نويسنده: غلامرضا حسين پور
سهروردي در نظام هستي، علاوه بر عوالم عقول و نفوس و اجسام كه مشائيان نيز به آنها قائل بودند، به عالم ديگري عقيده دارد كه عالم مثال يا عالم خيال يا مثل (صور) معلقه ناميده ميشود. (مشائيان به چنين عالمي، يعني عالم خيال اعتقاد ندارند.)
عالم خيال يا مثال، مرتبهاي از هستي است كه از ماده مجرد است، ولي از آثار آن بر كنار نيست؛ يعني مرتبهاي كه ميان محسوس و معقول يا مجرد و مادي است و به همين دليل برخي خواص هر دو حوزه را داراست.
در واقع شيخ اشراق علاوه بر صور خيالي و قوه خيال كه يكي از قواي باطني و مورد قبول مشائيان است، از امر ديگري به نام عالم مثال يا خيال سخن ميگويد.
يك موجود مثالي، موجودي است كه در عين اين كه از كم و كيف و همچنين ساير اعراض برخوردار است، از ماده مجرد است. (1) در اين مقاله نويسنده به تبيين مقصود سهروردي از عالم خيال پرداخته است.
شيخ شهاب معتقد است گذر از عالم محسوس به عالم معقول بدون واسطه امكانپذير نيست. پس بايد عالمي ميان اين دو عالم باشد كه هم از خواص محسوسات بهرهاي برده باشد و هم از خواص معقولات. او اين عالم مياني را مثال يا خيال مينامد كه در مراتب معرفتي، منطبق بر ادراك خيالي، مابين ادراك حسي و ادراك عقلي است.
ميتوان گفت سهروردي صور خيالي را صور قائم به ذات دانسته و آنها را از نوع صور منطبعه و داراي مكان و محل نميداند، بلكه اين صور را در جهان خارج از نفس موجود به شمار ميآورد. به زعم او، صور خيالي نه در عالم ذهناند و نه در عالم عين، بلكه در عالم مثال يا خيال منفصل جاي دارند. (2) اين امر نگاه ما را به نظريات محيالدين ابن عربي، پدر عرفان نظري اسلامي معطوف ميدارد و متذكر ميشود كه در اعتقاد به عالم مثال، تقدم با سهروردي است و ابنعربي در اين باب خلف او به شمار ميآيد.
نزد ابن عربي، عالم خيال، مرتبهاي از مراتب هستي و عالمي است حقيقي كه صور اشياء در آنجا موجودند، به گونهاي كه به لحاظ لطافت و زمختي بينابيناند؛ يعني بين روحانيت محض و ماديت صرف قرار دارند. چنين عالمي را ابن عربي، عالم خيال مطلق يا منفصل مينامد. او از عالمي به نام عالم خيال مقيد يا متصل كه مرادش همان عالم خيال انساني است نيز سخن ميگويد. مثال مقيد همان خيال آدمي است كه به گفته حكما، يكي از قواي مدركه باطني انسان محسوب ميشود و در حكم خزانه صور حسي است. عالم خيال مقيد چيزي نيست، جز آيينهاي در عقل انساني كه صور عالم مثال مطلق در آن منعكس ميشود؛ پس مخيله قوهاي است كه انسان را به عالم مثال مرتبط ميكند........
این مطلب طولانی تر بود که من نقل نکردم.