خیال کردی.با مسعود رفیق شیش شدیم تازه میخوایم بر اندازی ولرم ات کنیم
منم خوش میگذره کلی.یکی دوجا مشغولم.اما در کل علافی طی می کنم حال و حوصله سفارش گرفتن نیست دیگه.دور دور جووناس:سوت
تو چخبر؟چه ها می هاینی؟:}
اوهوم.نه خوب بیخیال که نشدم گفتم یکم کارام سبک تر بشه انجامشون بدم
سفر هم بد نبود.فعلن همونجا موندم.فقط هوا گرمه انقدم قار قار بارونای استوایی میاد تا مغز استخونم نم کشیدم)