miladgraphic
Member
از سال 1468 م . که فن چاپ توسط گوتنبرگ اختراع شد هنرمندان سعی بر این کردند که صفحه ای که در آن کلمات چاپ می شود جلوه و زیبایی بیشتری داشته باشند . از همان زمان تلاش برای توانمندتر کردن حروف چاپی بیشتر شد . یکی از دلایل مهم این اقدام زیباتر کردن کتاب مقدس ( منظورم انجیل هست ) برای مسیحیان بود که جذابیت بیشتری برای آنها داشته باشه .
در کل ؛ تا به امروز که تایپوگرافی به اینجا رسیده تعاریف و نظرات زیادی حول تایپوگرافی مطرح شده . یک سری می گویند زیبایی بصری بر خوانایی تقدم داره . یک سری دیگه اعتقادی 180 درجه برعکس این نظر دارند . اما اگر بخواهیم میانه رو باشیم حقیقتا هر دوی اینها را باید در نظر گرفت .
به اعتقاد اینجانب ، ما برای هندلترینگ ، خوشنویسی، خطاطی ، نقاشیخط و غیره تعریف خودشون رو داریم . پس تایپوگرافی جداست . تعریفی که این حقیر بهش اعتقاد داره ، تایپوگرافی :
1- باید خوانا باشه .
2- بر اساس حروف چاپی ما باشد .
3- تغییرات در فرم حروف باید به صورتی باشد که به معنای اثر ارتباط داشته باشد .
تایپوگرافی رو بهتره بگیم تایپوتراپی . همون طور که در فیزیوتراپی عضلات ناتوان رو توانمند می کنند ، در تایپوگرافی هم با کار کردن بر روی فرم حروف باید انها را از لحاظ بصری توانمند تر کرد .
در ایران کارهایی شده : نمایشگاه تایپوگرافی مولوی ، نمایشگاه تایپوگرافی بوف کور و دوسالانه تایپوگرافی . اما اگر به نمایشگاههای این جاهایی که گفتم می رفتین 15 تا کار تایپوگرافی با معنای اصلیش پیدا نمیکردین .
همه یا خطاطی بود ، یا نقاشیخط یا هند لترینگ . اثری از تایپوگرافی نبود . حتی اگر از این هم صرف نظر کنیم بعضی از کارها که برای نمایش بود 1 اپسیلون هم به معنا و کارکرد نمایشگاه ربط نداشت .
می تونم بگم بهترین کسی که تا به حال ، تایپوگرافی کار کرده رضا عابدینی هست .
یک نکته : در تایپوگرافی منظور این نیست که فقط به متن باید توجه کرد و زمینه کار و رنگ و غیره را فراموش کرد . اما در این هنر بیشتر توجه ما بر روی فرم خط همراه با یک نگاه تیز به معقوله ای مثل رنگ باید باشه .
البته این نکته رو هم ذکر بکنم که نسل دوم گرافیک ما نقاشی خوانده بودند ، به خاطر همین در آن زمان تصویر بر نوشته اولویت داشت . هربرت لوبالین ، از تایپوگرافیستهای مطرح دنیا یک برخورد تصویری با حروف سربی داشته ( که یک جورایی میشه گفت ، این از همون طرز فکرهای نسل دوم گرافیست های ماست ). کارهایی مثل : mother & child و families ( از هربرت لوبالین ) حقیقتا عالیست .
نتیجه اخلاقی : نسل دوم گرافیستهای ما ، کار بر روی همان حروف سربی روزنامه ای را تایپوگرافی می دونه . اما نسل چهارم ، این تعریف رو داره که در حال حاضر خوشنویسی و حتی دست نویس ها بصورت فونت درآمده . پس اونها رو هم میشه گفت تاپیوگرافی .
اما دنیای گرافیک امروز ( اکثر قریب به اتفاق ) همون تعریف 1468 رو قبول داره .
این هم نمونه :
شماره 1
شماره 2
شماره 3
شماره 4
مختصر بود و امیدوارم مفید .
__________________________________
منابع و ماخذ :
1- خودم
2- روزنامه اعتماد ملی / 18 مرداد 85
2- روزنامه شرق / مصاحبه با استاد قباد شیوا ( تاریخ دقیقشو نمی دونم )
موفق باشید .
در کل ؛ تا به امروز که تایپوگرافی به اینجا رسیده تعاریف و نظرات زیادی حول تایپوگرافی مطرح شده . یک سری می گویند زیبایی بصری بر خوانایی تقدم داره . یک سری دیگه اعتقادی 180 درجه برعکس این نظر دارند . اما اگر بخواهیم میانه رو باشیم حقیقتا هر دوی اینها را باید در نظر گرفت .
به اعتقاد اینجانب ، ما برای هندلترینگ ، خوشنویسی، خطاطی ، نقاشیخط و غیره تعریف خودشون رو داریم . پس تایپوگرافی جداست . تعریفی که این حقیر بهش اعتقاد داره ، تایپوگرافی :
1- باید خوانا باشه .
2- بر اساس حروف چاپی ما باشد .
3- تغییرات در فرم حروف باید به صورتی باشد که به معنای اثر ارتباط داشته باشد .
تایپوگرافی رو بهتره بگیم تایپوتراپی . همون طور که در فیزیوتراپی عضلات ناتوان رو توانمند می کنند ، در تایپوگرافی هم با کار کردن بر روی فرم حروف باید انها را از لحاظ بصری توانمند تر کرد .
در ایران کارهایی شده : نمایشگاه تایپوگرافی مولوی ، نمایشگاه تایپوگرافی بوف کور و دوسالانه تایپوگرافی . اما اگر به نمایشگاههای این جاهایی که گفتم می رفتین 15 تا کار تایپوگرافی با معنای اصلیش پیدا نمیکردین .
همه یا خطاطی بود ، یا نقاشیخط یا هند لترینگ . اثری از تایپوگرافی نبود . حتی اگر از این هم صرف نظر کنیم بعضی از کارها که برای نمایش بود 1 اپسیلون هم به معنا و کارکرد نمایشگاه ربط نداشت .
می تونم بگم بهترین کسی که تا به حال ، تایپوگرافی کار کرده رضا عابدینی هست .
یک نکته : در تایپوگرافی منظور این نیست که فقط به متن باید توجه کرد و زمینه کار و رنگ و غیره را فراموش کرد . اما در این هنر بیشتر توجه ما بر روی فرم خط همراه با یک نگاه تیز به معقوله ای مثل رنگ باید باشه .
البته این نکته رو هم ذکر بکنم که نسل دوم گرافیک ما نقاشی خوانده بودند ، به خاطر همین در آن زمان تصویر بر نوشته اولویت داشت . هربرت لوبالین ، از تایپوگرافیستهای مطرح دنیا یک برخورد تصویری با حروف سربی داشته ( که یک جورایی میشه گفت ، این از همون طرز فکرهای نسل دوم گرافیست های ماست ). کارهایی مثل : mother & child و families ( از هربرت لوبالین ) حقیقتا عالیست .
نتیجه اخلاقی : نسل دوم گرافیستهای ما ، کار بر روی همان حروف سربی روزنامه ای را تایپوگرافی می دونه . اما نسل چهارم ، این تعریف رو داره که در حال حاضر خوشنویسی و حتی دست نویس ها بصورت فونت درآمده . پس اونها رو هم میشه گفت تاپیوگرافی .
اما دنیای گرافیک امروز ( اکثر قریب به اتفاق ) همون تعریف 1468 رو قبول داره .
این هم نمونه :
شماره 1
شماره 2
شماره 3
شماره 4
مختصر بود و امیدوارم مفید .
__________________________________
منابع و ماخذ :
1- خودم
2- روزنامه اعتماد ملی / 18 مرداد 85
2- روزنامه شرق / مصاحبه با استاد قباد شیوا ( تاریخ دقیقشو نمی دونم )
موفق باشید .