شاید بهتر بود همونجا اول کار یه توضیحاتی میزاشتم حالا میگم این دیوار که من جلو اون هستم یا میشه گفت یه پسر هست که جلو این دیوار که همون ظاهرش میشه ( منظورم اینه که دیوار ظاهر اون شخص را میرسونه ) خیلی خوشحاله که کریستمس هست ولی پشت اون دیوار دوری از وطن خود را نشون میده که تو کشور خودش نیست که بتونه جشن بگیره و احساس سردی میکنه .... همین باعث میشه که سایه سیاهی درون وجود اون را فرا بگیره...