Vias
Member
در مرحله اول 2 صلوات بفرست
غيرعاديترين تركيبات، ميتوانند اشتهابرانگيزترين غذاها را به وجود بياورند و اين طعمها و مواد غيرمعمول، مرزهاي آشپزي، و همچنين ذائقه ما را نيز گسترش ميدهند. استوديوي پيكسار اين حس را با يك انيميشن كامپيوتري به ما منتقل ميكند؛ راتاتويي (Ratatouille)، هشتمين انيميشن بلند اين استوديو است. اما توليد غذاهايي كه دهان بيننده را آب بياندازند، تنها يكي از چالشهايي بود كه تيم سازنده با آن روبهرو بود.
راتاتويي، حكايت غيرقابلپيشبيني و دلچسب و خندهدار موشي بهنام رمي است كه حس بويايي بسيار قوي و استعداد فوقالعادهاي در تركيب طعمهاي مختلف و تهيه غذاهاي لذيذ دارد. وقتي رمي دزدكي وارد آشپزخانه رستوران معروف گاستوُ در پاريس ميشود، بهطور مخفيانه به درست كردن غذاهايي ميپردازد كه باعث شگفتي سرآشپزها، مشتريها و كارشناسان تغذيه ميشود؛ يعني همان كساني كه اگر از واقعيت امر باخبر شوند، غوغايي بهپا خواهند كرد.
ممكن است از خود بپرسيد چطور ممكن است چنين چيزي جواب دهد؛ يك موش كه در يك رستوران پاريسي آشپزي ميكند! يك غذاي ديجيتالي كه آنقدر واقعي به نظر ميرسد كه ميتواند حس چشايي بيننده را تحريك كند! اگر وارد آشپزخانه پيكسار شويد، سرآشپزهايي را خواهيد ديد كه خوراكهاي جادويي راتاتويي را پختهاند.
شکل 1- رمي، موش کوچک آبي- خاکستري، دزدکي از زير لباس لينگوييني به غذايي نگاه ميکند که با کمک هم درست کردهاند.
Brad Bird، كارگردان فيلم، درباره وجود موش در آشپزخانه ميگويد: «اين موضوع هميشه احساس انزجار شديدي در خود دارد.»
Sharon Calahan، مدير فيلمبرداري و نورپردازي توضيح ميدهد: «ما مجبور بوديم قواعد مرسوم گرافيك كامپيوتري را تغيير دهيم. من ميخواستم همهچيز آبدار و لذيذ بهنظر برسد، درست همانطور كه در واقعيت وجود دارند.»
مواد مورد نياز
بعد از مدتي كار، اين احساس به وجود آمد كه نتيجه دلخواه حاصل نشده است. يك سال و نيم قبل از تاريخ پخش فيلم، John Lasseter تهيهكننده اجرايي پيكسار، اد كتمول بنيانگذار پيكسار و استيو جابز، رئيس هيئت مديره پيكسار، از بِرد، يعني كسي كه قبلاً به خاطر فيلم باورنكردنيها، اسكار گرفته است و دو جايزه اني نيز براي همين فيلم و غول آهني در كارنامه خود دارد، درخواست كردند كه وارد تيم توليد شود.
بِرد ميگويد: «همه، ايده اصلي را باور داشتند. من طرح اصلي و كاراكترها را حفظ كردم، اما يك فيلمنامه جديد نوشتم و فقط از دو صحنه و دو خط از ديالوگهاي نسخه قبلي استفاده كردم.»
به رغم اينكه بِرد كاراكترها را حفظ كرده، تغييرات عمدهاي روي بعضي از آنها اعمال كرده است. قبل از هر چيز، او موشها را تبديل به موشهاي واقعي كرد. تا قبل از ورود بِرد، براي از بين بردن حس انزجاري كه از ديدن يك موجود جونده در آشپزخانه بهوجود ميآيد، موشها كارتوني بودند.
او ميگويد: «من احساس كردم كه اين كار، اشتباه بزرگي است. موش به عنوان موجودي كه ميخواهد در يك آشپزخانه، سرآشپز شود غيرمعمولترين و خندهدارترين انتخاب است. رمي كاراكتري شبهه انساني دارد، اما در نسخه قبلي، موشها در واقع انسانهاي كوچكي بودند و موشها حس خوبي را منتقل نميكردند.»
بنابراين قرار شد رمي و خانوادهاش مثل موشهاي واقعي باشند، در نتيجه وقتي كه رمي ميخواهد راه برود، بايد مثل يك موش روي چهار دست و پا راه برود. براي اين كار، گروه پيكسار مجبور بود كه مدل موشها و اسكلتبندي آنها را به طور كامل از اول بسازد.
مارك والش، يكي از دو سرپرست انيماتورها ميگويد: «اسكلتبندي بر پايه حركت روي دو پا، ديگر جواب نميداد. بنابراين بعد از تقريباً يك سال كار، همه چيز بايد تغيير ميكرد.»
ديگر سرپرست انيماتورها، ديلن براون، توضيح ميدهد: «شانه يك موش، از درون به بيرون حركت ميكند و شانه يك انسان، از بيرون به درون.»
علاوه بر اين، گاهي رمي براي انجام بعضي كارهاي آشپزي روي دو پا ميايستد، اما در بقيه مواقع همچنان بايد روي چهار پا حركت كند. ضمن اينكه مثل موشهاي واقعي، رمي و خانوادهاش ميتوانند به زور از سوراخهاي كوچك عبور كنند، بنابراين اسكلتبندي اوليه نيازمند اين بود كه انعطافپذيري زيادي داشتهباشد.
برايان گرين، سرپرست كاراكترسازها، ميگويد: «ساختن يك موجود چهارپا آسان است، ساختن يك موجود دو پا هم آسان است، اما ما مجبور بوديم اسكلتبندي را تغيير دهيم. اين موضوع باعث نگراني ما ميشد. در يك صحنه، رمي بايد روي چهار پا حركت ميكرد، سپس روي دو پا ميايستاد و يك قاشق ميداشت و آشپزي ميكرد.»
بِرد همچنين، به كولِت، تنها سرآشپز زن، نقش مهمتري را اختصاص داد و گاستو نيز كه يك سرآشپز پنجستاره و مؤسس رستوران بود، در نسخه جديد زنده نيست و مدتها پيش مرده است. والش ميگويد: «يك روز برد نزد ما آمد و گفت، گاستوُ مرده است. رنگ همه پريد. گاستوُ كاملاً مدلسازي و ساخته و پرداخته شده بود.
شکل 2- گاستو به شکل يک روح و بهعنوان وجدان و راهنماي رمي در فيلم ظاهر ميشود.
بعد برَد گفت: «او در حقيقت وجدان رمي و منبع الهام او است و ما او را به اين شكل در فيلم خواهيم داشت.» همه از لاي مژه و با سرهاي كجشده به برد نگاه ميكردند.» گاستو به يك عنصر غيرمنتظره تبديل شد.
در راتاتويي، رمي هيچوقت با سرآشپزهاي انسان در آشپزخانه، صحبت نميكند. او يك موش است و فقط با خانوادهاش و البته با گاستوُ حرف ميزند. گاستو به شكل يك روح ظاهر ميشد؛ چرا كه آنتون اگو، كارشناس غذايي، به جاي پنج ستاره به او چهار ستاره داده و او دست به خودكشي زده بود.
جملهاي از گاستو كه الهامبخش رمي است و جان او را نجات ميدهد اين است كه «هر كسي ميتواند آشپزي كند.»
ساخت محيط
فيلم با تصاويري از حومه فرانسه و با صداي رمي در پسزمينه كه قصهاش را تعريف ميكند، شروع ميشود. از همان صحنه اول، كه خانه كوچك روستايي را در ميان برگهاي پاييزي ميبينيم، مشخص است كه پيكسار يك كار خاص و منحصر به فرد در زمينه نور، رنگ و بافت انجام داده است؛ راتاتويي يك فيلم با يك سري اسباببازي خوشرنگ، ماهي، حشره يا ماشين نيست (اشاره به عناصر فانتزي فيلمهاي قبلي پيكسار).
Michael Fong، سرپرست فني فيلم، ميگويد: «ما سعي كرديم كه فيلمي متفاوت بسازيم. مسئله عمده اين بود كه از آنچه انيميشنهاي معمول كامپيوتري هستند، فاصله بگيريم. ما از شر خطوط راست خلاص شديم و مقدار زيادي كار دستي انجام داديم. ما ميخواستيم كه كار، دستساز بهنظر برسد. بخش ديگر، نورپردازي و سايهزني بود.»
در حومه شهر، اين رمي است كه به برادرش اميل، معناي طعم خوب را ميفهماند؛ برادري كه از خوردن آشغال راضي است. پدر آنها نيز از قوه بويايي رمي استفاده ميكند؛ يعني قبل از آنكه به خوردن چيزي كه از آشغالها بهدست آوردهاند دست بزنند، رمي با بو كشيدن بايد غيرسمي بودن آن را تأييد كند.
براي متحرك كردن موشها، كه گاه شامل هزاران موش ميشوند، پيكسار براي اولين بار از نرمافزار تودهساز1 استفاده كرد. انيماتورها چرخه حركات را ساخته و يك تيم سازنده جمعيت، اين حركات را به جمعيت ساختهشده نسبت ميدهند.
علاوه بر اينها، پيكسار به منظور بيرون كشيدن يك موش خاص از شبيهساز جمعيت و انتقال آن به نرمافزار انيميشن اختصاصي استوديو، يعني مِنو ­(Menv)، ابزارهاي خاصي ساختهاست. پيكسار همچنين از آتودسك مايا براي مدلسازي و نرمافزار داخلياش، ژپتو (Geppetto) براي اسكلتسازي استفاده كرده است.
شکل 3- ابداع مدل روشنايي جديد، به نورپردازان قابليت کار با امکانات رنگي تازه را بخشيد تا بتوانند نور ملايم پاريس را به دست آورند و در عين حال با رنگهاي روغني، خلوص مناسبي به محيط ببخشند.
وقتي كه رمي گوشه و كنار خانهاي را كه در صحنه اول ديديم وارسي ميكند، به كتاب آشپزي گاستوُ بر ميخورد. اما مادربزرگي كه صاحب خانه است، آنها را ميبيند و با تفنگ شكاري، رمي و خانوادهاش را به گلوله ميبندد. موشها به سمت قايقهاي خود فرار ميكنند. آب، آنها را به سمت سيلابي ميكشاند، اما رمي با چسبيدن به كتاب آشپزي، روي جريان طغيانكننده آب سوار ميشود.
براي ايجاد جريان آب، گروه فني از همان شبيهسازي كه در «بهدنبال نيمو» به كار رفته بود، استفاده كردند، اما سطوح «مِش» را تغيير دادهاند يا در اصل، روش ساخت مِشها را، كه با استفاده از دادههاي شبيهسازي ساخته ميشوند، تغيير دادهاند.
فانگ توضيح ميدهد: «حجم بزرگي از توپهاي پينگپنگ را تصور كنيد كه شبيهساز، آنها را مثل موجهاي بزرگ تكان ميدهد. ما سطح را پيدا كرديم و يك مِش مستقل از آن ساختيم.
در نيمو، وقتي چنين كاري ميكرديم مقداري از جزئيات از دست ميرفت. در راتاتويي وقتي كه پوشش سطحي را روي توپهاي پينگپنگ پهن كرديم جزئيات بيشتري بهدست آورديم.»
در نيمو، پيكسار بيشتر به سيستم ذرهاي (particle) تكيه داشت، اما در راتاتويي با استفاده از تحقيقاتي كه از طريق چنشن (Chen Shen) و ديگران در دانشگاه كاليفرنيا در بِركلي انجام داد، به راهحلهاي ديگري متوسل شد.
بعد از سواري روي جريان آب، رمي خود را به خشكي، در زير چاه فاضلاب ميرساند، و استراحت ميكند و كتاب آشپزي را ورق ميزند. وقتي به صفحه گاستوُ ميرسد تصوير سرآشپز اعظم به حركت در ميآيد. گاستوُ از درون صفحه بر ميخيزد و حالا اين روح معلق نيمهشفاف به رمي ميگويد كه به بالا برود و اطراف را بررسي كند و وقتي رمي اين كار را انجام ميدهد، متوجه ميشود كه در شهر زيباي پاريس است.
پيكسار هميشه در زمينه انيميشن كامپيوتري، اگر نگوييم پيشتازترين، اما جزء پيشتازان بوده است. چنانكه با هر انيميشن كوتاه و بلندي كه ارايه ميدهد، همه از گوشه و كنار دنيا لب به تحسينش ميگشايند و هر كدام از محصولاتش انواع و اقسام جوايز را يدك ميكشند. انيميشنهاي پيكسار هميشه مرزهاي تكنيكي اين حوزه را گسترش دادهاند و از لحاظ هنري نيز بينقص و بحثبرانگيز هستند. شركتي كه حتي يك قدم اشتباه هم برنداشتهاست. در اين مقاله سعي بر اين است كه به بررسي مسائل و نكات فني آخرين انيميشن بلند اين شركت بپردازيم.
راتاتويي، حكايت غيرقابلپيشبيني و دلچسب و خندهدار موشي بهنام رمي است كه حس بويايي بسيار قوي و استعداد فوقالعادهاي در تركيب طعمهاي مختلف و تهيه غذاهاي لذيذ دارد. وقتي رمي دزدكي وارد آشپزخانه رستوران معروف گاستوُ در پاريس ميشود، بهطور مخفيانه به درست كردن غذاهايي ميپردازد كه باعث شگفتي سرآشپزها، مشتريها و كارشناسان تغذيه ميشود؛ يعني همان كساني كه اگر از واقعيت امر باخبر شوند، غوغايي بهپا خواهند كرد.
ممكن است از خود بپرسيد چطور ممكن است چنين چيزي جواب دهد؛ يك موش كه در يك رستوران پاريسي آشپزي ميكند! يك غذاي ديجيتالي كه آنقدر واقعي به نظر ميرسد كه ميتواند حس چشايي بيننده را تحريك كند! اگر وارد آشپزخانه پيكسار شويد، سرآشپزهايي را خواهيد ديد كه خوراكهاي جادويي راتاتويي را پختهاند.
شکل 1- رمي، موش کوچک آبي- خاکستري، دزدکي از زير لباس لينگوييني به غذايي نگاه ميکند که با کمک هم درست کردهاند.
Brad Bird، كارگردان فيلم، درباره وجود موش در آشپزخانه ميگويد: «اين موضوع هميشه احساس انزجار شديدي در خود دارد.»
Sharon Calahan، مدير فيلمبرداري و نورپردازي توضيح ميدهد: «ما مجبور بوديم قواعد مرسوم گرافيك كامپيوتري را تغيير دهيم. من ميخواستم همهچيز آبدار و لذيذ بهنظر برسد، درست همانطور كه در واقعيت وجود دارند.»
مواد مورد نياز
بعد از مدتي كار، اين احساس به وجود آمد كه نتيجه دلخواه حاصل نشده است. يك سال و نيم قبل از تاريخ پخش فيلم، John Lasseter تهيهكننده اجرايي پيكسار، اد كتمول بنيانگذار پيكسار و استيو جابز، رئيس هيئت مديره پيكسار، از بِرد، يعني كسي كه قبلاً به خاطر فيلم باورنكردنيها، اسكار گرفته است و دو جايزه اني نيز براي همين فيلم و غول آهني در كارنامه خود دارد، درخواست كردند كه وارد تيم توليد شود.
بِرد ميگويد: «همه، ايده اصلي را باور داشتند. من طرح اصلي و كاراكترها را حفظ كردم، اما يك فيلمنامه جديد نوشتم و فقط از دو صحنه و دو خط از ديالوگهاي نسخه قبلي استفاده كردم.»
به رغم اينكه بِرد كاراكترها را حفظ كرده، تغييرات عمدهاي روي بعضي از آنها اعمال كرده است. قبل از هر چيز، او موشها را تبديل به موشهاي واقعي كرد. تا قبل از ورود بِرد، براي از بين بردن حس انزجاري كه از ديدن يك موجود جونده در آشپزخانه بهوجود ميآيد، موشها كارتوني بودند.
بنابراين قرار شد رمي و خانوادهاش مثل موشهاي واقعي باشند، در نتيجه وقتي كه رمي ميخواهد راه برود، بايد مثل يك موش روي چهار دست و پا راه برود. براي اين كار، گروه پيكسار مجبور بود كه مدل موشها و اسكلتبندي آنها را به طور كامل از اول بسازد.
مارك والش، يكي از دو سرپرست انيماتورها ميگويد: «اسكلتبندي بر پايه حركت روي دو پا، ديگر جواب نميداد. بنابراين بعد از تقريباً يك سال كار، همه چيز بايد تغيير ميكرد.»
ديگر سرپرست انيماتورها، ديلن براون، توضيح ميدهد: «شانه يك موش، از درون به بيرون حركت ميكند و شانه يك انسان، از بيرون به درون.»
برايان گرين، سرپرست كاراكترسازها، ميگويد: «ساختن يك موجود چهارپا آسان است، ساختن يك موجود دو پا هم آسان است، اما ما مجبور بوديم اسكلتبندي را تغيير دهيم. اين موضوع باعث نگراني ما ميشد. در يك صحنه، رمي بايد روي چهار پا حركت ميكرد، سپس روي دو پا ميايستاد و يك قاشق ميداشت و آشپزي ميكرد.»
بِرد همچنين، به كولِت، تنها سرآشپز زن، نقش مهمتري را اختصاص داد و گاستو نيز كه يك سرآشپز پنجستاره و مؤسس رستوران بود، در نسخه جديد زنده نيست و مدتها پيش مرده است. والش ميگويد: «يك روز برد نزد ما آمد و گفت، گاستوُ مرده است. رنگ همه پريد. گاستوُ كاملاً مدلسازي و ساخته و پرداخته شده بود.
شکل 2- گاستو به شکل يک روح و بهعنوان وجدان و راهنماي رمي در فيلم ظاهر ميشود.
بعد برَد گفت: «او در حقيقت وجدان رمي و منبع الهام او است و ما او را به اين شكل در فيلم خواهيم داشت.» همه از لاي مژه و با سرهاي كجشده به برد نگاه ميكردند.» گاستو به يك عنصر غيرمنتظره تبديل شد.
در راتاتويي، رمي هيچوقت با سرآشپزهاي انسان در آشپزخانه، صحبت نميكند. او يك موش است و فقط با خانوادهاش و البته با گاستوُ حرف ميزند. گاستو به شكل يك روح ظاهر ميشد؛ چرا كه آنتون اگو، كارشناس غذايي، به جاي پنج ستاره به او چهار ستاره داده و او دست به خودكشي زده بود.
جملهاي از گاستو كه الهامبخش رمي است و جان او را نجات ميدهد اين است كه «هر كسي ميتواند آشپزي كند.»
ساخت محيط
فيلم با تصاويري از حومه فرانسه و با صداي رمي در پسزمينه كه قصهاش را تعريف ميكند، شروع ميشود. از همان صحنه اول، كه خانه كوچك روستايي را در ميان برگهاي پاييزي ميبينيم، مشخص است كه پيكسار يك كار خاص و منحصر به فرد در زمينه نور، رنگ و بافت انجام داده است؛ راتاتويي يك فيلم با يك سري اسباببازي خوشرنگ، ماهي، حشره يا ماشين نيست (اشاره به عناصر فانتزي فيلمهاي قبلي پيكسار).
Michael Fong، سرپرست فني فيلم، ميگويد: «ما سعي كرديم كه فيلمي متفاوت بسازيم. مسئله عمده اين بود كه از آنچه انيميشنهاي معمول كامپيوتري هستند، فاصله بگيريم. ما از شر خطوط راست خلاص شديم و مقدار زيادي كار دستي انجام داديم. ما ميخواستيم كه كار، دستساز بهنظر برسد. بخش ديگر، نورپردازي و سايهزني بود.»
در حومه شهر، اين رمي است كه به برادرش اميل، معناي طعم خوب را ميفهماند؛ برادري كه از خوردن آشغال راضي است. پدر آنها نيز از قوه بويايي رمي استفاده ميكند؛ يعني قبل از آنكه به خوردن چيزي كه از آشغالها بهدست آوردهاند دست بزنند، رمي با بو كشيدن بايد غيرسمي بودن آن را تأييد كند.
براي متحرك كردن موشها، كه گاه شامل هزاران موش ميشوند، پيكسار براي اولين بار از نرمافزار تودهساز1 استفاده كرد. انيماتورها چرخه حركات را ساخته و يك تيم سازنده جمعيت، اين حركات را به جمعيت ساختهشده نسبت ميدهند.
علاوه بر اينها، پيكسار به منظور بيرون كشيدن يك موش خاص از شبيهساز جمعيت و انتقال آن به نرمافزار انيميشن اختصاصي استوديو، يعني مِنو ­(Menv)، ابزارهاي خاصي ساختهاست. پيكسار همچنين از آتودسك مايا براي مدلسازي و نرمافزار داخلياش، ژپتو (Geppetto) براي اسكلتسازي استفاده كرده است.
شکل 3- ابداع مدل روشنايي جديد، به نورپردازان قابليت کار با امکانات رنگي تازه را بخشيد تا بتوانند نور ملايم پاريس را به دست آورند و در عين حال با رنگهاي روغني، خلوص مناسبي به محيط ببخشند.
وقتي كه رمي گوشه و كنار خانهاي را كه در صحنه اول ديديم وارسي ميكند، به كتاب آشپزي گاستوُ بر ميخورد. اما مادربزرگي كه صاحب خانه است، آنها را ميبيند و با تفنگ شكاري، رمي و خانوادهاش را به گلوله ميبندد. موشها به سمت قايقهاي خود فرار ميكنند. آب، آنها را به سمت سيلابي ميكشاند، اما رمي با چسبيدن به كتاب آشپزي، روي جريان طغيانكننده آب سوار ميشود.
براي ايجاد جريان آب، گروه فني از همان شبيهسازي كه در «بهدنبال نيمو» به كار رفته بود، استفاده كردند، اما سطوح «مِش» را تغيير دادهاند يا در اصل، روش ساخت مِشها را، كه با استفاده از دادههاي شبيهسازي ساخته ميشوند، تغيير دادهاند.
فانگ توضيح ميدهد: «حجم بزرگي از توپهاي پينگپنگ را تصور كنيد كه شبيهساز، آنها را مثل موجهاي بزرگ تكان ميدهد. ما سطح را پيدا كرديم و يك مِش مستقل از آن ساختيم.
در نيمو، وقتي چنين كاري ميكرديم مقداري از جزئيات از دست ميرفت. در راتاتويي وقتي كه پوشش سطحي را روي توپهاي پينگپنگ پهن كرديم جزئيات بيشتري بهدست آورديم.»
در نيمو، پيكسار بيشتر به سيستم ذرهاي (particle) تكيه داشت، اما در راتاتويي با استفاده از تحقيقاتي كه از طريق چنشن (Chen Shen) و ديگران در دانشگاه كاليفرنيا در بِركلي انجام داد، به راهحلهاي ديگري متوسل شد.
بعد از سواري روي جريان آب، رمي خود را به خشكي، در زير چاه فاضلاب ميرساند، و استراحت ميكند و كتاب آشپزي را ورق ميزند. وقتي به صفحه گاستوُ ميرسد تصوير سرآشپز اعظم به حركت در ميآيد. گاستوُ از درون صفحه بر ميخيزد و حالا اين روح معلق نيمهشفاف به رمي ميگويد كه به بالا برود و اطراف را بررسي كند و وقتي رمي اين كار را انجام ميدهد، متوجه ميشود كه در شهر زيباي پاريس است.