شعر ایتالیایی با ترجمه فارسی

saalek110

Well-Known Member
این هم یک شعر کوتاه ایتالیایی با ترجمه زیر هر خط:

Nel silenzio della notte,
در سکوت شب،

la luna brilla chiara e forte.
ماه روشن و پرنور می‌درخشد.

I sogni volano leggeri nel cielo,
رویاها سبک‌بال در آسمان می‌پرند،

come piume portate dal vento.
مثل پرهایی که باد آنها را حمل می‌کند.
 

saalek110

Well-Known Member
Sotto il cielo azzurro e infinito,
زیر آسمان آبی و بی‌کران،


fioriscono i sogni nel cuore di chi spera.
رویاها در دل کسی که امید دارد شکوفا می‌شوند.


Ogni giorno è una nuova pagina da scrivere,
هر روز صفحه‌ای تازه برای نوشتن است،


con inchiostro di gioia e di luce.
با جوهر شادی و روشنایی.
 

saalek110

Well-Known Member
Il vento soffia piano
(باد می‌وزد آرام)

tra gli alberi verdi.
(در میان درختان سبز.)

La luna guarda il mare
(ماه به دریا نگاه می‌کند)

con occhi di luce.
(با چشمان نورانی.)
 

saalek110

Well-Known Member
این یکی از زیباترین شعرهای ایتالیاییه از Salvatore Quasimodo، برنده نوبل ادبیات:

"Ed è subito sera"
(و ناگهان شب فرا می‌رسد)

Ognuno sta solo sul cuor della terra
trafitto da un raggio di sole:

ed è subito sera.

ترجمه:
هر کسی تنهاست، بر دل زمین،
سوراخ شده از تیری از نور خورشید:
و ناگهان شب فرا می‌رسد.
 

saalek110

Well-Known Member
این‌بار یکی از شعرهای دلنشین Giacomo Leopardi رو میارم. اون از شاعران بزرگ قرن نوزدهم ایتالیاس، و شعرش پر از لطافت و موسیقی پنهانه:


"L’infinito"
(بی‌نهایت) — بخشی از شعر

Sempre caro mi fu quest’ermo colle,
e questa siepe, che da tanta parte
dell’ultimo orizzonte il guardo esclude.
Ma sedendo e mirando, interminati
spazi di là da quella, e sovrumani
silenzi, e profondissima quiete
io nel pensier mi fingo...

ترجمه (بخش آغازین):
همیشه عزیز بود برایم این تپه تنها،
و این پرچین که از بخش بزرگی
از افق دور، دید را می‌گیرد.
اما چون بنشینم و نگاه کنم،
فضاهای بی‌انتها را در آن‌سوی پرچین
و سکوتی فراتر از انسان
و آرامشی ژرف،
در خیال خود می‌آفرینم...


---

این شعر یکی از شاهکارهای ادبیات ایتالیاست.
 

saalek110

Well-Known Member
ادامه شعر پست قبل:
این هم ادامه‌ی شعر زیبای "L’infinito" از Giacomo Leopardi:


...e come il vento
odo stormir tra queste piante, io quello
infinito silenzio a questa voce
vo comparando: e mi sovvien l’eterno,
e le morte stagioni, e la presente
e viva, e il suon di lei. Così tra questa
immensità s’annega il pensier mio:
e il naufragar m’è dolce in questo mare.


---

ترجمه‌ی ادامه:

...و چون صدای وزش باد را
در میان این شاخه‌ها می‌شنوم، آن
سکوت بی‌کران را با این صدا
مقایسه می‌کنم: و به یادم می‌آید ابدیت،
و فصل‌های مرده، و اکنونِ زنده،
و صدای آن. و چنین است که در این
پهناوری، اندیشه‌ام غرق می‌شود:
و غرق شدنم، در این دریا، شیرین است.


---

این شعر ترکیبیه از سکوت، تأمل، طبیعت، و فلسفه… و با موسیقی واژه‌ها، آدمو به یک آرامش خاصی می‌بره.
 

saalek110

Well-Known Member
حالا شعری میارم از Alda Merini، یکی از شاعرهای معاصر ایتالیا که شعرهاش پر از لطافت، عمق، و موسیقی درونی‌ان. این یکی از شعرهای مشهور و بسیار زیباشه:

---

"Sono nata il 21 a primavera"
(من در بیست‌ویکمِ بهار به دنیا آمدم)

Sono nata il ventuno a primavera
ma non sapevo che nascere folle,
aprire le zolle
potesse scatenar tempesta.
Così proesi la vita
come una festa,
ma la mia anima era in pena,
e non sapevo che anch’essa nasceva,
la mia anima, in quel giorno di aprile.


من در بیست‌ویکمِ بهار به دنیا آمدم،
اما نمی‌دانستم که دیوانه زاده شدن،
و شکافتن خاک‌ها،
می‌تواند توفانی به پا کند.
پس زندگی را چون جشنی آغاز کردم،
اما روحم در رنج بود،
و نمی‌دانستم که آن هم زاده می‌شد،
روحم، در آن روز آوریل.


---

این شعر لطیفه، زنانه‌ست، و هم‌زمان سرشار از قدرت.
 

saalek110

Well-Known Member
باز هم از Alda Merini ....... این یکی درباره‌ی عشق و آزادی درونیه—خیلی شاعرانه و لطیفه:


"Amo chi tace"
(دوست دارم آنان را که سکوت می‌کنند)

Amo chi tace
e ascolta il vento,
perché il vento è una voce
eterna e invisibile.
Amo chi non urla mai,
ma custodisce la fiamma
dentro un pugno chiuso,
e cammina leggero,
come chi porta un segreto.


دوست دارم آنان را که سکوت می‌کنند
و به باد گوش می‌سپارند،
زیرا باد، صدایی‌ست
جاودانه و نادیدنی.
دوست دارم آنان را که هرگز فریاد نمی‌زنند،
اما شعله‌ای را در مشتی بسته نگاه می‌دارند،
و سبک‌بال گام برمی‌دارند،
چون کسی که رازی را با خود دارد.


---
 

saalek110

Well-Known Member
این یکی از شعرهای زیبای Gabriele D’Annunzio، شاعر بزرگ ایتالیاییه:




"La pioggia nel pineto"
(باران در کاجستان)


Taci. Su le soglie del bosco non odo
parole che dici umane; ma odo
rumore di remote, insonni
faville di rugiada che cadono,
e tremano, e scintillano.


سکوت کن. بر آستانه‌ی جنگل نمی‌شنوم
حرف‌هایی که انسان‌ها می‌زنند؛ اما می‌شنوم
صدای جرقه‌های دور و بیداری
شبنم‌هایی که می‌افتند،
و می‌لرزند و می‌درخشند.
 

saalek110

Well-Known Member
از شاعر زن معاصر ایتالیا، Antonia Pozzi، شعرش لطیف و پر از حس زندگیه:


---

“Era il maggio odoroso”
(مه ماه می‌بود)

Era il maggio odoroso
di freschezza e di viole,
e il cielo era turchino
come un sogno di sole.


---

ترجمه:

مه ماه می بود،
پر از تازگی و بنفشه،
و آسمان آبی کبود،
چون رویای خورشید.
 

saalek110

Well-Known Member
"Il fiore"
(گل)
از Antonia Pozzi

Un fiore nel prato cresceva,
con petali di luce e vento,
sospirava dolci segreti,
alla brezza del momento.

یک گل در چمنزار می‌رویید،
با گلبرگ‌هایی از نور و باد،
آرزوهای شیرینی را نجوا می‌کرد،
برای نسیم آن لحظه.
 

saalek110

Well-Known Member
ادامه‌ی همین سبک رو برات می‌آرم، باز هم از Antonia Pozzi

"Notte serena"
(شب آرام)

Nel silenzio della notte,
la luna svela i suoi segreti,
e il cuore ascolta il respiro
delle stelle lontane e discrete.

در سکوت شب،
ماه رازهایش را آشکار می‌کند،
و دل گوش می‌دهد به نفس
ستاره‌های دور و خاموش.
 

saalek110

Well-Known Member
شعر زیبا از شاعر دیگه، Giuseppe Ungaretti، که یکی از بزرگ‌ترین شاعران ایتالیاست و شعرهای کوتاه و پرمعنایی داره:

"Mattina"
(صبح)

M’illumino
d’immenso.

در عظمت،
می‌درخشم.


این شعر کوتاهه ولی پر از حس بزرگ و زیباییه.
 

saalek110

Well-Known Member
این شعر رو از Vincenzo Cardarelli برات می‌خونم که درباره‌ی آرامش و سکوت طبیعته:

“L’ora del silenzio”
(ساعت سکوت)

Quando il sole scende lento,
e tutto tace intorno a me,
ascolto il respiro della terra
che si addormenta piano.

وقتی خورشید آرام غروب می‌کند،
و همه‌چیز دور و برم سکوت است،
نفس زمین را می‌شنوم
که به آرامی به خواب می‌رود.
 

saalek110

Well-Known Member
شعر از Salvatore Di Giacomo، شاعر ایتالیایی که به زیبایی زندگی روزمره و طبیعت می‌پردازه:

“Notte d’estate”
(شب تابستانی)

La brezza leggera sfiora i fiori,
e il cielo stellato canta piano,
mentre il mondo dorme in silenzio,
sotto il manto dolce della sera.

نسیم نرم گل‌ها را نوازش می‌کند،
و آسمان پرستاره آرام آواز می‌خواند،
در حالی که جهان در سکوت می‌خوابد،
زیر پوشش شیرین شب.
 

saalek110

Well-Known Member
“Nel bosco quieto”
(در جنگل آرام)

Nel bosco quieto cammino piano,
tra foglie d’oro e rami stanchi.
L’aria profuma di terra bagnata,
e ogni passo è come un sogno.
Il cuore si fa leggero e muto,
tra i sussurri della natura.

در جنگل آرام آهسته قدم می‌زنم،
میان برگ‌های طلایی و شاخه‌های خسته.
هوا بوی خاک نم‌خورده می‌دهد،
و هر قدم، چون رویایی‌ست.
دل سبک و خاموش می‌شود،
میان زمزمه‌های طبیعت.
 

saalek110

Well-Known Member
“Sotto la pioggia lieve”
(زیر باران ملایم)

Sotto la pioggia lieve cammino,
gocce danzano sulle mani aperte.
Gli alberi tacciono, come in ascolto,
mentre il cielo si versa piano.
Ogni rumore è musica dolce,
che lava il pensiero e l’anima.


زیر باران ملایم قدم می‌زنم،
قطره‌ها روی دست‌های باز می‌رقصند.
درختان خاموش‌اند، گویی گوش سپرده‌اند،
در حالی که آسمان آرام خود را می‌ریزد.
هر صدا، موسیقی‌ای شیرین است
که ذهن و جان را می‌شوید.
 

saalek110

Well-Known Member
“Alba sul lago”
(سپیده‌دم بر دریاچه)

Si sveglia il lago nel silenzio,
specchio d’argento tra le colline.
Una barca lenta lo attraversa,
e l’alba tinge l’acqua di rosa.
Tutto è fermo, eppure respira,
come un pensiero che nasce piano.

دریاچه در سکوت بیدار می‌شود،
آینه‌ای نقره‌ای میان تپه‌ها.
قایقی آرام از آن می‌گذرد،
و سپیده‌دم، آب را به رنگ گل‌سرخ می‌زند.
همه‌چیز ایستاده، اما نفس می‌کشد،
چون اندیشه‌ای که آرام متولد می‌شود.
 

saalek110

Well-Known Member
سالک: شعرها را chatgpt گفته. امیدوارم خوشتان بیاید.
تا اینجای تاپیک تمامی مطالب از chatgpt بود.
 
آخرین ویرایش:

جدیدترین ارسال ها

بالا