری

PDF هم لینکش والا مشکلی نداره، چون زیپ نشده و PDF آپلود شده راست کلیک کن و Save Link As رو بزن یا اینکه با دانلود منیجر دانلود کن، اگر هم باز مشکلی بود بگو تا هرجا راحتی آپلود کنم برات

مخلصیم

سلام. nakoot جان موضوع کارت خیلی خوبه. خوب هم پیش رفتی. فقط توی این کار جزییات مدل رو اگه خوب در بیاری دیگه ترکوندی.
موفق باشی.

به به سلام داداش علی

خوبی؟ کجایی تو پسر جان؟

خداوکیلی دلم برات تنگ شده بود، از بچه ها سراغت رو باید بگیریم؟

خیلی خوشحالم کردی که اومدی تو تاپیک داداش کوچیکترت کامنت گذاشتی

والا تمام سعیم اینه که کاره خوبی از آب در بیاد، تازه کاریه و هزار دردسر

یک دنیا ممنون از اعتماد به نفسی که می دی، برام افتخاره کسی مثل تو روی کارم نظر بده ، این رو جدی می گم

ایشالا که بازم ببینیمت اینجا

آرزومند آرزوهات

nakoot می ترکونه شک نکن.

لطف داری داداش میلاد

، همین که من رو راه دادن تو مسابقه خودش کلی بهم حال دادن

مخلصیم

سلام شهرام جان امیدوارم که موفق باشی،موضوع خوبی رو شروع کردی بابت ستون ها هم باید بگم که درعین سادگی خیلی پیچیدگی داره البته به شخص مدلکار هم بستگی داره ولی در هر صورت کمکی چیزی خواستی باتوجه به اینکه مربوط به رشته من هم هست تا اونجا که در وسعم باشه کمک میکنم.
خوب کاری کردی خیلی ممنون، راجع به معماری یونان صحبت نکن که حرفی برای گفتن نداره،یه سر ستون تخت جمشید رو به کل اون شهر آکروپلیس نمیدم.

این یه سایت مربوط به شهر پارسه هست نمیدونم دیدیش یا نه،البته قسمت سه بعدی کار منظورمه اسم کسی هم که اون مدلها رو زده میثم کشاورز هستش، امیدوارم که موفق باشی

سلام داداشی

مرسی، والا مدلکار که من باشم تازه کاره تازه کار هستش

مرسی از اینکه هوای من رو داری

مخلصیم

nakootجان تا حالا كه خوب اومدي جلو .
من كه در اين حد نيستم از كسي اشكال بگيرم ولي سعي كن رو مدل هات بيشتر كاركني.

مرسی حامد جان

شما جای استاد من و داداش بزرگترم هستی

من تمام سعیم رو می کنم که اونطور که شایسته این بنا هستش مدل بزنم

مخلصیم

سلام داداش شهرام . : شکلک آدمی که تازه با یکی زود صمیمی میشه :

میگم این تاپیک رو دیدم یاد 2 روز پیش افتادم که تو پارسه یا همون به عبارتی امروزی تخته جمشید بودم . باور میکنی چه محو این مناظر شده بودم جوری که 4 ساعت توش داشتم میگشتم و نگاه میکردم و 1 گیگابایتی هم عکس گرفتم . اصلا حس خستگی بهم دست نداده بود و از اون بدتر مقبره کروش بزرگ آدم اشک از چشاش سرازیر میشه .

درود بر گذشتگانمان .

این طرح هات هم یواش یواش شبیه یه چیزی میشه . زیادی خودت رو تحویل نگیر یه تعریف بی خودی بود :دی:

موفق باشی !

حجی باز تو هوس کتک کردی؟

برو تا از وقت خوابت نگذشته

اینجا مدیرش احسان هستش، سارا نیست که وساطت کنم

خودم هم اینجا اضافی ام

جدا از شوخی مرسی ، تو هم به سبک خودت می نظری دیگه

نمي دونم چرا دوستان همه مي خان آرامگاه کوروش رو تو يه جاي بسته و خفن بکشن .
يه باغي چيزي مدل کن بعد آرامگاه رو توش بزار .

خوب نکوت جان خوشهال شدم موضوع خوبيه .

موفق باشي

سلام
والا من نمی خوام آرامگاه رو توی جای بسته بزارم، من اون چیزی که بوده رو دارم کار می کنم، در ضمن این بنا بسته نیست ...معماری هخامنشیان خیلی پیچیده تر و با عظمت تر از این حرف هاست ... من تو این مدت تازه متوجه شدم 2500 سال پیش نیاکان ما چه کاری رو انجام دادن ...اونقدر تو این بنا ظرافت و دقت هستش که الان با وجود این همه امکانات هرگز کسی نمی تونه همچین بنایی رو بسازه ...
مرسی از لطفت

 

[amin2001]

خوش اومدی شهرام جان

بدون تو صفا یی نداشت مسابقه

موفق باشی داداشی

 

[hamed1star]

شهرام جان نيستي.نيستي ....وقتيم هستي يه حاله اساسي به همه ميديااااااااا.
اميد وارم هر چه زود تر مراحله كارت رو ببينم.:d

 

[NAKOOT]

سلام
صرفا می خواستم بگم کارم در چه مرحله ای هستش ...

سر ستون ها تقریبا مدل شده، یکم جزئیاتش مونده که خیلی ریز هستن ولی توی نمای کار تاثیر داره، مخصوصا دوره اون گلهای لوتوس هنوز یکم جزئیات مونده تا از اون حالت یکدستی در بیاد ...
دقیقا زیر این سر ستون یه قسمت دیگه هستش که باید مدلینگ بشه ... البته یکم مشکل هستش برام ولی اگه یکم همت کنم اونم حله ...
بالای این سرستون هم عقاب ها قرار می گیرن که جدا این یکی کاره من نیستش ... ولی کار نشد نداره اونم اگه خدا بخواد حل می شه ...

سعی ام اینه تو این چند روز که مونده به آخر هفته کار رو به یه نتیجه ای برسونم چون دانشگام که شروع بشه دیگه هیچ وقتی ندارم ...

خلاصه فقط برام دعا کنید که این کارم نصف کاره نمونه

مرسی از همه مخصوصا از امین و حامد که توی دو پست قبلی به من لطف داشتن

 

[NAKOOT]

​

واپسین سخنان ابر مرد تاریخ ایران و جهان کورش بزرگ

گزنوفون مورخ نامدار یونانی در کتاب کوروپدیا ( زندگی کوروش بزرگ ) چنین می نگارد :

کوروش بزرگ پس از هفتمین بار که سراسر امپراتوری ایران را سرکشی کرد دیگر قدرت و توان جوانی را نداشت و روزگار پیری اش آغاز شده بود . پدر و مادرش سالها پیش با دنیای فانی بدرود حیات گفته بودند . وی به مناسبت هفتیمن سرکشی به کل سرزمینهای ایران که بیش از دهها کشور می شد جمع کثیری از رعیتهای و افراد عام ایران را گردآورد و سپس به آنها پاداشهای بسیاری بخشید . سپس شبانگاه به بالین خواب رفت . همان شب در عالم رویا ندایی او را مخاطب قرار داد و چنین گفت :

"ای کوروش خود را آماده ساز زیرا به زودی به ملکوت خدایان پرواز خواهی نمود "

کورش از شنیدن این ندا سراسیمه از خواب برخاست و خواب برای بزرگان بازگو کرد و چنین پاسخ شنید که به زودی به دیار جاوید خواهی شتافت . کوروش پس از شنیدن این سخن دریافت که آماده سفری بس طولانی و ابدی خواهد بود و پایان زندگی پر فراز و نشیبش اش فرا رسیده است . پس روی به درگاه یزدان نمود و چنین گفت :

ای ایزدان این آخرین قربانی من را پس از یک عمر مجاهدت و کوشش با لطف و کرم خویش بپذیرید . من از یاری خداوند در تمامی مراحل زندگی ام سپاسگزارم . موهبت او بود که به من راه درست را نشان داد و دریافتم چگونه باید از خطا دوری بجویم. خداوند را ارج مینهم که حتی در اوج قدرت هرگز از یادش دوری ننمودم . اینک تنها و آخرین آرزویم این است :

"روزگار زن ٫ فرزندان ٫ دوستان ٫ مردم و میهن عزیزم سعادتمند گردد و عمرم را با شرافت به پایان برسانم

کوروش پس از این سخن راهی کوه مقدس ایرانیان شد و قربانیان بسیاری را روانه خداوند کرد . سپس به قصر خویش باز گشت تا اندکی بیاساید . چون زمان استحمامش فرا رسید او را دعوت کردند تا خود را شستشو دهد ولی وی پاسخ داد که ترجیح می دهد در بستر خویش به استراحت بپردازد .

سخنان اش را آغاز کرد: حضرت

ای پسران - دوستان و بزرگان ایران اینک بدانید که عمر من به پایان رسیده است . نشانه های بسیاری وجود دارد که همگی از سفر به دیار جاوید خبر میدهد . من در زندگی ام مردی خوشبخت بودم . در روزگار کودکی از تمامی نعمات زندگی که هر کودکی نیک به دان آراسته بود برخوردار بودم . چون به دوران جوانی رسیدم مزایای جوانی را کسب کردم و از آن بهره جستم و در دوران پیری ام از هیچ نوع موهبتی محروم نبودم . دست به هر کاری که زدم به یاری خدا پیروز و سرافراز شدم . دوستان و یارانم از حسن تدبیر من برخوردار شدند . دشمنانم جملگی فرمانم را گردن نهادند . پیش از حکومت من کشورم سرزمین کوچک و گمنامی در آسیا بود که همه ساله مورد یورش بیگانگان قرار می گرفت . حال که مرگ من فرارسیده است آن را بزرگترین و مقتدرترین کشور آسیا به دست شما می سپارم .من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و سربلندی ایران زمین مغلوب شده باشم . در پیروزی های بزرگ هیچگاه پای از دایره اعتدال بیرون ننهادم و حتی شادمانی بی جهت ننمودم . حال که آخرین لحظات زندگی را سپری میکنم خود را بسی خوشبخت و سعادتمند می دانم . زیرا فرزندانم همگی سالم ٫ با نشاط و عاقل هستند و وطنم از همه جهت مقتدر و باشکوه است و یارانم مسرور و محتشمند . آیندگان از من و کشورم به نیکی یاد خواهند کرد . آیا با چنین موفقیت هایی نباید با آرامش خاطر و امید بسیار به دیار باقی چشم بر روی هم بگذارم ؟ من هر دوی شما پسران ( کمبویجه و تانااوکسار ( بردیا ) را به یک اندازه دوست می دارم ولی امور کشوری را به دست فرزند بزرگتر می سپارم که تجربه بیشتری دارد . من در دوران زندگی از سنت کشورمان بهره بردم و مقید به حرمت نهادن به برادران و بزرگتران بودم . چه در راه رفتن و جه در سخن گفتن . هنگام نشستن بزرگ تر و ریش سپیدان را مقدم از نشستن خود می دانستم . به همین جهت به تمام فرزندانم از دوران کودکی آموزش دادم. ای کمبویجه بدان که عصای زرین - سلطنت را حفظ نمی کند بلکه یاران صمیمی و نیک برای پادشاه بهترین و مطمئن ترین تکیه گاه است . این را بدان که افراد وفادار عموما کم پیدا می شوند زیرا اگر این خصلت نیک فراگیر بود دیگر خیانت و دروغ و دشمنی وجود نداشت .اگر برای اداره امور کشوری نیاز به یاری داشتی همکاران خود را از میان اشخاص شریف و اصیل برگزین . هم میهنان خودمان بدون شک از خارجیان و مردمان کشورهای دیگر بهتر به کشورشان خدمت میکنند و به ما نزدیک ترند . آنها از خون ماهستند و با آداب و فرهنگ و رسومات ما بزرگ شده اند . پس کوشش کن که از ایرانیان برای اداره این کشور بهره ببری . این پیوستگی که میان ایرانیان وجود دارد به لطف خداوند است و شما نیز باید برای حفظ آن کوشش کنید . اتحادتان را در تمام زندگی حفظ کنید تا همیشه پایدار و سرافراز باشید . من در طول زندگی ام پیوسته باور داشته ام که روح آدمی پس از مرگ از کالبد خاکی جدا می شود ولی هرگز محو یا نابود نمی شود . هرگز نتوانسته ام باور کنم که زندگی یا روح و روان پس از مرگ وجود خارجی نداشته است . اگر کارهای شما پیوسته در راه عدالت و مهرورزی باشد دیری نمی کشد که ارزش شما در بین مردم گسترش می یابد و قدرت شما روز به روز بیتشر می شود . ولی اگر چنین نکنید روز به روز ضعیف تر و به پایان حکومت خود نزدیکتر می شوید . از تاریخ درس بگیرید و بر سرگذشت دیگران بیاندیشید . دیگر بس است . گفتارم به داراز کشید . فرزندان من پس از مرگ بدنم را در طلا یا نقره یا امثال آن نپوشانید . زودتر آن را در آغوش خاک کشورم بسپارید که منشا نیکی و ثروتها و زیبایی هاست . من عمر خویش را در یاری به مردم سپری نمودم .این راهی است که همه شما نیز خواهید رفت . اگر از میان شما کسی میخواهد که دستم را لمس کند و فروغ چشمم را ببیند نزدیک شوید زیرا پس از مرگ راضی نیستم دورم گرد آیید . حتی به شما فرزندانم نیز اجازه نمی دهم بدن بی روحم را نظاره کنید و آه بکشید . پس از مرگ همه مردم ایران را برای شرکت در سر مزارم که پیکر بی جان من در آن خاک شده است فراخوانید و از همگی آنان پذیرایی کنید . از هر شهری که آمدند بگذارید که با رسومات و فرهنگ خودشان مراسم را اجرا کنند . زیرا با این کار روح من در سرای ابدی بس شادمان و سربلند می شود . اینک برای آخرین بار میگویم که بهترین ضربتی که به دشمنان میتوانید وارد کنید این است که :

با دوستان خود با مدارا و نیکی رفتار کنید

یاران حاضر و کسانی که در این مکان نیستند برای همیشه با شما بدرود می گویم .پس از ادای این سخنان حضار برای فشردن دست کوروش بزرگ پادشاه دادگسترشان به کنار وی رفتند و پس از ساعتی کوروش بی صدا و آرام بر بستر مرگ جای گرفت و روان و خاطری پایدار و بزرگ منشانه از خود به جای گذاشت .

کوروش دوم ، معروف به کوروش بزرگ یا کورش کبیر ( 559-528 پیش از میلاد ) شاه ایران ، به‌خاطر بخشندگی‌، بزرگ منشی ، بنیان گذاشتن حقوق بشر ، پایه گذاری نخستین امپراطوری چند قومیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده ها و اسرا، احترام به عقاید و مذاهب مختلف، گسترش تمدن و... شناخته شده‌است. کوروش نخستین شاه ایران و بنیان‌گذار دوره‌ی شاهنشاهی ایرانیان می باشد. واژه کوروش یعنی "خورشیدوار". کور یعنی "خورشید" و وش یعنی "مانند".


<<باور گذشتگان درباره کورش کبیر>>

می ایند و می روند دخیل می بندند و نذر می کنند اینجا ارامگاه کورش است. بیشترها ان را ارامگاه مادر سلیمان می خواندند. بعد از اسلام این نام را بر ان نهادند همانند

بناهای بسیار دیگری که به حضرت سلیمان منسوب کردند: مزگت سلیمان {تخت جمشید}" اتشکده سلیمان"

مسجد سلیمان" ملک سلیمان و ... باید کرامتی رخ داده باشد کرامتی که دلیل ان می شود که اتابک زنگی در این گستره مسجد و مدرسه بسازد و حتا فرزندش را در نزدیکی همین محل دفن کند . این ارامگاه زیارتگاهی مهم و ممتاز زنان است هیچ مردی اجازه ی درون شد به انرا ندارد. جان استریس در سال 1672 م بعد از دیدن این جایگاه می نویسد که این ارامگاه زیارتگاه زنان با ایمان و خدا دوست بوده که: {سه بار بر سر قبر می کوبیدند و سه بار ان را می بوسیدند و بعد از دعای کوتاهی خارج می شدند.} اینجا ارامگاه کیست؟ در جواب به این سوال استریس یکی از افراد محلی می گوید : {اجساد حضرت نوح و همسر و فرزندان وی در اینجا مدفون است.}

اینجا هم زنان زایر بوده اند هم نگاهدار و هم کلید دار. سر کر بورتر در سال 1816 م چنین اشاره می کند: {ارامگاه در چوبی داشت و کلید ان دست زنی بود که متصدی ان بود.} به باور این مردم این جایگاه سبند {مقدس } است جایگاهی برای ستایش و نیایش مکان بر اورده شدن حاجات. می ایند و می روند شمع روشن می کنند چراغ می افروزند و باز هم دخیل می بندند. دخیل می بندند تا بیمارشان شفا یابد کارشان رونق بگیرد دخترشان شوهر کند و ...

در سال 1889 م لرد کرزن نمای درونی ارامگاه را اینگونه به نوشتار در اورده:{ با قامت دولا به اتاق خالی وارد می شویم که سقف و دیوار های ان از دوده سیاه شده است... در انتهای اتاق از یک سر تا سر دیگر بر رشته ای قطعات برنجی و جواهر نما که به عنوان نذر یا اهدا بود اویخته شده بود.} هرمان نوردن به سال 1928م نیز اینگونه می اورد:{ ساکنین اطراف این مدفن را متعلق به مادر سلیمان رسول خدا می دانند. زنان عقیم در اینجا نذر و نیاز می کنند و مقبره را به درگاه خداوند شفیع قرار می دهند تا از نعمت مادر شدن محروم نمانند.} نوردن در حالی به این باور مردم اشاره می کند که 110 سال از زمانی که مشخص شده که اینجا ارامگاه کورش است می گذرد.

مردم به کرامات این ارامگاه باور دارند گله هایشان را سه دور به دور ارامگاه می چرخانند و سنگ های ارامگاه را به شیر و ماست می الایند مقداری خاک را از اطراف ارامگاه بر می داشته اندو دیگ بزرگی را هم از اب چشمه ای که در غرب ارامگاه وجود دارد و به نام چشمه خاکی است لبریز می کرده اند و حتما یک دختر می بایست

خاک را در اب بریزد ان را به صورت اب گل الوددراورده و بعد ان گل رقیق را به عشایر دهدکه بر روی دام ها بریزند چرا که بر این باورند که دیگر گله هایشان از یورش بیماریها در امان است و شیرشان بسیارو زاد و ولدشان افزون می شود و اگر گوسفند ها بیمار بوده اند می گفته اند:یا مادر سلیمان دوا کن .

اینها باورند باور مردمانی که در کنار این ارامگاه زیسته اند. این مردمان به یاد دارند که در مراسم عروسی عصر هنگام روبروی ارامگاه حمام ترکی درست می کرده اند و در کنار حمام چند دیگ اب بر روی اتش می گذاشته اند داماد را بعد از سلمانی به درون حمام برده لباس های کهنه را از تنش کنده و اب بر سر و رویش ریخته بعد لباس نو بر تنش می کرده اند و بعد از طواف دور ارامگاه به خانه می برده اند. این مردم سال ها با این باورها زیسته اند. اما با محصور شدن ارامگاه از سال 1350 دیگر از عروسی" مراسم دیگ جوش" دخیل بستن" و زیارت های جمعی خبری نیست مردم باور هایشان را اویز خیال کرده و حاجاتشان را به ریسمان نا مریی زمان گره زده اند.

بر گرفته از: کتاب ارامگاه کورش و باورهای مردم فارس

 

[linkin_park]

تبریک میگم تا اینجا که خوب ادامه دادید ..... فقط یه نکته ای رو بگم ....
به نظر من کار نهایی تون بهتره تا اونجایی که میتونه رئال باشه ... و از عناصر فانتزی توش استفاده نکنید ... چون توهم در مورد تاریخ قابل حضم نیست .... البته نظر منه ...

 

[hamed1star]

ايولللللللللللللللللللللا بابا چي كردي .
دمت گرم بابا همين جوري پيش بري اوليااااااااااااااااااااا.

 

[hosienmax100]

آفرین شهرام تا اینجا قشنگ شده اما فک کنم حالا وقته کار کردن روی جزئیاته باید سعی کنی بدون تکسچر کار کهنه به نظر بیاد

منتظر میمونیم

موفق باشی