آموزشهای گروهی : <شماره 11> : دانشنامه ی مبانی گرافیک

GFX Master

مدیر انجمن گرافیک دو بعدی ومسئول فروشگاه

به پیشنهاد یکی از بچه ها تصمیم گرفتیم تاپیک آموزشهای گروهی که مدتی بود ایجاد نکرده بودیم اینبار با موضوع
دانشنامه ی مبانی گرافیک
دوباره ایجاد کنیم و در موردش بحث کنیم.

چیزایی که توی این تاپیک درباره اش صحبت میشه یه سری تعاریف و مبانی شاید به ظاهر ساده ولی خیلی مهم گرافیک هستن.
مثلا درباره ی اینکه کانواس (Canvas) چی هست؟! رزلوشن یعنی چی؟ این پیکسل که میگن یعنی چه؟! :دی
یا مثلا تفاوت رزلوشن کار چاپی با کار غیرچاپی چه فرقی داره و ...

همونطوری که گفتم این مسائل شاید به ظاهر ساده باشن و خیلی از بچه ها اونها رو بدونن ولی بطور حتم کسانی هستن
که دنبال چنین مواردی میگردن و نیاز دارن. این تاپیک اگر خوب پیش بره میتونه تبدیل به یه مرجع خیلی خوب و مناسب بشه.

پس خواهشا توی بحثها شرکت کنید و هر چیزی که بنظرتون میتونه به موضوع تاپیک مربوط بشه و دیگران ازش استفاده کنن
رو مطرح کنید. هر سوالی هم در این زمینه بود بپرسید.

فقط خواهشا اگر مطلبی رو از سایتی یا کنابی یا ... مطرح کردید آخر مطلبتون منبع رو ذکر کنید که کپی رایت هم رعایت شده باشه.

موفق باشید.
 
آخرین ویرایش:

nima_dsnr

کاربر VIP
ای Resolution یعنی چه؟ ای pixel یعنی چه؟

این چیزایی که میخام بگم مجموعه حرفهای بچه های همین فروم هست که طی چند سال برداشت کردم...
مطمئنا این مطالب چندین بار برای همه تکرار شده ولی تکرار بیشتر از معلومات کسی کم نمیکنه...
قرار شد هرکی هرچی میدونه بیاد بریزه وسط گود!

nima_dsnr :
همونطور که میدونید همه تصاویر و عکسهایی که مشاهده می کنید و با اون برخورد میکنید و در راس همه اونا پسوند jpg قرار داده از پیکسل ساخته شدن. بدیهی هست که هرچی این پیکسلها به هم نزدیک تر باشن تصویر میتونه جزئیات رو بصورت دقیق تر (نه بیشتر) نشون بده، همونطور که با zoom کردن زیاد روی تصاویر و بیشتر شدن فاصله پیکسلها این جزئیات با دقت کمتر نشون داده میشه و ما تصویر رو بی کیفیت یا کم کیفیت تلقی میکنیم.
خوب هر چیزی واحدی داره و بالطبع این کیفیت هم با معیاری بنام Resolution سنجیده میشه. البته این غلطه که بگیم واحد کیفیت Resolution هست ولی میتونیم اینجوری بگیم که با افزایش Resolution کیفیت هم زیاد میشه. (رابطه مستقیم باهم دارن)
Resolution عبارت است از تعداد پیکسلها در واحد طول. این واحد طول میتونه سانتیمتر باشه ، اینچ باشه ، فوت یا هر واحد دیگه ای که برای طول تعریف شده ؛ اما دو واحد طول تعریف شده برای فتوشاپ سانتیمتر و اینچ هستن و به این ترتیب میزان Resolution با واحدهای pixel/cm و pixel/inch تعریف میشن.

مثال عددی:
مثلا یک تصویر داریم در ابعاد A4 با سایز 21*29.7 سانتیمتر مربع.
میخوایم ببینیم این تصویر از چند پیکسل تشکیل شده؟ خوب طبیعی هست که با این اعداد خام نمیشه تشخیص داد و باید ابتدا نگاه کنیم که Resolution تصویر چند هست؟ برای مثال ما میایم رزولیوشن 72 و رزولیوشن 300 رو با هم مقایسه می کنیم ؛ در نگاه اول تصور میشه که 21x29.7x72 برابر تعداد پیکسلهای فایلمون هست... ولی اشاره شد که Resolution در واحد طول سنجیده میشه نه سطح! یعنی (21x72)x(29.7x72) برابر با 3233260 پیکسل تعداد پیکسلهای عکس هست. همینطور برای رزولیوشن 300 داریم (21x300)x(29.7x300) برابر با 56133000 تعداد پیکسلهای عکس هست.
مشاهده میشه که تعداد رزولیوشن های فایل 300 پیکسلی خیلی بیشتر از فایل 72 پیکسلی هست ؛ در حالیکه ابعاد هردوی اونها A4 و خروجی که از پرینتر میاد بیرون سایز A4 هست. پس طبیعی هست که کیفیت 300 بهتر باشه.

نکته کنکوری :
نکته 1 : حالا چرا 72 و 300 رو برای مثال انتخاب کردم؟
چون 72 رزولوشن صفحات وب و 300 رزولوشن کارهای چاپی هست.
نکته 2 : حالا چرا همونجا اینا رو نگفتم؟
آها! خوب بستگی داره به واحدش! یعنی ببینیم pixel/cm هست یا pixel/inch !
واحد این دو عدد که تو نکته 1 گفتم pixel/inch هست و نمیتونیم در 21 و 29.7 که بر حسب سانتیمتر هست ضرب کنیم تا تعداد پیکسلهاش بدست بیاد!
اول باید 21 و 29.7 رو تقسیم بر 2.45 کنیم تا ابعاد کاغذ بر حسب اینچ بدست بیاد بعد ضربدر رزولیوشن.
اما خوب من در توضیحات فرض رو بر این گرفتم که رزولیوشن 72 و 300 پیکسل بر سانتیمتر هست. ( 1inch = 2.54cm )

برای تصاویر برداری از صحبتهای علی جان استفاده می کنم. (کاملا کپی پیست)

the_king :
تصاویر وکتوری بایستی توسط منحنی های ریاضی تشکیل شوند، مثلا منحنی های Bezier.
یا اشکال هندسی مثلا دایره ای به رنگ آبی در نقطه (x , y) به شعاع R.
همه ما در طول کار با کامپیوتر از این جور تصاویر استفاده می کنیم، چون فونت های True Type و Open Type نمونه های
مشخصی از تصاویر وکتوری هستند.
حالا اگه بخواهیم این تصاویر وکتوری را بزرگ و کوچیک کنیم چون تعریف آن بر اساس یک معادله ریاضی است بدون
افت کیفیت انجام میشه. چون مثلا دایره با شعاع دیگه ای دوباره رسم میشه.
دومین حسن تصاویر وکتوری اینه که به فضای به مراتب کمتری برای ذخیره شدن نیازمند هستند.
عیب این تصاویر اینه که به تنهایی ایجاد جزئیات زیاد با آنها کار مشکلی است و برای بازسازی تصاویر عکاسی مناسب نیستند.
همچنین افزایش جزئیات در تصاویر وکتوری روی سرعت نمایش آنها خیلی تاثیر گذار است و نمایش اش را کند میکنه.
پسوند فایلهای وکتوری زیاد اند، نمونه هایی از آنها TTF و WMF و EMF و AI و EPS هستند.


برعکس آن تصاویر غیر وکتوری Bitmap هستند که با یکسری نقاط که در یک ماتریس دو بعدی قرار گرفته اند تعریف می شوند.
مثل تصاویر BMP و GIF و JPEG و ...
وقتی ما یک دایره را در اینگونه تصاویر رسم می کنیم، تبدیل به یکسیری نقاط مجزا می شود و دیگر آن تعبیر کلی خود را از
دست می دهد. به همین خاطر وقتی آنرا بزرگ یا کوچک می کنیم، دایره نیست که بزرگ و کوچک می شود، یک سری نقاط
مجزا هستند که بایستی بزرگ و کوچک شوند.
افت کیفیت از همین جا ناشی شده چون یک ماتریس 10 در 10 نقطه ای اطلاعاتی در بر ندارد که برای جزئیات یک ماتریس
100 در 100 نقطه ای کفایت کند.
حسن اصلی تصاویر Bitmap در این است که جزئیات تصویری را در اندازه اصلی خود به راحتی حفظ می کند و افزایش جزئیات
تاثیر چندانی در سرعت نمایش آن ندارد.
 

aliReza

Well-Known Member
اول از سارا جان ممنونم به خاطر توجه ش :wink:

حالا من قصد دارم مبحث جديدي رو باز كنم به نام پيكسل:

پيكسل، كوچكترين واحد سازنده ي يك تصوير است كه خود طول و عرضي ندارد.
پيكسل به عنوان سازنده يك عكس عمل ميكنند، به صورتي كه هنگامي كه ما تصوير رو ميبينيم اثري از آن ها وجود نداره و در حالت عادي قابل ديدن نيستند. با زوم بر روي تصاوير قادر ميشيم تا پيكسل ها رو به صورت مربع هاي كوچك ببينيم.
البته پيكسل ها در موقعيت هاي گوناگون تغيير ميكنند، مانند "پيكسل چاپ" در يك اثر چاپي يا مثل سيگنال هاي الكترونيكي در بعد ديجيتال.
به طور كلي به تصاويري كه از پيكسل ها به وجود بيان رستر يا بيت مپ ميگن.
همون طور كه گفتيم پيكسل از خود عرض و طولي ندارند و فقط حاوي يك سري اطلاعات هستند. با افزايش پيكسل، كيفيت تصوير هم بالا خواهد رفت.
درباره اجزاي سازنده پيكسل، هم ميتونيم بگيم يا ميتونن RGB باشن، يا CMYK .
RGB: رنگ هاي قرمز، سبز و آبي كه در مانيتور ها و تلويزيون ها براي نمايش مورد بررسي قرار ميگيره. براي ايجاد رنگ هاي مختلف در اين گروه، هر يك از اين رنگ ها بين 0تا255 تقسيم بندي ميشن كه با تغيير اين عدد ها در هر رنگ، رنگ هاي جديدي توليد ميشه.در اين حالت تصاوير شامل سه مقدار هستند كه به صورت عدد مشخص شده و 8 بيت از اطلاعات رو منتشر ميكنه كه اين هشت بيت همون 256 واحد رنگي هستند كه در بالا ازشون صحبت شد.
CMYK: (Cyan – Magenta – Yellow - Black) اين چهار رنگي هستند كه در جوهر چاپ مورد استفاده هستند و هر كدام از 1تا100 طبقه بندي ميشن.
Pixel-example.png

عكس از ويكي پديا
از اينها گذشته، و در مباحث تخصصي تر، به موضوعي بر ميخوريم به نام bpp يا بيت بر پيكسل.
دانستيم كه تعداد رنگ هاي كه ميتونه توي يك پيكسل نشان داده بشه متفاوت هست، به طور مثال وقتي bpp برابر 1 باشد يعني شما يك بيت رو براي يك پيكسل استفاده نموديد، يعني تصوير داراي 2 رنگ ميشود
براي محاسبه ميتوان از فرمول 2 به توان n استفاده كرد كه عدد n ، مقدار بيت بر پيكسل و عدد به دست امده تعداد رنگ هاست.



مبحث بعدي كه دربارش بحث خواهيم كرد به احتمال زياد كنتراست خواهد بود.
قربان همگي، عليرضا :rose:
پ.ن: لينك زير ميتونه خيلي بيشتر بهتون كمك كنه: http://en.wikipedia.org/wiki/Pixel

 
آخرین ویرایش:

aliReza

Well-Known Member
كنتراست:
كه بيشتر در مباحث عكاسي مورد استفاده هست. در خريد مانيتور ها هم با اين اصطلاحات برميخوريم.

ميشه اونو به فارسي "تعامل و تقابل بين رنگ ها" ترجمه كرد.
تعريف كنتراست به زبان ساده يعني ميزاني كه روشنايي كه در دو نقطه مختلف نسبت به هم تصوير تغيير ميكند. يعني تغيير روشنايي ها در يك تصوير كنتراست نام دارد. با كنتراست ما ميتونيم كه از يك رنگ، شدت هاي مختلفي رو به صورت خروجي دريافت كنيم. نكته بعدي اينكه كنتراست كمك ميكنه كه تصوير رو با وضوح و كيفيت بالاتري ببينيم. با يك مثال بهتر متوجه ميشيد:

2969766543_673880abb2_o.jpg

اين عكس توسط آقاي اوون والتر كانادايي گرفته شده، در اين عكس به دليل كنتراست بين شاخه و برگ ها، تصويري فوق العاده چشم نواز رو شاهد هستيم. ( عكس از فليكر )‌

بر اين اساس هر چه اختلاف بين روشنترين و تاريكترين نقطه تصوير بيشتر باشد، تصوير از كنتراست بالاتري برخوردار است.
ولي وقتي اين بحث توي نمايشگر ها به ميان مياد، اين به امري اشاره ميكنه كه به اختلاف شدت نور دو نقطه يا پيكسل اشاره ميكنه، هم چنين به دو دسته ثابت يا استاتيك و پويا يا دايناميك تقسيم ميشه.

در دسته ثابت: اختلاف شدت نور دو پيكسل در يك فريم و
در دسته پويا: اختلاف شدت نور يك پيكسل در فريم هاي متوالي
مورد نظر است.

توضيحات بيشتر، به زودي در ويرايش جديد همين پست
 
آخرین ویرایش:

AliReza Bahrami

مدیر انجمن
سلام منم يكم ميخوام كلمه ها را براتون بشكافم كه بيشتر دركشون كنيد:
1-pixel: اين اصطلاح مخفف picture elements ، به معناي عناصر تشكيل دهنده تصويرو به عبارت ديگر كوچكترين جزء تشكيل دهنده تصاوير و به شكل يك نقطه نوري بسيار كوچك روي مانيتور است.
2-resolution:به وضوح تصوير يا كيفيت نمايش كه همان تعداد پيكسل هاي قابل نمايش روي مانيتور است گفته ميشود كه غالبا به صورت حاصلضرب 2 عدد (اولي تعداد پيكسل در حالت افقي و دومين عدد ، تعداد پيكسل در حالت عمودي مانيتور ) گفته ميشود.
مثلا 480*640 يا 768*1024.
با افزايش ريزولوشن، تصاوير كوچك تر ولي كيفيت نمايش تصوير افزايش ميابد.
3-Dot pitch:به فاصله بسيار كوچك بين پيكسل هاي مانيتور كه با كسري از ميليمتر بيان ميشود و غالبا اين فاصله ، 0.28 ميليمتر ميباشد. هرچه اين فاصله كمتر باشد ، كيفيت و وضوح تصوير بيشتر است.اين پارامتر ارتباط معكوس با ريزولوشن دارد
4-Depth Color:به تعداد بيتي كه براي ذخيره ،بازيابي و پردازش رنگ هر پيكسل در حافظه كارت گرافيك مورد استفاده قرار ميگيرد ، عمق رنگ گفته ميشود. هر چه عمق رنگ افزايش ميابد،تعداد و تنوع رنگهاي قابل نمايش افزايش ميابد.
همين:-?
مرجع:كتاب اصول گرافيك
 

aliReza

Well-Known Member
مفاهيم شارپ كردن و شارپنس:
امروز با دو مفهوم ديگه اومدم تا اطلاعات بيشتري در اختيارتون بذارم:
با مثال ميگم متوجه بشيد: شما ميخوايد يك عكس فوق العاده بزرگ رو براي آواتارتون قرار بديد. ريسايزش ميكنيد، ولي متوجه ميشيد كه جزئيات تصوير ديده نميشه، يا تصوير شارپ نيست، يا به عبارت ديگر مات يا سافت هست. يعني ما نميتونيم جزئيات تصوير رو خوب ببينيم و جزئيات به صورت مات ديده ميشن.
به زبان ديگر، فرايند شارپ سازي تصاوير به ما كمك ميكنه كه تصوير بدون افت كيفيت و تار شدن جزئيات تصوير تغيير سايز پيدا كنه.

با توجه به تعريف بالا، شارپنس يعني اينكه جزئيات تا چه حد در تصوير قابل مشاهده باشند، هنگامي كه ما ميگيم تصوير داراي شارپنس بيشتري ست، يعني جزئيات بهتر در تصوير قابل مشاهده است. همون طور كه گفتم در مقابل شارپ بودن، مات بودن هست كه در اون حالت جزئيات تصوير قابل مشاهده نيست.
براي فهم بيشتر عكسي گذاشتم كه ديدنش خالي از لطف نيست:
براي فهم بهتر و جزئيات بيشتر روي تصوير كليك كنيد



در تصوير بالا، عكس بزرگتر، عكس اصلي و دو عكس كوچكتر تصاويري ست كه بدون توجه به امر شارپ سازي كوچك شده و جزئيات توش تار و محو شده است.
 
آخرین ویرایش:

aliReza

Well-Known Member
قالب بندي هاي مختلف، ويژگيها، موارد استفاده، بايد ها و نبايد ها درباره استفاده از آن ها: (بخش اول)
در اين بخش به توضيح فرمت ها و قالب بندي هاي مختلف مي پردازيم. استپ باي استپ :D از ويژگي هاشون ميگيم و موارد استفاده شون رو توضيح ميديم.

قالب بندي JPG :‌ ( گروه مشترك كارشناسان گرافيك )
با نام JPEْG هم شناخته مي شود. يكي از بهترين قالب ها كه محبوبيت زيادي دارد، به دو دليل:
1. از قالب بندي هاي استاندارد محسوب ميشود، پس روي تمامي وسايل ديجيتالي كه قابليت نمايش تصاوير رو دارند قابل اجراست، ويندوز، گوشي هاي موبايل و ...
2. فشرده سازي بهتري نسبت به بقيه ي فرمت ها دارد

مشكل عمده در كار با اين فرمت اين هست كه حتي در بالاترين كيفيت هم نميتونيد يك تصوير واقعي از اون بيرون بياريد. منظور از تصوير واقعي تصويري ست كه تمام رنگ هاي واقعي درون آن به كار رفته باشد. يعني هيچگاه يك تصوير در اين فرمت كامل ذخيره نميشود. معمولا از بين رنگ هاي تقريبا يكسان، يك رنگ ميانگين رو استفاده ميكنه.
عكس زير بهتر بهتون كمك ميكنه: ( عكس از وبلاگ حسام الدين رضايي، عكاس و دوست خوب بنده )

RAw-Vs-JPEG.jpg


منابع مهم و قابل توجه:
ويكي پديا
مقايسه فرمت JPG و RAW
 
آخرین ویرایش:

aliReza

Well-Known Member
قالب بندي هاي مختلف، ويژگيها، موارد استفاده، بايد ها و نبايد ها درباره استفاده از آن ها: (بخش دوم)

قالب بندي CompuServe Gif :‌
اين قالب بندي توسط شركت كامپيوسرو پايه گذاري شده و يك قالب بندي فشرده براي استفاده مطالب در اينترنت به شمار ميره. ويژگي متمايزش اينه كه 1
.رنگ ها رو تا 256 به خوبي ساپورت ميكنه، بدون هيچ افت كيفيتي.
2. هم چنين پس زمينه هاي شفاف و انيميشن رو هم پشتيباني ميكنه

هنگامي كه رنگ ها از 256 تا بيشتر بشه، رنگ هاي جديد رو با يكي از رنگ هاي مشابه كه در پالت رنگ 256 تايي خودش داره جايگزين ميكنه

مطالعه بيشتر:
ويكي پديا
 

__amir__

Well-Known Member
همه چیزارو گفتید غیر از اینکه خود گرافیک چیست؟

گرافيک يک نوع زبان تصوير است

و به زبان واضح تر :

يک نقاش از طريق نقاشي تمام احساسات خود را از طريق قلمو و رنگ بيان مي کنه و در نتيجه امكان دارد كه پيام روشن و واضحي براي همه افراد نداشته باشد يعني يك نقاش عواطفش را بيان مي كند و كاري به اين ندارد كه مخاطبش منظورش را درك مي كند يا خير. به همين دليل در يك نمايشگاه نقاشي از يك تابلوي مشخص؛ افراد مختلف برداشت هاي متفاوتي دارند اما يك گرافيست موظف است پيام خود را به گونه اي بيان كند كه حتما مخاطبش منظورش را دريافت كند

هنر گرافيك چون تكثير مي شود و با فنوني چون چاپ همدست شده و متعلق به همه مي شود مثل نقاشي شخصي و تك نيست و هيچگاه به عنوان تابلو در يك قاب تنها نمي ماند

گرافيك از سري هنرهاي تجسمي است كه صد البته براي كساني كه آن را با نقاشي اشتباه ميگيرند (چون شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشد كه وقتي به كسي ميگوييد رشته ام گرافيك است مي گويد پس چهره مرا نقاشي كن!!) بايد بگويـم گـرافيك در اصل ايده و تركيب بندي است كه اكثر اوقات بين نوشته و تـصوير اتفاق مي افتد و نقاشي بيشـتر تقليد طبيعت است كه ايده هاي گرافيست ها مي تواند بوسيله دسـت مثال يك نقاش اجرا شود كه خيلي از هنرمندان شـايد براي اجراي بهتر و شـايد به خاطر كسري وقت طراحي نهايي رابه شخص ديگري ميسپارند كه از نوع اول مي توان به بيلبوردهاي توي خيابان اشاره كرد و گروه دوم به آقاي {مميز} يكي از گرافيستهاي برتر ايران اشاره كرد و گاهي هم آن ايده توسط كامپيوتر و برنامه هاي پيشرفته اجرا مي گردد كه مطمئنا كار با دست از ارزش بالاتري بر خوردار است

نقاش ايتاليايي مي گويد:

گرافيك كار مشكلي است چون با يك نقطه و يا يك خط بايد به اندازه يك كتاب سخن گفت و البته همه ي راز زيبايي گرافيك نيز در همين نكته نهفته است


گرافيك در معناي لغت بمعني ترسيم و نگارش است.

و در دو مفهوم قديم (سنتي) و جديد(نوين) متمايز ميگردد كه در مرز بين اين دو پديده چاپ قرار دارد

همانطور كه گفتم گرافيك به دو دسته قديم و جديد و بين اين دو چاپ، تقسيم ميشود

حال مي خواهم که از گرافيک سنتي و نوين تعريفي داشته باشيم

البته قبل از آن بهتر ديدم با چاپ هم به صورت کلي آشنا بشيم

چون خود چاپ هه همان طور که قبلا هم گفتم مرز بين اين دو پديده است

تولّـد

براي شناخت بيش‌تر گرافيك مناسب است تا به نحوه‌ي تولد آن رجوع كنيم و مختصري از تاريخ‌چه‌ي آن را بدانيم هرچند كه ناآشنايي با تاريخ‌چه‌ي گرافيك مانع از آن نمي‌شود كه امكان تدبّر و بررسي ماهيت آن را به كل از دست بدهيم.

جرقه‌هاي تولد گرافيك و به عبارت ديگر انشعاب از نقاشي، به زمان تحولات انقلاب صنعتي و به دنبال آن، ورود تبلبغات به عرصه‌ي مناسبات و رقابت‌هاي صنعتي و تجاري باز مي‌گردد.

در واقع، تبليغات به مفهومي كه امروز براي ما شناخته شده، بعد از انقلاب صنعتي و هنگام انبساط صنايع، شكل گرفت و گرافيك حيات خود را در چنين دوره‌اي و اختصاصاً با پوستر آغاز نمود. در واقع از اين زمان به دليل ورود تبليغات به عرصه‌ي معادلات تمدن غرب، گرافيك از نقاشي منشعب شد. اگرچه در اين تاريخ تولد مي‌توان ترديد كرد و گرافيك را در زمان‌هاي دورتر، در كنار كتابت، يا طراحي مهرها و نشان‌هاي حكومتي و خانواده‌گي جست‌وجو كرد و يا آغاز رسمي آن را به اختراع چاپ و ابداع روزنامه بازگشت داد... اما در نهايت به خوبي روشن است كه ظهور گرافيك در جايگاهي ويژه در زندگي صنعتي، مربوط به انقلاب صنعتي است؛ خصوصاً پيوسته‌گي انفكاك‌ناپذير گرافيك با تبليغات، بر اين مدعا صحه مي‌گذارد.

همان‌طور كه در سطور بالا آمد، تولد گرافيك را مي‌توان انشعابي از نقاشي دانست و تفاوت‌هايش با نقاشي، از التزام آن به ارسال پيام و تفهيم به مخاطب آغاز مي‌شود. اولين آثار گرافيکي را کساني خلق کردند در واقع نقاش بودند و اين مي‌تواند بدان معنا باشد كه گرافيک ريشه در نقاشي دارد؛ اما چه شد که اکنون گرافيک ماهيتي متفاوت از نقاشي يافته است؟



«در دهه‌ي30 آمريکا، کارگردانان هنري، طراحي گرافيک را پايه‌گذاري کردند... در 1958، بنا بر مباحثي در مجله‌ي پرينت، اين کارگردانان معتقد بودند که استفاده از نام هنر (art) براي عنوان حرفه‌اي طراحان کافي نيست و نياز به عناوين مناسب‌تري مثل مهندسي بصري يا طراح گرافيک است.»

با استناد به اين مطلب، روشن مي‌شود كه كلمه‌ي «طراح گرافيك» و «گرافيست»، كم‌تر از صد سال است كه مورد استفاده واقع شده، اما تولد هنر گرافيك، بسي بيش لز صد سال است.

به هر حال لازم است قيد شود كه، موضوع اين رساله، «گرافيك» به عنوان حرفه‌اي‌ست كه امروز در كنار هنرهاي ديگر و در خدمت توسعه‌ي افتصادي و فرهنگي جوامع شناخته شده است و به همين عنوان در حيات احتماعي و اقتصادي ما تأثير مي‌گذارد.
 

aliReza

Well-Known Member
قالب بندي هاي مختلف، ويژگيها، موارد استفاده، بايد ها و نبايد ها درباره استفاده از آن ها: (بخش سوم)

قالب بندي PNG: مخفف Portable Network Graphic
با توجه به معايبي كه Gif در ذخيره سازي رنگ ها داشت، و محدوديت آن در 256 رنگ، و همچنين پيشرفت تكنولوژي و پيشرفت كارت هاي ويدئويي، قالب قدرتمند تري پديدار شد به نام PNG.
اين قالب بندي، ويژگي خوبي داشت و اين بود كه عمق هاي 8، 24، 48 بيت، يعني از 256 تا 218 تريليون رنگ رو پشتيباني ميكرد. همچنين با بهينه سازي وضعيت فشرده سازي هيچ تغييري در كيفيت تصاوير ديده نميشد.
ويژگي ديگر اين بود كه اين قالب خيلي خوب شفافيت ها رو پشتيباني ميكرد و محدوديتي از خود نشون نداد،
همچين براي اضافه كردن انيميشن به اين قالب نيز، قالب هايي همانند APNْG و MNG مطرح شد.
عكس از ويكي پديا

يك تصوير PNG :
280px-PNG_transparency_demonstration_2.png


يك تصوير APNG:

Animated_PNG_example_bouncing_beach_ball.png

مطالعه ي بيشتر:
PNG
MNG
APNG

 
moz-screenshot-2.jpg

مطالعه ي بيشتر:
PNG
MNG
APNG

moz-screenshot.jpg
moz-screenshot-1.jpg
__

آقا دستت درد نکنه مطالب جالبی میگی .
فقط اینکه آدرس عکس ها رو از روی هارد کامپیوترت نده دیگه آپلود کنی ما هم ببینیم که خیلی بهتره .:D
راجع به saturation و هم خونی رنگها و ترکیب عناصر در صفحه (اگر همچین چیزی داشته باشیم چون من خیلی مبانی گرافیک رو نمیدونم)هم بتونی صحبت کنی که عالیه :rose:
موفق باشی :oops:
 

aliReza

Well-Known Member
آقا دستت درد نکنه مطالب جالبی میگی .
فقط اینکه آدرس عکس ها رو از روی هارد کامپیوترت نده دیگه آپلود کنی ما هم ببینیم که خیلی بهتره .:D
راجع به saturation و هم خونی رنگها و ترکیب عناصر در صفحه (اگر همچین چیزی داشته باشیم چون من خیلی مبانی گرافیک رو نمیدونم)هم بتونی صحبت کنی که عالیه :rose:
موفق باشی :oops:
مرسي از توجه ت، از روي هارد نبود، توي لينك عكس ها يه چيز ديگه رو كپي پيست كرده بودم:lol:
لينك ها تصحيح شد

عليرضا :rose:
 
آخرین ویرایش:

aliReza

Well-Known Member
مرسي از سوال خوبتون، ولي كاش كاملا منظورتون رو مشخص ميكرديد، چون مبحث خيلي گسترده ميشه.
سچوريشن يا مفهوم اشباع، تركيب بندي عناصر در صفحه، هارموني يا توازن رنگ ها، فكر كنم اين سه موضوع مد نظرتون بود.

هارموني بين رنگ ها ( توازن ):
نویسنده : Darcy Brooker
تهیه و ترجمه : نوید دادگر
[email protected]
لينك تاپيك، همينجا: http://www.forum.majidonline.ir/showthread.php?t=65577


استفاده کنیم. بطوریکه مکمل هر رنگ در چرخه دقیقاً روبروی آن قرار گرفته است و با چرخش فلش در داخل چرخه میتوان رنگهای مکمل را شناسایی کرد.
Colour%20wheel.jpg


بطور مثال آبی یک رنگ اصلی است و مکمل آن رنگ نارنجی است. در تصویر زیر به خوبی با استفاده از رنگهای آبی و نارنجی کنتراست دلخواه ایجاد شده است و بیننده با یک نظر اجمالی به جزئیات تصویر پی می برد. به این نکته هم دقت داشته باشید که رنگهای گرم چگونه در رنگهای سرد پیشروی می کنند.
lotalingalo_coverthmb.jpg


مکملهای دو بخشی
برای رسیدن به بیشترین میزان کنتراست در تصویر باید از مکملهای دو بخشی استفاده کنیم.به چرخه رنگها دقت کنید و این نکته که با چرخش مثلث می توان به ترکیبهای متفاوت دست یافت.
2colours.jpg


برای مثال همانطوریکه در تصویر زیر مشاهده می کنید رنگ اصلی تصویر آبی است و رنگهای مکمل دو بخشی عبارتند از نارنجی مایل به قرمزو نارنجی به زرد.
compla3.jpg


مجموعه سه تایی رنگها
برای ایجاد تعادل (بالانس) در تصویر می توان ازترکیب سه رنگ به نحوی که در چرخه رنگها میبینید استفاده کنیم.
3%20colour.jpg


در تصویری که به عنوان مثال آورده شده از سه رنگ آبی و زرد و قرمز برای ایجاد تعادل استفاده شده است. توجه داشته باشید که با چرخاندن مثلث داخل چرخه می توان به ترکیبهای متفاوت جهت ایجاد تعادل در تصویر دست یافت.
compla6.jpg


رنگهای مشابه (آنالوگ)
رنگهایی هستند که در داخل چرخه در مجاورت یکدیگر قرار گرفته و از ترکیب آنها می توان به یک کنتراست بسیار ظریف دست یافت.
Analog.jpg


درتصویری که به طور مثال آورده شده از رنگهای قرمز، قرمز مایل به نارنجی ، نارنجی و زرد مایل به نارنجی برای ایجاد احساس دلخواه در بیننده استفاده شده است.
compa2.jpg


یک مثال زیبا از هارمونی بین رنگها
sculp.jpg

این تصویر دارای یک رنگ اصلی آبی - بنفش (رنگ زمینه)است و یک رنگ مکمل زرد - نارنجی. میتوانید ترکیب رنگ سه تایی بین رنگهای آبی - بنفش ، زرد - سبز ، قرمز - نارنجی را نیز مشاهده کنید. همچنین از رنگهای مکمل دو بخشی رنگ اصلی : آبی - بنفش و مکمل های زرد و نارنجی
نیز استفاده شده است .

رنگهای سرد و گرم
اگر به چرخه رنگ دقت کنید می توانید رنگها را به دو بخش مجزای سرد و گرم تقسیم کنید . رنگهای سرد میتوانند تصویر را به حالتی سرد، بی روح و غیر صمیمی در بیاورند و همواره میل به عقب نشینی و کنار رفتن دارند.در حالیکه رنگهای گرم به تصویر گرمی و صمیمیت می دهند و همواره احساس پیشروی را القاء میکنند.
warm%20and%20cool.jpg

compla1.jpg

Balls.jpg


همانطوریکه درتصویر زیر مشاهده می کنید با استفاده ترکیبی از رنگهای گرم و سرد می توانید به تصویر عمق بیشتری بدهید.
lotalingalo_coverthmb.jpg


این مقاله جهت آشنایی کلی با مقوله هارمونی رنگهاست که می تواند مورد استفاده افراد تازه کار در زمینه های مختلف قرار بگیرد ولی به دلیل زمینه کاری خودم(سه بعدی) آنرا در این انجمن قرار دادم. امیدوارم مورد استفاده دوستان واقع شود.
 
ممنونم .
دقیقا منظورم همین سه تا بود دقیق ترش رو نمیدونم چی بگم . آخه نمیدونم چه بخشایی داره .
هارمونی خیلی عالی بود اگه بشه ترکیب بندی عناصر رو هم بگید که دیگه عالیه.:rose:
 

aliReza

Well-Known Member
تركيب بندي:
اين موضوع هم بيشتر توي عكاسي وجود داره، البته وقتي شما در حال خلق يه كاثر تلفيقي با استفاده از چند اثر مختلف هستيد، هم ميتونه به كمك شما بياد.

من خودم در اين باره زياد اطلاع ندارم، ترجيح دادم اونهايي كه اطلاعات دارن بيان جلو، من فهرستي از سايت هاي مراجع رو براي شما گذاشتم تا استفاده كنيد.
ترکیب بندی


راههای زیادی برای گرفتن عکس‌هایی شبیه به عکسی که عکاسان حرفه‌ای می گیرند وجود دارد. در هر صورت یک موضوع روی تمام عکسها تاثیر گذار است و آن ترکیب بندی یا بقول هنری‌ها کامپوزیسیون! است. البته در این مورد دوستانی که حرفه و کارشان عکاسی است بهتر می تواندد بنویسند، ولی چون هیچ کس چیزی ننوشت، مجبورید ترجمه غیر حرفه ای من را بخوانید! بهر حال، برای موفقیت و معنی دار بودن یک عکس، باید بدرستی ترکیب بندی شود. ممکن است سوژه در محل نامناسبی از کادر واقع شود و مورد توجه بیننده عکس قرار نگیرد و یا مفهوم مورد نظر عکاس اشتباه برداشت شود.


بدون اینکه بخواهیم وارد نکات ریز ترکیب بندی شویم، یک سری قوانین اولیه را که باید مورد توجه عکاس باشد مورد بررسی قرار میدهیم. هر چند همانطور که می‌دانید: "قانون برای شکسته شدن وضع شده است!!" ولی قبل از اینکه شکسته شوند باید از آنها اطلاع داشته باشیم!


در قرون گذشته، معماران کهن و نقاشان دوره رنسانس و بعدها در اواسط قرن 19 عکاسان تا به امروز، از یک شبکه ساده به عنوان قانون طلایی ترکیب بندی تصاویرشان استفاده نموده‌اند.


این قانون طلایی نسبت ایده‌آلی بین عرض و ارتفاع ایجاد می نماید. این خواص از میدان دید انسان بدست آمده و معمولا با تغییراتی جزیئی در مورد سایر زمینه‌ها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. مثالهای از آن را می‌توان در مورد معماری، در شکل درها و پنجره‌ها، و در بیشتر موارد عادی نظیر قاب عکسها و ... ذکر نمود.


کم و بیش نسبت کادر مورد نظر 3/2 در 3/1 است که این نسبت را می توان در اندازه بیشتر کادر فیلمها و در نسبت اندازه عکسهای دیجیتال و قاب عکسها و ... مشاهد نمود.
د راین کادر قانون دیگری استفاده می‌شود: قانون یک سوم‌ها. از این قانون برای تعیین نقاط دقیقی که باید بخشهای مهم تصویر در آنجا قرار گیرد استفاده می‌شود. قاعده بعدی در مورد تعیین موقعیت افق و نسبت آسمان به زمین در عکس می‌باشد.



image001.jpg


image002.jpg


وقتی برای اولین بار به یک عکس نگاه می‌کنیم، معمولا نگاه بیننده به ندرت به ناحیه وسط تصویر متوجه می‌شود، بلکه در یک مسیر Z مانند (از سمت چپ بالا به راست سپس به سمت چپ پایین و دوباره راست) تصویر را نگاه می کند. این مسیر تقریبا بطور ناخودآگاه دنبال می‌شود، اما بخوبی شناخته شده است. ( بعضی آن را به عادت خواندن متن از چپ به راست نسبت می دهند که در این صورت ممکن است کسانی مثل ما که از راست به چپ می‌خوانیم یا چینیها که از بالا به پائین می‌خوانند عادت متفاوتی داشته باشیم!)
از دید عکاسان، هدف کشاندن نگاه بیننده به سمت سوژه مورد نظر در عکس با توجه به دانستن عادت تماشای عکس در مردم است.


image003.jpg


همینطور ترکیب‌بندیهای قطری را می‌توان بر اساس قانون طلائی و قانون یک سومها بنا کرد و عکس بدست آمده را تراز نمود.


image004.jpg



image005.jpg


تمام این قوانین را می‌توان بطور آگاهانه دور زد، همانطور که بسیاری از هنرمندان معروف این کار را نموده اند، ولی این قوانین در ابتدای کار نقطه شروعی برای رسیدن به ترکیبی قابل قبول است.
د رمورد پرتره باید توجه ویژه ای نمود که سوژه به نقطه‌ای در نزدیکی لبه کادر خیره نشده باشد.

در این نقاشی مشهور به جهت خیره شدن مدل و فضای خالی ایجاد شده در نقاشی توجه نمایید. ضمنا ترکیب بندی قطری در این نقاشی قابل توجه می‌باشد.


image006.jpg

نقاشی از جوهانس ورمر – 1632-1675

با این وجود این روش ترکیب بندی محدودیتهایی هم دارد. هنگام استفاده از یک لنز زاویه باز (واید) باید دقت ویژه‌ای در کادر بندی و ترکیب بندی بکار رود ، زیرا این نوع لنز در خطوط مستقیم واقع در نزدیکی لبه‌های کادر تصویر انحنا ایجاد میکند. بخاطر همین در هنگام استفاده از این نوع لنز باید خط افق را بالاتر و در نزدیکی مرکز کادر قرار داد تا از منحنی شدن خط افق جلوگیری نمود.


image007.jpg


image008.jpg


در مورد خطوط افقی نیز هنگام عکاسی‌های معماری و مشابه آن باید توجه کافی مبذول داشت که خطوط مستقیم افقی در نزدیکی لبه کادر نباشند. ایجاد انحنا باعث ایجاد نمای غیر طبیعی در ساختمان و بر هم خوردن ترکیب بندی تصویر می شود. لنزهای زوم دوربین های دیجیتال بیشتر استعداد ایجاد این تغییر شکل‌ها را دارند، زیرا از عدسیهایی استفاده می کنند که رفع این خطا در آنها بسیار مشکل می‌باشد. این لنزها معمولا دچار انحنای گوشه ها بدرون Barrelling در لنزهای واید و انحنای گوشه ها به بیرون pincushionning در لنزهای تله فتو می‌باشند.
بنابر این در حالی که سرعت عمل لازمه عکاسی است، نگاهی دقیق به عکسهای موفق گذشته که در خاطر مانده اند آشکار خواهد کرد که معمولا عکسهایی با ترکیب بندی مناسب بوده اند.
بنابر این ارزش دارد که قبل از فشردن دکمه شاتر کمی وقت صرف تفکر به سوژه مورد نظر نمایید. قدمی در اطراف سوژه بزنید تا بهترین زاویه را پیدا نموده و تعیین نمایید که چه اجزائی در چه مکانی از کادر باید باشند. تصویر نهایی را در ذهن تصور نمایید. با این کار شانس بهتری برای ارضای آن حس ویژه ای که شما را برای گرفتن یک عکس ققلقلک می دهد خواهید یافت.

منبع: سايت عكاسي
عليرضا :rose:
 
آخرین ویرایش:

GFX Master

مدیر انجمن گرافیک دو بعدی ومسئول فروشگاه
بچه ها لطفا لینک سایتهای ایرانی رو قرار ندید.

اگرم میخواید مطلبی بذارید بصورت مستقیم همینجا قرار بدید و در آخر منبعش رو به صورت اسم (نه لینک) قرار بدید.
 

aliReza

Well-Known Member
تركيب بندي 2 :

ترکیب بندی تصویر، در کتابها و مجلات تخصصی عکاسی، اغلب به شکل یک نسخه تجویزی ارائه میشود. انگار که پیروی از تعدادی قاعده میتواند نتیجه قانع کننده ای را تضمین کند. شاید بهتر باشد این قواعد را تنها به عنوان چکیده ایده هایی در نظر گرفت که عکاسان (و البته نقاشان و سایر هنرمندان قرنها پیش از اختراع دوربین) آنها را برای خلق یک تصویر تاثیر گذار، مفید یافته اند. هر ترکیب بندی عکسی را میتوان کارآمد دانست به شرط این که عناصر صحنه به طور موثر با بینندگان مورد نظر آن عکس، ارتباط برقرار کند. در اغلب موارد، نکته اساسی در شناسایی عناصر کلیدی صحنه نهفته است تا با تنظیم محل دوربین و میزان نور دهی، آنها را از دل سایر اطلاعات تصویری متفرقه، بیرون بکشید. همین اشیاء مزاحم، بسیاری از عکسها را خراب میکنند. اگر عکاسی را تازه شروع کرده اید، بهتر است به جای تمرکز زیاد روی جزییات خیلی خاص، تنها روی ساختار کلی صحنه تمرکز کنید. چرا که تاثیر آنها در مقابل ترکیب بندی عمومی عکس، بسیار سطحی است.



تقارن:
ترکیب های متقارن برای نشان دادن استحکام، پایداری و قدرت به کار میروند. این ترکیب ها همچنین در عکاسی از موضوعاتی شاکل جزییات مفصل، مفید هستند. حس دیگری که یک عکس متقارن القا میکند، سادگی است.

در پرتره ای که اینجه مشاهده میکنید، هیچ راه دیگری برای ثبت موثر صحنه وجود نداشت. موضوع در وسط تصویر قرار داده شده چون شیء دیگری در عکس، بر نحوه قرارگیری متفاوت دلالت نمیکند(خط افق به دلیلی مشابه، تقریبا در وسط قرار گرفته است).
عصایی که مرد بومی به دست دارد، یک تقابل ضروری است که باعث میشود عکس زیادی تصنعی به نظر نرسد.

001.jpg

ترکیب ساده:
رنگهای درخشان به تنهایی جذاب هستند اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرارگیرند از نظر بصری تاثیر بیشتری خواهند داشت. این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر این رنگها حاکم میکند و در نتیجه یک مفهوم و یا نوعی نظم را، ورای حضور محض رنگها، منتقل خواهد کرد.

002.jpg

قطری (مورب):
خطوط قطری، چشم را از یک سمت عکس به سمت دیگر هدایت میکنند و نسبت به خطوط افقی، انرژی بیشتری را منتقل میکنند. در این تصویر، خمیدگی نته درخت به همراه حرکت پسرک و سگش در امتداد آن، بیننده را ترغیب میکند تا تمام عکس را از نظر بگذراند. این کار به طور طبیعی با حرکت چشم از پس زمینه نورانی سمت چپ پایین عکس به قسمت راست بالای آن، صورت میگیرد.

003.jpg

هم پوشانی:
هم پوشانی اجزا یک سوژه، نه تنها باعث افزایش عمق پرسپکتیو میشود بلکه بیننده را به بررسی تضادهای موجود بین عناصر صحنه تشوق میکند. در مورد اول، از آنجایی که یک شیء، تنها هنگامی می تواند شیء دیگری را بپوشاند که جلوی آن قرار گرفته باشد بنا براین حس فاصله القا میگردد. در مورد دوم، هم پوشانی موجب می شود که دو یا چند شیء که با فاصله از هم جدا شده اند، کنار هم مشاهده شوند و به این ترتیب تضاد شکل، رنگ یا نور آنها قابل تشخیص گردد. در این تصویر، هم پوشانی عناصر معماری، تمثیلی از رقابت برای برتری در تصویر است.

004.jpg

قاب بندی:
قراردادن قاب در قاب دیگر، ابزاری از هنر نقاشی است که اغلب در عکاسی استفاده می شود. این کار نه تنها توجه بیننده را به سمت موضوع جلب میکند، بلکه غالبا بر موارد گسترده تری از حال و هموای موضوع دلالت میکند. همچنین رنگ های قاب، میتواند اشاره ای به محل عکسبرداری باشد. در این پرتره، رنگ چوبها انسان را به یاد سرزمین های آمریکای مرکزی یا جنوبی می اندازد. در حالی که ساختار کلبه و موضوع اصلی یادآور آفریقا است. حقیقت چیزی دور از انتظار است، این کلبه در یک روستای آفریقایی در مکزیک قرار دارد که محل سکونت بازماندگان برده های فراری آفریقایی است.

005.jpg

الگوهای هندسی:
شکل های هندسی نظیر مثلث ها و مربع ها، از آن جهت که با قاب مستطیلی عکس تقابل دارند، به مبحث ترکیب بندی عکاسی راه یافته اند. در این نما از مغازه های بسته، شکلهایی نظیر مستطیل های بزرگ و کوچک و مثلث های باریک وجود دارند. کارکرد آنها در قسمتهایی از عکس باعث ایجاد هماهنگی است (فواصل میان مغازه ها) و در قسمتهای دیگر (مثلث باریک ناشی از شیب خیابان) حسی از تنش در ترکیب بندی بوجود می آورد.

006.jpg

مثلث ها:
پنجره های ساختمان منعکس شده روی شیشه محدب اتومبیل، شدیدا معوج به نظر می رسند و درون قاب مثلث شکل شیشه قرار گرفته اند. گرچه بلافاصله نمی توان از شکل کلی عکس دریافت، ولی نمونه ای از قاب بندی است که در آن تمامی عناصر، حساب شده هستند (از جمله خطوط و مستطیل های تکراری و نوارهای نور و سایه). شکل مثلث در ترکیب بندی، غالب در جاهایی که خطوط موازی به نظر متقاطع می رسد ایجاد می گردد، نظیر حاشیه های یک خیابان یا ریل های خط آهن که تا فاصله دور امتداد دارند. در یک عکس چاپ شده دو بعدی یا بر روی صفحه نمایشگر رایانه، این امر باعث القاء عمق و فاصله میشود.

007.jpg

الگوهای غیر منظم:
ردیف های نه چندان منظم این گونی ها که برای خشک شدن در آفتاب چیده شده اند، بی تردید چشم شما را به سمت مردی که بوجود آورنده آنها است هدایت میکنند. نقوش و تکرار ها، مسائلی بدیهی هستند ولی یک عکاس خوش فکر می داند که چگونه بجای استفاده از این عناصر بعنوان موضوع اصلی، از آنها برای القای ایده های مهمتر بهره گیرد.



منبع : سایت foto.ir​
 

aliReza

Well-Known Member
قالب بندي هاي مختلف، ويژگيها، موارد استفاده، بايد ها و نبايد ها درباره استفاده از آن ها: (بخش چهارم)


قالب بندي TIF يا TIFF :

قالب بندي كه يكي از متداول ترين ها به شما مياد، به دو دليل:

يكي اين كه اين قالب بندي، مطمئن ترين روش براي انتقال فايل ها از ويندوز به مك محسوب ميشه.
همچنين بسياري از چاپگر ها، اكسنر ها، دوربين هاي ديجيتال اين قالب بندي رو به عنوان پيشفرض دارند.
اين قالب بندي نيز تمام عمق هاي رنگ هاي متداول رو ساپورت ميكنه و توي ذخيره مشكلي از لحاظ رنگ ها نخواهيد داشت،
راستش ليست ساپورت رنگ هاش رو الان ندارم، به زودي اينجا ميذارم اگه پيداش كنم.

اين قالب بندي ميتونه حداكثر 4.3 بيليون در 4.3 بيليون پيكسل رو براي بزرگي تصوير پشتيباني كنه.
قابليت مهم اين قالب بندي فشرده سازي تصاوير به شش روش مختلف هست كه به طور كلي قالب بندي LZW بهترين براي انتقال تصاوير بين سيستم هاي مختلف ميباشد.
--------------------------------
البته قالب بندي Targa هم مشابه همين قالب بندي هست، با ساپورت 8 و 24 بيت، ميتونه به شما كمك كنه، ولي كاربرد كمي داره. داراي پسوند TGA

اطلاعات بيشتر:
ويكي پديا
ويكي پديا - tga
منتظر مفاهيم بعدي باشيد، وقت كنم اونا رو هم تمومشون ميكنم و پست ميذارم.
عليرضا :rose:

 
آخرین ویرایش:

memol_515

Active Member
دست همگی درد نکنه. مطالب خوبی رو دارید عنوان میکنید.

فقط احساس میکنم خیلی از مطالبی که اینجا داره عنوان میشه، قبلا توی تاپیک "مبانی هنرهای تجسمی" هم بوده. مثل همین تناسب طلایی! اونجا مفصلا توضیح داده شده. یا فضاها یا ....
به نظرم بد باشه قبل از عنوان پست اونجا رو هم یه نگاهی بندازید. شاید بعضی مطالب اصلا به اونجا مربوط بشه. لینکش هم توی "لینک تاپیکهای آموزشهای گروهی" موجود ئه.

بهر حال تا اینجا خیلی خوب پیش رفته، امیدوارم همینطوری ادامه بدید. منم اگه مطالب بیشتری میدونستم میگم حتما.

موفق باشید
 

جدیدترین ارسال ها

بالا