تاپیک جامع سینماتوگرافی(لنز و فیلتر و ...)!

درود به همه استادان فروم
اين تاپيک قراره تاپيک آشنايي با لنزها و فيلترها و مسائلي مثل ديافراگم و فوکوس کشی باشه
خب در درجه اول من ميخوام بپرسم کلا تو سينما چندتا اندازه برا لنز داريم؟
يک جايي به نظرم خوندم سي و شش تا اندازه لنز داريم...درسته؟
اون وقت لنز از چند ميلي متر تا چند ميلي متر باشه بهش ميگن نرمال و يا تله و يا وايد؟
مهمتر اينکه قاعده استفاده از لنزها چيه؟
يه سوال ديگه اينکه اگر لنز تله بگذاريم حرکت دوربين محسوس تره و يا اگه لنز وايد؟
مهمترين سوالم اينه که وقتي داريم فيلمي رو تماشا ميکنم از کجا بفهميم در اون صحنه از چه لنزي استفاده شده؟

ایشالا در مورد فیلتر و دیافراگم و مسائل دیگه سینماتوگرافی هم بحث خواهیم کرد.

منتظریم اساتید ما رو بهره مند کنند:rose:
 
آخرین ویرایش:
راستی در مسائلی مثل انتخاب لنز و دیافراگم و فوکوس کارگردان نقش مهم تری داره یا فیلمبردار؟
 

HamidBN

مدیر انجمن فیلمسازی
سلام
این بحث خیلی تخصصی میشه و خودم خیلی علاقه دارم بدونم
فقط اینکه من یکبار در شبکه آموزش دیدم که طرفی داشت در مورد لنز ها صحبت می کرد که لنزی معرفی کرد که کار روتوش صورت بازیگر را انجام می داد و صورت شفاف تر دیده میشد
 

gigamax

کاربر متخصص جلوه های ویژه
سلام به همه دوستان عزیز و فرهاد عزیز بابت تاپیک خوبش ...

مطالب به شدت حرفه ای و تخصصی هستند ... من خودم تجربه هایی در تصویر برداری حرفه ای با ویدئو دارم (یا به قول مجری بسیار محبوب و با ادب ماه عسل : تصویر بردار نه فیلم بدار ) اما کفاف تمام سوال های شمارو نمیده ...

من شب جواب بعضی از این سوال هارو براتون می نویسم ...

من یکی از دوستانم فیلم بردار قابلیه ... اگر ایشون رو پیدا کردم قانعش می کنم جواب سوال های شما رو بده ... دوستان دیگری که در این زمینه چیزی بلدند مارو بی نصیب نگذارن ...

موفق باشین
 

gigamax

کاربر متخصص جلوه های ویژه
خب بالاخره نوبت جواب دادن رسید ...

خب در مورد بعضی از سوال ها می تونم کمک کنم ... در مورد بقیه همونطور که قبلا گفتم چون رشته تخصصی من نیست زیاد اظهار نظر نمی تونم بکنم ....

من تا به حال جایی نشنیدم که دقیقا این قدر لنز داریم .. یه سری لنز مشهور داریم مثل لنز 35 میلی متری یا 28 میلی متری یا 80 اما نمی دونم دقیقا چندتاس .. خیلی از لنزها رو به صورت سفارشی برای یه صحنه خاص می سازن که فوق العاده گرونه ....

لنز 35 میلی متری یه لنز استاندارده (البته تا اونجایی که من می دونم) پرسپکتیو مناسبی داره و خوب می تونه پوشش بده صحنه رو ...
در دوربین های حرفه ای قابلیت تعویض لنز وجود داره تا متناسب با نیاز از لنزی که می خوان استفاده کنن

اگر لنز 35 میلی متری رو به عنوان نه خیلی واید نه خیلی تله در نظر بگیریم
لنزها های زیر 35 میلی متری واید محسوب میشن ... لنزهای واید عمق میدان و پرسپکتیو رو افزایش میدن ..
وقتی فیلمی رو می بینی کاملا متوجه میشی از لنزهای واید دارن استفاده می کنن ...وقتی دوربین از کنار خطهای صاف مثل دیوار ، نرده یا مشابه اینها رد میشه این خط صاف هر چه به کناره دوربین میره بیشتر انحنا دار میشه ...
معمولا نماهای کرین رو با لنزهای واید می گیرن تا هم محیط بزرگتری پوشش داده بشه و هم پرسپکتیو بالاتری داشته باشه ...

لنزهای بالای 35 میلی متر هم تله حساب میشن ... این لنزها پرسپکتیو و عمق میدان رو کاهش میدن ...

ولی من خودم نمی دونم این 35 میلی متری 70 میلی متری یا 28 میلی متری بر چه اساسیه ... بعنی مرجع و واحد نام گذاریش چیه ...

در مورد سوال آخرتون هم کارگردان به عوامل صحنه میگه می خوام چنین صحنه ای رو بگیرم و این عوامل که مدیر فیلم برداری هم شاملش میشه قسمتهای فنی کار و اینکه از چه لنزی استفاده کنن رو انتخاب میکنن ... معمولا به کارگردان یه ویزور میدن که دید دوربین رو بهش میده و می تونه قبل از فیلم گرفتن صحنه ها رو با اون بازبینی کنه

در مورد بقیه سوالات هم من اطلاعات درستی ندارم ... شاید حتی بعضی از موارد بالا هم اشتباه باشن ...
حالا می گردم اگر مطلب به درد بخوری پیدا کردم براتون می ذارم

موفق باشین
 
متین جان واقعا دستت درد نکنه...ما تو رو نداشیم چه میکردیم؟

آقا اگه این دوست فیلمبردارت رو پیدا کردی بهش بگو در مورد فوکوس کشی هم یه توضیحاتی بده.

مرسی:rose:
 
تله و واید بودن به لنز با فاصله کانونی اش مشخص میشه. لنز نرمال لنزیه که زاوبه دیدش مثل زاوبه دید انسانه و تا جایی که من می دونم لنزی که فاصله کانونیش برابر 50 باشه زاوبه دیدش برابر زاوبه دید انسانه و بهش میگن لنز نرمال.
حالا اگر لنزی فاصله کانونی اش کمتر از 50 باشه میشه لنز واید. اگر بیشتر باشه میشه لنز تله.
همه این حرفهایی که زدم مال لنزهایی است که در آنها فاصله کانونی ثابت است و در واقع با آنها نمی شود زوم این یا زوم بک کرد و به آنها اصطلاحا لنز فیکس یا prime می گویند و در سینما معمولا از چنین لنزهایی استفاده می شود(به دلیل کیفیت ساخت بالای آنها)
لنزهایی هم هستند که در آنها فاصله کانونی متغیر است. مثلا لنز 70-200( این بدان معناست که چنین لنزی فاصله کانونی اش می تواند از 70 میلیمتر تا 200 میلیمتر تغییر کند) یه چنین لنزهایی اصطلاحا لنز زوم گفته می شود.
پی نوشت: اینکه دوستمون فرمودند در شبکه آموزش از لنزی استفاده شده که صورت بازبگر رو روتوش میکرده، من نشنیدم لنز چنین کاری بکنه اما فکر کنم برخی فیلترها همچین کاری رو می تونن بکنن.
پی نوشت دوم: در سالهای اخیر لنزهایی به نام تیلت شیفت به بازار عکاسی آمده اند که تصحیح پرسپکتیو در لنزهای واید را انجام می دهند.
سوالی اگر بود اگر سوادی داشتم در خدمتم.
 
آخرین ویرایش:

gigamax

کاربر متخصص جلوه های ویژه
متین جان واقعا دستت درد نکنه...ما تو رو نداشیم چه میکردیم؟

آقا اگه این دوست فیلمبردارت رو پیدا کردی بهش بگو در مورد فوکوس کشی هم یه توضیحاتی بده.

مرسی

سلام فرهاد عزیز... اگر من نبودم یه نفر دیگه جای من میومد :green:
همونطور که پیش بینی می کردم پست دوستمون بعضی از مطالب منو نقض کرد ... :sad:

تله و واید بودن به لنز با فاصله کانونی اش مشخص میشه. لنز نرمال لنزیه که زاوبه دیدش مثل زاوبه دید انسانه و تا جایی که من می دونم لنزی که فاصله کانونیش برابر 50 باشه زاوبه دیدش برابر زاوبه دید انسانه و بهش میگن لنز نرمال.
حالا اگر لنزی فاصله کانونی اش کمتر از 50 باشه میشه لنز واید. اگر بیشتر باشه میشه لنز تله.
همه این حرفهایی که زدم مال لنزهایی است که در آنها فاصله کانونی ثابت است و در واقع با آنها نمی شود زوم این یا زوم بک کرد و به آنها اصطلاحا لنز فیکس یا prime می گویند و در سینما معمولا از چنین لنزهایی استفاده می شود(به دلیل کیفیت ساخت بالای آنها)
لنزهایی هم هستند که در آنها فاصله کانونی متغیر است. مثلا لنز 70-200( این بدان معناست که چنین لنزی فاصله کانونی اش می تواند از 70 میلیمتر تا 200 میلیمتر تغییر کند) یه چنین لنزهایی اصطلاحا لنز زوم گفته می شود.
پی نوشت: اینکه دوستمون فرمودند در شبکه آموزش از لنزی استفاده شده که صورت بازبگر رو روتوش میکرده، من نشنیدم لنز چنین کاری بکنه اما فکر کنم برخی فیلترها همچین کاری رو می تونن بکنن.
پی نوشت دوم: در سالهای اخیر لنزهایی به نام تیلت شیفت به بازار عکاسی آمده اند که تصحیح پرسپکتیو در لنزهای واید را انجام می دهند.
سوالی اگر بود اگر سوادی داشتم در خدمتم.
بسیار عالی دوست من ... :oops: اطلاعات بیشتر در مورد لنزها و کلا فیلم برداری دارین در میون بذارین ....

جواب های مفیدی مثل این بسیار به دردبخورن ...

در کل مرسی ....
 
یکی از چالشهای اساسی در دوربین دیجیتال جایگزینی حسگر به جای نگاتیو است. این جایگزینی (با توجه به اینکه تولید صفحه حسگر بسیار هزینه براست و هنوز هم دوربین فیلم برداری که ابعاد حسگر آن به اندازه ابعاد نگاتیو باشد تولید نشده است)دردسرهای خاص خود را به وجود آورد که چندتاش رو توضیح می دهم.
1- عمق میدان
اندازه صفحه ای که تصویر بر آن ثبت می شود بر عمق میدان موثر است. هر چه اندازه این صفحه بزرگتر باشد می توان به عمق میدان کوچکتری دست یافت. به همین علت هم اکنون در بسیاری از دوربینهای فیلمبرداری دیجیتال غیرحرفه ای و حتی حرفه ای رسیدن یه عمق میدان کوچک در اندازه دلخواه ناممکن است و بایستی منتظر ماند تا دوربینهایی با ابعاد حسگر بزرگتر سر برسند.
2- نویز
هر چه چگالی مگاپیکسل در صفحه حسگر بیشتر باشد،عملکرد دوربین در شرایط نوری نامطلوب کاهش می یابد و نویز تصویر بیشتر می شود. برای دستیابی به تصوبر ایده آل در نور کم بایستی منتظر ماند تا دوربینهایی با ابعاد حسگر بزرگتر سر برسند.
3-مساله کراپ فاکتور و ارتباط آن با لنز
از تقسیم یکی از ابعاد نگاتیو (مثلا طول یا عرض یا قطر، فرقی نمی کند) بر بعد متناظر آن در حسگر عددی به دست می آید که کراپ فاکتور نام دارد. واضح است که هر چه این عدد بزرگتر باشد به معنای کوچکتر بودن ابعاد حسگر نسبت به نگاتیو و دردسرهای بیشتر در موارد بالا است.
حالا فرض کنید که کراپ فاکتور بک دوربین دیجیتال برابر 2 باشد . در این صورت برای رسیدن به زاوبه دید نرمال به جای استفاده از لنز 50 بایستی از لنز 25 استفاده کرد. این قاعده در مورد تمامی لنزها بر روی دوریبینهای دیجیتال صادق است. بعنی برای اینکه اثر درست لنز را بدانید بایستی فاصله کانونی را در کراپ فاکتور ضرب کنید.این اتفاق در لنزهای تله بسیار خوشایند است. شما برای رسیدن به زاوبه دید یک لنز 400 کافی است که یک لنز 200 میلی متری را روی دوربین دیجیتال با کراپ فاکتور 2 ببندید. اما در طرف واید قضیه کاما بر عکس است. وقتی بخواهید به زاوبه دید لنز 16 برسید بایستی لنزی با فاصله کانونی 8 میلی متر تهیه کنید و همانطور که می دانید تولید لنزهای اولترا واید بسیار هزبنه بر و رسیدن به کیفیت مطلوب در آنها به تکنولوژی بسیار پیشرفته نیازمند است
پی نوشت: اینکه گفتم "بایستی منتظر ماند تا دوربینهایی با ابعاد حسگر بزرگتر سر برسند" مربوط به شرایط ایده آل می شود وگرنه همین الان هم در خود هالبوود بسیاری از فیلمها با دوربین دیجیتال تولید می شوند.
این بود انشاء من درباره صنعت دیجیتال. تا بعد...
 
آخرین ویرایش:
سلام دوباره
اول دو تا نکته رو در مورد پستهای قبلیم بگم
1- اینکه گفتم لنز 50 رو نرمال میگن، به این معنا نیست که لنز 51 میشه تله و لنز 49 میشه واید. این عدد 50 یک عدد حدودی است و در واقع نماینده یک رنج از اعداد است.
2- در مورد تولید حسگر با ابعاد نگاتیو تا جایی که من می دانم هنوز تولید نشده(حداقل در رده آماتور و نیمه حرفه ای قطعا تولید نشده). اگر چه جدیدا روی دوربینهای عکاسی که ابعاد حسگرشان به اندازه نگاتیو است و اصطلاحا به آنها فول فریم می گویند قابلیت فیلمبرداری گذاشته شده که البته به هر حال این دوربینها کار اصلیشان عکاسی است و نه فیلمبرداری. اگرچه برای کار در حد آماتور و نیمه حرفه ای بسیار مناسب به نظر می رسند.

و اما مبحث عمق میدان و تبدیلهای 35 میلی متری
همانطور که گفتم یکی از عوامل موثر بر عمق میدان اندازه صفحه حسگر است(البته عوامل دیگری نیز بر عمق میدان موثرند. مثلا فاصله کانونی،اندازه دیافراگم،فاصله سوژه تا دوربین و...در مقاله ای که اینجا منتشر شده می توانید تاثیر این عوامل را ببینید.)در نتیجه همانطور که قبالا اشاره شد دستیابی یه عمق میدان اندک در دوربینهای آماتوری و نیمه حرفه ای در حالت عادی تقریبا غیرممکن است اما با استفاده از تبدیلهای 35 میلی متری می توان این معضل را تا حد زیادی حل نمود و عمق میدان را تا حدی کاهش داد. واقعیتش این است که من مکانیزم کار تبدیلها را نمی دانم. اگر کسی چیزی می داند خوشحال می شوم که به آن اشاره کند. چند تا از معروفترین مدلهای تبدیلها عبارتند از letus,redrock,....
پی نوشت: یک ویدئو در اینجا هست که از قرار معلوم مکانیزم تبدیلها را توضیح می دهد.
 
آخرین ویرایش:
واقعا مچکرم ...توضیحات جالبی بود ....استفاده کردیم...
خب اگه میشه در مورد فوکوس کشی هم توضیح بدین...ظاهرا کار خیلی سختی هست و نیاز به محاسبات پیچیده داره...حتی شنیدم تو ایران فقط چند نفر میتونن دوربین نگاتیو رو فوکوس کشی کنن!
دقیقا چی رو باید محاسبه کرد و در نظر داشت؟

میگم این لنزها خیلی مختلف هستن ...چی باعث میشه کارگردان بره سراغ 112 میلی متری مثلا؟
اون وقت تو نور هم اثر دارن لنزها؟
مثلا من پشت صحنه فیلم ها رو می بینم تو غروب در حالی که هوا روشنه فیلم میگیرن اما تو فیلم شب در اومده! البته این بیشتر فیلتر هست ... چند نوع فیلتر داریم و قاعده استفاده ازشون چیه؟

بازم ممنونم:rose:

پی نوشت: بیلی جان یه سری به این تاپیک هم بزن:
http://forum.majidonline.com/showthread.php?t=120007
البته من از مدیران تقاضا دارم بازش کنن چون تاریخ انقضاش گذشته!
 
آخرین ویرایش:
تا جاییکه من می دانم تیدبل نور روز به شب کار فیلتر است و درباره کارایی لنز درباره این عمل چیزی نمی دانم.
درباره فیلترها به مقالات اینجا مراجعه کنید.
اما درباره فوکوس کشی:
تا جایی که من می دانم برای فوکوس کشی دقیق بایستی فاصله سوژه تا دوربین دقیقا مشخص باشد. به همین دلیل در پروسه تمرین بازیگران، فاصله اجسام تا دوربین مترکشی می شود تا در پروسه فیلمبرداری فوکوس دقیق صورت گیرد.(حتی بک نفر هست که مسوولیتش همین است. بعنی می رود و در جای درست بازیگران و اشیا می ایستد و فاصله دوربین تا او را متر می کنند. جایی خواندم که دوربینهای جدید سیستمهای پیشرفته ای برای فوکوس کشی دقیق دارند و خلاصه مترکشی منسوخ شده است اما فکر کنم در ایران هنوز انجام می شود.حالا اگر لینکش رو پیدا کردم میگذارم همینجا.
البته چشم فیلمبردارها خودش تا حد زبادی فوکوس را درست انجام می دهد. یادم هست که پنج شش سال پیش سر یک کلاس تصویربرداری بودم و قرار بود هر کس یک نمای نه چندان بسته از کلاس بگیرد،فوکوس کند و پن کند. تشخیص درست اینکه فوکوس دقیق انجام گرفته برای هیچ کدام از ماها امکان پذیر نبود مگر اینکه زوم می کردیم روی صورت یک نفر و مثلا می فهمیدیم فوکوس درست صورت گرفته یا نه. اما استاد مربوطه که من فکر می کردم جلوی پاش رو هم به زور می بینه همون لحظه اول، تو نمای باز، بهمون می گفت که فوکوس دقیق هست یا نه. بعد که ما زوم می کردیم تازه می فهمیدیم درست گفته.
پی نوشت: در اینجا یک ویدئوی آموزشی در 3 قسمت به زبان انگلیسی هست که یکی از دوستان در همینجا لینک دانلودش را گذاشته بود که البته کار نمی کرد. اگر کسی لینک دانلود سالمش رو پیدا کرد بذاره همینجا.
 
آخرین ویرایش:
همون طور که حدس میزدم تاپیک خوبی از آب در اومد...باید از بیلی و متین تشکر کنم...

خب بیلی جان عکس یا فیلم از ساختمان و مکانیزم دوربین نداری ما ببینیم؟ مخصوصا اگر فیلمی باشه که درست نشون بده جای فیلم و نگاتیو رو و داخل دوربین رو ...مکان قرار گرفتن فیلتر...و اینکه مکانیزم رو توضیح بده اینکه مثلا وقتی لنز میذاری چی میشه وقتی فوکوس رو تغییر بدی چه میشه...
برا اون فوکوس گیری میشه دقیق توضیح بدی چه طور محاسبه میکردین و همچنین اگه لنز رو تغییر میدادین چه اثری داشت...حالا اگه بازیگر بخواد حرکت کنه چی؟

کلاس فیلمبرداری پیش چه کسی رفتین؟
موثر هم بود؟


پ.ن:بیلی جان تو اون تاپیک صدا رفتین؟
 
هر کس یک نمای نه چندان بسته از کلاس بگیرد،فوکوس کند و پن کند. تشخیص درست اینکه فوکوس دقیق انجام گرفته برای هیچ کدام از ماها امکان پذیر نبود مگر اینکه زوم می کردیم روی صورت یک نفر و مثلا می فهمیدیم فوکوس درست صورت گرفته یا نه. اما استاد مربوطه که من فکر می کردم جلوی پاش رو هم به زور می بینه همون لحظه اول، تو نمای باز، بهمون می گفت که فوکوس دقیق هست یا نه. بعد که ما زوم می کردیم تازه می فهمیدیم درست گفته.

بیلی جان اگر میشه این قسمت رو بازش کن برامون...درست متوجه نشدم! این نه چندان بسته چیه؟
یا اینکه پن کردن مگه کار سختیه؟
بعد روی چی باید فوکوس می کردین؟
دوربین چی بود لنز داشت؟

مرسی
 

gigamax

کاربر متخصص جلوه های ویژه
در مورد فوکوس کشی دوربین های جدید لنزهای قابل برنامه ریزی دارن که تا حدی در تشخیص فاصله ها هوشمندن ... من یه ویدئو از نسل جدید لنزه های سینمایی دردم که در فیلم آپوکالیپتوی مل گیبسون استفاده شده بود ...

به این ترتیب که این فیلم بردار یک بار لنز رو برای فوکوس برنامه ریزی میکنه ... در برداشت های بعدی که صد در صد مثل نمای اول نیست و همیشه کمی فاصله کم و زیاد میشه ، لنز تا حدی هوشمند عمل میکنه و همون نحوه فوکوس برداشت اول رو اعمال میکنه
 
در مورد تاپیک صدا عرض کنم که بنده در مورد صدا هیچ نمی دانم. خوشحال میشم کسی بیاد یه چیزی یادمون بده.
در مورد کلاس فیلمبرداری: به مجموعه کلاس بود سالها پیش که تقربیا چیز خاصی هم نداشت و یکیش هم کلاس تصوبر برداری بود(نه فیلمبرداری) که با یک دوربین کهنه بک مقدار کار می کردیم.
در مورد اون خاطره: ببین فرض کن تو یک نمای لانگ شات(حالا نه خیلی هم لانگ ،در حدی که دو سه نفر که پشت میز نشستن تو قاب معلومند) از فاصله 4 متری قراره تصویر بگیری. لنز روی دوربین هم لنز فیکس نبود. یعنی می تونستی زوم کنی مثلا روی چشم یکی از افراد توی قاب.ببین وقتی زوم می کنی روی چشم طرف راحت میشه فوکوس کرد.از روی مژه ها با ابروهای طرف که مثلا فلو هستند با فوکوس. انقدر رینگ را می چرخانی تا فوکوس بشه.اما وقتی که نما کلوز آپ نباشه یافیلمبردار نباشی دقیق معلوم نمیشه که شما روی افراد فوکوس کردی یا نه.چون جزئیات خیلی بزرگی توی تصوبر نیستن که بفهمی درست فوکوس کردی یا نه. اما مثلا یادمه که طرف می گفت به قاب عینک افراد توجه کنید و فوکوستان را با توجه به اون انجام بدید. البته این شیوه بالاخره کار را راحت تر می کرد اما میگم فوکوس ما لزوما دقیق نبود.حالا تو هم خیلی جدی نگیر. شاید مشکل از آی کیو ما بوده و کار انقدر هم سخت نباشه.
در مورد کلاس فیلمبرداری هم نمی دونم چی بگم.به نظرم حداکثر تا 15 سال دیگه نگاتیو کاملا مرده.بهتره آدم دوربین دیجیتال رو بشناسه. درسته که خیلی از اصول یکی هستند اما بسیاری چیزها فقط در دیجیتال معنی دارد نه در نگاتیو و آدمی که الان تو ابران تصویربرداری دیجیتال رو خوب تدریس کنه من نمیشناسم. نمیگم نیست. من تحقیق نکردم و نمیشناسم.یکی دو سال پیش موسسه کارنامه یک کلاس فیلمبرداری گذاشت که محمود کلاری قرار بود توش تدریس کنه. اون تنها کلاس فیلمبرداری(یا شاید هم تصویربرداری) بود که آرزو داشتم برم اما نشد. فکر کنم هزینه اش 500 هزار تومن بود . باید هم هندی کم می داشتی تا بری سر اون کلاس.
حساب کلاری با خیلی دیگه از فیلمبردارهای ایران جدا است. معلومه که تحولات دیجیتال رو دنبال می کنه و میفهمه. مثلا شما اگر "آبادان" رو دیده باشی(فکر کنم اولین فیلمی است که کلاری با دوربین دیجیتال گرفته) فیلمبرداریش افتضاحه به نظرم. اما رفته رفته تجربه کلاری در کار با دیجیتال انقدر زیاد شده که کارش تو"خون بازی" به نظرم شاهکاره.
 
خب متین جان میشه لینک دانلود این فیلمی رو که میگی بگذاری؟
نسخه اسپشل فیچر و پشت صحنه بود یا همین طوری دانلود کردی؟

بیلی جان فیلمی یا عکس کاملی که مکانیزم دوربین ها رو نشون بده نداری شما؟
 
با پبشرفت تبدیلهای دبجیتال و همچنین پیشرفتهای موازی در دوربینهای آماتور و نیمه حرفه ای، بسیاری از افراد غیرحرفه ای به فیلمسازی روی آوردند.
از ارزانترین دوربینهای آماتور که با استفاده از تبدیلها در آنها می توان به عمق میدان مناسبی برای فیلمسازی رسید،دوربینهای کنن سری hv است. این دوربینها که اکنون به سری hv40 رسیده است ارزانترین دوربینهای مناسب فیلمسازی است.برای آشنایی بیشتر با این سری از دوربینها می توانید به اینجا مراجعه کنید.
از سوی دیگر کمپانی red با ارائه دوربین red one و در سال 2007 باعث جهشی بزرگ در صنعت دوربین دیجیتال شد. استقبال فیلمسازانی نظیر پیتر جکسن و سودربرگ از این دوربین(فیلم che توسط سودربرگ با این دوربین ساخته شد) خود نشانگر کیفیت این دوربین است. کمپانی red در ادامه فعالیتهایش قول ارائه دوربینهای دبگری را در دو سه سال آتی داده است و مشخصاتی نیز از این دوربینها ارائه داده.چنانچه این کمپانی بتواند به قولهای خود عمل کند بازار دوربین دیجیتال در تمامی رده ها از آماتور تا حرفه ای دچار تحولاتی عظیم خواهد شد
در پست بعدی درباره دوربینهای شرکت red در حد سوادم توضیح خواهم داد.
 
کمپانی RED پس از ارائه دوربین موفق RED ONE قول ارائه دوربینهای دیگری را نیز داد. این دوربینها با توجه به سابقه شرکت اشتیاق زیادی را در خریداران ایجاد کرده بود و مدتها قبل از ارائه و حتی معرفی مشخصات دوربینهای جدید نام اسکارلت بر سر زبانها بود(اسکارلت دوربین جدید این شرکت است که با شعار 3k for 3k سر و صدای زیادی به پا کرد) سر انجام در نوامبر سال 2008 این شرکت مشخصات دوربینهای خود را ارائه کرد و به همراه آنها زمان تقریبی ارائه آنها به بازار نیز توسط شرکت اعلام شد. از همان ابتدا نیز بسیاری افراد، ارائه چنین دوربینهایی را در زمانهای اعلام شده شوخی می دانستند و با توجه به تکنولوژی روز ، این حد از پیشرفت برایشان قابل تصور نبود.البته حرفشان چندان هم بی ربط نبود. اسکارلت که قرار بود در پاییز 2009 ارائه شود(اگر اشتباه نکنم) ارائه اش به اوایل 2010 افتاده. اما به هر حال ویژگیهای دوربینها باعث شده که بسیاری افراد به شرکت مذکور اعتماد کرده و منتظر باقی بمانند.مهمترین ویژگی دوربینهای معرفی شده این شرکت MODULAR بودن آنهاست. به این معنا که همه قطعات دوربین از لنز و باتری گرفته تا مونیتور و دسته مخصوص حمل دوربین و ابزار قرار دادن دوربین روی شانه به صورت جدا از هم هستند. این بدان معنا ست که برای آپگرید کردن دوربین لازم نیست دوربین جدیدی بخرید،تنها با تعویض قسمت اصلی دوربین که شامل حسگر است(و BRAIN نام دارد) شما می توانید دوربین خود را ارتقا دهید.
این BRAIN ها در دو کلاس اصلی معرفی شده. SCARLET و EPIC و هر کلاس شامل چند BRAIN مختلف است که از لحاظ ابعاد حسگر و پارامترهایی نظیر رزولوشن،حداکثر فریم بر ثانیه و ... با هم متفاوتند. از لحاظ قیمت هم از 2500 دلار شروع می شود و میرسند به پنجاه و چند هزار دلار و همه جور مشتری(از آماتور تا حرفه ای) مدنظر قرارگرفته است. در میان این دوربینها آن دوربینی که شاید بیش از همه مورد استقبال آماتورها قرار گیرد همان ارزانترین مدل اسکارلت(CINEMA 2/3") با قیمت 2500 دلار است . البته شرکت RED این BRAIN را علاوه بر اینکه جداگانه می فروشد، در قالب یک دوربین کامل شده نیز ارائه می دهد که شامل وسایل حداقلی یک دوربین و یک لنز فیکس است(منظورم از فیکس بودن، لنز با فاصله کانونی ثابت نیست.منظورم اینه که لنز به دوربین چسبیده و جدا نمیشه.طبق گفته ها این لنز 28-224 خواهد بود و این به معنای داشتن یک لنز 8X است) و قیمت این پک 3750 دلار تخمین زده شده که در واقع تحقق همان شعار 3K FOR 3K است. این شرکت از طریق فرمهایی که ایجاد کرده(اینجا و اینجا) با هواداران و مشتریان بالقوه خود در ارتباط است و از طریق ارتباط با آنان به نیازهای بازار پی می برد.
پی نوشت اول:شعار 3K FOR 3K به معنای دسترسی مشتریان به رزولوشن 3K با صرف هزینه حدود 3000 دلار است.خدمتتان عرض شود که فیلم اخیر کیمیایی با یکی از پیشرفته ترین دوربینهای فعلی تصویربرداری شده که رزولوشن آن 2K است.
پی نوشت دوم: اگر اینترنتان زغالی نیست می توانید با مراجعه به اینجا و اینجا BRAIN ها و لنزهای شرکت RED را ببینید.
 
آخرین ویرایش:

جدیدترین ارسال ها

بالا