Sreza_hs99
Member
تمرکززدایی اساساً ستون فقرات بلاک چین و ارزهای دیجیتال است. این بدان معنی است که هیچ مقام یا نهاد مرکزی پروژه را هدایت نمی کند و نیازی به اشخاص ثالث برای اجازه فعالیت صنایع را از بین می برد. به عنوان مثال، در امور مالی سنتی، ما بانک داریم. آنها متمرکز هستند و به عنوان حزبی عمل می کنند که بین شما و پول شما قرار دارد. این به طور کلی پذیرفته شده است زیرا بانک ها مسئولیت ارائه راهی برای ذخیره و ارسال ایمن پول را به عهده می گیرند – ما انتظار داریم پول به جایی که ما ارسال می کنیم برود و در ازای امنیت، کنترلی بر پول خود می دهیم.
با بلاک چین، شبکههای غیرمتمرکز کلیدها را با دسترسی مستقیم به پول خود به افراد میدهند.
این کار را با استفاده از کنترل جامعه انجام می دهد و به جای شرکت به فناوری بلاک چین متکی است. بلاک چین، با استفاده از مجموعه ای از قوانین خوداجرا، جایگزینی برای رویکرد واسطه ارائه می دهد. شبکه امنیت خود را حفظ میکند زیرا هر تراکنش باید توسط بیش از نیمی از گرههای شبکه تأیید شود (و به یاد داشته باشید: هر چه تعداد گرههای بیشتر بخشی از شبکه باشند، بلاک چین بیشتر غیرمتمرکز میشود و امنیت شبکه را افزایش میدهد).
این عالی است زیرا هیچ کس کنترلی در دست ندارد، اما با یک اشکال دشوار همراه است: به دلیل سنگینی اطلاعات پردازش شده برای حفظ سیستم مشترک، زمان تراکنش می تواند کند باشد و مقیاس کردن سیستم سخت تر است.
با بلاک چین، شبکههای غیرمتمرکز کلیدها را با دسترسی مستقیم به پول خود به افراد میدهند.
این کار را با استفاده از کنترل جامعه انجام می دهد و به جای شرکت به فناوری بلاک چین متکی است. بلاک چین، با استفاده از مجموعه ای از قوانین خوداجرا، جایگزینی برای رویکرد واسطه ارائه می دهد. شبکه امنیت خود را حفظ میکند زیرا هر تراکنش باید توسط بیش از نیمی از گرههای شبکه تأیید شود (و به یاد داشته باشید: هر چه تعداد گرههای بیشتر بخشی از شبکه باشند، بلاک چین بیشتر غیرمتمرکز میشود و امنیت شبکه را افزایش میدهد).
این عالی است زیرا هیچ کس کنترلی در دست ندارد، اما با یک اشکال دشوار همراه است: به دلیل سنگینی اطلاعات پردازش شده برای حفظ سیستم مشترک، زمان تراکنش می تواند کند باشد و مقیاس کردن سیستم سخت تر است.