مقالات مربوط به عصر یخبندان 3

sara.mp

Member
گلن تان چو Galen Tan Chu از کمپانی بلو اسکای درباره دایناسورها و فضای سه بعدی فیلم "عصر یخی 3:ظهور دایناسور ها" میگوید .

IceAge3-01_Group.jpg

برای این فیلم صحنه های زیادی ساخته شد ،از جمله دنیای گمشده ای که شخصیت های فیلم در آن با دایناسورها روبرو خواهند شد.
بلو اسکای با عصر یخی 3 به کجا خواهد رفت ؟
ساخت این فیلم یکی از چالشهای کمپانی بلو اسکای و کارلوس سالدانهابه عنوان کارگردان کار بشمار می رفت. کمپانی بلو اسکای به تازگی برای افزایش بهره وری و راندمان کاری و همچنین توسعه منابعش، از نیویورک به ایالت کانکتیکات نقل مکان کرده است .در دفتر جدید یک طبقه به طور کامل به گروه انیمیشن اختصاص یافته است .
از امکانات و تسهیلات جدیدی که در عصر یخی 3 به کار برده شده میتوان به افزودن وجه استروسکوپیک (فضای سه بعدی ) به کار اشاره کرد .دایناسورها هم از کاراکترهایی هستند که به این سری جدید اضافه شده اند .به علاوه برای طنز آمیزتر کردن وجهه اسکرات ( کاراکتر راسو مانند که در سری های پیش هم حضور داشت ) به نقش او جنبه ای رمانتیک بخشیده شده و او را در موقعیت های عشقی میبینیم. بعلاوه ، مانی (به صدا پیشگی ری رومانو )، دیگو (دنیس لیری)سید(جان لگوئیزامو) نیز خود را برای پذیرش نقش والدین مسئول و پرستار آماده می کنند.
گلن تان چو ، انیماتور ناظری که در همه فیلمهای بلند کمپانی بلو اسکای فعالیت داشته میگوید:این کار راحت و به نوعی باعث آرامش خاطر بود چرا که شما می دانستید کاراکترها چگونه راه میروند و چه حرکت هایی دارند اما یافتن مقوله های جدید جهت حرکت و جان بخشی به این کاراکترها برای این که نمایش آنها بر پرده بتواند هنوز سرگرم کننده و جالب باشد هم یکی از چالشهایی بود که هنگام کار با آن مواجه بودیم .
کار کردن به شیوه سه بعدی شبیه چه بود ، آیا این روش میتواند طوفانی در انیمیشن ایجاد کند؟
IceAge3-02_DinoTrio.jpg

اولین اقدام اساسی جهت شیوه سه بعدی این بود که بلو اسکای می بایستی هر آنچه که به خلق احساس عمیق مرتبط می بود را آموزش می دید.
به پیشنهاد چو :"با استروسکوپی سه بعدی بخاطر داشتن حساسیت عمقی دید در محور z ، بدرستی می توان دریافت که در آن شرایط آیا شیئ جلو افراد است یا پشت آنها.در این شیوه از کلک های روش دو بعدی نمی توان استفاده کرد .به خاطر می آورم که مجبور بودم فقط سر معدود صحنه هایی خیلی به دپارتمانم سخت نگیرم .مثلا در صحنه مربوط به دست که باید طوری کار میشد که میخواهد یک بلوط را از بالای درخت بقاپد ، آن صحنه جزء استثنائاتی بود که انیماتورها فقط روبروی دوربین آنرا انجام داده بودند بنابر این آن شی ء در فضای سه بعدی استریو کاملا اشتباه بنظر می آمد. دقیقا مثل آن بود که بلوط در فاصله 10 فوتی پشت دست قرار داشت .در حالیکه خود من میدانم در سری های قبلی ما بعضی صحنه ها را داشتیم که این اصول در آنها رعایت نشده بود .ما برای حفظ مفهوم در فضای واقعی به روابط و نسبت های بیشتری احتیاج داشتیم .
به همین ترتیب ، شما با داشتن محور دید و فضای حقیقی قادر خواهید بود که بگویید آیا این کاراکتر ها واقعا واقعا به یکدیگر نگاه می کنند یا خیر.
اغلب اوقات انیماتورها با ایجاد خطا در دید،ما را فریب می دهند تا در فضای دوربین بهتر دیده شوند.در فضای استریو سه بعدی ما باید در مورد این خطاهای دید هوشیارانه تر عمل کنیم .مثلا در صحنه هایی که بازوان کشیده را میخواهید نشان دهید باید هنگام نمایش کاملا مراقب باشید تا تناسب فاصله با دوربین مناسب باشند.همچنین تا جاییکه امکان دارد سعی کنید تا کاراکترهارا در فریم و چارچوب دوربین قرار دهید، زیرا اگر در فضای سه بعدی کاراکتری با بر آمدگیهای رو به جلو داشته باشید و در بخش بالایی دوربین ، محورهای دید وجود نداشته باشند، این امر به تنهایی باعث ایجاد خطا در عمق دید خواهد شد.
بنابر این با نگه داشتن کاراکترها در چارجوب دوربین میتوان از تاثیر فضای سه بعدی بهره بیشتری برد و این همان چیزیست که ما در فیلم عصر یخی 3 نسبت به آن عملکرد زیرکانه ای داشتیم .
به هر حال، دستیاران این فیلم با کارکردن در فضای استریویی قادر به خلق تجربیات تکان دهنده بیشتری بودند.
در یکی از سکانسهای فیلم تعدادی از کاراکترها بر پشت یک دایناسور بالدار سوار شده اند و بر فضای دنیای گمشده در حال پرواز هستند از نظر سه بعدی این صحنه برای ما بسیار حساس بود برای اینکه می خواستیم از دور شدن و نزدیک شدن صحنه ها به دوربین و بالعکس مطمئن شویم .در واقع بازی با فضای Z به ما کمک کرد تا بیشترین خروجی را در سطح متوسط داشته باشیم و قطعا همین امر به رویکرد ما در فرآیند این پروژه جهت دهی کرد .
IceAge3-03_Mammoth-Weasels.jpg

در روش سه بعدی باید توجه بیشتری به جزییات داشته باشیم. انیماتورهای موظفند تنظیمات مربوط به عصب های صورت و خزها را انجام دهند.
کار بر روی کاراکتر دایناسورها، برای نخستین بارچالشی جدی را برای انیماتورهای بلو اسکای به بار آورد.ریگرهاigger)) ی ما علی الخصوص در مورد دایناسورها باید به شیوه جدیدی برای اسکین گذاری می اندیشیدند.ما به آنها ظاهری فربه و گوشتالو دادیم و عضلات را طوری به حرکت در آوردیم که انگار استخوانی در زیر آنها وجود ندارد.به طور کامل نمی توان گفت که این فی نفسه یک سیستم عضلانی بود اما افکت های عضلانی کاملا شبیه سازی شده بودند.مشخصا در مورد یک کاراکتر جدید به نام بوک(به صداپیشگی سیمون پگ )
به عقیده من کاراکتر جدیدمان بنام بوک(به صداپیشگی سیمون پگ )یک سری ویژگیها و خصوصیات واقعا خوب و شست و رفته و بی نظیری داشت که خود من تا قبل از این در انیمیت کاراکتر های قبلیمان آن ها را ندیده بودم .البته از لحاظ کاری آنچه در موردش اعمال شد بسیار نزدیک به کارهایی بود که در هورتون انجام داده بودیم .
از آنجاییکه بوک کاراکتری بلند قد ، راسو مانند و انعطاف پذیر بود ، ما نیز تصمیم گرفتیم که چنین ویژگیهایی را در طراحی این کاراکتر اعمال نماییم و در حد توانمان نیز از آن ها استفاده کردیم.
مثلا در یک صحنه می بینیم که بوک برای خشک کردن خود ، مثل یک حوله خیس به دور خود حلقه می زند و خود را می چلاند که این امر در بخش ریگ کردن ، یکی از موارد ویژه و خاص شمرده می شود .زمانیکه بحث به تنظیم نمودن کاراکتر دیگو رسید، سعی کردیم تا جزییاتی را اضافه کنیم که به اعتقاد چو ، در سری های قبلی فیلم عصر یخی وجود نداشت.برای مثال :به کاراکتر دیگو، تعدادی تکان دهنده گونه افزودیم تا آن بخش از صورت را بیشتر در گیر کنیم تا جذاب تر به نظر برسد و گروه مو گذاری هم برای آراستگی و جلوه نمایی این کاراکتر ، یک سری ضمایم اضافی به آن افزودند.
IceAge3-04_Scrat.jpg

برای پیچیده تر کردن تلاشهای مداوم اسکرات موقع جمع آوری دانه های بلوط در این کاراکتر جاذبه ای عشقی نسبت به اسکراته ایجاد کردیم.
در صحنه هایی که اسکرات را با عشقش میبینیم مشخصا میخواستیم کاراکتر دختر نسخه باهوش تر و براق تر همان اسکرات باشد ، انیماتورهاسعی میکردند او را همیشه یک پله عقب تر از اسکرات نگه دارند. ما قصد داشتیم از لحاظ حرکتی این کاراکتر(اسکراته) را با حرکات زیبا و برازنده ایجاد کنیم و از لحاظ قرار دادن مو سعی کردیم در این کاراکتر از موهای براق استفاده نماییم تا بدین وسیله آراستگی وی را بیشتر به نمایش گذاشته باشیم.
چو به عنوان سرپرست انیماتورها به نوبه خود توانست تاثیر بسیار خوبی بر کیفیت کار بگذارد .او توضیح میدهد که یکی از چالشهایی که بدلیل برنامه زمان بندی برایمان ایجاد شد این بود که ما باید حدود 35 انیماتور موقت را استخدام میکردیم (کل افرادی که روی این پروژه کار میکردند 75 نفر بود)،به آنها آموزش می دادیم و در حد مطلوبمان از آنها کار اجرایی می خواستیم.آموزش این انیماتورهای تازه وارد – چه کارمندان پاره وقت دیگر کمپانیها و چه آنهایی که به تازگی فارغ التحصیل شده بودند- بخشی از مسئولیت من بشمار می رفت .من باید طوری آنها را هماهنگ میکردم که کار از نظر کیفیت ثبات و پایداری خود را حفظ میکرد به طوری که پس از تماشای کار تفاوت سطوح مختلف قابل مشاهده نباشد .
منبع :AWN
ترجمه : سایت ایرانیان انیمیشن
 
آخرین ویرایش:

Sherlock_Holmes

Active Member
دوست عزیز قبلا هم بهتون گفته بودم که اینطوری اخبار نگذارید..
اینبار بهتون یه اخطار دادم..
اخبار رو توی پستتون بنویسید و منبع رو معرفی کنید..
کم توی این فروم اخبار از سایت ایرانیان انیمیشن نقل نمیشه... لطفا مثل بقیه ی دوستان اخبار رو قرار بدید...
 

sara.mp

Member
درباره فيلم «عصر يخي: ظهور دايناسورها»

بازگشت دايناسورها

«عصر يخي: ظهور دايناسورها» كه سومين قسمت از مجموعه فيلم موفق انيميشن و كامپيوتري «عصر يخي» است، روزهاي گذشته با يك فروش بالا صدرنشين جدول بين‌المللي گيشه نمايش شد. اين درام ماجراجويانه و كمدي كه لحني خانوادگي دارد، در 70 كشور جهان توانست بيشترين تعداد تماشاچي را جذب خود كند. سومين قسمت فيلم را كارلوس ساندالا كارگرداني كرده كه هنر كارگرداني وي در دو قسمت قبلي اين مجموعه فيلم بخوبي ديده شده است. مايك تورميه به عنوان همكار كارگردان در ساخت فيلم با او همكاري داشته است. قصه فيلم تماشاگران را همراه خود به دوران تاريخ اوليه و كهن مي‌برد، زماني كه هنوز خيلي با دنياي متمدن امروزي فاصله دارد. دنيس ليري، كوئين لطيفه، جان لگوئيزامو، جين لينچ، بيل هدر و كلي كيتن به جاي كاراكترهاي اصلي قصه فيلم صحبت كرده‌اند.

100911754023.jpg

قصه
خيلي خيلي خيلي سال دور و زماني كه كره زمين تازه داشت نفس‌هاي اول خود را مي‌كشيد، تاريخ زمين با عصر يخي روبه‌رو مي‌شود. قسمت اول فيلم «عصر يخي» به معرفي كاراكترهاي اصلي قصه (كه همه حيوان هستند)‌ مي‌پردازد و قسمت دوم آن ــ كه دو سال قبل اكران عمومي شد ــ قصه كوچ اجباري اين شخصيت‌ها از محل دائمي زندگي‌شان را به تصوير مي‌كشد. اين كوچ اجباري به دليل ذوب شدن يخ‌هاي محل زندگي اين موجودات بود كه باعث مي‌شد تا مكان زندگي آنها به زير آب برود و آنها ديگر نتوانند در آنجا به زندگي ادامه دهند. قصه قسمت سوم فيلم، كمي بعد از پايان اتفاقات دومين قسمت آن شروع مي شود. در شرايط جديد، زندگي ماني و دوستانش دستخوش تغيير و تحول اساسي مي‌شود. ماني اين ماموت عظيم‌الجثه دوست داشتني كه شخصيت اصلي قصه است، مي‌خواهد براي خودش و دوستانش يك زندگي خوب و سالم و بي‌خطر فراهم كند. او پس از آشنايي با الي (در جريان سفر به يك منطقه امن)‌ با او ازدواج مي‌كند. آنها حالا در انتظار تولد اولين فرزند خود هستند. در عين حال، دوستان ماني و الي تمام تلاش خود را به كار مي‌گيرند تا به آنها در وضعيت جديد كمك كنند. ماني بشدت نگران و هيجان‌زده است و مي‌خواهد تمام برنامه‌ها را طوري ترتيب دهد كه فرزندش سالم به دنيا بيايد. دوستان كوچك و بزرگ او اين وضعيت را درك مي‌كنند و او را دلداري مي‌دهند. ديه‌گو اين ببر دوست‌داشتني با آن دندان‌هاي تيز، هنوز دوست صميمي ماني است. اما او در اين وسط نمي‌داند چكار بايد بكند. اين در حالي است كه وي از اين كه حالت يك گربه خانگي را پيدا كرده خسته شده و مي‌خواهد اعتراضش را به گونه‌اي بيان كند. همين مساله باعث مي‌شود تا وي به حالت قهر، ماني و بقيه دوستانش را ترك كند. از طرف ديگر سيد سومين كاراكتر مهم قصه كه تحت تاثير ماني و حرف‌هاي اوست، مي‌خواهد به زندگي‌اش سر و سامان بدهد و براي خودش تشكيل خانواده دهد. او يك روز در حين گشتزني‌هاي خود دو تا تخم بسيار بزرگ پيدا مي‌كند. او اين تخم‌ها را ــ كه متعلق به دو دايناسور است ــ برداشته و به محل زندگي خود مي‌برد. اما سيد نمي‌داند كه با اين كار، چه دردسر بزرگي براي خودش و بقيه حيوانات درست مي‌كند.
نقد
از آنجا كه «عصر يخي» يك مجموعه فيلم دنباله‌دار است، به صورت طبيعي بهتر است كه تماشاگران آن كل قصه‌هاي آنها را به صورت مداوم و پشت‌سر هم پيگيري كنند. اما سازندگان فيلم قصه قسمت سوم را طوري مطرح كرده و به پيش مي‌برند كه اگر تماشاگري از همين قسمت تماشاي آن را شروع كند چيز زيادي را از دست نداده و مي‌تواند با قصه و ماجراها همراه شود. قصه فيلم به صورت مستقل پيش مي‌رود و كاراكترهاي آن ماجراجويي‌هاي خاص و مستقل خودشان را دارند. تمام كاراكترهاي دو قسمت قبلي در اين قسمت هم حضور و نقش پررنگي دارند. با اين حال، سازندگان فيلم در كنار يك‌سري كاراكتر منفي دايناسوري، يك شخصيت جديد يعني خز يك چشم را هم به ماجراها اضافه كرده‌اند. نوع حضور او براي اولين‌بار روي پرده، خيلي جذاب و تماشايي است. حرف اصلي قصه فيلم براي تماشاگران نوجوان و كودك آن اين است كه دوستان بايد با يكديگر همكاري كنند تا بتوان بر مشكلات غلبه كرد. در عين حال، قصه فيلم اين نكته را نيز براي بچه‌ها مطرح مي‌كند كه به چيزهايي كه نمي‌شناسند دست نزنند و مراقب نوع كنجكاوي‌هاي خود باشند. «عصر يخي 3» يك فرق اساسي با دو قسمت قبلي خود دارد و آن هم سه‌بعدي بودن آن است. بعد از موفقيت نسخه‌هاي سه‌بعدي انيميشن‌هاي «بالا» و «هيولاها عليه بـيـگـانـه‌هـاي فـضـايـي»، حـالا نـوبـت ايـن انـيـمـيـشن دوست‌داشتني صنعت سينماست كه از تكنيك جديد و جذب‌كننده سه‌بعدي بهره بگيرد. فضاهاي سرسبز و كهن قصه فيلم روي پرده سه‌بعدي سينما، زيباتر به نظر مي‌رسند. لطيفه‌هايي كه در طول قصه فيلم از سوي كاراكترها گفته مي‌شود، هنوز جذاب است. سازندگان فيلم در امر خلق كاراكترهاي دوست‌داشتني و مقبول، هنوز موفق هستند و تماشاچي از ديدن شخصيت‌هايي كه قبل از اين دو بار به روي پرده بزرگ سينما ديده، خسته نمي‌شود. حفظ اين تازگي، يكي از مهم‌ترين نقاط قوت قسمت سوم فيلم هستند. بازيگراني كه صداي خود را به كاراكترهاي كارتوني قصه قرض داده‌اند، كاملا با روحيه و حال و هواي اين موجودات حيواني همراه هستند و خيلي خوب به جاي آنها حرف مي‌زنند. برخي از منتقدان سينمايي «عصر يخي 3» را ضعيف‌تر از دو قسمت قبلي آن (و همچنين انيميشن‌هاي مطرح يك سال اخير سينما)‌ ارزيابي كرده‌اند. با اين وجود، پيش‌بيني مي‌‌شود كه اين فيلم، يكي از رقباي اصلي دريافت اسكار بهترين انيميشن سال در رشته بهترين انيميشن اسكار سال 2010 باشد. تهيه‌كنندگان فيلم از حالا در فكر توليد قسمت چهارم آن هستند كه قرار است سال 2013 به روي پرده سينماها برود.


كيكاووس زياری (جام جم)
انتشار:سایت ایرانیان انیمیشن

 

sara.mp

Member
مروری بر عصر یخبندان 3 ظهور دایناسورها

عصر یخی 3 تحت عنوان "ظهور دایناسورها" برای کودکان و دوستداران این فیلم ، نسبت به 2 بخش اول این مجموعه اکشن تر و دارای کاراکترهای دوست داشتنی تری می باشد.

البته از دید والدین همین کودکان ماجرای عصر یخی 3 با وجود چهره ها و مکانهای جدیدش، هنوز شبیه به همان دو نسخه قبلی ست چون کاراکترهای محوری آن آمیزه ای از همان تم های اولیه اند.
iceage3_nov21.jpg

اصلی ترین چیزی که این فیلم را از نسخه های قبلی اش متمایز نموده مربوط به محیط و صحنه پردازی آن است ، علی الخصوص قسمتهایی که دنیای منقرض شده و گمشده دایناسورها را به تصویر کشیده است .
کاراکتر های اصلی مانند دو سری قبل، مانی ماموته (به صدا پیشگی ری رمانو )، همسرش الی (به صداپیشگی کوئین لطیفه)، دیگو در نقش پلنگ تیز دندان (به صدا پیشگی دنیس لیری ) و سید در نقش تنبل (به صدا پیشگی جان لگوئیزامو)میباشند. بوسومها ی خواهر برادر به نامهای کراش و ادی (به صدا پیشگی سین ویلیام اسکات و جاش پک)نیز در طول این فیلم حضور دارند.
در حالیکه مانی و الی منتظر بدنیا آمدن فرزند اولشان هستند و دیگو با تلنگوری از خواب غفلت بیدار شده و به دنبال اصل خود میگردد و احساس میکند که درنده خویی اش را گم کرده ، سید که وجود خود را در میان اعضای خانواده مانی بی فایده حس می کند،تصمیم می گیرد تا 3 تخمی را که در غار بطور اتفاقی به آنها برخورد کرده را تحت تکفل خود در بیاورد برای همین سعی دارد آنها را به زور بکشاند و به زیر زمین ببرد از طرفی مادر اصلی بچه ها که یک دایناسور عظیم الجثه است میخواهد آنها را پس بگیرد.بنابراین مانی، الی ،پوسیوها و بالاخره دیگو برای نجات سید به یکدیگر ملحق می شوند. این خانواده بزرگ و عجیب ، عمه زاده جدید و با مزه شان را بهمراه راسویی یک چشم پیدا می کنند . عمه زاده گوزنی بسیار دوست داشتنی ست که صداپیشگی این کاراکتر بر عهده سیمون پگ است و راسو ، کاراکتریست که در این داستان یک چشمش را در پیکار با دایناسوری وحشی از دست داده است و برای پیدا کردن او و گرفتن انتقام خود از این حیوان نزد "اهاب "می رود.
اسکرت کوچولو همان سنجابی که در قسمتهای قبلی شاهد تلاش او برای به دست آوردن دانه بلوط بودیم بنا به خواسته فیلمسازان این مجموعه بصورت یک در میان یا در حال جنگ و یا در حال خواستگاری و عشق بازی با سنجاب خانمی است که او هم در تلاش برای به دست آوردن بلوط می باشد.
عصر یخی 3 نبضی تند تر از نسخه های اول این فیلم دارد و هیجانی تر از آنهاست. آنچه که درباره تصاویر ارائه شده توسط کارلوس سالدانها میتوان گفت در حقیقت گرفتن تصاویر بسیار بسیار مناسب برای بخشهای جدید فیلمهای انیمیشن کامپیوتری است. این تصاویر نسبت به عصر یخی های قبلی بهتر تکسچر شده و مفصل تر و پر تحرک تر است یکی از دلایلش هم تکنولوژی های به کار رفته در کامپیوترهای امروزی ست که در تولید انیمیشن از آنها استفاده میشود.

ice_age3.jpg

نوشتن نمایشنامه این فیلم را به 4 نویسنده میتوان نسبت داد که از آن جمله میتوان مایکل برگ و پیتر آکرمن را نام برد که نویسندگان سری های قبلی عصر یخی هم بوده اند و در نوشتن کنایات ضمنی و خنده دار جوان پسندانه مهارت بالایی دارند.
برخلاف داستانهای کنایه آمیز انیمیشنی پیکسار مثل آپ و وال ای ، داستان این فیلم با تاثیر از دنیای حیوانات داستانی خنده دار و پر هیاهو ست که میتواند مورد توجه خاص وعام ، پیر و جوان قرار گیرد.
منبع : toon zone
ترجمه : سایت ایرانیان انیمیشن


 

sara.mp

Member
مقاله جدید درباره عصر یخی3+پوسترهای جدید

خندیدن به «تیرانوزوروس» ‌ها !
انیمیشن «عصر یخبندان3؛ ظهور دایناسورها» که در نخستین روز ماه جولای امسال به نمایش عمومی در آمد با فروش تقریبی 500 میلیون دلار در سرتاسر جهان تاکنون و پس از قسمت سوم فیلم «تبدیل شوندگان» در رده دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های سال جای گرفته است. این فیلم به کارگردانی مشترک «کارلوس سالدانیا» (کارگردان دوقسمت قبلی) و «مارک تورمیر» ساخته شده است. فیلم از نظر هنرمندان بخش صدا هم تغییری نسبت به دو فیلم قبلی نداشته و تمام بازیگران در نقش‌های خود صحبت می‌کنند.



فیلم دنباله زندگی یک گروه از جانوران پیش از تاریخ را به تصویر می‌کشد که شامل دو ماموت با نام‌های «مانی» (با صدای ری رومانو) و «الی» (با صدای کویین لاتیفا)، یک خرس تنبل ماقبل تاریخ (با صدای جان لگیزامو) و یک پلنگ اسمیلودون (با صدای دنیس لری) است. همچنین دو «صاریغ» (جانوری که امروزه تنها جاندار کیسه‌دار نادر در آمریکای شمالی محسوب می‌شود و از مناطق مسکونی انسان‌ها سود می‌برد و حتی غذاهای باقیمانده انسان را نیز می‌خورد) نیز این گروه را همراهی می‌کنند. البته نباید از این نام‌ها تعجب کرد؛ چرا که نگاهی ساده به زمان غیرعادی فیلم که به عصر یخبندان و ظهور دایناسورها بازمی‌گردد و جانوران عجیبی که در این دوره زندگی می‌کردند، باید انتظار چنین نام‌های کمتر شناخته‌شده‌ای را هم داشته باشیم.
ice-age-3.jpg


اکنون این گروه که مخاطبان بخوبی با آنها آشنا هستند در انتظار عضو جدیدی به سر می‌برند؛ فرزند مانی و الی بزودی متولد می‌شود و این شرایط ماموت پدر را بسیار مضطرب کرده است. آنها در انتظار تولد نخستین فرزند خود هستند. در عین حال دوستان مانی و الی تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا به آنها در وضعیت جدید کمک کنند. مانی بشدت هیجان‌زده است و می‌خواهد تمام برنامه‌ها را طوری ترتیب دهد که فرزندش سالم به دنیا بیاید. دوستان کوچک و بزرگ او این وضعیت را درک می‌کنند و او را دلداری می‌دهند. دیه‌گو این ببر دوست‌داشتنی با آن دندان‌های تیز، هنوز دوست صمیمی مانی است، اما او در این میان نمی‌داند چکار باید بکند. این در حالی است که وی از اینکه حالت یک گربه خانگی را پیدا کرده خسته شده و می‌خواهد اعتراضش را به گونه‌ای بیان کند. همین مساله موجب می‌شود تا وی به حالت قهر، مانی و بقیه دوستانش را ترک کند. از طرف دیگر سید، خرس تنبلی که حالا دوستی دیرینه‌ای با مانی دارد و سومین کاراکتر مهم قصه است، می‌خواهد به زندگی‌اش سر و سامان و برای خود تشکیل خانواده دهد. او یک روز حین گشتزنی‌های خود دو تخم بسیار بزرگ پیدا می‌کند و این تخم‌ها را ـ که متعلق به دو دایناسور است ـ برداشته و به محل زندگی خود می‌برد، اما سید نمی‌داند که با این کار، چه دردسر بزرگی برای خودش و بقیه حیوانات درست می‌کند. مخالفت مانی هم برای برگرداندن تخم‌ها کافی نیست و با تولد سه نوزاد «تیرانوزوروس» (گونه‌ای از دایناسورها) زندگی گروه وارد مرحله تازه‌ای می‌شود و این آغاز داستان یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های در حال اکران در سینماهای جهان است.
آغاز «عصر یخبندان»
مجموعه فیلم‌های عصریخبندان همواره شاهد اظهارنظرهای مختلفی بوده است. قسمت اول این فیلم در سال 2002 و با بودجه‌ای 59 میلیون دلاری در بلو اسکای استودیوز ساخته شد و توزیع آن را نیز شرکت فاکس قرن بیستم بر عهده داشت. این فیلم تلاش یک ماموت و یک خرس تنبل را به تصویر می‌کشد که سعی دارند تا بچه انسانی را که از قبیله‌اش جدا افتاده به پدرش بازگردانند. آنها در این راه با یک پلنگ اسمیلودون هم‌مسیر می‌شوند که نقشه‌های بدی را برای آنها در سر دارد؛ نقشه‌هایی که البته تا پایان فیلم اثری از آنها بر جای نمی‌ماند و او نیز پس از برگرداندن کودک به پدرش برای مهاجرت به سرزمین‌های گرم با ماموت و خرس تنبل همراه می‌شود. این فیلم در آغاز نمایش عمومی موفق شد تا با فروش تقریبا 50 میلیون دلاری‌اش تا 20 میلیون دلار فراتر از حد پیش‌بینی شده ظاهر شود. این فیلم همچنین پس از کارتون‌های «کارخانه هیولاها» (5/62 میلیون دلار) و «داستان اسباب‌بازی» (5/57 میلیون دلار) رده سوم پرفروش‌ترین «آغاز نمایش» را در میان انیمیشن‌ها در اختیار گرفت. اما تقریبا 2 سال بعد یعنی در سال 2006 و با افزایش 21 میلیون دلاری بودجه ساخت، فیلم دوم عصر یخبندان با عنوان «ذوب یخ‌ها» روانه سینما‌ها شد. این بار داستان پیرامون گرمایش زمین و ذوب یخ‌ها بود که البته بی‌ارتباط با نگرانی‌های نسل امروز بشر نیست. در ذوب یخ‌ها سه قهرمان داستان قبل در تلاش هستند تا از خطر سیلی که به دلیل ذوب شدن یخ‌ها آنها را تهدید می‌کند، بگریزند، اما در این میان با یک ماموت ماده به نام آلی آشنا می‌شوند که توسط دو صاریغ همراهی می‌شود. این فیلم نیز مانند فیلم قبلی توانست در فروش آغازین فراتر از حد انتظار ظاهر شود به طوری که با فروش 68 میلیون دلاری‌اش پس از فیلم «مصائب مسیح» (تقریبا 84 میلیون دلار) پرفروش‌ترین شروع را برای یک فیلم، خارج از فصل تابستان و تعطیلات برای خود رقم زد. دیگر نکته جالب توجه در فیلم دوم تولید بازی ویدئویی آن بود، این اتفاقی است که برای قسمت سوم این فیلم نیز روی داد.
دایناسورها در عصر یخبندان
«ظهور دایناسورها» نسبت به 2 فیلم قبلی دارای تغییرات بسیاری است. این فیلم با 10 میلیون دلار افزایش بودجه ساخته شد و مانند 2 فیلم قبلی، کمپانی «بلو اسکای استودیوز» تولید و «فاکس قرن بیستم» نیز توزیع آن را برعهده داشت. به گفته برخی از منتقدان این فیلم در حال فاصله گرفتن از دوران خود یعنی عصر یخبندان است. در فیلم دوم و با آب شدن یخ‌ها فیلم فرصتی را پیدا کرد تا با افزایش تنوع رنگ، شخصیت‌های داستانی و ویژگی‌های شخصیتی انسانی مخاطبان را بیشتر مجذوب خود کند. اما در قسمت سوم با بهره‌گیری از طراحی سه بعدی کامپیوتری این امکان برای سازندگان به وجود آمده است که به فیلم خود بعد دیگری را اضافه کنند و به این ترتیب بتوانند یک لوکیشن فیلمبرداری واقعی ایجاد کرده و دوربین را در عمق آن حرکت دهند. با کمک این فناوری که در فیلم «بالا» (محصول کمپانی پیکسار) هم شاهد آن بودیم، سازندگان فیلم این امکان را به دست آوردند تا بتوانند مایه‌های اکشنی را به فیلم اضافه کنند که البته برای فیلمی که دایناسورها را به عنوان شخصیت‌های اصلی داستانی برگزیده است عاملی کلیدی محسوب می‌شود.
فرآیند سه‌‌بعدی‌سازی و جلوه‌های کامپیوتری
اما به نظر سالدانیا (یکی از کارگردانان این انیمیشن) استفاده از این تکنیک فواید دیگری هم دارد. او بر این باور است که در سال‌های آینده تعداد بیشتری از سینماها توان پخش کارتون‌های سه بعدی را خواهند یافت و عدم ورود به این قلمروی جدید انیمیشن، موجب می‌شود که فیلم فضا را از دست بدهد. وی بر این باور است که شخصیت‌های سه بعدی قابل لمس هستند. او درباره پروسه ساخت انیمیشن‌های سه‌بعدی می‌گوید: «سه‌بعدی‌سازی چیز جدیدی را از طراحان انیمیشن طلب نمی‌کند. در واقع زمانی که ما کار ساخت انیمیشن را به اتمام می‌رسانیم، کار سه‌بعدی‌سازی شروع می‌شود. در این مرحله برای دیدن صحنه‌ها هر دو چشم بیننده توسط سه‌بعدی‌سازان به کار گرفته می‌شود که یک نوع عمق را به وجود می‌آورد.» او همچنین می‌افزاید: «زمانی که سه‌بعدی‌سازی می‌کنیم باید توجه بسیاری به ترکیب‌ها و محل قرار گرفتن دوربین‌ها داشته باشیم؛ چون قوانین دشواری برای این کار وجود دارد. باید همه چیز در کادر باشد و در واقع این امر نحوه ساخت انیمیشن را تغییر نمی‌دهد، بلکه دید را بهتر می‌کند.» نکته جالب توجه دیگر در این فیلم حرکت طبیعی موی شخصیت‌های آن است. «کویین لاتیفا» در این‌باره می‌گوید: «تصور کنید که یک نفر در استودیوی انیمیشن تنها مسوول این است که مو طبیعی به نظر برسد. او ماه‌ها و ماه‌ها تنها روی این مساله کار می‌کند تا محصول نهایی محصولی متفاوت و البته شگفتی‌برانگیز باشد».
ضبط صدا و طراحی داستان و شخصیت‌ها
همچنین در فیلم سوم انتظار می‌رفت هنرپیشه‌ها با فرآیند ضبط صدا برای انیمیشن خو گرفته باشند. «لگیزامو» که در فیلم عهده‌دار صدای خرس تنبل است می‌گوید: «فکر می‌کنم که انجام نمایش‌های یک نفره بسیار ساده‌تر باشد؛ چرا که شما تنها هستید و باید همه چیز را خودتان خلق کنید. البته در ابتدا این امر تعجب‌آور بود چون این احساس به شما دست می‌دهد که پس دنیس و ری کجا هستند؟ دیر کرده‌اند یا نه؟ و شما با این پاسخ روبه‌رو می‌شوید که «نه، آنها نخواهند آمد.» و بعد می‌پرسید که پس فیلم کجاست؟ و به شما می‌گویند که فیلمی در کار نیست و فقط یک فیلمنامه هست که تو باید به آن زندگی بدهی». یکی دیگر از مسائل جالب توجه درباره این فیلم، تضاد دایناسورها و عصر یخبندان در عالم واقعی است. سالدانیا در این‌باره می‌گوید: «وقتی ما می‌خواستیم بحث دایناسورها را مطرح کنیم، همیشه نخستین مساله این بود که دایناسورها در عصر یخبندان وجود نداشتند و اینکه ما چطور می‌خواهیم این دایناسور را خلق کنیم، بنابراین وقتی ما می‌خواستیم این شخصیت‌ها را خلق کنیم دوباره سراغ پیتر دیسو رفتیم که تمام شخصیت‌های عصر یخبندان را خلق کرده و به عقیده من یک هنرمند تمام عیار است.» او می‌افزاید: «ما نمی‌خواستیم این یک فیلم دیگر درباره دایناسورها باشد. در ضمن هدف ما این نبود که دایناسوری داشته باشیم که وارد فیلم شود تا همه چیز را ویران کند. ما می‌خواستیم یک دایناسور مادر و بچه‌هایش را به تصویر بکشیم».
با این همه قسمت سوم عصر یخبندان تلاش می‌کند تا یک خانواده را تشکیل دهد؛ خانواده‌ای که اعضای آن از یک گونه جانوری نیستند، اما بسیار به یکدیگر نزدیکند. معمولا در فیلم‌هایی که شخصیت‌های جانوری دارای ویژگی‌های انسانی مانند تعلق به خانواده هستند، نزدیک کردن این شخصیت‌ها به انسان اهمیت بسیاری دارد. در این فیلم نیز این پروسه بخوبی به چشم می‌خورد. کویین لاتیفا در این‌باره می‌گوید: «برای نزدیک شدن و ایجاد ارتباط با مخاطب، شخصیت‌ها باید دارای ویژگی‌های انسانی باشند و بهترین روش برای انجام این کار این است که ما خودمان باشیم و خود را به شخصیت هدیه کنیم».
واکنش سرد منتقدان
اما گذشته از فرآیند ساخت فیلم، ظهور دایناسورها با عکس‌العمل‌های بسیار متفاوتی از سوی منتقدان همراه بود. برخی از منتقدان فیلم، کارگردانی فیلم را غیرمتمرکز و ادیت‌های آن را عجیب و غریب توصیف کرده‌اند. بسیاری دیگر از منتقدان هم با در نظر گرفتن کارتون زیبای «بالا»، ظهور دایناسورها را فاقد مسائل عمیق و احساسی مانند مرگ، تنهایی، ترس، از دست دادن، خیانت و طمع می‌دانند و شاید دلیل آن، دست کم گرفتن درک کودکان از این مسائل باشد. منتقد شیکاگو تریبیون، این فیلم را با این جمله ارزیابی می‌کند: «نه بد، نه خوب، عصر یخبندان می‌تواند از عهده کاری که برای آن ساخته شده برآید... یعنی می‌تواند فرزندتان را برای مدتی سرگرم کند...» این نظر بسیار نزدیک به نظر «بتسی شارکی» منتقد لس‌آنجلس تایمز است. «یو‌اس‌ای تودی» نیز فیلم را اینگونه تحلیل می‌کند: «داستان عصر یخبندان زمانی تازه بود اما الان دیگر زیر پوششی کهنه مدفون شده است». در کنار این نقدهای منفی و غالباً دلسردکننده درباره سومین قسمت از «عصر یخبندان»، البته بودند دیگرانی که نگاه مثبت‌تری به این انیمیشن داشته و بر امتیازات آن انگشت گذاشتند. منتقدان شیکاگو سان - تایمز، نیویورک پست و ورایتی از این گروه بودند که به تمجید از صحنه‌های اکشن خلق شده در فیلم و تکنیک‌های سه‌بعدی‌سازی آن پرداخته‌اند. البته در مجموع سایت معتبر سینمایی «روتن تومیتوز» گزارش داده است که تنها 45 درصد از منتقدان نظر مثبتی پیرامون فیلم داشته‌اند در حالی‌که همین سایت برای دو فیلم قبلی به ترتیب 78 و 56 درصد نظر مثبت منتقدان را ثبت کرده بود. اما راجر ابرت منتقد سرشناس، به این فیلم سه و نیم ستاره‌ داده و آن را برتر از قسمت دوم عصر یخبندان ارزیابی کرده است. وی با تمجید از جلوه‌های سه بعدی فیلم آن را بهترین فیلم در میان مجموعه عصر یخبندان معرفی می‌کند.
رکوردشکنی دایناسورها
از سوی دیگر و تا به اینجای کار، ظهور دایناسورها عملکرد مناسبی را در گیشه به نمایش گذاشته و در روز نخست نمایش، فیلم موفق شد تا مرز فروش 14 میلیون دلاری پیش برود. برپایه همین گزارش فروش این فیم با 148 میلیون دلار در 101 بازار بین‌المللی، رتبه ششم افتتاحیه برتر این حوزه و عنوان بالاترین رکورد یک فیلم انیمیشن در اکران جهانی را از آن خود کرد. اسکرین دیلی اعلام کرد، فروش شگفت‌انگیز «عصر یخبندان 3» فراتر از رکورد قسمت قبلی این فیلم بود و آن را در بیشتر بازارهای بین‌المللی صدرنشین جدول فروش کرد.
با این همه فیلم عصر یخبندان هنوز در هفته سوم نمایش عمومی خود بسر می‌برد و حضور آن در رده دوم فیلم‌های پرفروش هفته بیانگر این واقعیت است که مخاطبان، این فیلم را پسندیده‌اند. اکنون باید منتظر پایان هفته ماند و دید که فیلم‌هایی که قرار است در هفته‌های بعد اکران شوند چه تاثیری بر استقبال مردم از ظهور دایناسورها می‌گذارند بویژه فیلم ششم از سری هری پاتر که تحت عنوان «هری پاتر و شاهزاده دورگه» از روز 15 جولای اکران شده و تاکنون رکوردهایی را هم از نظر فروش جابه‌جا کرده‌است.
جدیدترین پوسترهای این انیمیشن را اینجا http://www.impawards.com/2009/ice_age_dawn_of_the_dinosaurs_ver3.htmlببینید.
منبع : روزنامه وطن امروز
انتشار: سایت ایرانیان انیمیشن
 

جدیدترین ارسال ها

بالا