maryam-moayed
New Member
برای همه ما پیشآمده که گاهی خواسته یا ناخواسته موتور جستجوی دیگری را امتحان کرده باشیم. اما آیا واقعاً هیچکدام از ما چیزی را به گوگل ترجیح میدهیم؟ شاید در ظاهر تفاوتها زیاد نباشند، اما درنهایت انتخاب همه ما گوگل خواهد بود. چراکه نتایج ارائهشده آن مرتبطتر بوده و سرعت بالاتری دارد. بهعلاوه روزبهروز نیز قدرتمندتر شده و همواره روندی رو به رشد دارد. پس از امتحان کردن جایگزینهای متعدد، و پیدا نکردن گزینهای بهتر از گوگل، به این فکر افتادم تا ببینم دلیل برتری گوگل چیست. چه چیز گوگل را از رقیبان متمایز کرده است. اینها تمام آن چیزی است که به آن رسیدم…. بد نیست نگاهی گذرا به آنچه تاکنون شاهد بودهایم بیندازیم. ببینیم تکنولوژی موتورهای جستجو چطور ظاهر شد، جلو رفت و به اینجا رسید…
تکنولوژی و خلاقیت بهکاررفته در Archie در موارد مشابه دیگری همچون Veronica and Jughead، VLib، Gopher و… نیز به کار رفت. تمامی این اسامی، اگرچه خیلی زود با تکنولوژیهایی پیشرفته جایگزین شده و از یاد رفتند، اما پیشگامان صنعت موتورهای جستجو بهحساب میآیند.
این ابزار اولین روباتی است که وظیفه فهرست بندی سایتها و واردکردن آنها را در یک پایگاه داده به عهده داشت.
Excite پروژه شش دانشجو کارشناسی دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۹۳ است. هدف این پروژه، استفاده از تحلیلهای آماری روابط زبانی برای ارتقا فهرستبندیها بود. Excite که بعدها به Architext تغییر کرد، مختصری توضیح در مورد وبسایتها ارائه میکرد. همین مسئله باعث میشد به نسبت موتورهای جستجوی قبلی که تنها متکی بر لینک بودند، کارآمدتر باشد.
۱۹۹۴ بهتنهایی سال مهمی برای موتورهای جستجو بود. ظرف مدت ۱۲ ماه، Infoseek، AltaVista، WebVista، Yahoo! و Lycos پا به میدان گذاشتند. Infoseek: به افراد اجازه میداد صفحات وب خود را ثبت کرده و آن را بهصورت خودکار بر مبنا دستههای کاربران، فهرست کنند. AltaVista: اولین موتور جستجو با پهنای باند نامحدود بود، که از ویرایشگرها در ارائه نتایج جستجو استفاده میکرد WebCrawler: اولین جستجوگری که به محتوا کل صفحه میپرداخت و تنها بهعنوان، و یا توضیح عنوان بسنده نمیکرد. Lycos: اولین موتور جستجویی بود که به ترتیب مرتبط بودن، نتایج را فهرست میکرد. علاوه بر این، در زمان خود بزرگترین پایگاه دادهای را داشت. این موتور جستجو در سال ۱۹۹۶ و در اوج خود، بیش از ۶۰ میلیون وبسایت را فهرست کرده بود. در این برهه زمانی و تا چند سال پسازآن، موتورهای جستجو بهطور گستردهتر از متا-تگهای عنوان، توضیحات، و کلیدواژههایی که وبمسترها به سایت و محتوا خود میافزودند استفاده میکردند. این تگها و تراکم کلیدواژهها، فاکتورهای اصلی رتبهبندی در آن سالها بهحساب میآمد. این مسئله در را به روی اسپم گشود و اولین جرقههای سئو زده شد. بهاینترتیب که افراد با تزریق کلیدواژه به تگها و محتوا خود سعی در به بازی گرفتن سیستم و دست بردن در نتایج جستجو به نفع خود داشتند.
Ask و سرویس Ask Jeeves، از ویراستارهای انسان برای فهرست کردن جستارهای محبوب استفاده میکرد. این سرویس یک اتوماسیون رتبهبندی با نام DirectHit را نیز به کار میبست که بر پایه محبوبیت، سایتها را فهرست میکرد و بعدها مشخص شد بهراحتی امکان دستکاری آن وجود دارد. چند سال بعد، استفاده از این موتور را متوقف کردند.
MSN به پشتوانه باقی محصولات مایکروسافت، موتور جستجو خود را عرضه کرد و پا به عرصه جستجو آنلاین گذاشت. این موتور جستجو بر پایه دایرکتوریهای پولیای مانند Overture، Looksmart و… کار میکرد. بعدها گوگل ثابت کرد که مدل بکلینک درزمینهٔ رتبهبندی نتیجه بهتری دارد و MSN نیز در سال ۲۰۰۴ به همین شیوه روی آورد. البته حاصل کار او، بهخوبی گوگل نبود.
در سال ۲۰۰۹، MSN با نام تجاری جدیدی خودنمایی کرد. Bing به نسبت قبل، رابط کاربری ارتقا یافتهای داشت. به هنگام تایپ، عبارت موردنظر را حدس میزد، محتوا را در همان صفحه جستجو ارائه میکرد و نیازی به کلیک بر روی لینک نبود، و ویژگیهای تازهای در طراحی آن به کار بستهشده بود تا فرآیند جستجو ساده و دستیافتنی باشد.
در اواخر دهه ۹۰ شیوع اسپمها و نامرتبط بودن نتایج ارائهشده در موتورهای جستجو، این ابزارها را تقریباً غیرقابل استفاده کرده بود. تا پیش از عرضه گوگل در سال ۱۹۹۸ و حتی تا چند سال پسازآن، هیچکدام از رقبا برای مشکل اسپمهای وب و دستکاری موتورهای جستجو، همان چیزی که سرانجام سئو نامیده شد، پاسخ مشخص و راهحلی مؤثر سراغ نداشتند.
گوگل پا به میدان گذاشت …
جرقههای گوگل با پروژه BackRub توسط “لری پیج” و “سرگی برین” در سال ۱۹۹۶ زده شد. هدف پروژه این بود که برای تحول نتایج جستجو، لینکها را در اولویت رتبهبندی قرار بدهند. منطق پشت این کار ازاینقرار بود که هر سایتی که لینک صفحه دیگری را قرار میدهد به نحوی، اعتماد خود را به محتوا آن صفحه اعلام داشته و این میتواند فاکتوری برای رتبهبندی بهحساب بیاید. گویی این لینکها رأیهایی باشند که سایتها به هم میدهند.
پیج و همکارش تصمیم گرفتند نتیجه کار خود را به قیمت ۷۵۰۰۰۰ دلار به فروش بگذارند. متأسفانه و یا واقعاً بهتر است بگوییم خوشبختانه کسی تمایلی به خرید نشان نداد. این مسئله این دو را سرخورده نکرد. در عوض تکنولوژی سرویس خود را گسترش دادند تا جایی که در سال ۲۰۰۰ گوگل بزرگترین موتور جستجو جهان شد.
شاید اگر در یک کلمه بخواهیم بگوییم، وفقپذیری دلیل ماندگاری گوگل در رأس است. بهمحض اینکه بازاریابها و متخصصان موتور جستجو شیوهای برای دستکاری نتایج پیدا میکنند، گوگل تغییراتی اعمال کرده و راه را بر آنها میبندد. وقتی بسترهای تازهای مانند بسترها و شبکههای اجتماعی پیدایشان شد، گوگل راهی پیدا کرد تا از آنها در جهت ارائه بهتر نتایج استفاده کند. وقتی عادات جستجو تغییر میکند، گوگل نیز با آن تغییر میکند.
گوگل بهطور مداوم نظارت کرده، تحلیل میکند و متحول میشود. با بهرهگیری از اطلاعات وسیعی که از هرکدام از ما در حین استفاده محصولاتش جمعآوری میکند، میتواند نتایجی بهمراتب بهتر از رقیبان خود ارائه کند.
درست است که فعلاً شرکتی نتوانسته در این زمینه روی دست گوگل بلند شود، اما برای در رأس ماندن باید مواردی را همواره به کار بست. موارد زیر آیتمهایی است که گوگل و باقی موتورهای جستجو برای ارائه بهترین نتیجه چه الآن و چه در آینده به کار میبندد.
- [h=3]ظهور Archie سال ۱۹۹۰[/h]
تکنولوژی و خلاقیت بهکاررفته در Archie در موارد مشابه دیگری همچون Veronica and Jughead، VLib، Gopher و… نیز به کار رفت. تمامی این اسامی، اگرچه خیلی زود با تکنولوژیهایی پیشرفته جایگزین شده و از یاد رفتند، اما پیشگامان صنعت موتورهای جستجو بهحساب میآیند.
- [h=3]World Wide Web Wanderer سال ۱۹۹۳[/h]
این ابزار اولین روباتی است که وظیفه فهرست بندی سایتها و واردکردن آنها را در یک پایگاه داده به عهده داشت.
- [h=3]Excite سال ۱۹۹۳[/h]
Excite پروژه شش دانشجو کارشناسی دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۹۳ است. هدف این پروژه، استفاده از تحلیلهای آماری روابط زبانی برای ارتقا فهرستبندیها بود. Excite که بعدها به Architext تغییر کرد، مختصری توضیح در مورد وبسایتها ارائه میکرد. همین مسئله باعث میشد به نسبت موتورهای جستجوی قبلی که تنها متکی بر لینک بودند، کارآمدتر باشد.
- [h=3]موجی از موتورهای جستجو (۱۹۹۴)[/h]
۱۹۹۴ بهتنهایی سال مهمی برای موتورهای جستجو بود. ظرف مدت ۱۲ ماه، Infoseek، AltaVista، WebVista، Yahoo! و Lycos پا به میدان گذاشتند. Infoseek: به افراد اجازه میداد صفحات وب خود را ثبت کرده و آن را بهصورت خودکار بر مبنا دستههای کاربران، فهرست کنند. AltaVista: اولین موتور جستجو با پهنای باند نامحدود بود، که از ویرایشگرها در ارائه نتایج جستجو استفاده میکرد WebCrawler: اولین جستجوگری که به محتوا کل صفحه میپرداخت و تنها بهعنوان، و یا توضیح عنوان بسنده نمیکرد. Lycos: اولین موتور جستجویی بود که به ترتیب مرتبط بودن، نتایج را فهرست میکرد. علاوه بر این، در زمان خود بزرگترین پایگاه دادهای را داشت. این موتور جستجو در سال ۱۹۹۶ و در اوج خود، بیش از ۶۰ میلیون وبسایت را فهرست کرده بود. در این برهه زمانی و تا چند سال پسازآن، موتورهای جستجو بهطور گستردهتر از متا-تگهای عنوان، توضیحات، و کلیدواژههایی که وبمسترها به سایت و محتوا خود میافزودند استفاده میکردند. این تگها و تراکم کلیدواژهها، فاکتورهای اصلی رتبهبندی در آن سالها بهحساب میآمد. این مسئله در را به روی اسپم گشود و اولین جرقههای سئو زده شد. بهاینترتیب که افراد با تزریق کلیدواژه به تگها و محتوا خود سعی در به بازی گرفتن سیستم و دست بردن در نتایج جستجو به نفع خود داشتند.
- [h=3]Ask/Ask Jeeves سال ۱۹۹۷[/h]
Ask و سرویس Ask Jeeves، از ویراستارهای انسان برای فهرست کردن جستارهای محبوب استفاده میکرد. این سرویس یک اتوماسیون رتبهبندی با نام DirectHit را نیز به کار میبست که بر پایه محبوبیت، سایتها را فهرست میکرد و بعدها مشخص شد بهراحتی امکان دستکاری آن وجود دارد. چند سال بعد، استفاده از این موتور را متوقف کردند.
- [h=3]MSN/Bing سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۹[/h]
MSN به پشتوانه باقی محصولات مایکروسافت، موتور جستجو خود را عرضه کرد و پا به عرصه جستجو آنلاین گذاشت. این موتور جستجو بر پایه دایرکتوریهای پولیای مانند Overture، Looksmart و… کار میکرد. بعدها گوگل ثابت کرد که مدل بکلینک درزمینهٔ رتبهبندی نتیجه بهتری دارد و MSN نیز در سال ۲۰۰۴ به همین شیوه روی آورد. البته حاصل کار او، بهخوبی گوگل نبود.
در سال ۲۰۰۹، MSN با نام تجاری جدیدی خودنمایی کرد. Bing به نسبت قبل، رابط کاربری ارتقا یافتهای داشت. به هنگام تایپ، عبارت موردنظر را حدس میزد، محتوا را در همان صفحه جستجو ارائه میکرد و نیازی به کلیک بر روی لینک نبود، و ویژگیهای تازهای در طراحی آن به کار بستهشده بود تا فرآیند جستجو ساده و دستیافتنی باشد.
- [h=3]چطور گوگل بهترین شد؟ و بهترین ماند؟[/h]
در اواخر دهه ۹۰ شیوع اسپمها و نامرتبط بودن نتایج ارائهشده در موتورهای جستجو، این ابزارها را تقریباً غیرقابل استفاده کرده بود. تا پیش از عرضه گوگل در سال ۱۹۹۸ و حتی تا چند سال پسازآن، هیچکدام از رقبا برای مشکل اسپمهای وب و دستکاری موتورهای جستجو، همان چیزی که سرانجام سئو نامیده شد، پاسخ مشخص و راهحلی مؤثر سراغ نداشتند.
گوگل پا به میدان گذاشت …
جرقههای گوگل با پروژه BackRub توسط “لری پیج” و “سرگی برین” در سال ۱۹۹۶ زده شد. هدف پروژه این بود که برای تحول نتایج جستجو، لینکها را در اولویت رتبهبندی قرار بدهند. منطق پشت این کار ازاینقرار بود که هر سایتی که لینک صفحه دیگری را قرار میدهد به نحوی، اعتماد خود را به محتوا آن صفحه اعلام داشته و این میتواند فاکتوری برای رتبهبندی بهحساب بیاید. گویی این لینکها رأیهایی باشند که سایتها به هم میدهند.
پیج و همکارش تصمیم گرفتند نتیجه کار خود را به قیمت ۷۵۰۰۰۰ دلار به فروش بگذارند. متأسفانه و یا واقعاً بهتر است بگوییم خوشبختانه کسی تمایلی به خرید نشان نداد. این مسئله این دو را سرخورده نکرد. در عوض تکنولوژی سرویس خود را گسترش دادند تا جایی که در سال ۲۰۰۰ گوگل بزرگترین موتور جستجو جهان شد.
- [h=3]چطور گوگل در رأس ماند؟[/h]
شاید اگر در یک کلمه بخواهیم بگوییم، وفقپذیری دلیل ماندگاری گوگل در رأس است. بهمحض اینکه بازاریابها و متخصصان موتور جستجو شیوهای برای دستکاری نتایج پیدا میکنند، گوگل تغییراتی اعمال کرده و راه را بر آنها میبندد. وقتی بسترهای تازهای مانند بسترها و شبکههای اجتماعی پیدایشان شد، گوگل راهی پیدا کرد تا از آنها در جهت ارائه بهتر نتایج استفاده کند. وقتی عادات جستجو تغییر میکند، گوگل نیز با آن تغییر میکند.
گوگل بهطور مداوم نظارت کرده، تحلیل میکند و متحول میشود. با بهرهگیری از اطلاعات وسیعی که از هرکدام از ما در حین استفاده محصولاتش جمعآوری میکند، میتواند نتایجی بهمراتب بهتر از رقیبان خود ارائه کند.
- [h=3]آینده این صنعت چگونه خواهد بود؟[/h]
درست است که فعلاً شرکتی نتوانسته در این زمینه روی دست گوگل بلند شود، اما برای در رأس ماندن باید مواردی را همواره به کار بست. موارد زیر آیتمهایی است که گوگل و باقی موتورهای جستجو برای ارائه بهترین نتیجه چه الآن و چه در آینده به کار میبندد.
- درک قصد و منظور کاربر
- تأکید بر موقعیت مکانی، بیشازپیش
- ارتقا تجربه کاربر در استفاده از موبایل
- گراف دانش
- یافتن راههایی تازه برای ارتقا الگوریتمها