بد گذشت؟ممد حسین یادت باشه بچه ها اون سری از قبل کافی شاپ رو انتخاب کرده بودن والی من که گفتم بریم رستوران شام بخوریم، بعدش هم مگه بهت بد گذشت ؟
این 30min خانوم جوری حرف میزنه که باید گفت آش نخورده و دهن سوخته !!
اگه میومد تهران، نمایشگاه کتاب و بعد میرفت اینها رو سر هم میکرد آدم حرفش رو قبول میکرد :دی
![]()
میگه میشه اسپم ندیم ^.^ ( سازمان حمایت از اسپم زدگان مجید آنلاین )بچز جون بچه هاتون اسپم نکنین( خداییش اگه عکس دیگه نیست بگین ما دلمونو صابون نزنیم
![]()
چیز خاصی نیستبابا این آقای برادر کیه تو همه عکسا هست همش هم شطرنجیه؟گناس بابا.نکنه از برادران .... هست؟
:لول:خوشحالم که به همه خوش گذشته ( یکی نیس بگه سره پیازی ، ته پیازی :دی )
خوب اینم دو تا عکس دیگه
از عکاس محترم (HamidSHS ) در حال تنظیم کردن دوربین
مشاهده پیوست 43476
و این یکی دیگه هم : بدون شرح !
علت تاری تصویر هم سرعت 800 متر در ثانیه خود شخص بوده
[]
آره ما هم خیلی شکه شدیم که بعد از نیم ساعت که میتینگ شروع شده بود اومدی مجید جان ^.^سلام
من تقریبا 1 ساعته که رسیدم تهران الان 6:50 صبحه
منم به رسم وظیفه از همه دوستان مشهدی که من رو تو جمع خودشون قبول کردن تشکر میکنم. مخصوصا از دوستایی که مسئول ثبت خاطرات بودن. یادگاری خوبی برام شد.
(البته خوب کسی منتظر من نبودخودمم فکر نمیکردم اونجا باشم
من برای زیارت مشهد بودم و در جریان میتینگ قرار گرفتم و به لطف مدیر محترمه سایت به جمعشون اضافه شدم.)
...................
جای عرفان برای من خیلی خالی بود
............................
در آخر هم واقعا از ماندانا ممنونم که من رو به این میتینگ دعوت کرد و کلی خوشحالم کرد.![]()
دقیقا ، خیلی خوب داشت پیش میرفت ولی به دلیل کمبود وقت نشد که به نتیجه برسیمموافقم و ممنون
در كل به نظر من بحث هاي جالبي تو اون جلسه مطرح شد كه اگه مديران ارشد براي سياست گذاري هاي بعدي سايت كمي رو موارد پيشنهادي مطالعه بيشتري انجام بدن ميتونه نتايج بهتري داشته باشه.
ای نامرددارم فیلم را می بینم
تکه ای داری میگی، وقتی کاربر فعال شدی و بعدش . . .![]()
![]()
![]()
![]()
هر هر هرای کاش اومده بودم . ای کاش
آخه امروز که رفتم کلاس استاد امتحان نگرفت . کلی حالم گرفته شد . آخه این چه مملکتیه ؟![]()
بابا گفتم کهمیگه میشه اسپم ندیم ^.^ ( سازمان حمایت از اسپم زدگان مجید آنلاین )
ولی دو تا عکس دیگه دارم که چون دیدم دلتو صابون زدی میزارم
عکسی که توش امید هست رو زیاد تعجب نکنید ( داره بستنی میخوره ) البته خوردن که چه عرض کنم داره می بلعه /// این شور و شوق یک مجیدآنلاینی نسبت به بستنی میوه ای رو نشون میده بچه ها
اگر میبینید که عکس تار شده اشکال از عکاس نیست ( اشکال از سوِژه هست که با سرعت 300 کیلومتر در ساعت به سمت بستی ها حمله ور شده بود و داشت اون بستنی های بی زبون رو می بلعید و دوربین قادر به گرفتن عکس واضح ازش نبوده )
راستی من هنوز تعجب میکنم که امید بعد از اون همه سوتی جلوی خانومش چطوری تا الان زنده مونده ؟![]()
اقا مجید شما واقعا لطف کردین که اومدینسلام
من تقریبا 1 ساعته که رسیدم تهران الان 6:50 صبحه
منم به رسم وظیفه از همه دوستان مشهدی که من رو تو جمع خودشون قبول کردن تشکر میکنم. مخصوصا از دوستایی که مسئول ثبت خاطرات بودن. یادگاری خوبی برام شد.
(البته خوب کسی منتظر من نبودخودمم فکر نمیکردم اونجا باشم
من برای زیارت مشهد بودم و در جریان میتینگ قرار گرفتم و به لطف مدیر محترمه سایت به جمعشون اضافه شدم.)
...................
جای عرفان برای من خیلی خالی بود
............................
در آخر هم واقعا از ماندانا ممنونم که من رو به این میتینگ دعوت کرد و کلی خوشحالم کرد.
...................................
دل تو اولین روز بهار
دل من آخرین جمعه سال
و چه دورند و چه نزدیک به هم
آره ما هم خیلی شکه شدیم که بعد از نیم ساعت که میتینگ شروع شده بود اومدی مجید جان ^.^
ولی خودمونیما ...
دیر اومدی و زود رفتی
نه تنها مانی بلکه ما هم خوشحال شدیم توی جمع ما بودی![]()
اقا مجید شما واقعا لطف کردین که اومدین
وقتی اقا مجید اومد کسی ایشون رو نشناخت
و وقتی گفت من مجید هستم
همه کله ها یهو با سرعت 600 کیلومتر در ثانیه برگشت به طرف اقا مجید
همه فکر کردن مجید علوی زاده هست
همه بالاخره کپ کردیم
جای عرفان برای من خیلی خالی بود![]()
اعلان عمومي شده بود كه !!!سلام
خوبم ن هم مشهدی هستم
چرا نگفتید بیام
خوش گذشت؟؟
من عاشق اين شهرم.... میتینگ که نه، تور بعدی جاش مشخصه اتفاقن فرخ!!! میذاریم شیراز!!! مخصوصن کوهنوردیه از همون سبک 100 متری ها ...
دوست من ايشالا دفعه بعد شهر شماون سر دنیا میتینگ میزارین؛ معلومه که هیچکی نمیتونه بیاد !
خيلي خوش اومديد به شهرمون. ما هم واقعا خوشحال شديم شما رو تو جمعمون ديديم.من تقریبا 1 ساعته که رسیدم تهران الان 6:50 صبحه
منم به رسم وظیفه از همه دوستان مشهدی که من رو تو جمع خودشون قبول کردن تشکر میکنم. مخصوصا از دوستایی که مسئول ثبت خاطرات بودن. یادگاری خوبی برام شد.
(البته خوب کسی منتظر من نبود خودمم فکر نمیکردم اونجا باشم من برای زیارت مشهد بودم و در جریان میتینگ قرار گرفتم و به لطف مدیر محترمه سایت به جمعشون اضافه شدم.)
...................
جای عرفان برای من خیلی خالی بود
............................
در آخر هم واقعا از ماندانا ممنونم که من رو به این میتینگ دعوت کرد و کلی خوشحالم کرد.
بله راست ميگه البته غير از اون چندتا لنگ كفش و ...... در ضمن خانومم هم چیزی نگفت جز تعریف از بچه ها...
جُک سالو گفتی ها امیدولی به دلیل کمبود وقت نشد که به نتیجه برسیم
بابا گفتم که
چون مفت بود خیلی خوشمزه بود
وای ی ی ی ی
فکرشو بکن بتونی از مدیر یک سایت بستنی بگیری
در ضمن خانومم هم چیزی نگفت جز تعریف از بچه ها