سلامرتضی
در مورد صبر حرفتو قبول دارم
خیلی وقتها پیدا کردن مرز کار سختی هست
نمیدونم اما صبرم به خاطر همینه
اگر بهش اعتقاد داری انجامش بده
خیلی کارها ممکنه به خاطر یه نکته تو جمعبندی کم بیارن
کارو کامل کن و با احتیاط
اگر کارت خدا رو ستایش کنه منم باهات موافقم
اگر نه کار خودم هم باشه دوستش ندارم
برای کسانی که نماد ها رو ندیدن و نمیشناسن هم باید طراحی داشته باشی
البته بعضی داروها تلخ هست و اینو قبول دارم.
اگر زهری تو کار هست باید با پادزهر با هم بذاری
-
در مورد اون جمله هم من به تناسخ اعتقاد ندارم اما رجعت چرا
به تناوب شادی و به جوانی ایوب پس از پیری هم اعتقاد دارم
گفتی پیر شدم. من هم میگم ذخیره شادی رو خدا هنوز رو نکرده... من منتظر جوانیم
-
در مورد باحالی هم ناراحت نیستم ولی نگرانم.
شیطان مبارزه کردنی نیست. فرار کردنیه. من بارها تجربه کردم. با سلاح های عادی ما فقط قویتر میشه
من هنوز منتظرم و دوست دارم کار نهایی چیزی باشه که خدا دوست داره
مرتضی جون اگه کج بریم باید برگردیم و اگه درست میریم باید بمونیم. این درس کلاسمونه
مخلص
یا علی برادر عزیزم