يه پنجره با يه قفس يه حنجره بی هم نفس
سهم من از بودن تو يه خاطرست همينو بس
تو اين مثلث غريب ستاره ها رو خط زدم
دارم به آخر ميرسم از اونور شب اومدم
يه شب که مثل مرثيه خيمه زده رو باورم
ميخوام تو اين سکوت تلخ صداتو از ياد ببرم
بذار که کوله بارمو رو شونه شب بذارم
بايد که از اينجا برم فرصت موندن ندارم
داغ ترانه تو نگام ---- شوق رسيدن تو تنم
تو حجم سرد اين قفس ---- منتظر پر زدنم
من از تبار غربتم از آرزوهای مهال
قصه ما تموم شده با يه علامت سوال
این ترانه برای من و خیلی های دیگه در حد مرگ عمل کرد / عالی بود !
در مورد کار باید بگم اولین که قشنگ شده ولی احساس میکنم تو رنگبندی باید تجدید نظر کنی البته
باید درست نیس چون سلیقه ایی هستش ....
کاراکتر اصلی سمت راست رنگش متناسب نیست با مابقی کار کلا دو تا کار جدا شده /علتشم داشتنه رنگ های نمیدونم میشه گفت قرمز
یا نه ولی اگه بتونی نزدیکش کنی با رنگبندی back و یا حتی تک رنگش کنی شاید بهتر بشه ......
همونطور که بچه ها گفتند فونت جالب نیست هم نوعش هم افکتش هم رنگش / عوضش کنی عالی میشه /
موفق باشی