بحران نيروي كارآمد در IT

Salar

Active Member
سال‌هاي درازي است كه سازمان‌هاي مختلف، همواره از نبود نيروي كارآمد IT شكايت مي‌كنند. در دهه‌ي 90 نبود نيروي كار دايمي ماهر، اعتراض دسته‌جمعي پيمان‌كاران را به دنبال داشت. اين مساله باعث شده است كه هم‌اكنون بسياري از سازمان‌ها به توافق‌هاي يكساني درباره‌ي موضوع برون‌سپاري برسند و در نتيجه بدون توجه به هزينه‌هاي احتمالي، به دنبال انتخاب كارمندان IT آموزش ديده باشند.

اعتقاد به بي‌نيازي IT از ساير مهارت‌هاي خاص، افسانه‌اي است ساخته و پرداخته‌ي بنگاه‌هاي كاريابي كه باعث ايجاد محدوديت در صنعت شده است. آن‌ها از اين روش در جهت افزايش هزينه‌ها و به دست آوردن درآمد بيشتر براي خود استفاده مي‌كنند و كارفرماها را وادار مي‌كنند، افراد را بدون در نظر گرفتن قابليت‌ها و توانايي‌هاي‌شان انتخاب كنند. مشكل، زماني بحراني‌تر مي‌شود كه مشاوران سازمان در زمينه‌ي جذب نيرو، حتا معني IT را درست درك نكرده‌اند و انتخاب فناوري‌ها در اين شاخه هنوز به درستي صورت نمي‌گيرد.

مشاوران جذب نيرو اغلب از هيچ فناوري آموزشي بهره‌مند نيستند و هيچ نشريه‌ي بازرگاني با آگهي‌هاي شغلي را مطالعه نمي‌كنند. با اين توصيفات مشاوران چه‌گونه مي‌توانند مشخصات يك شغل را درك و بهترين افراد را انتخاب كنند؟

اما وقتي يك سازمان، سوابقِ CV (Curriculum Vitae) نامربوطِ ده‌ها نفر را قبول مي‌كند و حتا چندين مصاحبه با آن‌ها انجام مي‌دهد، پس از اين مرحله مديران سازمان فكر مي‌كنند كه با وجود نامناسب بودن اين افراد مجبورند حداقل يكي از آن‌ها انتخاب كنند.

چرا سازمان‌ها در تمام سطوح، از شركت‌هاي كوچك گرفته تا موسسات بزرگ، اين بي‌نظمي‌ها را در جذب افراد ناوارد به جان مي‌خرند و از اين راه مقدمات انتقاد به سيستم‌هاي كاري خود را طراحي، توسعه و حمايت مي‌كنند؟

بخش عمده‌ي مشكل اين است كه صنعت مشاوره در زمينه‌ي جذب افراد، بيشتر براي به دست آوردن دستمزد است تا مشاوره‌ي كارفرمايان در جذب نيرو. با اين حال آگهي‌هاي شغلي اينترنتي، در زمينه‌ي بازار جذب نيروي IT حتا در سطوح بالاي شغلي، توسط بنگاه‌هايي انجام مي‌شود كه عمده‌ي فعاليت‌هاي‌شان بر فروش متمركز است و اين اتفاق هر روز در حال گسترش و افزايش است.

قبول كنيد كه كارفرماها نيز در اين جريان مقصرند. نه تنها خدمات ضعيف را مي‌پذيرند، بلكه با تقاضاهاي‌شان در حقيقت مفهوم ارايه‌ي خدمات را خدشه‌دار مي‌كنند.

اكنون بسياري از سازمان‌ها در قرارداد جذب نيرو، برخي تغييرات مانند سرعت عمل نيروي كار را در نظر مي‌گيرند. كه البته كار بي‌فايده‌اي است. با در نظر گرفتن يك زمان 48 ساعته براي دريافت سوابق و مهلتي دو هفته‌اي براي اشغال پست خالي سازمان‌ها مي‌توانند مانع از اشتغال افراد ناكارآمد شوند.

لازم است كارشناسان IT مشخصات مورد نياز براي شغل و همين‌طور معيارهاي بررسي داوطلبانِ پذيرشِ شغل‌ها را براي مشاوران جذب نيرو تشريح كنند. هم‌چنين انجام يك مصاحبه‌ي رو در رو و پاسخ به پرسش‌نامه‌هايي دقيق در زمينه‌ي تجارب صنعتي و فني امري ضروري است. از اين طريق است كه مي‌توان افراد را به درستي و به‌جا در موقعيت‌هاي شغلي متناسب قرار داد. بررسي سوابق شغلي افراد در نهايت سبب مي‌شود كه براي هر شغل، بيش از سه گزينه‌ي مناسب در نظر گرفته نشود و نيروي استخدام كنندگان در انتخاب از ميان چندين گزينه كه شايد تعدادي از آن‌ها هيچ رابطه‌اي با تخصص مورد نظر ما ندارند، هرز نرود.

در رده‌هاي شغلي بالا كه استخدام‌شوندگان حقوق و مزايا بالا دريافت مي‌كنند، با تحقيقات براي شكار افراد به وسيله‌ي تكنيك بالا به اضافه‌ي يك مشاوره‌ي سنتي مي‌توان به هدف مورد نظر رسيد.

در نهايت بايد گفت كه رويكرد سطحي به جذب نيرو، باعث ركود اقتصادي و بي‌رونقي بازار مي‌شود. موسسات IT براي استخدام افراد كارآمد مورد نياز و حمايت از خدمات IT بايد رويكردي جدي به نحوه‌ي تقاضا و پرداخت دستمزد به سازمان‌هاي جذب نيرو داشته باشند.

نويسنده : جري كِيو (www.computerweekly.com(
مترجم : نازنين كي‌نژاد
ناشر : همكاران سيستم
 

جدیدترین ارسال ها

بالا