سیاست رسانه کودک و نوجوان

cheese

New Member
سیاست رسانه کودک و نوجوان

بالاخره بعد از یک عمر تو سر و کله mandana-ns زدن که من کجا تاپیک بزنم که نه اسپم بشه نه پست مفید:green:

با کمک دو اسپمر برگزیده این سایت یعنی mandana-ns و animations گفتن فعلا این رو تو بخش انیمیشن بزار تا اگر ناظرها بهت حمله کردن یا تاپیکت پاک میشه یا منتقل میشه به یک بخش دیگه مثلا بایگانی


چند نکته در این تاپیک بود که باعث میشد این تاپیک رو ندونم کجا باید زد:
این تاپیک یک تاپیک نقد و بررسی رسانه کودک و نوجوان هستش و فقط مختص انیمیشن نیست هر چند که بیشترین زوم این بحث ها روی انیمیشن های کودکان هست و سیاست رسانه های غربی و شرقی در ارتباط با اونها اما در اصل این تاپیک سعی داریم که در مورد سیاست گذاری رسانه ها در تاثیرگذاری بر روی عملکرد جامعه بررسی کنه.

نکته دیگه هیچ بخشی نبود که بشه این رو توش جا داد چون هیچ بخشی برای مباحث ارتباط جمعی و علوم ارتباطات به طور کلی نبود....پس یا باید این تاپیک زیر مجموعه بخش فیلم سازی میشد یا انیمیشن که به گفته دوستان اول گذاشتم انیمیشن......


نکته دیگه که یک نکته اساسی بود در اصل حساسیت های ایجاد شده در مورد نام و کلمات هستش که وقتی یک اسمی روی یک تاپیک گذاشته میشه تمام افکار به صورت جبهه دار به موضوع خاصی میره..

در اصل فقط یاداور بشم استفاده از کلمه سیاست رسانه کودک در اصل همان بار مفهومی است که در علوم ارتباطات و همچنین علوم جامعه شناسی به صورت اکادمیک مطرح است که در اصل تحلیل سیاست گذاری و تاثیر گذاری رسانه بر ذهنیت کودکان و نوجوان از طریق وارد کردن تفکرات اجتماعی در قالب انیمیشن های و سریال ها و فیلم های خود است و هیچ گونه بار جبهه گرای امروزی را ندارد:cool::green:


از تمام کسانی که هم که در زمینه روانشناسی کودک ،روانشناسی اجتماعی ، جامعه شناسی ؛ علوم ارتباطات و تحلیل گران امور رسانه و کسانی که اطلاعاتی درباره سیاست گذاری در رسانه کودک و همچنین اطلاعاتی در ارتباط با تحلیل ساختار و زیبایی شناسی انیمیشن ، فیلم و سریال های کودکان دارند در این تاپیک اطلاعات خودشون رو به اشتراک بگذارند تا ما هم در معلومات انها سهیم باشیم:rose:


با تشکر
سر لرد بلوریگارد کیو کازو
مشهورترین اسپمر در سایت های دیگه​

ملقب به cheese
غیر اسپمر در مجید انلاین:green:
 
آخرین ویرایش:

Mandana

Active Member
بحث راجع به مبحث کلی انمیشن کودکان هستش یا فقط در ایران؟ جسارت نباشه اما انیمیشن کودکان این دوره زمونه در ایران حرفی باسه گفتن نداره...البته فکر کنم صدا و سیما داره ضعیف عمل می کنه نمیشه به پای انیماتور ها گذاشت ولی خوب تا وقتی روش انتخاب صدا و سیما اینجوری باشه فکر کنم توقعمون رو نه فقط در مورد انیمیشن های کودکان که در مورد کل انیمیشن های ایرانی باید پایین بیاریم:green:
 

cheese

New Member
کارتون نتورک ؛ پشت پرده سیاست

کارتون نتورک ؛ پشت پرده سیاست





کارتون نتورک (cartoon network)از اول اکتبر 1992 قعالیت خود را زیر نظر کمپانی بزرگ ترنر اغاز کرد. این کمپانی که اولین برنامه خود را با یکی از قسمت های کوتاه باگزبانی آغاز کرده بود امروز توانسته است تا بیش از چندین برنامه تلویزیونی، سریال انیمیشن، مسابقه ورزشی و غیره تهیه و تولید کند و بعد از حدود یک دهه توانسته است خود را به عنوان محبوب ترین کانال تلویزیونی کودکان قرار دهد. اما دلیل این محبوبیت چیست؟

کارتون نتورک که زیر نظر کمپانی ترنر(turnerbroadcasting system inc) فعالیت خود را آغاز کرد در همان اوایل دوران شروع کار خود از متخصصین و انیماتور های برجسته و توانمندی مانند : کریگ مک کراگن (craig Mc Cracken)و گندی تارتاکوفسکی (genndy Tartakovsky) استفاده کرد و با وجود این نوابغ توانست در همان 5 ساله نخست انیمیشن های محبوبی را مانند دختران قدرتمند (power puff Girls)و جانی براوو(Johnny Bravo) و همچنین آزمایشگاه دکستر(dexter's laboratory)تولید کند که هر سه این انیمیشن ها توانستند جوایز جهانی زیادی را مانند امی از آن خود کنند.
اما نکته قابل توجهی که در کارتون نتورک وجود دارد سیاست ترویج فرهنگی و اجتماعی است که از آغاز دوران کار کمپانی بزرگ ترنر در سال 1975 شکل گرفت.
تفکری که می تواند اندیشه کودکان و ایندگان را در جهت اهداف و سیاست های دوران خود پرورش دهد. به عنوان مثال دختران قدرتمندی که به وسیله یک نابغه خلق شده اند برای کشورشان حاضر به هر کاری هستند و اگر خود دست به خلافی بزنند یا مورد مواخذه شهردار و دولت قرار می گیرند یا از طرف مردم و دوستان خود طرد می شوند . آنها راهی ندارند جز حمایت از مردم خود و قهرمان بودن برای مردم خود و در عین حال مردم این قهرمانان را دوست دارند و از آنها فقط به عنوان یک قهرمان یاد می کنند.
درست است که در ظاهر انیمیشن هایی از این قبیل طنز نهفته ، رنگ های شاد و حرکات کمدی شخصیت ها و همچنین ظاهر قشنگ و ملموس شخصیت ها باعث می شود که کودکان جذب تصاویر رنگارنگ این انیمیشن شوند اما متن نهفته در زیر این انیمیشن ها به مرور زمان در طی تکرار های مجدد در ذهن کودک شروع به یک فرهنگ سازی رسانه ای می کند به طوری که به کودک باورهای سیاسی و اجتماعی که خود سازنده آن است را کاملا القا می کند و در طول شاید 10 سال یا 15 سال اینده کودک نتیجه آن را می بیند.
کودک که ذهنش فعال شده است شاید نداند که از چه طریق اما این تفکر که چگونه می تواند قهرمان ملت و کشور خود باشد و در مبارزه با آدم های منفی که این بار نه در رسانه، بلکه در زندگی روزمره او هستند قرار بگیرد.

می توان گفت کارتون نتورک و کانال نیکلدئون سهم بیشتری را در فرهنگ سازی و نفوذ فکری در کودکان داشته اند. به طوری که امروزه نه تنها بسیاری از انیمیشن های کارتون نتورک و نیکلدئون جزو ماندگار ترین انیمیشن های سریالی دنیا هستند بلکه شخصیت های ساخته شده در این انیمیشن ها هم به نوبه خود به عنوان ماندگار ترین شخصیت های تاریخ انیمیشن قرار گرفته اند.
در سیاست های رسانه کودک تفکر بر این است که فرهنگ و شخصیت جامعه را می توان از از اولین گام های کودکان به زندگی اجتماعی شکل داد. این شکل گیری می تواند بعد از سنین 7 سالگی که کودک وارد مدرسه که دومین فضای اجتماعی او پس از خانواده محسوب می شود آغاز گردد.
یعنی رسانه به طوری در بین کودکان اهمیت پیدا کند که به صورت غیر مستقیم یعنی با تبلیغات غیر محسوس توسط خود کودکان در فرهنگ سازی می کند.

به عنوان مثال امروز صبح محمد به خانه امد و در حالی که با شادی برای مادرش از مدرسه تعریف می کرد گفت : مامان امروز علی گفت : کارتون جنگ ستارگان اومده و تازه یک لباس هم پوشیده بود که عکس کلونی ها روش بود.
وقتی محمد از مادرش مورد بازخواست قرار می گیرد که کلونی چیست؟ می گوید : کلونی ها ازشخصیت های فیلم هستند . مگه فیلمش را ندیدی؟ اگر برام بخریش برات توضیح میدم...

و این نوعی از ارتباط رسانه به صورت غیر مستقیم با ذهن مخاطب جوان خود بود.
کارتون نتورک با بهره گیری از بهترین تجهیزات و تبلیغات و همچنین بهترینفیلم نامه های دارای محتوای عمیق می باشد به نظر می رسد که توانسته است در یک دهه گذشته تا به امروز سهم خود را از رسانه جهانی بگیرد و با داشتن بیش از چندین شعبه در کشور های مختلف دنیا مانند آسیا، اروپا و استرالیا و آمریکا بیشترین مخاطب کودک را به خود اختصاص دهد و تفکر رسانه ای خود را در میان آنها ترویج کند.


نوشته : بلو چیز Bloo cheese:green:


منابع مورد دسترس در ارتباط با شبکه ها:
http://www.cartoonnetwork.com/
http://www.turner.com/
http://www.nickledeon.com/
http://www.wikipedia.com/
http://www.turnermediainnovations.com/
 
آخرین ویرایش:

cheese

New Member
بحث در ارتباط با مجموعه سیاست گذاری رسانه های بزرگ چه غربی و چه شرقی در زمینه چینش ساختارها برای تاثیرگذاری هر چه بیشتر در کودکان و ایجاد اون تفکر قالب که سیاست روز ایجب می کنه جامعه اینده رو به سمت اون تفکرات سوق بده...... آموزش چیزی هست که متاسفانه در ایران به شدت بد جا افتاده و وقتی حرف از اموزش در انیمیشن و برنامه های کودک میاد تلویزیون در نماد یک فرهیخته (( اصلا فکر نکنید منظورم پت و مت بود )) :green: فکر می کنه که باید بیاد یک انیمیشن بسازه و بگه :
هرگز نشه فراموش پوشیدن جوراب، باهوش :green:

خوب آموزش این نیست..اون موقع بچه هم برمیگرده یه چیزی بار تلویزیون می کنه...همون طور که امروز خیلی از بچه ها همین کار رو می کنند....
برعکس رسانه غرب میاد اموزش رو زیر بطن تمام فیلم نامه های خودش قرار میده...چه اموزش های سلامتی و بهداشتی چه اموزش های اجتماعی و سیاسی ....این تاثیرگذاریش بر ذهن کودک بیشتر از تاثیر گذاری اون یکی شیوه فرهیخته ((؟؟!!&^%&:green:)) هستش


الان در پست قبلی به شبکه کارتون نتورک امریکا که برجسته ترین و یکی از بهترین شبکه های تلویزیونی قرن در زمینه اندیشه سازی هستش اشاره کردم
 
آخرین ویرایش:

cheese

New Member
خوب من مقاله ای رو گذاشتم اما قبل از اینکه بخوام در ارتباط با رسانه و تاثیرگذاری اون بر کودک و امروز یا به قولی همان سیاست گذاری در پیشبرد جامعه به سمت اهداف از پیش تعیین شده صحبت کنم باید به چند نفر اشاره کنم که بیشترین سهم را در بازشناساندن نظریه رسانه ها و تاثیرگذاری آن بر اجتماع داشتند این افراد عبارتند از :

نوام چامسکی Noam chomsky- تئوریسن و سیاستمدار امریکایی
تالکوت پارسونز Talcot parsons- جامعه شناس و تئوریسن رسانه جمعی
مارشال مک لوهان Marshal mclohan- جامعه شناس و تئوریسن برجسته نظریه جهانی سازی (( دهکده جهانی ))



صد البته کسان بیشماری در در نظریه سازی و شناخت رسانه و تاثیر آن بر جامعه نقش موثری داشتند اما این سه نفر جزو کسانی بودند که نظریات آنها بسیار باعث پیداش ادبیات نوینی در عرصه رسانه شد.

کسانی مثل تالکوت پارسونز که با نظریات ساختاری در جامعه شناسی و نظریات وسایل ارتباط جمعی نوعی حرکت در سال های قبل از 1950 به وجود اوردند..

کسانی مثل مارشال مک لوهان که امروز با نظریه بزرگ خود global village و globalization موج عظیمی را از نفوذ قدرت رسانه در جهان ایجاد کرد .کسی که با پرداخت به نظریه کهکشان ارتباطاتی روزی را پیشبینی کرد که وسایل ارتباط جمعی جزوی از امور روزمره مردم خواهد شد و چه بسا که این نظریه در سال های بعد از 1990 و با ورود اینترنت و به عرصه زندگی شخصی مردم نقش اساسی ایفا کرد.

نوام چامسکی که یکی از تئوریسن های برجسته امریکایی است و به نوعی سهم بزرگی در تبیین سیاست های امریکای معاصر داشته است در کتاب برجسته خود با نام حاکمیت رسانه media control توانست موج جدیدی را در ارائه تئوری های پروپاگاندا propaganda یا همان هیاهوی سیاسی در رسانه ایجاد کرد.
کتابی که تا امروز یکی از منابع اصلی برای درک تاثیر رسانه بر مردم و اجتماع دارد.


اما نکته اساسی در بطن این مطلب است که رسانه امروزی تا چه حد می تواند در ذهن و اندیشه مردم رسوخ کند و اقشار اجتماعی را اعم از مخالف یا موافق یا بی طرف جلب خود کند و سیاست های خود را در آنها ترویج و گسترش دهد.

و این مطلب که چگونه می توان نسل نواندیش و نونهال را وارد جامعه ای کرد که روزی قرار است نیاز های خود را از طرق مختلف کسب کند و آن را به نوعی در راه هدف های گسترده دولت ها و حکومت ها و همچنین جامعه روز اشاعه دهد؟
 

cheese

New Member
در کتاب چامسکی یکی از منظرهایی که برای حاکمیت رسانه ها در نظر گرفته شده اینست که التزامی برای هدایت افکار در قسمت عظیمی از جهان نیاز بود


این منظر که سیاست و رسانه نیازمند مدیریت تفکر بر ملت ها و جوامع بودند از حین نطفه گذاری در ایجاد عقاید و اعتقادات پرداخته شده آن سیاست بسیار باعث اهمیت است.
این یعنی مدیریت حزبی و آلایش سیاسی همیشه نیازمند این بوده است که شنونده پویا و اعمال کننده پایداری وجود داشته باشد.
یعنی او ( جامعه ) همچنان بتواند به سمت تفکر موجود برود . این شاید از حیث طنز و هجو به همان معنای گوسفند مداری باشد .

اما نکته دیگری که چامسکی هم آنرا احمال کرده است این است که پروپاگاند سیاسی ( تبلیغات سیاسی ) هر چند قوی و پویا باشد اما نیازمند آن است که همیشه در پویایی به سر ببرد . یعنی وقتی تبلیغی آغاز می گردد پایانی برای آن محتمل نشود.

این مانند یک قانون نانوشته ذهنی برای هر شخص می شود که او را به سمت اهداف سوق می دهد.


اما حال با تصور و اندیشیدن به این مبحث که رسانه آنقدر به قدرت اختیار رسیده است که مغز های گوناگن با تفکرات گوناگون ( چه موافق جریان و چه مخالف جریان و چه بی طرفین )) را در حالت های گوناگون به تصرف خود در آورد ، باید به این مبحث واقف شویم که این رسانه برای رسیدن به هدف خود نیازمند چه بردار ها ، آمارها و ارزشهایی است که بتواند در موقعیت های گوناگون ذهن را معطوف خود کند.


در این وادی جبهه ای از اجتماع که در ظاهر ماجرا نادیده انگاشته میشود به وسط می اید و خودنمایی می کند. جامعه ای که در حال رشد است و تفکر آن در درون آن شکل می گیرد .
این تفکر درونی باعث می شود که رسانه جمعی به فکر درونی کردن افکار خود بیافتد و با ظاهری فریبا و تظاهر کننده مخاطب نونهال خود را آماده ی آینده ای کند که سیاست امروز متصور آن شده است.

اینجا همانجایی است که نقطه بسط بین آرمان نگری و ارزش بینی است. جایی که رسانه با اندیشه به ارمان های اینده اصول را وارد محتوای خود کرده و اجتماع مورد نظر را هدف قرار می دهد.
 
آخرین ویرایش:

Sherlock_Holmes

Active Member
از تاپیک خوبی که زدی ممنون..

خوبه..
این تاپیکها فضای خوبی برای عمیق تر نگاه کردن میسازه...

این نقدها مال خود شماست یا منبع مشخصی داره؟ اگر منبعی داره تاریخی که اون نقد اونجا نوشته شده رو بی زحمت برامون بذار..
راستش این جمله یکم برام عجیب بود:

نوام چامسکی که یکی از تئوریسن های برجسته امریکایی است و به نوعی سهم بزرگی در تبیین سیاست های امریکای معاصر داشته است ...
 
آخرین ویرایش:

cheese

New Member
از تاپیک خوبی که زدی ممنون..

خوبه..
این تاپیکها فضای خوبی برای عمیق تر نگاه کردن میسازه...

این نقدها مال خود شماست یا منبع مشخصی داره؟ اگر منبعی داره تاریخی که اون نقد اونجا نوشته شده رو بی زحمت برامون بذار..
راستش این جمله یکم برام عجیب بود:

نقد ها با اجازتون برای خودمه..اما منابعی که برای تحقیقاتم استفاده می کنم از کتاب های چامسکی ، تالکوت پاسونز ، مارشال مک لوهان و چندین کتاب اکادمیک دانشگاه کمبریج و هاروارد هستش....
همین طور در ادامه منابعی از مقالات علمی دانشگاه کمبریج و انتشارات sage در باره نحوه تاثیرات رسانه بر ذهن مخاطب کودک و نوجوان.....

در باره اون جمله عرض کنم در زمان جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا نوام چامسکی یکی از تئوریسن هایی بود که در تبیین قوانین رسانه آمریکا نقش مهمی داشت....به طوری که هر چند چامسکی هیچوقت به طور رسمی وارد سیاست های امریکا نشد اما نظریه های چامسکی در ارتباط با سیاست رسانه باعث شد رسانه آمریکا از سال های 1975 به بعد یک روند سکولاریستی رو طی کنه ...
کسانی که چامسکی رو به عنوان یک تئوریسن برتر در امریکایی وقت قبول داشتند کسانی بودند که در امور روز امریکا دست داشتند و بر طبق نظریه های چامسکی رسانه امریکا رو جلو می بردند...

چامسکی یکی از منتقدین بزرگ جنگ خلیج فارس هم به شمار میاد که تونست نظر خیلی ها رو در امریکا جلب کنه...


کتاب حکومت بر رسانه چامسکی در اصل کتابی هست که چامسکی روند پیشروی تفکر امریکایی رو در غرب و درجوامع غربی و همین طور نگرش های جهانی به این روند تفکر مورد بررسی قرار میده

به قولی امروز در مباحث اکادمیک دنیا چامسکی ور به عنوان یکی از ارکان اساسی بنیان ارتباط رسانه امروز می دونند
 

Sherlock_Holmes

Active Member
از جوابت ممنون...

تعجب من از اون جمله برای این بود که تا جاییکه میدونیم چامسکی از منتقدین سر سخت نظام آمریکا هست.. و احساس میکنم اینطور نیست که از تبیین کنندگان قوانین رسانه در آمریکا بوده باشه.. مخصوصا آمریکای معاصر.. و یه کم عجیبه که با این شرایط بگیم کسانی که امور آمریکا رو در دست داشتند طبق نظریات چامسکی رسانه رو جلو میبردند..

روندی که رسانه های آمریکا از 1975 به بعد در پیش گرفتند از نظریات و تجربیات زیادی متاثر شد.. اصولا در کشوری مثل ایران میتونیم بگیم یک نظر یا نظریه ی خاص باعث تاثیر مستقیم روی فرایند تولید در رسانه شد (که همینطور هم هست و به جز نظریه اصولا یک شخص برای رسانه مسیر رو مشخص میکنه) اما در کشورهایی که دموکراسی حاکم هست اینطور نیست و مجموعه عوامل و نظریات گوناگون براحتی روشهای مختلفی رو برای بازتاب عقاید و روشهای مختلف در رسانه ایجاد میکنند و نمیشه براحتی گفت فلان نظریه تونست مسیر رسانه رو تغییر بده..

در مورد روند سکولاریستی که رسانه آمرکایی در پیش گرفته راستش نفهمیدم دقیقا منظورتون چیه.. یعنی قبلش غیر سکولار بوده؟! رسانه های آمریکا همیشه روندی سکولار داشتند.. ضمن اینکه اصولا چامسکی سکولار نیست که نظریاتش روند سکولاریستی رو ترویج کنه! برای سکولار بودن اول شما باید به وجود دولت اعتقاد داشته باشید در صورتی که چامسکی رو یک فیلسوف آنارشیست میدونند و همونطور که شما هم میدونی آنارشی معتقد به نفی دولت و مبتنی بر همکاریهای داوطلبانه اعضای یک جامعه هست.. فکر میکنم سکولاریسم رو منظورت بیشتر لیبرالیسم بوده..

البته چامسکی یک فیلسوف طرفدار انسان و آگاهی انسان هست و طرفدار دولت نیست و حتی برای همینه که به اون برچسب آنارشی میزنن.. میشه گفت حتی از مخالفان دولت به مفهومی که الان داریم هست و مخصوصا از مخالفین جنگ رسانه ای..

من شخصا چامسکی رو دوست دارم..

اگر خارج از تاپیک صحبت میکنم بهم بگو.. چون هنوز قالب کلی تاپیکت دستم نیومده..
 

cheese

New Member
از جوابت ممنون...

تعجب من از اون جمله برای این بود که تا جاییکه میدونیم چامسکی از منتقدین سر سخت نظام آمریکا هست.. و احساس میکنم اینطور نیست که از تبیین کنندگان قوانین رسانه در آمریکا بوده باشه.. مخصوصا آمریکای معاصر.. و یه کم عجیبه که با این شرایط بگیم کسانی که امور آمریکا رو در دست داشتند طبق نظریات چامسکی رسانه رو جلو میبردند..

روندی که رسانه های آمریکا از 1975 به بعد در پیش گرفتند از نظریات و تجربیات زیادی متاثر شد.. اصولا در کشوری مثل ایران میتونیم بگیم یک نظر یا نظریه ی خاص باعث تاثیر مستقیم روی فرایند تولید در رسانه شد (که همینطور هم هست و به جز نظریه اصولا یک شخص برای رسانه مسیر رو مشخص میکنه) اما در کشورهایی که دموکراسی حاکم هست اینطور نیست و مجموعه عوامل و نظریات گوناگون براحتی روشهای مختلفی رو برای بازتاب عقاید و روشهای مختلف در رسانه ایجاد میکنند و نمیشه براحتی گفت فلان نظریه تونست مسیر رسانه رو تغییر بده..

در مورد روند سکولاریستی که رسانه آمرکایی در پیش گرفته راستش نفهمیدم دقیقا منظورتون چیه.. یعنی قبلش غیر سکولار بوده؟! رسانه های آمریکا همیشه روندی سکولار داشتند.. ضمن اینکه اصولا چامسکی سکولار نیست که نظریاتش روند سکولاریستی رو ترویج کنه! برای سکولار بودن اول شما باید به وجود دولت اعتقاد داشته باشید در صورتی که چامسکی رو یک فیلسوف آنارشیست میدونند و همونطور که شما هم میدونی آنارشی معتقد به نفی دولت و مبتنی بر همکاریهای داوطلبانه اعضای یک جامعه هست.. فکر میکنم سکولاریسم رو منظورت بیشتر لیبرالیسم بوده..

البته چامسکی یک فیلسوف طرفدار انسان و آگاهی انسان هست و طرفدار دولت نیست و حتی برای همینه که به اون برچسب آنارشی میزنن.. میشه گفت حتی از مخالفان دولت به مفهومی که الان داریم هست و مخصوصا از مخالفین جنگ رسانه ای..

من شخصا چامسکی رو دوست دارم..

اگر خارج از تاپیک صحبت میکنم بهم بگو.. چون هنوز قالب کلی تاپیکت دستم نیومده..

دقیقا با نظرتون موافقم.. چیزی که چامسکی هست آنارشیست بودنش هست...واشاره به موضوع این کردک ه چامسکی به طور صریح وارد سیاست گذاری در امریکا نشد...
در مورد روند سکولاریستی رسانه امریکا این روندی بود که از بعد از 1930 مطرح میشه یعنی زمانی که به حتی گفته چامسکی زمانی بود که مردم کم کم داشتند متوجه می شدند که امپریالیسم قدرت برتر نیست....چیزی که قبل از اون گروه افرادی مثل ویلسون وودرو wilson woodro رئیس جمهور امریکا در سال 1917 پایه ریزی کردند....و اون همون روند به وجود امدن پروپاگاندا بود.....به طوری که در سال های 1920 تمامیت مردم امریکا بر این نظر بودند که سرمایه داری بهترین حکومت دنیاست و همین طور امریکا قدرت والاست...

مساله ای که از 1975 مطرح شد زمانی بود که گروهک ها ی ضد سیاست امریکا خواستار ازادی های بیشتری در ابراز افکارشون بودند....و جالب اینجا بود که در میان این افراد کسانی بودند که خودشان در مسائل روز سهیم بودند....
و همین افراد از نظریات کسانی که منتقد نظام امریکایی محسوبمی شدند به خوبی استفاده کردند...

شاید بنده نتونستم درست حرف خودم رو القا کنم و باعث سوء مساله شدم...در ارتباط با اینکه تفکر چامسکی تبیین نظام امریکایی بود من هیچوقت این رو نمیگم که چامسکی تنها کسی بود که این کار رو کرد... و اگر این حرف رو بزنم مطمئنا قضاوتی کاملا نادرست هستش...

تفکر چامسکی یکی از تفکراتی بود که در روند گسترش رسانه امریکا در از میان برداشتن موانع دیرینه این رسانه بسیار سهم داشت.....

در مورد تفکر آنارشیستی چامسکی دقیقا چامسکی رو یکی از فیلسوفان این نظریه می دونند به طوری که حتی چامسکی در اکثر کتاب های خودش قوانینی رو که به سیاست های دولتمند منتهی میشه به طعنه می کشه...


و جالبترین چیزی که در مورد چامسکی هست این مساله وجود داره که چامسکی یکی از تنها تئوریسن هایی بود که تا امروز بر تمامی عقاید خودش پایدار ایستاده و از حرف های خودش برنگشته...به طوری که در کتاب اخرش
Hegemony survival در اصل یک مقدمه چینی و بازگویی داشته بر کتاب حاکیمت بر رسانه خودش...


اختیار دارید خارج بحث نیست...
قالب کلی تاپیک در اصل اینه که از یک محوریت تفکر وجودی رسانه این تاپیک رو شکل دادم تا به جایی که میاد تاثیرش رو بر نسل نونهال و جوان بیشتر از قبل می کنه.....

و به جایی قراره برسه که به رسانه کودک و نوجوان و سیاست های اون ختم میشه البته به جز مقاله اول که یکسره در ارتباط با کارتون نتورک صحبت شده....
اما تاپیک در عین حال درباره سیاست رسانه صحبت می کنیم...
 
آخرین ویرایش:

mg_mahyar

Member
مبحث طولانی بود و حس خوندنش نبود همه پستا ولی خداییش کار گروهیمون ضعیفه همین جا کلی ادم خبره هست کارا گالری در حد تیم ملیه بعضیاش ولی عمرا اگه بتونیم با هم یک انیمیشن تولید کنیم.
نه اینکه شرک بسازیم ولی ما ها در حد ساخت انیمیشن برنارد که هستیم؟ داستانم پر تو این مملکت اگر بخواهیم میتونیم توی همین سایت گروه بشیم کار کنیم ولی کی حاظره کار گروهی بکنه؟
انیشن ضعیف نیست کار گروهی ایرانی جماعت ضعیفه
 

cheese

New Member
مبحث طولانی بود و حس خوندنش نبود همه پستا ولی خداییش کار گروهیمون ضعیفه همین جا کلی ادم خبره هست کارا گالری در حد تیم ملیه بعضیاش ولی عمرا اگه بتونیم با هم یک انیمیشن تولید کنیم.
نه اینکه شرک بسازیم ولی ما ها در حد ساخت انیمیشن برنارد که هستیم؟ داستانم پر تو این مملکت اگر بخواهیم میتونیم توی همین سایت گروه بشیم کار کنیم ولی کی حاظره کار گروهی بکنه؟
انیشن ضعیف نیست کار گروهی ایرانی جماعت ضعیفه

بنده هم با نظر شما موافقم در اینکه متاسفانه روحیه گروه پذیری در بین ایرانیان کم است تبدیل به یکی از موارد قومیت شناسی جامعه ایرانی در بین محافل حتی اکادمیک شده .
اما مساله ای که باید مورد تجزیه قرار گرید در این است که به چه دلایلی ایرانیان نسبت به کارگروهی کم اهمیت می شوند؟این در حالی است که روحیه گروه پذیر در ایرانیان همانند دیگر کشورهای جهان در بین کودکان تا قبل از ورود به دبستان دیده میشود.
این می تواند نشان گر این می تواند باشد که روحیه جمع پذیر بودن یا نبودن یک اجتماع، ناشی از فقدان اعتماد جمعی به عملکرد های آن جمع باشد .
این فقدان اعتماد در هر جامعه ای می تواند ناشی از موانع موجود سیاسی یا اجتماعی و یا اقتصادی و یا ها سه این موارد به وجود آید.

وقتی با بررسی بر روی کودکان 4 تا 7 سال ایرانی از حدود سالهای 1370 تا 1380 نگاه کنیم متوجه می شویم که کودکان این دوران همگی مشترکا به بازی های گروهی علاقه خاصی نشان می دادند. به بازی هایی که با همسالان آنها مشترک بوده است.
هر چند از سالهای 1380 به بعد با گسترش وسایل ارتباط جمعی مانند کامپیوتر و اینترنت در ایران این روحیه کم کم در بین کودکان شهرنشین و دارای خانواده هایی در درچه مرفه تر رو به افول گذاشت اما هنوز این روحیه در بین روستاییان یا خانواده هایی از قشر پایین تر که دارای این گونه وسایل ارتباطی نیستند دیده می شود.اما باز در همین خانواده های اقشار پایین جامعه ایرانی افول روحیه جمع پذیر دیده می گردد.

با بررسی بیشتر این مساله وقتی متوجه می شویم سن افول روحیه اجتماعی به سن ورود شخص به اجتماع دوم ( جامعه مدرسه ) بسته می گردد باعث می شود که به عنوان یک پژوهشگر به این مساله بپردازیم که چه موانع سیاسی و اجتماعی در بینابین وجود دارد؟


این موانع و مشکلات که شامل تمامی مسائل روز اقتصادی، سیاسی ، عقیدتی و بومی یک کشور می گردد باعث ایجاد گسل های فکری در بین افکار اجتماعی می گردد که مدیریت های نادرست و تصمیم گیری های ناصحیح باعث گسترش این تنبلی اجتماعی می گردد...
 

mg_mahyar

Member
ای بابا نقد نمیخواد که قانون نداریم. وقتی کار گروهی میکنی خوب طبیعیه طرفت هم یه چیزی میفهمه چون مشکلات اقتصادی هست میخواد جاتو بگیره دوبرابر پول در بیاره . حالا اگر فرض کنیم که اون ادم هر چی هم اطلاعاتش بره بالا با حذف کس دیگه پولدار نمیشه یعنی استخدام رسمی باشن و با بالا رفتن سطح علم فقط رتبه کاری بالا بره این میشه رقابت بدون حذف طرف مقابل یعنی فرضا شما میری مدیر میشی مدیر سابق میاد کارمند میشه و....خوب این مدلی دیگه زیر اب زدن معنی نداره باد کارتون رو نشون بدید . پس کار گروهی بالا میره.
مورد دوم کار گروهی نمیشه چون قانون نیست مثلا اگر کپی رایت بود ما قصه رو ثبت میکردیم و شخصیت ها رو میساختیم ثبت میکردیم کسی نمیتونست از اون قصه یا شخصیت استفاده کنه و....خوب اعتماد به وجود میاد و میشه کار کرد هر لحظه تصور نمیکنی یکی میخواد ایده ات را بدزده. پس ته همه اینا قانونه
 

جدیدترین ارسال ها

بالا