mojtaba1979
New Member
آموزش رازهای عکاسی توسط کوئینتلا
یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه امروزه هنر عکاسی درمقایسه با قبل علاقه مندان بیشتری یافته است. نمایش یک معنا یا معنی در یک قاب ایستا مطمئنا کار سادهای نیست و ذوق و نگاه مخصوصی میطلبد. پیشتر با سایتهای اینترنتی همراه باشید تا با روشهای پیشنهادی یک عکاس مشهور آشنا شویم.
قبلا درباره پدرو صحبت کرده ایم. “پدرو کوئینتلا” معلم تاریخی است که ذوق و استعداد عکاسی خوبی هم دارد و به عنوان یکی از چهرههای شاخص و انگیزشی در سایت 500px مشهور است. وی در مقالهی آخرینش، برای آن دسته از افرادی که میخواهند هنر عکاسی خود را افزایش بخشند راهکارهایی را معرفی کرده است. روشهای کوئینتلا از ترکیب صحنه گرفته تا هماهنگی رنگبندی و عنوانگذاری عکس را در برمیگیرد.
اگر به دنبال کردن آثار ایشان علاقه دارید نمونه کارهای کوئینتلا را میتوانید در سایت 500px ببینید یا آنها را در صفحهی فیس بوک کوئینتلا دنبال کنید.
پیشتر، مطالبی مطرح شده است که از زبان کوئینتلا بیان میشوند . رازهایی که این عکاسی مشهور بیان میکند میتواند راهگشای افراد تازه کار در این زمینه باشد: دیده ام که اغلب مردم از من میپرسند که چه “اسراری” پشت کارهای عکاسی من می باشد. از آنجا که من بر این باورم که ذات دانش، به اشتراک گذاشتن آن است برخی از فوت و فنهای فرآیند کاری خود را توضیح خواهم داد:
۱. آمادگی، انگیزه و تخیل در عکاسی
آمادگی به معنای آن نیست که تجهیزات عکاسی شما، تازه ترین نمونه موجود در بازار باشند و نیازی ندارد که دوربین و لنز شما از بهترینهای موجود در جهان باشند. تا به حال بیشمار عکسهای فوقالعادهای دیدهایم که با بهره برداری از دوربینهای قدیمی گرفته شدهاند و هزینهی زیادی صرف تجهیزات آنها نشده است. همین که نمونه و نوع تجهیزات عکاسی خود را بشناسید کافی است و نیازی به سنسورهای ۱۰۰ مگاپیکسلی نیست. از خود بپرسید: عکس ها شاخص شما کجا قادر اند باشند؟ این عکسها چطور تکمیل میشوند؟ با چه ترفندهایی میتوان بهترین عملکرد را روی یک عکس پیادهسازی کرد؟ نقطهی شیرین لنز من کجاست؟ دانستن این نوع اطلاعات، کمک میکند که راحتتر و با اعتماد به نفس بیشتری عکس بگیریم. تا به حال چند لحظهی ناب عکاسی را به دلایلی مثل خاموش بودن دوربین، بسته بودن درپوش لنز، بالا بودن درجهی ISO و عدم عملکرد سریع برای تنظیم مد دوربین، از دست دادهاید؟ مطمئن هستم که این مسئله برای همهی ما اتفاق افتاده است.
سوژه متحرک نقش مهمی در کارهای عکاسی ما ایفا میکند. با اینحال سخت اینجا است که گاهی اوقات این توجه را از دست میدهیم. به همین منظور باید همیشه در حالت آماده باش بوده و در جستجوی راهی برای ثبت توجه باشیم. اشکال هنری مانند قطعهای از یک موسیقی، یک کتاب یا یک فیلم، همه و همه قادر اند تاثیر الهام بخشی در گرفتن عکس داشته باشند.
میخواهم چیزی را در اینجا اقرار کنم و آن اینکه تخیل، برای من همیشه حکم کابوس را داشته است. خیلی از دوستان من فکر میکنند که به شوخی این حرف را میزنم و به من میخندند با اینحال حقیقت آن است که من فاقد قوهی تخیل هستم. ممکن است یک دلیلش این باشد که انتهای دههی ۳۰ زندگی به عکاسی روی آوردم و از نظر شخصیتی، به سختی از قدرت تخیل خود کار کشیدم! پس چطور عنصر تخیل را در کارهای خود وارد میکنم؟ راز این مسئله در این جواب نهفته است: هیچ راه حل دقیق و مخصوصی نیست. شما در آن واحد هم میتوانید حاوی تخیل و هم فاقد آن باشید. من هم سعی میکنم که از صحنههای مختلف زیادی عکسبرداری کنم تا از ترکیب آنها، الهام بگیرم و قدرت تخیل خود را هم گسترش دهم.
هرکس روش خود را برای اینکار دارد. یکی از تمرینهای دیگری که پیرامون این مسئله انجام میدهم، نوشتن فرضیههایم بر روی یک دفترچه است تا روزی بتوانم فرضیههای مجزا را در یک تصویر با هم ترکیب کنم.
۲. نحوه کادر بندی صحنه
ترکیب بندی یا همان کادربندی صحنه یکی از لحظههای کلیدی و مهم عکاسی است مخصوصا وقتی که در حال عکسبرداری از یک صحنه یا منظره باشید. بسیاری از مردم فکر میکنند که این قسمت کار خیلی سادهای است همزمان با اینکه نوع نگاه شما به منظره از روش نمایاب (viewfinder) برای قاببندی بسیار مهم است. در نمایاب میتوانید ابعاد متفاوتی از یک صحنه را ببینید. پارامترهای زیادی در دوربین شما (مانند سنسور، لنز، زاویهی دید، ارتفاع و دیگر موارد) وجود دارند که قادر اند قاببندی صحنه را به شکلی دارای اختلاف از آنچه با چشمان خود میبینید، نشان دهند. بهترین روش برای دیدن و مکان یابی یک صحنه، تماشای آن از روش کادر مربعی شکل ایجاد شده به وسیله نمایاب است.در این حالت، چشمانداز ایجاد شده در فکر شما، چشمان شما را به دنیایی خاصتر باز میکند.
واقعیت این است که این لحظه بسیار مسالهبرانگیز و انگیزشی است. چرا که این امکان را در دست شما قرار میدهد تا قسمت مهم صحنه را کشف کنید. از این جهت اولین قدم این قسمت کار، تحلیل لحظه به لحظه است. این مسئله کمک میکند، نمای خاصتر و معنادارتری از صحنه را در دوربین خود ثبت کنید.
با وجود این که این مقاله پیرامونی روشهای ترکیب بندی عکس ها نیست با اینحال بازهم میتوانید راهکارهایی برای ایجاد یک ترکیب دلچسب در عکس ها خود ایجاد کنید. در این حالت، مرسومترین قانون، قانون سوم است. دیگر قوانین مانند “خطوط هدایتگر” (Leading Lines) و “عمق میدان” (Depth) را در اغلب کارهایم لحاظ میکنم. استفادهی مجزا یا ترکیبی از این تکنیکها، منجر به ایجاد صحنهی فوقالعادهای میشود. برای نمونه، چنانچه بخواهید به تصویر چشمانداز خود عمق بدهید با تنظیمات فاصلهی لنز به روش متنوع موفق به انجام این کار خواهید شد. نکتهی مهم دیگر، “نور” است که باید تنظیمات آن را در صحنه اعمال کنید.
پیشنهاد میکنم از این پیشنهادها نترسید و با به کار گیری آنها در ثبت عکس ها، به نتایج خاص و شگفتانگیزی دست خواهید یافت.
۳. تلاش کنید سادگی را حفظ نمایید
بگذارید رمزی را به شما بگویم . سادگی مهمترین قانونی است که سعی میکنم همیشه آن را در کارهایم رعایت کنم. با وجود این که این علاقه به سادگی میتواند یک خواستی شخصی قلمداد شود. عکس ها شلوغ که عناصر زیادی در آنها می باشد، به شخصه برای من دلنشین نیستند چرا که فکر میکنم این شلوغی باعث سردرگمی بیننده میشود. ضمن این که فهم معنای عکس را برای او سخت میکند.
مغز ما از روش غریزه، تشخیص میدهد که تصویر یک عکس برایش دلنشین است یا نیست. وقتی که عکسی را ثبت میکنید و آن را با دیگران به اشتراک میگذارید، ۱۵ ثانیه فرصت دارید تا توجه مخاطب را جلب کنید. یک فضاسازی ساده در عکس به مخاطب شما لحظه بیشتری خواهد داد. بعد از آن است که مخاطب میتواند با عکس شما رابطه برقرار کند و برای یک عکاس هیچ پاداشی بالاتر از این نیست که بینندهی عکسش بگوید: “نمیتوانم چشم از این عکس بردارم.”
در نمونه کارهای عکاسی من بیشتر از ۳ عنصر یا توجه نیست. هر مورد اضافهی دیگری باعث سرگمی بیننده خواهد شد. محیط منفی (negative space) یا به عبارتی همان محیط در باب میتواند امکان نفس کشیدن توجهی اصلی عکس را ممکن کند تا نقش واضحتری از خود معرفی دهد. از این جهت، هر چه عناصر موجود در عکس کمتر باشند، نتیجهی کار بهتر خواهد بود. در حقیقت، این یک قانون تناسب معکوس است.
این نوع دیدگاه در رنگبندی هم کاربری دارد. یک رنگبندی ساده با هالهای از رنگ برنزه بسیار بهتر از رنگبندیهای شلوغ و متنوع است. اصل سادگی در نورپردازی و ایجاد سایه هم برقرار است. توجه، درمقایسه با دیگر عناصر حاضر در عکس می بایست از وضوح بالاتری برخوردار باشد.
۴. آگاهی از ترکیب زنگ ها
همیشه گفته ام درک دقت نمایشگر در نشان دادن رنگها برای من کار سختی بود. خوشبختانه، رایانهی فعلی که از آن برای ادیت عکس ها استفاده میکنم نشان میدهد که دقت نمایش رنگ رایانهی قبلی کیفیت پایینی داشته است. ابزارهای زیادی در بازار وجود دارند تا به شما کمک کنند که درک بهتری از رنگبندی عکسهای خود داشته باشید. چاپ کردن عکسها باعث میشود که یک گام جلوتر بیافتید.
راز دیگری که باید آن را با شما در بین بگذارم بهره برداری از ۳ ابزار مختلف برای نشان دادن عکسهایم است. این کار من دو دلیل دارد: اول این که متوجه میشوم دیگران عکسهای من را در صفحات نمایش خود به چه صورت میبینند. دلیل دوم این است که بدانم در مقیاسهای کوچک، تصویر به چه شکل در میآید. اگر عکسی که گرفتهام، در نمایشگر موبایل با کیفیت خوبی نمایش داده شود یعنی این که این عکس کیفیت قابل قبولی در دیگر صفحات نمایش خواهد داشت.
غیر از اینها، هارمونی و هماهنگی رنگها باید مقرر کرده شوند. رسیدن به یک رنگبندی مطلوب و خوشایند کار سادهای نیست. نظریههای متفاوتی پیرامون این مسئله می باشد. برخیها ترجیح میدهند از رنگهای هم طیف و مشترک بهره ببرند حال آن که عدهای دیگر بهره برداری از رنگهای متضاد را مکمل هم میدانند. توجههای مطلوب گروه اول معمولا در طبیعت یافت میشود. در روش کاری خودم، خودش علاقه دارم که از متضادسازی استفاده کنم چرا که تمایز هدفم درمقایسه با محیط در باب را نشان میدهد. این تضاد به رنگها محدود نمیشود و اشکال هندسی گوناگون را هم در بر میگیرد. و بالاخره میتوان چرخهی رنگها را در شکلهای مختلف پیدا کرد. در مورد مبحث رنگبندی عکس، سایتهای زیادی وجود دارند که روشهای آنها میتواند دقت شما در این مقوله را گسترش دهد.
۵. معنا را به تصویر مبدل کنید. همچنین چطور میتوان به عکسها، عنوان یا توضیح اضافه کرد
این قسمت از کار به درد افرادی میخورد که میخواهند عکسهای خود را در محیط وب به اشتراک بگذارند و برنامه ریزی شده است که این عکس ها به وسیله اشخاص زیادی دیده شود. در این مواقع، یکی از اهداف عکس این است که عکسالعمل عاطفی مخاطب را برانگیخته کند. پس باید نهایت تلاش خود را به کار ببرید. با این وجود منظور من نیست که عکس شما از جهت نکات فنی باید کامل و بدون نقص باشد چرا که اگر مقرر شده بود همه چیز به فن و تکنیک وابسته باشد دیگر جایی برای معنا و معنی باقی نمیماند.
منبع: سایت عکاسی
یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه امروزه هنر عکاسی درمقایسه با قبل علاقه مندان بیشتری یافته است. نمایش یک معنا یا معنی در یک قاب ایستا مطمئنا کار سادهای نیست و ذوق و نگاه مخصوصی میطلبد. پیشتر با سایتهای اینترنتی همراه باشید تا با روشهای پیشنهادی یک عکاس مشهور آشنا شویم.
قبلا درباره پدرو صحبت کرده ایم. “پدرو کوئینتلا” معلم تاریخی است که ذوق و استعداد عکاسی خوبی هم دارد و به عنوان یکی از چهرههای شاخص و انگیزشی در سایت 500px مشهور است. وی در مقالهی آخرینش، برای آن دسته از افرادی که میخواهند هنر عکاسی خود را افزایش بخشند راهکارهایی را معرفی کرده است. روشهای کوئینتلا از ترکیب صحنه گرفته تا هماهنگی رنگبندی و عنوانگذاری عکس را در برمیگیرد.
اگر به دنبال کردن آثار ایشان علاقه دارید نمونه کارهای کوئینتلا را میتوانید در سایت 500px ببینید یا آنها را در صفحهی فیس بوک کوئینتلا دنبال کنید.

پیشتر، مطالبی مطرح شده است که از زبان کوئینتلا بیان میشوند . رازهایی که این عکاسی مشهور بیان میکند میتواند راهگشای افراد تازه کار در این زمینه باشد: دیده ام که اغلب مردم از من میپرسند که چه “اسراری” پشت کارهای عکاسی من می باشد. از آنجا که من بر این باورم که ذات دانش، به اشتراک گذاشتن آن است برخی از فوت و فنهای فرآیند کاری خود را توضیح خواهم داد:
۱. آمادگی، انگیزه و تخیل در عکاسی
آمادگی به معنای آن نیست که تجهیزات عکاسی شما، تازه ترین نمونه موجود در بازار باشند و نیازی ندارد که دوربین و لنز شما از بهترینهای موجود در جهان باشند. تا به حال بیشمار عکسهای فوقالعادهای دیدهایم که با بهره برداری از دوربینهای قدیمی گرفته شدهاند و هزینهی زیادی صرف تجهیزات آنها نشده است. همین که نمونه و نوع تجهیزات عکاسی خود را بشناسید کافی است و نیازی به سنسورهای ۱۰۰ مگاپیکسلی نیست. از خود بپرسید: عکس ها شاخص شما کجا قادر اند باشند؟ این عکسها چطور تکمیل میشوند؟ با چه ترفندهایی میتوان بهترین عملکرد را روی یک عکس پیادهسازی کرد؟ نقطهی شیرین لنز من کجاست؟ دانستن این نوع اطلاعات، کمک میکند که راحتتر و با اعتماد به نفس بیشتری عکس بگیریم. تا به حال چند لحظهی ناب عکاسی را به دلایلی مثل خاموش بودن دوربین، بسته بودن درپوش لنز، بالا بودن درجهی ISO و عدم عملکرد سریع برای تنظیم مد دوربین، از دست دادهاید؟ مطمئن هستم که این مسئله برای همهی ما اتفاق افتاده است.
سوژه متحرک نقش مهمی در کارهای عکاسی ما ایفا میکند. با اینحال سخت اینجا است که گاهی اوقات این توجه را از دست میدهیم. به همین منظور باید همیشه در حالت آماده باش بوده و در جستجوی راهی برای ثبت توجه باشیم. اشکال هنری مانند قطعهای از یک موسیقی، یک کتاب یا یک فیلم، همه و همه قادر اند تاثیر الهام بخشی در گرفتن عکس داشته باشند.
میخواهم چیزی را در اینجا اقرار کنم و آن اینکه تخیل، برای من همیشه حکم کابوس را داشته است. خیلی از دوستان من فکر میکنند که به شوخی این حرف را میزنم و به من میخندند با اینحال حقیقت آن است که من فاقد قوهی تخیل هستم. ممکن است یک دلیلش این باشد که انتهای دههی ۳۰ زندگی به عکاسی روی آوردم و از نظر شخصیتی، به سختی از قدرت تخیل خود کار کشیدم! پس چطور عنصر تخیل را در کارهای خود وارد میکنم؟ راز این مسئله در این جواب نهفته است: هیچ راه حل دقیق و مخصوصی نیست. شما در آن واحد هم میتوانید حاوی تخیل و هم فاقد آن باشید. من هم سعی میکنم که از صحنههای مختلف زیادی عکسبرداری کنم تا از ترکیب آنها، الهام بگیرم و قدرت تخیل خود را هم گسترش دهم.
هرکس روش خود را برای اینکار دارد. یکی از تمرینهای دیگری که پیرامون این مسئله انجام میدهم، نوشتن فرضیههایم بر روی یک دفترچه است تا روزی بتوانم فرضیههای مجزا را در یک تصویر با هم ترکیب کنم.

۲. نحوه کادر بندی صحنه
ترکیب بندی یا همان کادربندی صحنه یکی از لحظههای کلیدی و مهم عکاسی است مخصوصا وقتی که در حال عکسبرداری از یک صحنه یا منظره باشید. بسیاری از مردم فکر میکنند که این قسمت کار خیلی سادهای است همزمان با اینکه نوع نگاه شما به منظره از روش نمایاب (viewfinder) برای قاببندی بسیار مهم است. در نمایاب میتوانید ابعاد متفاوتی از یک صحنه را ببینید. پارامترهای زیادی در دوربین شما (مانند سنسور، لنز، زاویهی دید، ارتفاع و دیگر موارد) وجود دارند که قادر اند قاببندی صحنه را به شکلی دارای اختلاف از آنچه با چشمان خود میبینید، نشان دهند. بهترین روش برای دیدن و مکان یابی یک صحنه، تماشای آن از روش کادر مربعی شکل ایجاد شده به وسیله نمایاب است.در این حالت، چشمانداز ایجاد شده در فکر شما، چشمان شما را به دنیایی خاصتر باز میکند.
واقعیت این است که این لحظه بسیار مسالهبرانگیز و انگیزشی است. چرا که این امکان را در دست شما قرار میدهد تا قسمت مهم صحنه را کشف کنید. از این جهت اولین قدم این قسمت کار، تحلیل لحظه به لحظه است. این مسئله کمک میکند، نمای خاصتر و معنادارتری از صحنه را در دوربین خود ثبت کنید.
با وجود این که این مقاله پیرامونی روشهای ترکیب بندی عکس ها نیست با اینحال بازهم میتوانید راهکارهایی برای ایجاد یک ترکیب دلچسب در عکس ها خود ایجاد کنید. در این حالت، مرسومترین قانون، قانون سوم است. دیگر قوانین مانند “خطوط هدایتگر” (Leading Lines) و “عمق میدان” (Depth) را در اغلب کارهایم لحاظ میکنم. استفادهی مجزا یا ترکیبی از این تکنیکها، منجر به ایجاد صحنهی فوقالعادهای میشود. برای نمونه، چنانچه بخواهید به تصویر چشمانداز خود عمق بدهید با تنظیمات فاصلهی لنز به روش متنوع موفق به انجام این کار خواهید شد. نکتهی مهم دیگر، “نور” است که باید تنظیمات آن را در صحنه اعمال کنید.
پیشنهاد میکنم از این پیشنهادها نترسید و با به کار گیری آنها در ثبت عکس ها، به نتایج خاص و شگفتانگیزی دست خواهید یافت.

۳. تلاش کنید سادگی را حفظ نمایید
بگذارید رمزی را به شما بگویم . سادگی مهمترین قانونی است که سعی میکنم همیشه آن را در کارهایم رعایت کنم. با وجود این که این علاقه به سادگی میتواند یک خواستی شخصی قلمداد شود. عکس ها شلوغ که عناصر زیادی در آنها می باشد، به شخصه برای من دلنشین نیستند چرا که فکر میکنم این شلوغی باعث سردرگمی بیننده میشود. ضمن این که فهم معنای عکس را برای او سخت میکند.
مغز ما از روش غریزه، تشخیص میدهد که تصویر یک عکس برایش دلنشین است یا نیست. وقتی که عکسی را ثبت میکنید و آن را با دیگران به اشتراک میگذارید، ۱۵ ثانیه فرصت دارید تا توجه مخاطب را جلب کنید. یک فضاسازی ساده در عکس به مخاطب شما لحظه بیشتری خواهد داد. بعد از آن است که مخاطب میتواند با عکس شما رابطه برقرار کند و برای یک عکاس هیچ پاداشی بالاتر از این نیست که بینندهی عکسش بگوید: “نمیتوانم چشم از این عکس بردارم.”
در نمونه کارهای عکاسی من بیشتر از ۳ عنصر یا توجه نیست. هر مورد اضافهی دیگری باعث سرگمی بیننده خواهد شد. محیط منفی (negative space) یا به عبارتی همان محیط در باب میتواند امکان نفس کشیدن توجهی اصلی عکس را ممکن کند تا نقش واضحتری از خود معرفی دهد. از این جهت، هر چه عناصر موجود در عکس کمتر باشند، نتیجهی کار بهتر خواهد بود. در حقیقت، این یک قانون تناسب معکوس است.
این نوع دیدگاه در رنگبندی هم کاربری دارد. یک رنگبندی ساده با هالهای از رنگ برنزه بسیار بهتر از رنگبندیهای شلوغ و متنوع است. اصل سادگی در نورپردازی و ایجاد سایه هم برقرار است. توجه، درمقایسه با دیگر عناصر حاضر در عکس می بایست از وضوح بالاتری برخوردار باشد.

۴. آگاهی از ترکیب زنگ ها
همیشه گفته ام درک دقت نمایشگر در نشان دادن رنگها برای من کار سختی بود. خوشبختانه، رایانهی فعلی که از آن برای ادیت عکس ها استفاده میکنم نشان میدهد که دقت نمایش رنگ رایانهی قبلی کیفیت پایینی داشته است. ابزارهای زیادی در بازار وجود دارند تا به شما کمک کنند که درک بهتری از رنگبندی عکسهای خود داشته باشید. چاپ کردن عکسها باعث میشود که یک گام جلوتر بیافتید.
راز دیگری که باید آن را با شما در بین بگذارم بهره برداری از ۳ ابزار مختلف برای نشان دادن عکسهایم است. این کار من دو دلیل دارد: اول این که متوجه میشوم دیگران عکسهای من را در صفحات نمایش خود به چه صورت میبینند. دلیل دوم این است که بدانم در مقیاسهای کوچک، تصویر به چه شکل در میآید. اگر عکسی که گرفتهام، در نمایشگر موبایل با کیفیت خوبی نمایش داده شود یعنی این که این عکس کیفیت قابل قبولی در دیگر صفحات نمایش خواهد داشت.
غیر از اینها، هارمونی و هماهنگی رنگها باید مقرر کرده شوند. رسیدن به یک رنگبندی مطلوب و خوشایند کار سادهای نیست. نظریههای متفاوتی پیرامون این مسئله می باشد. برخیها ترجیح میدهند از رنگهای هم طیف و مشترک بهره ببرند حال آن که عدهای دیگر بهره برداری از رنگهای متضاد را مکمل هم میدانند. توجههای مطلوب گروه اول معمولا در طبیعت یافت میشود. در روش کاری خودم، خودش علاقه دارم که از متضادسازی استفاده کنم چرا که تمایز هدفم درمقایسه با محیط در باب را نشان میدهد. این تضاد به رنگها محدود نمیشود و اشکال هندسی گوناگون را هم در بر میگیرد. و بالاخره میتوان چرخهی رنگها را در شکلهای مختلف پیدا کرد. در مورد مبحث رنگبندی عکس، سایتهای زیادی وجود دارند که روشهای آنها میتواند دقت شما در این مقوله را گسترش دهد.

۵. معنا را به تصویر مبدل کنید. همچنین چطور میتوان به عکسها، عنوان یا توضیح اضافه کرد
این قسمت از کار به درد افرادی میخورد که میخواهند عکسهای خود را در محیط وب به اشتراک بگذارند و برنامه ریزی شده است که این عکس ها به وسیله اشخاص زیادی دیده شود. در این مواقع، یکی از اهداف عکس این است که عکسالعمل عاطفی مخاطب را برانگیخته کند. پس باید نهایت تلاش خود را به کار ببرید. با این وجود منظور من نیست که عکس شما از جهت نکات فنی باید کامل و بدون نقص باشد چرا که اگر مقرر شده بود همه چیز به فن و تکنیک وابسته باشد دیگر جایی برای معنا و معنی باقی نمیماند.

منبع: سایت عکاسی