یک ایده که اگر عملی بشه چی میشه....

DIMO

Active Member
سلام به همگی :
یکدفعه میرم سر اصل مطلب:
با توجه به حجم وسیعی از کلامات که در 3dmax وجود داره و آشنا نبودن بیشتر افراد ایرانیه مکس کار با تعداد زیادی از این کلمات و با توجه به اینکه معنای بعضی از کلامات در لغتنامه های فازسی به انگلیسی وجود نداره و معنای اونها رو باید به صورت تجربی درک کرد بهتر نیست شروع به درست کردن یه لغتنامه انگلیسی به فارسی مخصوص به 3dmax کنیم......؟؟؟؟؟؟؟؟

لطفاً نظر خودتون رو راجع به این ایده بیان کنید و اگر عملی هست در حد یه ایده باقی نمونه و یا علی بگیم و شروع کنیم
 

hosienmax100

3D Artist
من هم باهات موافقم Dimo جان بد فکری نیست اگه بتونیم با معنای درسته کلمات مکسی آشنایی پیدا کنیم تو خیلی از کارها

بهتر مسائل درک میکنیم البته یکی باشه که معنای درست رو بگه
 

vrb_3d

Active Member
خیلی عالی میشه
واقعا ایده خوبیه :lol:
اینکار باید با باتجربه ها شروع بشه:D
 

pythoN

Active Member
البته که ایده ی بدی نیست . اما کسی که با یک واژه نا اشنا برخورد میکنه ( توی مکس ) دو حالت داره یا براش مهمه و علاقه به یادگیری داره پس میره دنبالش و یادمیگیره که چه کاربردی داره . یا علاقه نداره و دنبالش نمیره .
در هر صورت اگر کمکی لازم بود من هم سعی خودم رو میکنم .
 

vrb_3d

Active Member
از یه جایی بالا خره باید شروع کنیم.
حالا دوستان لطف کنن با چند کلمه شروع کنن.فکر کنم هم برای مبتدی و هم برای کسانی که مدتی هست با این برنامه کار می کنن مفید باشه.
از کلمات ساده شروع کنیم چطوره؟ مثلا همین کلمه ای که زیاد باش کار دارید...Render??!! = پرداخت نهایی کار
(امیدوارم دوستان جدی بگیرند و ادامه بدن.)
 

hosienmax100

3D Artist
سلام به دوستان

من در اینجا چندین کلمه که شاید معنی اونارو شما اساتید بدونین اما برای مبتدی های مثله خودم شاید خوب باشه رو مینویسم

البته بعضی هاش توی لغت نامه هستند به قول vrb_3d باید از یجایی شروع بشه دیگه ...

animation:متحرک سازی شوخی بود
ambient:پیرامون..گرداگرد
attenuation: عمل باریک کردن
boolean: جسم ترکیبی
gizmo: کادری طلایی رنگ که اطراف اجسام در حال تغییر را احاطه میکند
hue:طیف
multiplier: افزاینده
offset: جابجایی
orbital: مداری
render:تفسیر کردن
trajectory: خط سیر
syrface mapping: پوشاندن سطح با بافت
squash: له کردن
اینها همه کلماتی ساده بودن که اکثرآ معنی شونو میدونن فقط برای مهم بودن این تاپیک من اینها رو نوشتم خلاصه ببخشید
قصد توهین نداشتم

موفق باشید
 

DIMO

Active Member
آقایون یا بهتر بگم دوستان دستتون درد نکنه خیلی ممنون من هم تا چند روز دیگه که یکم کارام سبک خواهد شد،چندتا کلمه هم من میگذارم.
جمیعاً تا اینجا خسته نباشید.
 

Miladbat

Well-Known Member
میتونست یه لغت نامه سه بعدی باشه و صرف مکس براش مهم نباشه.
 
che fek re jalebi monteha ye nokte- aghaye hosienmax100 dorosteke maniye loghatiye ambient in chizi beshe ke shoma goftin ,monteha to max va be soorate tajrobi va mafhoomi va on chizi ke doostan donbaleshan mishe meghdare tasire noor dar saye,hade aghal in chiziye ke man tajrobe kardam
 

vrb_3d

Active Member
che fek re jalebi monteha ye nokte- aghaye hosienmax100 dorosteke maniye loghatiye ambient in chizi beshe ke shoma goftin ,monteha to max va be soorate tajrobi va mafhoomi va on chizi ke doostan donbaleshan mishe meghdare tasire noor dar saye,hade aghal in chiziye ke man tajrobe kardam

شاید معانی که دوستان می گن احتیاج به کمی تغییر داشته باشه :)
و شاید بطور کل اشتباه بگن که باید توسط دیگر دوستان بررسی بشه
راستی چه خوب بود فارسی تایپ می کردی :sad:
 

Divine Love

Well-Known Member
سلام!
آقا ایده ی خوبیه. فقط چند تا نکته
ترجمه مستقیم یک اسم از انگلیسی به فارسی زیاد جالب نیست. چون معمولا مترادف های فارسی زیاد نشان دهنده ماهیت اصلی اون واژه تو انگلیسی نیستن. تازه برای بعضی از کلمات انگلیسی، هم معنی فارسی اصلا وجود نداره پس به جای نوشتن یک کلمه به جای یک کلمه انگیسی بهتر اینه که اون کلمه رو توضیح بدیم. مثلا:
Render: پردازشی که طی آن صحنه و اشیاء ایجاد شده در محیط سه بعدی نرم افزار با توجه به تنظیمات مربوط به نورپردازی و ... به عکس دو بعدی تبدیل می شود.
اینو فقط بابت مثال نوشتم ممکنه خیلی دقیق نباشه.
 

hosienmax100

3D Artist
دوستان من فقط اینارو بابت مهم شدن تاپیک نوشتم و قرار نیست در مورد یک کلمه (render) داستان نویسی کنیم همون معنی

پردازش پایانی خوبه البته به نظر من ببخشید
 

DIMO

Active Member
معانیه کلامات منوی File

این هم از این کلمات که من معنی کردم و چندتاش هم از اینور و اونور جمع کردم.
دیگه شرمنده همگی خیلی خیلی دیر شد میدونم:cry:. یه نظر هم دارم قبل از اینکه سراغ معنای کلمات برید، بهتر نیست به جای اینکه جسته گریخته کلمه معنی کنیم منو به منو بریم جلو؟ در ضمن از اصطلاحاتی که معنیه اون واضحه پرهیز بکنید تا کار سریعتر و بهتر و منظمتر پیش بره.ممنون.

منوی File :

1-Set Project Folder : این فرمان همانطور که از اسمش پیداست راجع به تنظیمات قرار گیری فایل های Save شده مکس میباشد که با تنظیم این فرمان تمام خروجی های مکس به صورت اتوماتیک به فایل مورد نظر فرستاده میشود.

2-Xref Object : تعدای از ابجکت ای مرتبط با هم رو با هم به صورت max.*لود کنید توی فایل اصلی.
Xref Scene : این فرمان با همون کارایی فقط برای وارد کردن یک فایل محیطی کامل بکار میره.

3-File Link Manager : این فرمان کار همان import رو انجام میده و این فایلها رو پشتیبانی میکنه(DWG,DXF) با این تفاوت که بر خلاف import این فرمان یک پیوند بین این نوع فایل هادر مکس و خارج از مکس ایجاد میکند.

4-Load Animation :?
(معنی این دو واژه رو خودم به صورت ظاهری میدونم ولی چون تا حالا باهاشون کار نکردم یه معنای دقیق که به کارایی این کلمات بخوره نتونستم بنویسم اگه کسی راجع بهشون اطلاعاتی داره ممنون میشم بگذاره.)
5-Save Animation :?

6-...Import : وارد کردن،ورود،آوردن اطلاعات از یک برنامه به یک برنامه دیگر که باز کردن آن فایل ها به صورت طبیعی ازقسمت openامکان پذیر نباشد.

7-...Export : انتقال اطلاعات از یک برنامه به برنامه دیگر(مخالف Import)

8- ...Export Selected : همان کار Export را انجام میدهد با این تفاوت که در این فرمان فقط Obgect های Select شده انتقال داده میشوند.

9- ...Publish To Dwf : انتشار فایل مورد نظر بر روی سیستم با فرمت Dwf (کارایی شبیه به Export ولی به صورت خیلی محدودتر فقط با فرمت Dwf ).

10-...Asset Tracking : پیگیری دارایی (توجه: این معنا به صورت علمی می باشد اگر فردی معنایی دقیقتر به صورت تجربی دارد خوشحال میشوم در این پست قراردهد.)

11-...Archive : خروجی گرفتن از فایل محیطی مکس در قالب فشرده شده Zip.

12-...Summary Info : اطلاعات مختصری راجع به فایلی محیطی که در مکس روی آن کار میشود از قبیل تعداد آبجکت ها،Shape ها،دوربین ها،Vert ها،Face ها و غیره.....



توجه: امکان اشتباه در این معانی زیاد میباشد در صورت مشاهده اعلام کنید تا در اسرع وقت تصحیح شود


آخیش تمام شد انگشتام دیگه حرکت نمیکنه.:idea::crazy:
 
آخرین ویرایش:

ProgramingM

New Member
من خیلی با این لغتنامه موافقم البته به شرطی که خیلی معنی ساده باشه و هر کس نگه به معنیش میکنه بفهمه مثلاً این دکمه چی کار میکنه
 

hosienmax100

3D Artist
یک پیشنهاد

دوستان بیایید بخش glossary رو ترجمه کنیم کلمات مهم اینجاست روی هر کلمه کلیک کنید یه توضیحی میده بعدش اونو معنی کنیم

البته با یه تقسیم بندی میشه کل کلمات رو معنی کنیم مثلا من A تا B شما ..............

نظرتونو بگید ببینیم اصلا مهم هست این قسمت تا شروع کنیم

موفق باشی
 

vrb_3d

Active Member
من با نظرت موافق هستم
فقط یه مسئله ای این جا هست .اونم ضعف تو زبان هستش!
دست پا شکسته میشه ترجمه کرد.:))خودم رو می گم)
اگه تعدادی از دوستان نظر شما رو قبول کنند میشه این کار رو انجام داد:cool:
 

DIMO

Active Member
میخواید یه سری قسمت رو مشخص کنیم و تو یه نظر سنجی قراربدیم که تمام دوستانی رو که در نقاط مختلف مکس مشکل دارند نظر بدن تا ببینیم چه قسمتی بیشتر طرفدار داره.
 
آخرین ویرایش:

M0NSTER

Banned
دوستان عزیز ببخشید ولی گفتم ما هم سهیم باشیم :


Freeze : مسدود کردن ،ثابت نگاه داشتن ،يخ بستن ،منجمد شدن ،بى اندازه سردکردن ،فلج کردن ،فلج شدن ،ثابت کردن ،غيرقابل حرکت ساختن ،يخ زدگى ،افسردگى

Curve
: خميدن ،منحنى نمودار باليستيکى ،خط منحنى ،چيز کج ،خط خميده ،انحناء،پيچ ،منحنى ،خم
Editor : ويراستار،ويرايشگر
Dope : اطلاعات درباره نتيجه احتمالى مسابقه ،خبر،اطلاعيه ،ماده مخدر،معتاد،پيش بينى کردن ،اگاهى ،داروى مخدر،دارو دادن ،تخدير کردن

Sheet
: پوشاندن ،ورقه ورقه کردن ،طناب تنظيم بادبان ناو،صفحه ،تخته ،پهنه ،سطح ،متورق ،ورقه ورقه ،ورق شده ،ملافه کردن ،ورقه کردن

Wire : سيم کشى کردن ،ارتباط با سيم ،تلگراف کردن ،مفتول ،سيم تلگراف ،سيم کشى کردن ،مخابره کردن

mesh : منفذ،روزنه ،حلقه ،شبکه سرند،غربال ،الک ،تورى ،سرند،درگير کردن( چرخ دنده ها)،:)n.vi.&vt.(سوراخ تور،پشه بند،سوراخ ،چشمه ،تور مانند يا مشبک کردن ، :)vt.&vi.(بدام انداختن ،گير انداختن ،شبکه ساختن ،تورساختن ،جور شدن ،درهم گيرافتادن( مثل دنده هاى ماشين)،تنيده ،بافته

toggle
مربوط است به هر دستگاهى که داراى دو حالت پايدار است ،تبديل کردن ،گيره ،خار،پين ،محور کوتاه و باريک ،سويچ چند وضعيتى ،ضامن ،ميخ يا پيچ اتصالى حلقه زنجير،ميله عرضى انتهاى زنجيريابندبراى پيچاندن وکنترل ان

collapse
رمبش ،فروريختگى ،فروپاشى ،فروريختن ،متلاشى شدن ،دچار سقوط واضمحلال شدن ،غش کردن ،اوار

attach
مونتاژ کردن ،ثابت کردن ،توقيف کردن ،زير امر قرار دادن ،منتصب کردن مامور کردن ،بستن به ،بستن ،پيوستن ،پيوست کردن ،ضميمه کردن ،چسباندن ،الصاق کردن ،نسبت دادن ،گذاشتن ،(حق ).ضبط کردن ،توقيف شدن ،دلبسته شدن

element
عامل اصلى ،جزء،المان ،عنصر عملياتى ،رکن ،سازه برقى ،عنصر( شيميايى)،جسم بسيط،جوهر فرد،عنصر،اساس ،اصل ،محيط طبيعى ،اخشيج ،عامل

polygon
چند ضلعى ،کثيرالاضلاع ،(هن ).بسيار پهلو،چند گوشه ،کثير الاضلاع

border
حاشيه دار کردن ،لبه دار کردن ،زه ،کران ،پشته خاکى ،سرحد،کناره ،خط مرزى ،لبه گذاشتن( به)،سجاف کردن ،حاشيه گذاشتن ،مجاور بودن

edge
لبه دار کردن ،يال ،دوره ،پيروزى با فاصله امتياز کم ،لبه اسکيت ،لبه اسکى ، :)n.(کنار،نبش ،کناره ،تيزى ،برندگى ، :)n.& vt.& vi.(داراى لبه تيز کردن ،تحريک کردن ،کم کم پيش رفتن ،اريب وار پيش رفتن

split
دو نيم کردن ،ميله هاى باقيمانده ،يک پا جلو و يک پا به عقب ،از جبهه دورافتادن ،ترک ،انشعاب ،دوبخشى ،شکافتن ،دونيم کردن ،از هم جدا کردن ،شکاف ،نفاق ،چاک

tessellate
بصورت سنگهاى چهارگوش کوچک دراوردن ،باموزاييک زينت دادن ،با موزاييک فرش کردن

subdivision
بخشيزه ،بخش فرعى ،تقسيم مجدد،زيربخش ،زيرقسمت

cage
تالار سرپوشيده ،درقفس نهادن ،درزندان افکندن

iteration
تكرار، گفتن‌، بازگو

smoothness
هموارى ،صافى

separate
مجزا کردن ،سوا کردن تجزيه کردن ،جدايى ،تجزيه ،مفارقت ،يکان مستقل ،مجزا،جدا جدا کردن ،جداگانه ،عليحده ،اختصاصى ،جدا کردن ،سوا کردن ،تفکيک کردن ،متارکه ،انفصال

spatial
فضايى ،فاصله اى

regular
قانونى ،ارتش کادر،پرسنل کادر،منظم ،مرتب ،با قاعده ،معين ،مقرر،عادى


surface
صاف کردن ،نما دادن ،روامدن ،پوشش شوسه ،رويه دادن ،رويه ،بيرون ،نما،ظاهرى ،سطحى ،جلادادن ،تسطيح کردن ،بالاامدن( به سطح اب)

transform
تغيير شکل يافتن ،تغيير شکل دادن ،دگرگون کردن ،نسخ کردن ،تبديل کردن

collector
کلکتور،راه اب زهکش ،کولکتور،جاروى الکتريکى ،تحصيلدار،جمع کننده ،فراهم اورنده ،گرد اورنده

reaction
)reactional(واکنش ،انفعال ،عکس العمل ،انعکاس ،واکنشى

pose
:)n.vt.& vi.(مطرح کردن ،گذاردن ،قراردادن ،اقامه کردن ،ژست گرفتن ،وانمود شدن ،قيافه گرفتن ،وضع ،حالت ،ژست ،قيافه گيرى براى عکسبردارى ،baffle( :)vt.(،puzzle،)questionسوال پيچ کردن باسئوال گي ر انداختن

conversion
استفاده بلاجهت و من غير حق از مال غير اختلاس کردن ،تبديل يک بدهى به بدهى ديگر با نرخ ارز کمتر،قلب ،تبديل ،تسعير،تغيير کيش

particle
خرده ،ريزه ،ذره ،لفظ،حرف



دوستان رفتم همه رو با دیکشنری 3 ساعت درآوردم.

امیدوارم به درد بخور باشه.
 
آخرین ویرایش:

جدیدترین ارسال ها

بالا