borhani59

سلامبرهانی ،خوبی استاد؟
گفتم بيام عرض ادب کنم و حالت رو بپرسم.

ممنون

صبح بخیر دل انگیز

سلاممممممم...

رهرو آن است كه برود ؟!

يادت رفت ، يادت مي ندازم ، شما از ياد رفتني نيستي همشاگردي ...
كلاس جديد ؟!
هستم بابا ... هستم ...
هر وقت بيام نت ، كه هر روز مي يام ، يه سر اينور هم مي زنم ...
هستم ! ( اما نه مثل هميشه ... )
كمي كمرنگ تر از اين چند وقته ...
همين.

با علي.

مخلصم سید جان... شما عزیزی... هر موقع دوست داشتی بسم الل.. ما هستیم... درباره سفر هم هر طور راحتی عزیز شما اگر باشی برای ما کلی ارزش داره... خلاصه اگر دوست داشتی بگو چون خیلی مونده تا حرکت... فدات دلاور
حق یارت شبت خوش... آخره هفته خوبی هم داشته باشی

سید جان ما فعلا میرویم... فعلا خداحافظ

اون که شما گلی درش شکی نیست
دقیقا منو یاده یه داستان انداختی که مفهومش همین بود "این نیز بگذرد" ...
خرم از آنم که جهان ازوست

بخدا اگر سید شما بر نمی گشتی شاید من هم میرفتم دیگه نمیو مدم یا اگر میومدم هم مثل سابق بازدید کننده بودم که برای پیدا کردن یک چیزی میاد و میره... نمی دونم... بگذریم فعلا که شکر هستیم تا ببینیم چی میشه...
راستی سید پایه سفر هستی؟ اگر برنامه ای برای سفر باشه مثل ایران گردی میتونی بیای؟ شاید 1 ماه و نیم دیگه...؟ نظرت چیه؟ منم و دوتا از دوستان دوره خدمت...

اون موقع ها که بازدید کننده بودم احساس میکردم بیشتر اینجا جنب و جوش هست اما از وقتی اومدم میبینم یه حلقه loop داره میشه که تکرار بی نهایت داره میوفته... حیف پتانسیل خوبی داشت اینجا اما درست استفاده نشد... یکی از شناخته شده ترین فروم ها بود یه زمانی در نوع خودش... اما هر چیزی هم که به تکرار بیوفته بعدش میشه عادت و بعد هم میشه یکنواخت و بعد هم دلسرد کننده... فکر کنم این دلیلی باشه برای این موضوع که اینجا بی حسه

میگم نمی دونم چرا اما احساس میکنم دیگه عمر این فروم داره به آخر میرسه... خیلی سوت و کور شده... دلیلش شاید بی توجهی باشه... شاید هم زیاد شدن فروم ها... اما دل و دماغ اومدن اینجا هم داره ازم میره... درست زمانی که فعالیت رو شروع کردم این حس رو نداشتم اما حالا دارم... فکر میکردم مثل قبل باشه که فقط بازدید کننده بودم... اما نمی دونم شما چی سید؟ یه همچین حسی پیدا نکردی؟

دشمنت شرمنده... موافقم باهات...
در مورد اولین روز عمره دوباره هم مثل همیشه دنبال بازی و حرف زدن و چای خوردن و ترافیک و رسیدن خونه و خستگی و دل خوشی و امید و...

هوارتا میخوامت سید

سلام همشاگردي ...

مرسي از لطفت ...
تعطيلات تابستون هم خيلي زود گذشت ...
قدري كه بايد استفاده نكردم ، اما كلا خوب بود ... يه كارايي كرديم ...
ان شاء شروع و پايان اين ترم هم خوب باشه ... مرسي ...
زود كه نيست ، چون فيوز پريدهه ...
اما سعي مي كنم مرتب سر بزنم ...
منم دلم تنگ مي شه ...
كم كم بايد كار خداحافظي رو هم بذارم ...
ديگه نتونستم برم سمتش و فكر نكنم ديگه برم ...
حداقل 1.5 تا 2 سال ديگه نمي تونم فعاليت خاصي داشته باشم ...
اما سعي مي كنم گه گاهي كه فيوز اونور پريد يه كارايي كنم كه يادم نره ...

شما هم به همچنين ...
يا علي.

آره برادر من یک جورایی خودمم هم تو پاییز دریچه های احساساتم گل میکنه :)))
من در آخرین روز از آخرین ماه از گرم ترین فصل از فصل های خدا به دنیا اومدم
ای روزگار اینجا رو ببین
www.mershad.Blogfa.Com

اَاَاَاَ تولدت که خیلی دوره
ولی غافلگیرت میکنم
البته اگه یادم بمونه

مخلصم یاور... سلام خوبی؟
دستت درد نکنه عزیز از وقتی که گذاشتی خوندی... از کاراکترها هم استقبال میشه... منتظرم ببینم چی ازشون در میاری
فدات سید جان

سلام
انشاالله برکت و شادی
از شما هم چندان دور نیست
انشاالله شادی و نور ))
البته من اصن توقعی ندارم همین که اشاره کردین برام یک دنیا ارزش داره
اما چه شود نیمه اول آذر امسال (((((( بیب بیب بیب ))))

آره دیگه ، شما هم تولدت رو منتقل کن شهریور جمعمون جمع شه
ممنون سید جان

یکم احساس میکنم کلم سنگین تر شده... فکر کنم یه نیم گرم به مغزم افزوده شده... فیلسوف نشم خوبه
البته این اتفاق هر سال همین موقع میوفته و این نیم گرم نیم گرم ها بر ما افزوده میشود...
فدات بشم سید... امروز خیلی خسته ات کردم... مخلصیم سالار...
فدات شب بخیر...
حق پشت و پناهت