نقش بازاریابی دیجیتال در صنعت

بهیدو

Member
فعالیت‌های دیجیتال بازاریابی در حال تبدیل شدن به مهم‌ترین بخش فرآیند بازاریابی است. با وجود کسب‌ و کارهایی که توان همپایی با تحولات رفتارمصرف‌کننده و چشم‌اندازهای نوین بازاریابی را ندارند، بخش اصلی فشارها سعی دارند فعالیت‌های بازاریابی را در موقعیتی قرار دهند تا نام‌های تجاری را قادر سازند به واسطه افراد متخصص، فرآیندهای کارآمد و فناوری پشتیبان نه‌ تنها با مشتریان خود در ارتباط باشند، بلکه این تعاملات راشکل دهند. روشن است که با تحقق این رویکرد و براساس بررسی‌ هایی که به واسطه معیارهای مرتبط به بازگشت سرمایه و مشارکت مشتری صورت گرفته است، بهبود ۱۵ الی ۲۵ درصدی در اثربخشی بازاریابی قابل مشاهده خواهد بود.

۵ گام برای ورود به عرصه دیجیتال
فرآیندهای بازاریابی دیجیتال شامل بهره‌برداری از قابلیت ها، فرآیندها، ساختارها و فناوری‌هایی با کمک گام های عرصه دیجیتال است که منجر به بهره‌ برداری و مقیاس گذاری مقرون به صرفه در تعامل ، هدف‌ گذاری، شخصی‌ سازی و بهینه‌ سازی کانال‌های توزیع می‌شود. همان‌طور که در مثال شرکت تولید کننده کالاهای مصرفی قابل مشاهده است، فعالیت‌های بازاریابی نقشی محوری در پیشبرد توسعه بخش مدیریت عملیاتی سازمان دارد. چنین ظرفیتی به‌طور مستقیم منجر به سرعت، چابکی و توسعه تکرار شونده، تجربه اندوزی و آزمایش و حتی پاسخگویی کسب‌ و کارها می‌شود که ازجمله نیازهای مهم سازمان‌های موفق در رویارویی و شکل دهی به بازار است.

۱. درک واقعی مشتریان
همانند هر رابطه معنادار دیگر ، درک و شناخت مشتری همچون یک تعهد است. ردیابی، تحلیل و تفسیر رفتار مصرف‌کننده و نگرش وی باید بهفرآیند مداوم و حتی دقیقه به دقیقه تبدیل شود. چنین رو یکردی نه‌ تنها گامی مهم در هدف‌گذاری و شکل دادن به محتوا و تجارب تلقیمی‌شود، بلکه در بهینه سازی نحوه ارائه یک قابلیت مهم از اهمیت برخوردار است. این امر مستلزم مجموعه‌ای گسترده از داده‌ها و ابزارهاییاست که به‌منظور تحلیل بخش‌های ویژه‌ای از مشتریان و رفتار آنان با هدف به دست آوردن فرصت‌ها و البته پیش‌بینی اقدامات آتی به‌کار گرفتهمی‌شود. شرکت‌ها باید فرآیندهای تصمیم‌گیری مصرف‌کنندگان را در ارزش افزاترین بخش‌های بازار خود به کمک فناوری‌هایی نظیر ClickFox مورد بررسی قرار دهند. چنین ابزارهایی مشتریان شبکه‌های مختلف را نه تنها به‌ منظور تعیین رفتار بین شبکه‌ای آنان بلکه به‌دلیل شناسایینقاطی از فرآیند تصمیم‌گیری که توان شرکت‌ها در تاثیرگذار ی بر آنها بیشتر است، به‌کار می‌‌گیرد.

۲. ارائه یک تجربه برتر
وقتی یک مشتری تجربه‌ای بد از تعامل با کسب‌وکار شما داشته باشد چه اتفاقی می‌افتد؟مسلما از ادامه تعامل صرف‌نظر خواهد کرد. تجربه بد برای مشتری ممکن است در هر مقطعی اتفاق بیفتد، بنابراین پیگیری صحیح فرآیند خرید مصرف کننده مستلزم این است که همه چیز مناسب باشد. پاسخ به انتظارات مصرف کننده مستلزم تشخیص و نقشه برداری از تمامی مراحلی است که تجربه مشتری را شکل می‌دهند و نه تنها فناوری‌ها و فرآیندهای مورد نظر را مشخص می‌کنند بلکه تمامی عملیات مختلف در سراسر سازمان که به‌منظور ارائه تجربه مثبت برای مشتری مورد نیاز است را هماهنگ می‌کنند.
بازاریابی، فروش، پشتیبانی، خدمات و عملیات نقشی کلیدی در بسیاری از بخش‌های فرآیند خرید مشتری بر عهده دارد. اما عملیات دیگری نیز وجودد دارند که از اهمیت فراوانی برخوردارند، نظیر مدیریت سفارشات. این چنین فعالیت‌هایی به‌طور معمول بخش اعظمی از توجه بازاریابان را به خود اختصاص می‌دهند. اما مسلما تجاربی که به واسطه این سیستم‌ها شکل می‌گیرند در شکل دهی درک مشتری از توان یک نام تجاری در پاسخ به انتظارات وی نکته‌ای کلیدی است.

۳. گزینش فناوری بازاریابی مناسب
ارائه ارزش و تجربه رضایت بخش برای مشتری مستلزم فناوری بازاریابی است که می‌تواند فرآیندها را خودکار سازد، تعاملات را شخصی‌سازی کند و فعالیت‌های مختلف را هماهنگ کند. فناوری‌های بازاریابی به‌طور اخص نقشی کلیدی در هدایت اکوسیستم بیش از 2 هزار پشتیبانی‌ کننده فناوری تکنولوژی دارند تا راه‌حل‌های ارائه شده بیشترین تاثیر را بر تجربه مشتری داشته باشند. این فناوری‌ها همچون پلی میان تجربه مشتری و فعالیت‌های بازاریابی عمل می‌کنند.

۴.پیاده‌سازی فرآیندها و هدایت
فناوری فراهم آورنده تجربه مشتری است، اما مستلزم حضور افراد، فرآیندها و هدایت است تا از انجام آنچه که از فناوری انتظار می‌رود اطمینان حاصل شود. شکست در ایجاد دستورالعمل‌هایی برای تعیین نحوه به‌ کارگیری بخش‌های مختلف سازمان از تکنولوژی و چگونگی تسهیم داده در سراسر سازمان ممکن است منجر به تلاش‌ هایی در سازمان شود که به سردرگمی و مانعی برای مقیاس‌گذاری تبدیل شود. به‌ منظور حل چنین چالشی یک شرکت تولید کننده کالاهای مصرفی در رویکرد کلی خود برای ارائه محصول جدید بازبینی کرد. فرآیند کوتاه‌سازی استاندارد سازی نشده بود و به سطوح مختلفی از محصول، عدم شفافیت، عدم تعریف اهداف و ناپایداری در حوزه‌های مختلف می‌ انجامید. همان‌ طور که انتظار می‌رفت تحت چنین شرایطی زمان بیشتری به هدر می‌رفت.

۵. استفاده از بهترین مقیاس‌ها برای پیشبرد موفقیت
فناوری در حال حاضر در حال تبدیل شدن به جام طلایی برای بازاریابی است: توانایی نظارت، پیگیری و مدیریت اثربخشی سرمایه‌گذاری‌های بازاریابی. ارزیابی اثربخشی باید بر اساس مقیاس‌هایی فراتر از مجموعه‌ای از معیارهای محدود موجود صورت بگیرد. برای نمونه درحالی‌که کسب‌وکارهای مختلف گرایش بیشتری به مشتری محوری پیدا می‌کنند، معیارها هم باید بر فعالیت‌های مشتریان تمرکز کنند نه فقط محصول یا فرآیندهای منطقه‌ای. علاوه‌بر این معیارها باید رفتارها و فرآیندهای جدید را تقویت کنند نظیر سرعت بخشیدن به فرآیند تولید محصول و سرعت بخشیدن به فرآیند بهره‌برداری از تجارب در طراحی و تولید محصولات آتی.
به‌منظور افزایش اثربخشی، معیارها باید بینش‌هایی را به صورت عملی برای کسب‌وکار فراهم کنند. این بینش‌ها باید به طریقی ارائه شوند که برایی تصمیم‌گیرندگان قابل درک بوده و از رویکردی آینده نگر برخوردار باشند تا شناسایی فرصت‌های آتی امکان‌پذیر شود.
منبع: بهیدو
 

AliBilly

Member
این روزا دیگه همه برای هرکاری توی اینترنت سرچ میکنن و خدمات و محصول مورد نظر رو حتی اگه بصورت غیرحضوری هم نگیرن حداقل اینه در موردش تحقیق میکنن و نزدیک ترین و مناسب ترین رو برای خودشون انتخاب میکنن...
بطور مثال بنده خودم برای خرید نایلون برای مغازه ام سرچ زدم یک مغازه نزدیک پیدا کردم و رفتم خرید کردم.
یا خدماتی مثل تخلیه چاه و شستشو قالی و فرش و ...
 

جدیدترین ارسال ها

بالا