می هیچ.عید رو اینگونه گذراندم که موندم خونه فقط کار کردم مثل خلها:| قرار بود برم تهران که خانواده گفتن نرو میخوایم فامیلی بریم سفر...بعد هم کنسل کردن ازینجا مونده از اونجا رونده شدم
روز سیزده به در هم شوهر خاله فوت کردن نحسی 13 مارو گرفت :دی
بنکلن سالی که نکوست از عیدش پیداست
ای جانم.جیگمله شما رو گاز گاز
ببخشید نی دونم چرا جباب ندادم.البته اون موقع اوج بیماری روحی ئه سرور بود :">
خلاصه مهذرت میخوام عقده ای نشو بجاش دیدمت جبران می کنم.خوب؟
بخشیدی العان؟؟؟؟