سلام
من یه ایده دارم واسه ساخت فیلم کوتاه
یه مشکل کوچیک دارم تو داستانم من یه موجود شیطانی دارم که 3 پسر جوون رو لب دریا میکشه
حالا یه بهانه یا یه پیام واسه این قسمت لازم دارم
که چرا این 3تا پسر سر راه این موجود شیطانی قرار میگیرند و کشته میشن ؟
حالا چرا اینقدر داستان خشن و غمناکه!
اونم تو این دوره زمونه!
این روزها توی سینمای مدرن موضوع مرگ تقریباً دیگه مطرح نمیشه (حداقل در مورد شخصیت های اصلی).
توصیه میکنم عوضش کنی!
به هر حال من نظرم روی موضوع قاچاقه!
قاچاق دیگه همه جای دنیا غیر قانونیه!!!
مرسی از دوستان گلم ...
من داستانم اینجوریه که 3 تا پسر میرن لب دریا واسه خوش گذرونی و با یه شیطان برخرد میکنند .... و کشته میشن ...
حالا یه دلیل واسه کشته شدن اینا میخوام ..
میدونید کل داستان من پیامش جداست . این یه قسمت اول داستان رو میخوام جدا بسازم واسه همین یه پیام یا دلیل میخوام
به نظرم لازم نیست حتما شیطان باشه می تونه یه آدم باشه که از صد تا شیطان بد تره یا دیگه آخرش با شیطان رابطه داره
نمی دونم درباره فراماسون ها شنیدی یا نه این شخص می تونه یه آدمی باشه که مثلا تو ویلای بقلی اینها زندگی می کنه، یعنی مثلا به اینا گفته که ویلا خودشو اما اونجا رو کرایه کرده و مثلا این بچه ها تو کار موسیقی ان و اون شخص فراماسون یه استعدادی در این ها دیده و قصد می کنه که این ها رو وارد فراماسونری کنه، می دونی چند نوع می شه می تونه به خاطر پولی که پیشنهاد می ده مجبور شن همدیگرو به دستور این فرد بکشن و یا خودش اونا رو بکشه به دلیل اینکه اونا مثلا اطلاعاتی از این گروه به دست آوردن و دیگه راه برگشتی نیست یا مثلا بخوان از گروه بیان بیرون که بکششون یا مثلا یه نفرشون به خاطر پول دو تای دیگه رو بکشه و خودش هم به یه دلیلی توسط اون آقا کشته بشه یا اصلا یه دونشون زنده بمونه خوب باشه
به نظرم لازم نیست حتما شیطان باشه می تونه یه آدم باشه که از صد تا شیطان بد تره یا دیگه آخرش با شیطان رابطه داره
نمی دونم درباره فراماسون ها شنیدی یا نه این شخص می تونه یه آدمی باشه که مثلا تو ویلای بقلی اینها زندگی می کنه، یعنی مثلا به اینا گفته که ویلا خودشو اما اونجا رو کرایه کرده و مثلا این بچه ها تو کار موسیقی ان و اون شخص فراماسون یه استعدادی در این ها دیده و قصد می کنه که این ها رو وارد فراماسونری کنه، می دونی چند نوع می شه می تونه به خاطر پولی که پیشنهاد می ده مجبور شن همدیگرو به دستور این فرد بکشن و یا خودش اونا رو بکشه به دلیل اینکه اونا مثلا اطلاعاتی از این گروه به دست آوردن و دیگه راه برگشتی نیست یا مثلا بخوان از گروه بیان بیرون که بکششون یا مثلا یه نفرشون به خاطر پول دو تای دیگه رو بکشه و خودش هم به یه دلیلی توسط اون آقا کشته بشه یا اصلا یه دونشون زنده بمونه خوب باشه
آقا به یه شناختی برس بعد برو فیلم بساز تا حالا چند تا کتاب فلسفی خوندی چندتا روانشناسی چند تا هنری؟چندتا اثر هنری دیدی؟ اصلا بهترین فیلمی که تو زندگیت دیدی چی بوده الکی می خوای یه دوربین بگیری دستت دور خودت بچرخی بگی من فیلمسازم ، هنرمندم ، آرتیستم ...
آقا به یه شناختی برس بعد برو فیلم بساز تا حالا چند تا کتاب فلسفی خوندی چندتا روانشناسی چند تا هنری؟چندتا اثر هنری دیدی؟ اصلا بهترین فیلمی که تو زندگیت دیدی چی بوده الکی می خوای یه دوربین بگیری دستت دور خودت بچرخی بگی من فیلمسازم ، هنرمندم ، آرتیستم ...
هه هه آقا کاش شما جای ما متن خودتو می خوندی کلی می خندیدی
این آقا انگار یه جا دعوا کرده بعد مستقیم اومده تو سایت هر چی از دهنش در اومده گفته
آره اکثر فیلمساز های بزرگ دنیا با یه دوربین کوچیک شروع کردن
تو توقع داری همه اولین فیلمشون پدر خوانده بشه
شما اول برو اولین کار بزرگترین کارگردان های دنیا رو ببین بعد نظر بده
رضا میرکریمی می گفت که من کارهایی که تو نوجوونی فیلم گرفتم به خاطر اینکه احساس می کردم خیلی آماتوریه انداختم دور
شما اگر میبینی فلانی فیلم خوب ساخته به خاطر اینه که 20 ساله داره فیلم می سازه و می بینه و کار می کنه
شما حتی فیلم این آقا رو ندیدی حتی فیلمنامه اش رو نخوندی اومدی حرف می زنی
به نظرم شروع کردن و یک فیلم بد ساختن و سعی کردن برای بهتر شدن
بهتر از اینه که اصلا شروع نکنی و فقط ادعا ت بشه
اینقدر به هم نپرید که هیچ چی نصیبتون نمیشه فقط وضع رو بدتر میکنید.
متأسفانه در فرهنگ معاصر ما، رو کم کردن، جای پیدا کردن راه حل و همبستگی و پیشرفت رو گرفته.
همین نیم ساعت پیش داشتم مستند بسیار جالبی رو می دیدم به نام بدنامان تاریخ که در مورد سرنوشت و شخصیت و اقدامات چنگیزخان بود.
در مورد حمله به ایران و مرو آن زمان میگفت که چه ابهتی داشته شهر مرو و چه دیوارهای عظیم و قطوری.
تصورش رو بکنید این قضیه حتی بعد از حمله تازیان به ایران اتفاق میفته و حتی در اون زمان هم ایران ابهت بسیاری داشته.
حالا هی بد و بیراه بهم بگید تا به دوران طلاییتون برگردید!
میتونی برای این 3 نفر یه اتفاقی نندازی ، بلکه یه پنهانیاتی رو بشه
میشه بعد از اینکه مست کردن یکیشون تو عالم مستی بگه که مثلا با خواهر اون یکی یا دوست دخترش رابطه داشته ... اون یکی میتونه نصف شب به خاطر تلافی توی خواب اینو بکشه ، حالا 2 نفر از ماجرا خبر دارن ، البته یکی با شک و تردید و اونی که خودش نفر سوم رو کشته یقین داره که قاتله
حالا مساله ی خواهر یا دوست دخترش میمونه که بعدا هم میفهمه که کلا اون یارو تو مستی چرت گفته و اصلا چنین رابطه ای وجود نداشته
و ادامه ماجرا که پنهانیات این دو نفر و شاید تردید نفر دوم برای گفتن حقیقت و عذاب وجدان و ...
..............
