Salar
Active Member
عملكرد ضعيف مديران احتمال شکست در کار را افزايش ميدهد
حدود 18 ماه قبل بود که "نيکلاس کار" با انتشار مقالهاي با عنوان "بياهميت بودن IT " در مصاحبهاي تجاري با هاروارد، غوغايي در شرکتهاي IT برپا کرد. "کار" با دستآويزهاي پيشرفته سرانجام IT را تنها باعث پيشرفت كنترل و طراحي از راه دور کار در سازمانها پيشبيني کرد.
در مدتزمان طولاني امکان اثبات يا رد نظريهي "کار" وجود دارد. اما هماكنون شرکتهايي همانند "دل"(Dell) و "وال – مارت" (Wal-Mart) توليد نرمافزارهاي سفارشي را افزايش دادهاند تا در رقابت يكهتاز باشند.
مايکل دل بيشترين توجه خود را به اين حقيقت معطوف كرد كه "قدرتمندترين سلاح براي رقابت در ميان شرکتهاي IT مديريت فرآوري نرمفزارهاي اختصاصي آنهاست". همچنين وال – مارت موفقيت چشمگير خود را مديون سيستم پيشرفتهي کنترل دارايي خود است. در هر دوي اين موارد، اينگونه سيستمها به طور كامل محرمانه هستند. واقعيت اين است که بر خلاف گفتهي "كار" IT بسيار بااهميت است و همچنان خواهد بود. شرکتهاي بزرگ براي ارزشمند کردن خود به سختي کار ميکنند و براي سود بردن بيشتر نرمافزارها را بستهبندي و توليد آنها را اختصاصي ميکنند. اين در حالي است که ديگر شرکتها به صورت انبوه اين توليدات را ميخرند تا فقط به يک نظام مطلوب دست پيدا کنند.
اما توسعهدهندگان نرمافزاري جهان کامپيوتر، با آگاهي از اينکه مهارتهاي آنها هميشه مورد نياز خواهد بود در آسايش به سر ميبرند. با اين حال كارپردازان بايد متوجه اين حقيقت باشند که IT نيازمند دانش روزانه است و به روز نبودن اطلاعات با كنار رفتن از صحنهي رقابت برابر است. تحليل گزارشها نشان ميدهد که به طور متوسط 80 درصد پروژههاي نرمافزاري با شکست روبهرو شده است. مناسبترين توجيه براي شکست در اين زمينه برآورده نشدن انتظارات واقعي تجارت به وسيلهي اين پروژههاست.
امروزه هنوز IT جاي خود را در دنياي نرمافزاري پيدا نکرده است. براي هر يك از شاخههاي مختلف IT ميلياردها پاوند هزينه صرف شده است، با اين وجود هنوز هم مجهولات زيادي باقي مانده است.
يک گروه خبري امسال منتشر کرد که در ميان پروژههاي نرمافزاري، به موفقيت 30 درصد هيچ اميدي وجود ندارد و 90 درصد پروژهها هم به موقع تحويل داده نشدهاند. اگرچه نرمافزار سلاح رقابتي بزرگي براي بعضي از شرکتهاست، براي بيشتر شرکتها يک موقعيت شغلي محسوب ميشود. حال بايد ببينيم مشکل چيست و چهچيز ميتواند باعث شود تا تحليلگران و توسعهدهندگان و آزمايشکنندگان به پيشرفت موقعيت کمک کنند.
در بيشتر موارد دليل اصلي شكست پروژهها وجود نارسايي در IT نيست. براي بهبود کيفيت نرمافزارهاي درجه يک امکانات فراواني با سرعت زياد در حال ايجاد هستند. مشکل اصلي در توسعهي يك نرمافزار نخست وجود افرادي که در برقراري ارتباط با نرم افزار ناتوان هستند و سپس ناهماهنگي در روند کار و اهداف تجاري سازمان است.
هر شکست نتيجهي ضعيف بودن ارتباطات است. پيش از همه در ميان مسوولان فناوري در بخش IT و سپس در ميان افرادي که ويژگيهاي پروژههاي مربوط به کار را تعريف و سازماندهي ميکنند .
متاسفانه بيشتر مديران سعي ميكنند به سرعت به پروژههايي در IT بپردازند که بيشترين سود را به دست ميدهد. اين كار آسانترين راه براي دستيابي به سود بيشتر است، بنابراين در اين راه پروژههاي سختتر كه در بيشتر موارد مهمتر و حياتيترند رها ميشوند و به همين ترتيب اين روند تا پايان كار ادامه مييابد؛ يعني به قسمتهاي سودآورتر بيشتر پرداخته ميشود. اين كار پروژه را از رسيدن به اهداف و چارچوب مورد انتظار خود دور ميكند و انديشهي ترجيح سودآوري بر عملكرد مطلوب را رواج ميدهد.
توجه به اين نكته داراي اهميت است كه اگر پروژهاي با کمبود بودجه روبرو شود و يا اينکه وقفهاي در کار به وجود آيد، آنچه که انتظار ميرفت در پايان با سوددهي مناسب به انجام رسد بايد بدون هيچگونه سوددهي رها شود.
توسعهي نرمافزاري نيازمند داشتن يك روند هدايت شدهي تجاري است. با وجود آنکه ميليونها نفر در بخش نرمافزار سرمايهگذاري ميکنند، پيشرفت آن همانند روند پيشروي ديگر مشاغل موشکافانه بررسي نشده است.
هيچ دليلي وجود ندارد که نظم موجود در روند ساخت و طرحريزي منابع اقتصادي، نتواند به همان اندازه در توسعهي نرمافزاري هم موثر باشد. هنگامي که در توسعهي نرمافزار نظم حرف اول را بزند، سوددهي نرمافزار به بيشترين ميزان خود و بخش IT نيز به آن مقامي که شايسته آن است، خواهد رسيد.
نويسنده : لورنت سرافن (www.computerweekly.com)
مترجم : مهدي كشتكار
ناشر : همكاران سيستم
حدود 18 ماه قبل بود که "نيکلاس کار" با انتشار مقالهاي با عنوان "بياهميت بودن IT " در مصاحبهاي تجاري با هاروارد، غوغايي در شرکتهاي IT برپا کرد. "کار" با دستآويزهاي پيشرفته سرانجام IT را تنها باعث پيشرفت كنترل و طراحي از راه دور کار در سازمانها پيشبيني کرد.
در مدتزمان طولاني امکان اثبات يا رد نظريهي "کار" وجود دارد. اما هماكنون شرکتهايي همانند "دل"(Dell) و "وال – مارت" (Wal-Mart) توليد نرمافزارهاي سفارشي را افزايش دادهاند تا در رقابت يكهتاز باشند.
مايکل دل بيشترين توجه خود را به اين حقيقت معطوف كرد كه "قدرتمندترين سلاح براي رقابت در ميان شرکتهاي IT مديريت فرآوري نرمفزارهاي اختصاصي آنهاست". همچنين وال – مارت موفقيت چشمگير خود را مديون سيستم پيشرفتهي کنترل دارايي خود است. در هر دوي اين موارد، اينگونه سيستمها به طور كامل محرمانه هستند. واقعيت اين است که بر خلاف گفتهي "كار" IT بسيار بااهميت است و همچنان خواهد بود. شرکتهاي بزرگ براي ارزشمند کردن خود به سختي کار ميکنند و براي سود بردن بيشتر نرمافزارها را بستهبندي و توليد آنها را اختصاصي ميکنند. اين در حالي است که ديگر شرکتها به صورت انبوه اين توليدات را ميخرند تا فقط به يک نظام مطلوب دست پيدا کنند.
اما توسعهدهندگان نرمافزاري جهان کامپيوتر، با آگاهي از اينکه مهارتهاي آنها هميشه مورد نياز خواهد بود در آسايش به سر ميبرند. با اين حال كارپردازان بايد متوجه اين حقيقت باشند که IT نيازمند دانش روزانه است و به روز نبودن اطلاعات با كنار رفتن از صحنهي رقابت برابر است. تحليل گزارشها نشان ميدهد که به طور متوسط 80 درصد پروژههاي نرمافزاري با شکست روبهرو شده است. مناسبترين توجيه براي شکست در اين زمينه برآورده نشدن انتظارات واقعي تجارت به وسيلهي اين پروژههاست.
امروزه هنوز IT جاي خود را در دنياي نرمافزاري پيدا نکرده است. براي هر يك از شاخههاي مختلف IT ميلياردها پاوند هزينه صرف شده است، با اين وجود هنوز هم مجهولات زيادي باقي مانده است.
يک گروه خبري امسال منتشر کرد که در ميان پروژههاي نرمافزاري، به موفقيت 30 درصد هيچ اميدي وجود ندارد و 90 درصد پروژهها هم به موقع تحويل داده نشدهاند. اگرچه نرمافزار سلاح رقابتي بزرگي براي بعضي از شرکتهاست، براي بيشتر شرکتها يک موقعيت شغلي محسوب ميشود. حال بايد ببينيم مشکل چيست و چهچيز ميتواند باعث شود تا تحليلگران و توسعهدهندگان و آزمايشکنندگان به پيشرفت موقعيت کمک کنند.
در بيشتر موارد دليل اصلي شكست پروژهها وجود نارسايي در IT نيست. براي بهبود کيفيت نرمافزارهاي درجه يک امکانات فراواني با سرعت زياد در حال ايجاد هستند. مشکل اصلي در توسعهي يك نرمافزار نخست وجود افرادي که در برقراري ارتباط با نرم افزار ناتوان هستند و سپس ناهماهنگي در روند کار و اهداف تجاري سازمان است.
هر شکست نتيجهي ضعيف بودن ارتباطات است. پيش از همه در ميان مسوولان فناوري در بخش IT و سپس در ميان افرادي که ويژگيهاي پروژههاي مربوط به کار را تعريف و سازماندهي ميکنند .
متاسفانه بيشتر مديران سعي ميكنند به سرعت به پروژههايي در IT بپردازند که بيشترين سود را به دست ميدهد. اين كار آسانترين راه براي دستيابي به سود بيشتر است، بنابراين در اين راه پروژههاي سختتر كه در بيشتر موارد مهمتر و حياتيترند رها ميشوند و به همين ترتيب اين روند تا پايان كار ادامه مييابد؛ يعني به قسمتهاي سودآورتر بيشتر پرداخته ميشود. اين كار پروژه را از رسيدن به اهداف و چارچوب مورد انتظار خود دور ميكند و انديشهي ترجيح سودآوري بر عملكرد مطلوب را رواج ميدهد.
توجه به اين نكته داراي اهميت است كه اگر پروژهاي با کمبود بودجه روبرو شود و يا اينکه وقفهاي در کار به وجود آيد، آنچه که انتظار ميرفت در پايان با سوددهي مناسب به انجام رسد بايد بدون هيچگونه سوددهي رها شود.
توسعهي نرمافزاري نيازمند داشتن يك روند هدايت شدهي تجاري است. با وجود آنکه ميليونها نفر در بخش نرمافزار سرمايهگذاري ميکنند، پيشرفت آن همانند روند پيشروي ديگر مشاغل موشکافانه بررسي نشده است.
هيچ دليلي وجود ندارد که نظم موجود در روند ساخت و طرحريزي منابع اقتصادي، نتواند به همان اندازه در توسعهي نرمافزاري هم موثر باشد. هنگامي که در توسعهي نرمافزار نظم حرف اول را بزند، سوددهي نرمافزار به بيشترين ميزان خود و بخش IT نيز به آن مقامي که شايسته آن است، خواهد رسيد.
نويسنده : لورنت سرافن (www.computerweekly.com)
مترجم : مهدي كشتكار
ناشر : همكاران سيستم