Come into view
دیده شدن
Exp: The mountains were just coming into view.
کوه ها تازه کم کم به چشم می آمدند
Come early
زودتر از حد انتظار به جایی رسیدن
Exp: I came early to the party, so I had a chance to catch up with my friends before the festivities began.
من زود به مهمانی آمدم، بنابراین این فرصت را داشتم که قبل از شروع جشن با دوستانم صحبت کنم.
Come late
دیر رسیدن
Exp: He was at work until 9 p.m. and came home late.
تا 9 شب سرکار بود و دیر به خانه آمد
Come on time
سر وقت آمدن
Exp: He is very punctual and comes on time.
بسیار منظم است و سروقت می آید
Come close (to doing something)
نزدیک به انجام کاری بودن.
Exp: He came close to calling the Prime Minister a liar
نزدیک بود که نخست وزیر را دروغگو خطاب کند
Come first
اولویت داشتن
Exp: There’s no time for boyfriends, my career comes first.
زمانی برای دوست پسر نیست، حرفه من اولویت دارد.
Come last
در انتها بودن
Exp: The best part of the book comes last.
بهترین قسمت کتاب در آخر است.
Come prepared
با آمادگی آمدن
Exp: Remember to come prepared for the meeting with the client tomorrow – bring your portfolio and a notepad.
به یاد داشته باشید که برای جلسه فردا با مشتری آماده بیاید – نمونه کارها و یک دفترچه یادداشت همراه داشته باشید.
Come to an end
تمام شدن
Exp: His career as an international referee is coming to an end.
دوران حرفه ای او به عنوان یک داور بین المللی رو به پایان است.
Exp: Their courage had come to an end.
شجاعت آنها به پایان رسیده بود.
یکی از افعال پرکاربرد در انگلیسی فعل come می باشد که در مقاله ترکیبات و کالوکیشن های فعل come در انگلیسی که توسط آکادمی تات منتشر شده است، به ترکیبات و کالوکیشن های آن می پردازیم.
منبع: https://tatschool.ir/education/collocations-come-english/