seo.kheiry
New Member
گوگل یک دستورالعمل برای شرکت هایی که قصد دارند در زمینه بهینه سازی جستجوی صوتی کار کنند تدارک دیده است که عبارت است از:
1- محتوایی که با فرمت ساختاری speakable مشخص می شود، باید عناوین کوتاه و خلاصه داشته باشند تا برای کاربران اطلاعات قابل درک و مفیدی را ارائه کند.
2- در صورتی که قصد دارید یک داستان بلند را به فرمت ساختاری speakable ایجاد کنید، پیشنهاد می کنیم که داستان بلند را به چند جمله اختصاصی و کوتاه تقسیم کنید تا موتور تبدیل متن به صدا (TTS) به راحتی بتواند آن را بخواند .
3- برای بهبود تجربه کاربری در مورد صدا، محتوای هر بخش از فرمت ساختاری speakable را به قسمت های حدود 20 الی 30 ثانیه یا تقریباً 2 تا 3 جلمه تقسیم کنید.
نکته های سئو فنی برای جستجوی صوتی و جستجوی بصری
اگر برندها نتوانند حجم و میزان تقاضا را بطور دقیق پیش بینی کنند، باید مطمئن شوند که آنها در نقطه شروع برای جذب ترافیک واجد شرایط هستند.
هنگامی که در اطراف مان نگاهی می اندازیم می بینیم که مردم دنبال اطلاعات فوری در مورد این روند هستند و ضروری است که به سرعت و به طور یکپارچه مورد استفاده قرار بگیرند.
یکی از ملاحظات فنی در این مورد این است که باید محتوای پیش رندر شده (pre-rendered content) زیادی را برای کاربر و موتورهای جستجو فراهم کنیم. این مورد در گذشته از اهمیت بیشتری برخوردار بود، چون در آن زمان بیشتر پردازش ها داخل مرورگر اتفاق می افتاد.
اما برای پاسخ به درخواستهایی که کاربر با صوت و یا تصویر انجام می دهد، باید محتوای پیش رندر شده به موتور جستجو تحویل داده شود. داده های ساختار یافته اغلب در رابطه با جستجوی صوتی و جستجوی بصری تعریف شده است.
فرضیه جستجوی معنایی که یک توسعه اساسی برای جستجوی صوتی و تصویری است بر اساس ایده ساختار نهادها ساخته شده است. با درک ماهیت و نحوه ارتباط آنها، یک موتور جستجو می تواند مفهوم را استنباط و از پرس و جوها استفاده کند.
برای جستجوی تصویری Clay Bavor در گوگل این چالش ها را خلاصه می کند:
در زبان انگلیسی حدود 180.000 کلمه وجود دارد که ما تنها از 3000 تا 5000 از آنها استفاده می کنیم. در صورتی که می خواهید در حوزه تشخیص صدا کار کنید، با این حجم نسبتاً کوچک می توانید کار تشخیص صدا را انجام دهید. فکر کنید چه تعداد اشیا در دنیا وجود دارد، میلیاردها، که همه آنها اندازه و شکل های مختلفی دارند.
برندها باید با ساختار بندی و داده های برچسب گذاری شده (Labeled data) خود به ربات گوگل کمک کنند، چون این کار باعث می شود گوگل نتایج مرتبط با یک جستجو را به درستی پیدا کند.
برخی از عناصر ساختار داده ای که برندها باید روی آنها برای جستجوی صوتی و تصویری تمرکز کنند:
جستجوی صوتی و جستجوی بصری به دلایل مختلف اعم از روانشناسی و فنی، مقابل هم قرار دارند. آنها به کاربران اجازه می دهند که ایده های جدید را خیلی موثرتر و به شکل کارآمدی پیدا کنند.
آنها همچنین در تقاطع چند تکنولوژی از قبیل دستیار دیجیتال، هوش مصنوعی و جستجوی عمودی (vertical search) قرار دارد. در مورد جستجوی عمودی، جستجوی محتوا در جهت خاص، یک تناسب طبیعی برای بازیابی اطلاعات هدفمند است. یکی از مزایای اصلی جستجوی بصری این است که آنها به سادگی یک پلتفرم برای ارتباط موثرتر با مصرف کنندگان ایجاد می کنند.
همان طور که نقش جستجو برای پوشش هر مرحله از مسیر خرید را گسترش می دهند، تعداد لحظه های کوچک مبتنی بر جستجو زیاد می شود.
برای سرمایه گذاری، برندها باید اطلاعات عمیقی از مصرف کنندگان داشته باشند، یک استراتژی محتوای چند رسانه ای که به الزامات مخاطبان خود و دانش فنی برای ارتباط دادن این پیام ها به موتورهای جستجو از طریق متن و صدا و تصویر است.
آینده جستجو در بهینه سازی صدا، تصویر و جستجوی عمودی است. در حالی که این مسئله ممکن است به شدت گمراه کننده به نظر برسد.
بازاریاب های خبره درک می کنند که این سفارش جدید چه معنی برای آنها دارد و همین امروز برای اجرای استراتژی خود دست بکار می شوند.
امیدوارم از این مطلب استفاده لازم رو ببرین.
1- محتوایی که با فرمت ساختاری speakable مشخص می شود، باید عناوین کوتاه و خلاصه داشته باشند تا برای کاربران اطلاعات قابل درک و مفیدی را ارائه کند.
2- در صورتی که قصد دارید یک داستان بلند را به فرمت ساختاری speakable ایجاد کنید، پیشنهاد می کنیم که داستان بلند را به چند جمله اختصاصی و کوتاه تقسیم کنید تا موتور تبدیل متن به صدا (TTS) به راحتی بتواند آن را بخواند .
3- برای بهبود تجربه کاربری در مورد صدا، محتوای هر بخش از فرمت ساختاری speakable را به قسمت های حدود 20 الی 30 ثانیه یا تقریباً 2 تا 3 جلمه تقسیم کنید.
نکته های سئو فنی برای جستجوی صوتی و جستجوی بصری

اگر برندها نتوانند حجم و میزان تقاضا را بطور دقیق پیش بینی کنند، باید مطمئن شوند که آنها در نقطه شروع برای جذب ترافیک واجد شرایط هستند.
هنگامی که در اطراف مان نگاهی می اندازیم می بینیم که مردم دنبال اطلاعات فوری در مورد این روند هستند و ضروری است که به سرعت و به طور یکپارچه مورد استفاده قرار بگیرند.
یکی از ملاحظات فنی در این مورد این است که باید محتوای پیش رندر شده (pre-rendered content) زیادی را برای کاربر و موتورهای جستجو فراهم کنیم. این مورد در گذشته از اهمیت بیشتری برخوردار بود، چون در آن زمان بیشتر پردازش ها داخل مرورگر اتفاق می افتاد.
اما برای پاسخ به درخواستهایی که کاربر با صوت و یا تصویر انجام می دهد، باید محتوای پیش رندر شده به موتور جستجو تحویل داده شود. داده های ساختار یافته اغلب در رابطه با جستجوی صوتی و جستجوی بصری تعریف شده است.
فرضیه جستجوی معنایی که یک توسعه اساسی برای جستجوی صوتی و تصویری است بر اساس ایده ساختار نهادها ساخته شده است. با درک ماهیت و نحوه ارتباط آنها، یک موتور جستجو می تواند مفهوم را استنباط و از پرس و جوها استفاده کند.
برای جستجوی تصویری Clay Bavor در گوگل این چالش ها را خلاصه می کند:
در زبان انگلیسی حدود 180.000 کلمه وجود دارد که ما تنها از 3000 تا 5000 از آنها استفاده می کنیم. در صورتی که می خواهید در حوزه تشخیص صدا کار کنید، با این حجم نسبتاً کوچک می توانید کار تشخیص صدا را انجام دهید. فکر کنید چه تعداد اشیا در دنیا وجود دارد، میلیاردها، که همه آنها اندازه و شکل های مختلفی دارند.
برندها باید با ساختار بندی و داده های برچسب گذاری شده (Labeled data) خود به ربات گوگل کمک کنند، چون این کار باعث می شود گوگل نتایج مرتبط با یک جستجو را به درستی پیدا کند.
برخی از عناصر ساختار داده ای که برندها باید روی آنها برای جستجوی صوتی و تصویری تمرکز کنند:
- قیمت
- دسترسی پذیری
- نام محصول
- عکس
- لوگو
- پروفایل های ویژه
- منوهای ناوبری
جستجوی صوتی و جستجوی بصری به دلایل مختلف اعم از روانشناسی و فنی، مقابل هم قرار دارند. آنها به کاربران اجازه می دهند که ایده های جدید را خیلی موثرتر و به شکل کارآمدی پیدا کنند.
آنها همچنین در تقاطع چند تکنولوژی از قبیل دستیار دیجیتال، هوش مصنوعی و جستجوی عمودی (vertical search) قرار دارد. در مورد جستجوی عمودی، جستجوی محتوا در جهت خاص، یک تناسب طبیعی برای بازیابی اطلاعات هدفمند است. یکی از مزایای اصلی جستجوی بصری این است که آنها به سادگی یک پلتفرم برای ارتباط موثرتر با مصرف کنندگان ایجاد می کنند.
همان طور که نقش جستجو برای پوشش هر مرحله از مسیر خرید را گسترش می دهند، تعداد لحظه های کوچک مبتنی بر جستجو زیاد می شود.
برای سرمایه گذاری، برندها باید اطلاعات عمیقی از مصرف کنندگان داشته باشند، یک استراتژی محتوای چند رسانه ای که به الزامات مخاطبان خود و دانش فنی برای ارتباط دادن این پیام ها به موتورهای جستجو از طریق متن و صدا و تصویر است.
آینده جستجو در بهینه سازی صدا، تصویر و جستجوی عمودی است. در حالی که این مسئله ممکن است به شدت گمراه کننده به نظر برسد.
بازاریاب های خبره درک می کنند که این سفارش جدید چه معنی برای آنها دارد و همین امروز برای اجرای استراتژی خود دست بکار می شوند.
امیدوارم از این مطلب استفاده لازم رو ببرین.
آخرین ویرایش: