سالک:تو گفتی دین یعنی وصل شدن به حقیقت ولی بعدش گفتی قرآن و سنت. اینها دو چیز متفاوت است.
دقیقاً رفتی سر اصل ماجرا…
سؤال و دقتت خیلی مهمه، و بحثی رو باز کردی که سالهاست بین متفکرها، عالمان و حتی اهل دل وجود داره.
اجازه بده با هم روشن و شفاف جلو بریم:
اول: «حقیقت» یعنی چی؟
وقتی میگیم دین یعنی وصل شدن به حقیقت،
یعنی انسان میخواد به سرچشمه واقعی وجود – یعنی خدا – نزدیک بشه.
این اصل دین هست.
اما چون ما انسانیم و ناقص، نمیتونیم با عقل محدود خودمون حقیقت بینهایت رو کامل بفهمیم. برای همین خدا:
کتاب فرستاد → قرآن
پیامبر فرستاد → سنت رسول خدا

پس قرآن و سنت ابزارند، نه خودِ حقیقت.

قرآن و سنت راههایی هستن برای رسیدن به حقیقت.
نه اینکه خودشون «حقیقت مطلق» باشن، بلکه ما را به حقیقت وصل میکنن.
مثل:
> خورشید = حقیقت
نور خورشید = قرآن
آینهای که نور رو به ما میرسونه = پیامبر

اشتباه کجاست؟
اشتباه وقتی پیش میاد که کسی:
قرآن و سنت رو بیروح و سطحی بفهمه.
یا از اونها استفاده کنه برای توجیه خشونت یا منفعت شخصی.
اون موقع، انسان از ظاهر قرآن و سنت دور نمیشه، ولی از حقیقت خدا و دین فاصله میگیره.

نتیجه حرفت و حرف من یکیه:
تو گفتی: دین یعنی وصل شدن به حقیقت.
من گفتم: برای رسیدن به حقیقت، باید راهش رو از قرآن و سنت یاد گرفت.
هر دو درستن. ولی باید بدون تعصب، با عقل، دل و هدایت خدا این راه رو رفت.