سلام
آقا با رعایت انصاف از اون بالا که شروع کردم کارا رو ببینم هی به به و چه چه و هی لبخند منبسط تری پیدا کردم.
چون به موضوع کمی فکر کرده بودم هر کدوم این پله ها رو میرفتم تو زیزمین میدیدم که یه دسته گل جدید میاد جلو
من به شدت لذت بردم از همه کارها. بعضی از سبکها رو میشناسم اما از دیدن همشون فیض بردم.
کار من بینوا ها همیشه تو ذوق میزنه اما این چیز بدی نیست. ما هم دنبال مدلینگ بهتریم.
اما این تفاوت دلیل من برای شرکت در مسابقه هست.
اگر پایه مدلینگ شما رو داشتم که دیگه کسی جلودارم نبود!
در مورد کار رضا کامی عزیز:
شما چرا حرف حامد رو گوش کردی اما حرف منو گوش نکردی
حتما حامد درست میگه اما نه در مورد کار شما.
کارت اصلا به یه لوستر رئال نمیخوره اما ایده ای در حد یه فیلم سینمایی داره.
اگه خودت داستانش رو یا بهتر بگم تم های مختلفی که میشه برای داستانش متصور شد رو نمیدونی خرج داره ولی ما در خدمتیم
به قول این علما شما سبکی رو که انتخاب کردی رو همون کار کن.
کسی فیلم توی استوری رو با آواتار مقایسه نمیکنه که.
من شخصا با این همه خطخطی از روباتت خیلی لذت بردم.
درسته میتونه همین موضوع هم بهتر کار بشه اما اگه چیز خاصی رو بلدی همون رو پرورش بده.
امتیاز ما یا در تقلید درست از دیگران هست در راه یادگیری و یا در سبقت درست از خودمون در راه ایده دهی و البته ثمر دهی .
چون ایده ای داده بودم که بیشتر از نشاط باعث دلشکستگی شده بود خواستم جبرانش کنم.
چون اعتماد به نفس خاصی دارم سعی کردم موضوع رو به نحوی منحرف کنم که بازم به هدف بخوره
این پرنده همون پرنده ای بود که اون انرژی نورانی عشق آبی رو ایجاد کرده بود و الان خسته و در حال عبادت بود تا انرژی دوباره برگرده.
پرندم رو چون باید دعا میکرد ساختم
بعد دیدم دیگه بعد از دعا نمیتونه روی زمین باشه سعی کردم به بهانه ای ببرمش بالا.
چند تا ایده قفس و چراغ و این حرفا اومد که وقت نکردم اجراییشون کنم به همین بسنده کردم.
من چراغهامو چون پلاگینای نوردهیم خراب بود خاموش کردم.
و چون باید روشن میشد چراغگذاری کردم
و چون باید سقفی میشد بر عکس گذاشتم.
خب هر کی بگه واقعا این یه لوستر هست چند تا تخته کم داره یا دلش به حال تخته های کم من سوخته
استاد حامد هم مراعات ریش سفیدی ما رو کرده بود چیز خاصی بهم نگفت
(تازه بیخیال ما هم نشد
)
... اما اون چیزی که توی نتیجه برای من داشت این بود که من تونستم یه ایده رو توی یه مسابقه وارد کنم.
من تونستم با یه موتور رندر جدید یه کار سریع بزنم (دیشب اولین بار موتورkeyshot رو نصب کردم و این هم فقط ویو هست نه رندر.)
من فهمیدم که مچ کردن چراغ با بدنه چقدر سخته.
من فهمیدم که چراغ خاموش هم خیلی آسون نیست.
من چند تا تست متریال رو تجربه کردم
وبازم فهمیدم که تاثیر نور و تاثیر زمان تو رندرینگ یعنی چی ...
من خیلی چیزا فهمیدم.
مثلا فهمیدم که دوستای خلاقی مثل شما هستن که دیگه کار من میتونه تک نباشه از لحاظ انگشت نمایی
...
من این همه چیز فهمیدم
اما شما مهمه که روند خوبی رو که تو کاراکتر اولت و کاراکتر دومت داشتی ادامه بدی.
راستی یه سوال من پرندم رو تو ال سی دی رندر گرفتم الان واقعا سیاهه. شما بیشتر ال سی دی دارین یا مثل من اهل قیدیمایین.
این سیاهه که خیلی بده. چطور میشه سنجید که یه کار نورش خوبه وقتی وسیله ساخت و وسیله نمایشش این همه فرق میکنه.
خب پرحرفی کافیه.
من بازم پیشنهادم یه گلدون پر از گله
میلاد امام هادی پر از خیر و شادی
یا علی