اقا به من که خیلی گذشت فقط به خاطر اینکه یا دوستان عزیز بودم.
که کمی از نظر زمانبندی مشکل داشت که من را هم خیلی دچار درد سر کرد.
چون من هنگام برگشت به اصفهان بلیط گیرم نیاومد وهمشهری خودم را گم کردم و من مجبور شدم ساعت 2 بامداد تنهائی به اصفهان برگردم.
ولی با این این حال خیلی به من خوش گذشت.
اگر این تور در پارک ملت بود و نهار هم تخم مرغ و گوجه بود باز هم به من خوش می گذشت چون دوستان خیلی زیادی پیدا کردم.
از موقعی من از مینی بوس پیدا شدم به بقض حسابی تو گلوم گیر کرده وقتی که رسیدم خونه یک دفعه این بقض ترکید و شروع به گریه کردم.
چون احساس کردم توی مجید آنلاین تنها شدم.آخه شما ها که توی تهران هستید می تونید همدیگر را ببینید ولی من چی،من که توی اصفهان هستم.
حالا دیگه معلو نیست من تا کی باید انتظار دیدن دوستان را بکشم.
یه خواهش از شما دارم لطفا:
نگذا رید احساس تنهائی من به حقیقت بپیوند.
ممنون از همه دستان و به امید دیدار مجدد شما در چنین مجالسی
منتظر نظرات سایر دوستان نیز هستم